دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا
اندیشه های بنیادی،دیدگاه های انتقادی و چشم انداز جهانی- جهانیسازی جامعة اطلاعاتی
● مقدمه کتاب « جامعه اطلاعاتی » :
در دهههای اخیر و بهویژه در ده سال گذشته ــ نیمة دوم آخرین دهة قرن بیستم و نیمة اول نخستین دهة قرن بیست و یکم- به صورت یکی از مهمترین موضوعهای مورد توجه متفکران و متخصصان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی درآمده و در عرصة روابط بینالمللی ،مناسبات منطقهای و صحنة زندگی ملی کشورها نیز جایگاه برجستهای پیدا کرده است .
اندیشههای مربوط به پیدایی و پیشرفت «جامعة اطلاعاتی»، برای نخستین بار در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در آثار علمی چند تن از اقتصاددانان و جامعهشناسان دانشگاههای ایالت متحده و پیش از همه در کتابها ومقالههای «فریتز ماکاروپ» و «دانیل بل» مطرح شدند. بر اساس دیدگاههای دو محقق اخیر، «جامعةاطلاعاتی» ازویژگیهای زیر برخوردار است:
ــ «کارگران اطلاعاتی» (Information Workers) ، به معنای دقیق کلمه، در کشورهای ثروتمند و پیشرفته که اکثریت نیروی کار آنها را «کارگران صنعتی» (Industrial Workers) تشکیل میدهند، به وسیعترین گروه درحال اشتغال تبدیل شدهاند. به طوری که میتوان گفت در این کشورها یک «طبقة جدید معرفتی» (دانشمدار - Knowledge Class) پدید آمده است؛
ــ در این کشورها یک ساختار «تکنولوژی فکری» (Intellectual Technology) نیز در کنار ساختار «تکنولوژی صنعتی» ایجاد شده است؛
ــ عنصر اصلی کالاها و فرآوردههای مورد استفاده در صنعت و زندگی خانگیِ کشورهای مذکور را بیش از پیش، اطلاعاتِ بستهبندیشده تشکیل میدهد.[۱]
به این ترتیب، اندیشة «تکنولوژی فکری» در نظریات نخستین متفکران «جامعة اطلاعاتی»، پیش از شکلگیری اندیشة نقشهای اجتماعی «تکنولوژیهای اطلاعات ارتباطات» و شبکههای جهانی کنونی، طرف توجه واقع شده است. اما به طوری که که صاحبنظران یادشده مشخص ساختهاند، اساس این «جامعة اطلاعاتی» بر این واقعیت که اطلاعات و معرفتها به عامل مهم پویایی اقتصادی تبدیل شده و در عین حال، هم به عنوان وسایل توسعه و هم به عنوان هدفهای توسعه مورد توجه قرار گرفتهاند، استوار گردیده است.
دربارة این دیدگاه که در آن دوره بیشتر به آنچه «جامعة پساصنعتی» نامیده میشد، معطوف گردیده بود، دو نکته را باید مورد توجه قرار داد:
۱) صاحبنظران مذکور، به «جامعة پساصنعتی» به عنوان پدیدهای که بیش از هر چیز به مکانیسم بازار وابسته است و «دانیل بل» از آن به عنوان «یک شیوة فکری اقتصادی» نام برده است، نگاه نمیکردند، بلکه بیشتر به آن به عنوان مجموعة مکانیسمهای مختلف نظارتی برای مقابله با پیچیدگیهای اجتماعی ــ که در آن زمان به طور سریع در حال افزایش بودند ــ مینگریستند.
۲) نکتة مهم دیگری که از سوی این متفکران طرف توجه قرار نگرفته، یا تنها در کتاب «جامعة پساصنعتی آیندة» دانیل بل ــ که در سال ۱۹۷۳ انتشار یافت ــ به آن اشاره شده بود، اهمیت نقش اجتماعی تکنولوژیهای نوین اطلاعات و ارتباطات است. در کتاب اخیر، «جامعة پساصنعتی» مورد نظر مؤلف، برهیچگونه جبرگرایی تکنولوژیک یا بوروکراتیک، استوار شناخته نشده و پیش از هر چیز به انگارههای در حال تغییر روابط اجتماعی جامعة نوین توجه گردیده است. شش سال بعد از آن، «دانیل بل» برای نخستینبار در مقالهای با عنوان «چارچوب اجتماعی جامعة اطلاعاتی»، به تجزیه و تحلیل صریح نقش کامپیوترها و سیستمهای ارتباطات دور به عنوان تکنولوژیهای منطبق با خواستهای جامعة پسا صنعتی پرداخت. [۲]
● دیدگاههای خوشبینانه دربارة جامعة اطلاعاتی
بنابراین، نخستین نگاههای علمی به «جامعة اطلاعاتی»، به تغییرات اجتماعی بنیادی که معرف فعل و انفعالها و حرکتهای اجتماعی و اقتصادی ناشی از مجموعة عوامل بههمپیوسته معطوف بودهاند. علاوه بر آن، این تغییرات بر مبنای تأثیر قاطع تکنولوژی های نوین، به گونهای که طرز عملکردهای آنها و شکلگیری پیامدهای آنها را از پیش مشخص کنند، استوار نشدهاند و این تکنولوژیها بیشتر به عنوان ابزارهای سادهای که میتوان بر اساس آنها سیاستهای مربوط به تغییرات اجتماعی را تعیین کرد، معرفی گردیدهاند.
در دهة ۱۹۸۰، کارهای نظری آیندهپوییِ محققانی چون «دانیل بل» و مطالعات تجربی متخصصانی مانند «فریتز ماکلوپ» که ویژگیهای جامعة پساصنعتی و اقتصاد اطلاعاتی را در محیطهای آکادمیک و دانشگاهی مورد بررسی قرار داده بودند، جای خود را به آثار جدید و عامّهپسندانة آیندهبینی، که به زمینههای خاص سیاسی توجه داشتند، واگذار کردند. در میان آثار نوع اخیر، کتاب پرفروش «موج سوم» نوشتة «آلوین تافلر» آمریکایی و کتاب معروف «جامعة اطلاعاتی به مثابة جامعة پساصنعتی» نوشتة «وی. ماسودا»، پژوهشگر ژاپنی، که به ترتیب در سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۸۱ انتشار یافتند، بیش از همه قابل توجه بودند. در همان دوره، کتابهای دیگری چون «اطلاعاتیسازی جامعه» نوشتة دو محقق فرانسوی، و «اقتصاد اطلاعاتی» نوشتة «اوری مارک پورات» آمریکایی، که گزارشهای دو تحقیق ویژة مورد سفارش دولتهای فرانسه و ایالات متحدة آمریکا دربارة جامعة آینده را انعکاس میدادند نیز منتشر شدند.
دیدگاههای خوشبینانة مربوط به «جامعة اطلاعاتی» که در این کتابها عرضه گردیده بودند، بیشتر گرایش داشتند تا این فرضیه را به اثبات برسانند که رسانههای الکترونی نوین اساساً دموکراتیک و تمرکززدا هستند و ساختارهای ارتباطات دور باید بیش از آنکه به عنوان کالاهای خصوصی متعلق به صاحبان آنها نگریسته شوند، به منزلة تأسیسات عمومیِ مبتنی بر خدمت به تمام اعضای جامعه طرف توجه قرار گیرند و بر این اساس، بهرغم هزینههای سنگین تولید و کاربرد آنها، در برنامهریزیهای ارتباطی بلندمدت جایگاه برجسته و خاص خود را پیدا کنند.
در عین حال و با وجود نگرش های مثبتی که نسبت به نقش خدمت عمومی ارتباطات نوین وجود داشتند از اوایل دهه ۱۹۸۰ با روی کار آمدن حکومت های محافظهکار «مارگارت تاچر» و «رونالد ریگان» در انگلستان و ایالات متحدةآمریکا، فضای سیاسی و اقتصادی اروپای غربی تغییر کرد و کشورهای عضو «اتحادیة اروپایی» نیز به پیروی از سیاست جدید آزادیگراییِ اقتصادیِ رهبران دو کشور بزرگ آنگلوساکسون، به بازنگری در سیاستهای اقتصادی مشترک خود و بازاندیشی در دیدگاههای مربوط به جامعة نوین آینده پرداختند. به گونهای که با هواداری آنها از استوار ساختن ارتباطات دور بر مقتضیات پیشبرد مالکیت خصوصی و بازار آزاد، دیدگاههای مبتنی بر نظریات «دانیل بل» و همفکران وی دربارة «جامعة اطلاعاتی»، جای خود را به دیدگاههای جدید منطبق با آزادیگرایی اقتصادی دادند.
به زودی، بر مبنای دیدگاههای جدید، وسایل و اهداف مربوط به تکنولوژیهای نوین اطلاعات و ارتباطات با هم آمیخته و مشتبه شدند. به طوری که بر اساس مفهوم تازة «اقتصاد شرکتمدار»، این پندار که با نوآوریهای تکنولوژیک میتوان مسائل اجتماعی را حل و فصل کرد، طرف توجه قرار گرفت. اما واقعیت آن بود که وابسته ساختن توسعة تکنولوژیهای اطلاعات و ارتباطات به پیروی از سودجوییهای مؤسسات بزرگ خصوصی، با هدفهای اصلی توسعة اجتماعی مغایرت داشت و گسترش نابرابریها را به دنبال میآورد.
در این شرایط و در روند پرشتاب مقرراتزدایی، خصوصیسازی و آزادسازی ارتباطات دور، مفهوم «جامعة اطلاعاتی» نیز به عنوان عنصر ضروری این روند، ارزش و اعتبار خاص خود را به دست آورد. این مفهوم، ابتدا از سوی رهبران حزب دموکرات ایالات متحدة آمریکا در جریان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۹۹۲ و اقدامات سالهای بعد از آن و سپس از سوی مدیران کمیسیون «اتحادیة اروپایی» مورد ترغیب و تبلیغ قرار گرفت.
توجه خاص دولت ایالات متحدة آمریکا به توسعة زیرساختها و بزرگراههای اطلاعاتی در جهت حرکت کشورها به سوی «جامعة اطلاعاتی جهانی» که پس از گذشت یک دهه از زمان آغاز سیاستهای مقرراتزدایی، خصوصیسازی و آزادسازی ارتباطات دور در این کشور، برای نخستین باردر جریان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری پاییز ۱۹۹۲ در سخنرانیهای «آلبرت گور» ــ کاندیدای وقت معاونت ریاست جمهوری آمریکا ــ خودنمایی نمود و پس از پیروزی حزب دموکرات و ورود «بیل کلینتون» و معاون وی به کاخ سفید، به عنوان یکی از مبانی مهم سیاستهای داخلی و خارجی ایالات متحده در آمد، در ایجاد جاذبه برای گذار به یک جامعة نوین آرمانی نقش اساسی ایفا کرد. به گونهای که «اتحادیة اروپایی» نیز به پیروی از تجربههای جدید آمریکا و انگلستان، در ادامة سیاستهای خصوصیسازی ارتباطات (ارتباطات رادیویی ـ تلویزیونی و ارتباطات دور) که از چند سال پیش همزمان با پیشبرد هدفهای اقتصادی نظام آزادیگرای نوینِ مورد حمایت رهبران وقت ایالات متحده و انگلستان ــ در دورة حکومتهای «رونالد ریگان» و «مارگارت تاچر» ــ در کشورهای عضو این اتحادیه آغاز شده بودند، به «جامعة اطلاعاتی» توجه ویژهای پیدا کرد و با تهیة یک «کتاب سفید» و دو گزارش خاص که در سال های ۱۹۹۳و۱۹۹۴ از سوی کمیسیون این اتحادیه با عناوین «رشد رقابت و اشتغال: کتاب سفید»[۳]،«اروپا و جامعة اطلاعاتی جهانی»[۴] و «راه اروپا به سوی جامعة اطلاعاتی»[۵] انتشار یافتند، برنامههای آیندة مجموعة کشورهای عضو اتحادیة مذکور برای هماهنگی با هدفهای اقتصادی جدید نظام جهانی سرمایهداری را مشخص ساخت.
ــ در کتاب سفید اتحادیة اروپایی راجع به «رشد، رقابت و اشتغال»، مفهوم «جامعة اطلاعاتی» در کانون اصلی سیاستهای اقتصادی و صنعتی این اتحادیه قرار گرفته بود. در این کتاب، در مورد «جامعة اطلاعاتی» چنین گفته شده بود:
... دهة جاری شاهد ایجاد رابطة پرمعنای بیسابقهای بین فرآیند نوآوری تکنولوژی و سازماندهی اقتصادی و اجتماعی است. نوآوریهای بیشماری با هم آمیخته شدهاند تا در ساماندهی فعالیتها و روابط داخلی جامعه دگرگونیهای عظیم پدید آورند. اکنون یک «جامعة اطلاعاتی نوین سرآورده است که در آن، خدمات تدارکیافته از طریق تکنولوژیهای اطلاعات، فعالیتهای انسانی را تحتالشعاع قرار میدهند...[۶]
اهمیت سیاستگذاری در مورد «جامعة اطلاعاتی» و ضرورت توجه به جایگاه کانونی توسعة سریع تکنولوژیهای اطلاعات و ارتباطات برای رسیدن به این جامعه، در کتاب سفید «اتحادیة اروپایی» مورد تأکید قرار گرفته بودند و از اولویتهای اصلی سیاستهای مربوط به آن معرفی شده بودند.[۷]
ــ یک استراتژی مدونتر مربوط به «جامعة اطلاعاتی»، چند ماه بعد در گزارش گروه کارشناسان برجستة «اتحادیة اروپایی» که زیر نظر «بانجمن» ــ عضو کمیسیون این اتحادیه ــ تهیه شده بود، ارائه گردید. در این گزارش که با عنوان «اروپا و جامعة اطلاعاتی جهانی» انتشار یافت، تأکید شده بود که بخش خصوصی باید عامل اصلی توسعة «جامعة اطلاعاتی» شناخته شود و مهمترین اولویتِ «اتحادیة اروپایی» آن باشد که با سرعت هر چه بیشتر به خصوصیسازی و آزادسازی ساختارها و سرویسهای ارتباطات دور بپردازد. در گزارش مذکور، ضمن اذعان به اینکه بخش عمومی در سطحهای منطقهای، ملی و محلی در ترغیب و تشویق توسعة کاربرد ارتباطات دور نقش مهمی به عهده دارد، خاطرنشان شده بود که هدف اصلی سیاستهای عمومی باید به ایجاد یک چارچوب نظامدهیِ باثبات، رقابتآمیز و شفاف برای ارتباطات دور معطوف باشد.
ــ چند ماه بعد، با انتشار سند دیگری با عنوان «راه اروپا به سوی جامعة اطلاعاتی: برنامة عمل» از سوی کمیسیون اروپایی، پیشبینیهای راجع به نقش اساسی بخش خصوصی در امور ارتباطات دور و اولویتدهی به خصوصیسازی و آزادسازی این ارتباطات که در گزارش بانجمن مطرح گردیده بودند، مورد توجه بیشتری قرار گرفتند و تقویت شدند. در «برنامة عمل» مذکور تأکید گردیده بود که مسئولیت عمدة فعالیتهای آیندة ارتباطات دور به عهدة بخش خصوصی است. در اینباره چنین استدلال شده بود که کوشش اساسی «اتحادیة اروپایی» و کشورهای عضو آن باید به پشتیبانی از این بخش معطوف گردد و به این منظور، با اتخاذ یک سیاست مشخص برای ایجاد یک چارچوب نظامدهیِ روشن و باثبات و تعیین حوزههای تحت مسئولیت مستقیم آن اقدام به عمل آید.
● روند جهانیسازی جامعة اطلاعاتی
باید در نظر داشت که توجه به این سیاست، تنها یک روند اروپایی نبود، بلکه جزئی از یک روند جهانی در جهت خصوصیسازی ارتباطات دور در تمام کشورها به شمار میرفت. به این طریق، واژة «جامعة اطلاعاتی»، در اوضاع و احوالی ویژه و با معنایی خاص، کاربرد جهانی پیدا کرد. به طوری که بهزودی مفهومهای دیگر آن کنار گذاشته شدند و اهمیت خود را از دست دادند. در این میان، «آلبرت گور»، معاون وقت ریاست جمهوری ایالات متحدة آمریکا ضمن سخنرانی مهمی که در ۲۱ مارس ۱۹۹۴ در دومین «کنفرانس جهانی توسعة ارتباطات دور» در «بوئنوس آیرس»، مرکز آرژانتین، در حضور نمایندگان برجستة کشورهای عضو «اتحادیة بینالمللی ارتباطات دور» ایراد کرد، اهمیت و ضرورت ایجاد زیرساختهای ارتباطات دور و بزرگراههای اطلاعاتی و حرکت به سوی جامعههای اطلاعاتی ملی و جامعة اطلاعاتی جهانی را مورد تأکید قرار داد و بهویژه خاطرنشان نمود که این جامعههای اطلاعاتی، باید از طریق بخش خصوصی بنیانگذاری شوند. از آن پس، صورت ظاهری کمجاذبة جبرگرایی تکنولوژیک سیاستهای ایالات متحدة آمریکا برای تسخیر نظام ارتباطات دور جهانی، با فراخواندن جهانیان برای ورود به «جامعة اطلاعاتی»، جای خود را به صورتی پرجاذبه، صمیمانه و مطمئن واگذار کرد.[۸]
بنابراین می توان گفت که در دهه های بعد از دهه ۱۹۷۰،مفهوم «مرکزیت اطلاعات»، از عرصة دانشگاهی به عرصة سیاست کشیده شد. در این میان، اصطلاح «جامعة پساصنعتی» نیز جای خود را به اصطلاح «جامعة اطلاعاتی» سپرد و ارزش معنایی آن، تحت تأثیر مقتضیات سیاسی جاری تنزل یافت. به بیان دیگر، ازسال های آخر دهه ۱۹۹۰، ترکیب معنایی سیاسی و اقتصادی تازهای پدید آمد و «جامعة اطلاعاتی» به عنوان تنها الگوی جامعة جدید، جامعهای که باید در مالکیت خصوصی باشد و به وسیلة بخش خصوصی در کنار نهادهای حکومتی رهبری شود و همراه با خصوصیسازی و آزادسازی ارتباطات، محیط سیاسی و نظامدهی مناسب آن را فراهم سازد، شناخته شد.
این «جامعة اطلاعاتی»، به رغم نام آن، مقاصد خاص اقتصادی را دنبال میکند، با فرآیند جهانیسازیِ نظام نوآزادیگرای کنونی ارتباط بسیار نزدیک دارد و از حیطة کنترل تولید به وسیلة مالکیت عمومی و نظامدهی ناتوان آن برای تأمین هدفهای عمومی خارج شده است. موافقتنامة معروف «سازمان جهانی تجارت» در مورد ارتباطات دور که در سال ۱۹۹۶ از سوی نمایندگان کشورها به امضا رسید، آغاز دستیابی بخش خصوصی به سلطة جهانی بر ارتباطات به شمار میرود. از آن زمان، تمام فعل و انفعالهای مهم مربوط به ارتباطات دور، از دیدگاه انحرافی این موافقتنامه طرف توجه قرار گرفتهاند. به طوری که نابرابریهای جهانی در مورد ساختارهای ارتباطات دور و امکانات دسترسی به تکنولوژیهای نوین اطلاعاتی و ارتباطات، در کنار نابرابریهای اقتصادی، آموزشی و بهداشتی و زمینههای دیگر، به عنوان آخرین مظاهر این نابرابریها و با واژة خاص «شکاف دیجیتالی» معرفی میشوند. در حالی که ظهور این واژه، به الگوی «جامعة اطلاعاتی» که هواداران آن همچنان معتقدند در صورت تحقق شرایط ایجاد این جامعه، تمام مسائل توسعهنیافتگی از میان خواهند رفت، لطمهای وارد نکرده است.[۹]
در چنین شرایطی ، «اتحادیة بینالمللی ارتباطات دور»در سال های پایانی دهه ۱۹۹۰ ، با طرح اندیشة برگزاری «اجلاس جهانی سران دربارة جامعة اطلاعاتی»، برای ترویج مفهوم «جامعة اطلاعاتی» گام بسیار مهمی برداشت. به این ترتیب، اتحادیة مذکور، با تکیه بر سابقة تاریخی و مأموریت خاص آن برای پیشبرد توسعة زیرساختهای ارتباطات دور، آمادگی یافت تا به طور ضمنی واقعیت جهانی «جامعة اطلاعاتی» را بپذیرد و هدفها و کارکردهای آن را مشخص سازد. با بیان دیگر و از دیدگاه سیاسی، «اتحادیة بینالمللی ارتباطات دور» بعد از بیش از یک دهه مخالفت با فرایند خصوصیسازی و آزادسازی ارتباطات دور و سپس همراهی با «سازمان جهانی تجارت» برای ایجاد الگوی تجارتی این ارتباطات، آماده شد تا از جایگاه نگهبانی، به جایگاه پیشگامی پا بگذارد. در حالی که این اتحادیه، چنددهه پیش و قبل از آنکه به مجموعة نهادهای تخصصی سازمان ملل متحد بپیوندد، در برابر فشارهای شدید واشنگتن برای تحقق شرایط اعلام موافقت آن در این زمینه مقاومت کرده بود.
بررسی تحولات مذکور، مشخص میسازد که هدف ایجاد «جامعة اطلاعاتی» طرف توجه کشورهای پیشرفتة صنعتی، بیشتر و شاید منحصراً به گسترش سریع تکنولوژیهای اطلاعات و ارتباطات معطوف است و فرآیند گذار به چنین جامعهای باید از طریق خصوصیسازی و آزادسازی ارتباطات در سراسر جهان صورت پذیرد. در اینباره، نقش دولتها در آمادهسازی کشورها برای ایجاد محیط مساعد در جهت تحقق فرایند مذکور، اهمیت ویژهای دارد و یکی از جنبههای کلیدی آن وضع و اجرای مقررات حمایت از مالکیت معنوی است که بیش از پیش برای کنترل محتواها و تأمین منافع خصوصی در «جامعة اطلاعاتی» به آن توجه میشود.
کوششهای پرمعنای گروه هشت کشور بزرگ صنعتی جهان برای انتشار «منشور جهانی جامعة اطلاعاتی» و تأسیس «گروه مطالعاتی فرصتهای دیجیتال» (Digital Opportunity Task Force - DOT Force) و ادامة این کوششها از طریق «گروه مطالعاتی سازمان ملل متحد در مورد تکنولوژیهای اطلاعات و ارتباطات» (United Nations Information and Communication Technologies Task Force - UN. ICT Task Force) و اقدامهای دیگر آنها در این زمینهها نیز همه به تبلیغ و ترویج الگوی آرمانی «جامعة اطلاعاتی» گرایش دارند. حال آنکه اینگونه تلاشها، محدودیتهای گذار به چنین جامعهای را آشکارتر میسازند و به طور ضمنی هدفهای مورد نظر برای برگزاری «اجلاس جهانی سران دربارة جامعة اطلاعاتی» را هم زیر سؤال میبرند. به همین سبب، شاید بتوان گفت که شرایط تدارک این اجلاس در چارچوب الگوی جامعة جدیدِ طرف توجه کشورهای بزرگ صنعتی، برای کمک به تحقق هدفهای اعلامشدة آن مناسب نبودهاند. مخصوصاً که با فرارسیدن بحران مالی بخش ارتباطات دور در سال ۲۰۰۱ و مقابلة نظامی آمریکا در برابر حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۲ درنیویورک و واشنگتن، برای برگزاری اجلاس جهانی یادشده اوضاع و احوال نامساعدی پدید آمدند و به تحقق هدفهای مذکور، لطمات فراوانی وارد کردند.[۱۰]
● جاذبههای جدید «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات»
معارضهجویی نمایندگان نهادهای جامعة مدنی علیه دیدگاه حاکم بر تدارک «اجلاس جهانی سران دربارة جامعة اطلاعاتی» که با کوشش آنها برای کاربرد اصطلاح «جامعة اطلاعاتی و ارتباطی» به جای «جامعة اطلاعاتی» همراه بود، تا حدود زیادی به چالش هواداران «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات» (New World Information and Communication Order - NWICO) در مباحثههای طولانی سالهای دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ اجلاسیههای کنفرانس عمومی یونسکو شباهت داشت. نمایندگان جامعة مدنی در گردهماییهای مقدماتی تدارک اجلاس جهانی مذکور، تأکید داشتند که اطلاعات و ارتباطات در جوامع معاصر تنها نقش اقتصادی ندارند، بلکه نقشهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی هم ایفا میکنند.
مباحثهای مربوط به «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات»، بر خلاف زمینهسازیهای فکری «جامعة اطلاعاتی» که در محافل آکادمیک پدید آمده بودند و بر مقتضیات اقتصادی استوار بودند، از ضرورتهای ژئوپولتیک دورة پس از استعمارزدایی و قدرت روبهفزون کشورهای در حال توسعه در صحنة روابط بینالمللی و بهویژه به هم خوردن تعادل قبلی کشورهای طرفدار غرب در سازمان ملل متحد سرچشمه گرفته بودند. کشورهای در حال توسعه که درسال های آغاز دهه ۱۹۷۰ در اجلاسیههای کنفرانس عمومی یونسکو، با تکیه بر نابرابری ارتباطات جهانی و عدم تعادل اطلاعات بینالمللی، برای تحقق سیاستگذاریها و برنامهریزیهای ارتباطی ملی و تأمین جریان آزاد و متعادل اطلاعات در سطح جهان، قطعنامه ها و اعبامیه هایی به تصویب رسانده بودند ، در سال ۱۹۷۴ ، برغم مخالفت و مقاومت کشورهای بزرگ غربی، در اجلاسیههای فوقالعادة مجمع عمومی ملل متحد، اعلامیه و منشور ویژهای دربارة «نظم نوین اقتصادی بینالمللی» (New International Economic Order - NIEC) تصویب کردند و به این طریق برای اجرای «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات» زمینة مناسبی فراهم ساختند.
«نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات» مورد نظر کشورهای در حال توسعه، بر نکات زیر تأکید میکرد:
۱) دکترین جریان آزاد اطلاعات که از دهة ۱۹۴۰ استقرار یافته است، رسانههای غربی و محتواهای خبری آنها را در سراسر جهان نیرومندتر و گستردهتر کرده است.
۲) تمرکز روبهفزون صنایع ارتباطی و رسانههای کشورهای غربی، به تسلط صاحبان مؤسسات اقتصادی بزرگ این کشورها بر مالکیت و فعالیت رسانههای کشورهای کوچک و فقیر منجر شده است.
۳) اهمیت روبهافزایش تکنولوژیهای تحت کنترل کشورهای غربی بر تولید، توزیع و انتشار رسانهها، کارکردهای ارتباطی و رسانهای کشورهای دیگر را دشوارتر ساخته است.
در این میان، بسیاری از کشورهای در حال توسعه که در دورة پس از استعمارزدایی به نقش مهم رسانههای همگانی و تأمین و تحکیم وحدت ملی خود خوشبین بودند، در برابر تأثیرات منفی آنها بر هویت ملی و استقلال فرهنگی و همچنین استقلال اقتصادی و سیاسی خود به تأمل پرداختند و در برابر تهدیدهای «امپریالیسم» فرهنگی و رسانهای و آثار و عوارض بلندمدت آنها، نسبت به عملکردهای مثبت ارتباطات در رسانهها دچار تردید شدند. به طوری که علاوه بر کشورهای در حال توسعه، برخی از کشورهای غربی مانند فرانسه، کانادا و فنلاند هم در این زمینه به ضرورت مقابله با سلطة فرهنگی و ارتباطی ایالات متحدة آمریکا توجه پیدا کردند.
لازم به یادآوری است که سیاست هواداری از برقراری «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات» در دهة ۱۹۷۰،علاوه بر یونسکو، از طریق «جنبش غیرمتعهدها»( Non Aligned Movement - NAM) نیز مورد حمایت قرارگرفت. جنبش مذکور موفق شد در جریان برگزاری کنفرانس های سران کشورهای عضو آن در فاصله سال های ۱۹۷۳و۱۹۷۶ ، از شیوة انتقاد ساده علیه عملکردهای فرهنگی و ارتباطی شرکتهای فراملی و قدرتهای بزرگ غربی در سطح جهانی، به مبارزة وسیع برای استقرار نظم نوین جهانی مذکور دست یابد و با همکاری کشورهای وابسته به این جنبش و بسیاری دیگر از کشورهای عضو سازمان ملل متحد و تأکید بر لازم و ملزوم بودن «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات» و «نظم نوین اقتصادی بینالمللی»، به مساعی یونسکو در این زمینه کمک کند.تصمیم کنفرانس عمومی یونسکو در نوزدهمین اجلاسیة آن در پاییز ۱۹۷۶ راجع به ایجاد « کمیسیون بین المللی مطالعه دربارة مسائل ارتباطات» و به ویژه تصویب اعلامیة مربوط به نقش وسایل ارتباط جمعی درروابط بینالمللیدر بیستمین اجلاسیة کنفرانس عمومی یونسکو در نوامبر ۱۹۷۸ ، از موفقیتهای مهم کشورهای در حال توسعه در جهت استقرار «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات» به شمار میرفتند. به موجب اعلامیة اخیر که تدارک و تصویب آن به علت مخالفت کشورهای بزرگ غربی و مخصوصاً ایالات متحدة آمریکا و انگلستان چند سال به طول انجامید، به جای دکترین «جریان آزاد اطلاعات» که از دورة پس از جنگ جهانی دوم از حمایت قاطع غرب برخوردار بود، اصل «جریان آزاد و اشاعة گستردهتر و متعادلتر اطلاعات» (Free Flow and Wider and Better Balanced Dissemination of Information) مورد پذیرش جهانی قرار گرفت.
دو سال بعد از آن، با تهیه و تدوین گزارش نهایی «کمیسیون بینالمللی مطالعه دربارة مسائل ارتباطات»، با عنوان «یک جهان و چندین صدا» که در ژانویة سال ۱۹۸۰ انتشار یافت و در اکتبر آن سال در بیست و یکمین اجلاسیة کنفرانس عمومی یونسکو تصویب شد، برای نخستینبار، در زمینة «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات» چارچوب کلی و مشخصی همراه با استدلالهای توجیهی دقیق و مجموعهای از پیشنهادهای گوناگون مربوط به آن عرضه گردید و به این ترتیب، گام بزرگی در راه تحقق این نظم آرمانی برداشته شد. اما در عمل، به دنبال انتشار و تصویب گزارش مذکور، تلاش کشورهای بزرگ غربی برای تجدید و تشدید اتهام علیه کشورهای در حال توسعه به نقض آزادی اطلاعات گسترش یافت و به رغم هواداری و تأکید مکرر گزارش یادشده در مورد این آزادی و استوار شناختن «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات» بر اساس آن، مخالفت آنها علیه استقرار چنین نظمی، ادامه پیدا کرد و سرانجام در جریان برگزاری بیست و دومین اجلاسیة کنفرانس عمومی یونسکو درپاییز ۱۹۸۳ ، دولت ایالات متحدة آمریکا اعلام داشت که به عنوان اعتراض علیه روند سیاسی شدن مباحثههای یونسکو، در پایان سال آینده از عضویت آن خارج میشود. و یک سال بعد این تصمیم به اجرا درآمد و دولت انگلستان هم به پیروی آمریکا از یونسکو خارج شد.
پس از خروج دولتهای آمریکا و انگلستان از عضویت یونسکو، کوشش جهان سوم برای برقراری «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات» به آهستگی ادامه یافت. تا آنکه با پایان یافتن مدیریت «محمد مختار امبو»، شخصیت معروف سنگالی، بر این سازمان و جانشینی وی از سوی «فدریکو مایر» اسپانیایی، جو سیاسیحاکم بر یونسکو تغییر کرد و دو سال بعد، همزمان با فرو ریختن دیوار برلین (پاییز سال ۱۹۸۹)، در جریان برگزاری بیست و پنجمین اجلاسیة کنفرانس عمومی، به جای «نظم جهانی اطلاعات و ارتباطات» یک «استراتژی نوین ارتباطی» (New Communication Strategy) بر مبنای آزادی اطلاعات و جریان آزاد اطلاعات تصویب و به اجرا گذاشته شد. بر اساس «استراتژی نوین ارتباطی»(New Communication Strategy) بر مبنای آزادی اطلاعات و جریان آزاد اطلاعات تصویب و به اجرا گذاشته شد. بر اساس « استراتژی نوین ارتباطی» فعالیت های سازمان مذکور در زمینه اطلاعات و ارتباطات ، بار دیگر مانند دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ،بر آزادی اطلاعات و جریان آزاد اطلاعات استوار گردید و به همین لحاظ در برنامة میان مدت پنج ساله یونسکو برای سال های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۷ که در بیست و پنجمین اجلاسیة کنفرانس عمومی تصویب شد، تنها اشارهای کلی به نظم نوین جهانی یادشده وجود داشت.
به این ترتیب، میتوان گفت در دورهای که روند تازهسیاسیشدة هواداری از «جامعة اطلاعاتی» رو به پیشرفت گذاشته بود، فرایند برقراری «نظم نوین اطلاعات و ارتباطات» به افول کشیده شد. در حالی که نابرابریهای ارتباطی و عدم تعادلهای اطلاعاتی جهانی که جنبش هواداری از نظم آرمانی مذکور را پدیده آورده بودند، نهتنها از میان نرفته بودند، بلکه در ابعاد وسیعتر ادامه داشتند. به همین جهت، دغدغههای مربوط به آنها نیز باقی ماندند. [۱۱]
● کوششهای جنبش جدید جامعة مدنی
به عقیدة بسیاری از دستاندرکاران جنبش طرفداری از برقراری «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات»، مهمترین درسی که از شکست این جنبش میتوان گرفت آن است که راه رسیدن به چنین نظمی باید از طریق دموکراتیکسازی ارتباطات و رسانهها طی شود و کوشش یکجانبة دولت دولتها برای دستیابی به آن بینتیجه است. به همین لحاظ از اواخر دهة ۱۹۸۰ در حالی که نظم نوین مورد نظر کشورهای جهان سوم دریونسکو به فراموشی سپرده میشد، برای پر کردن جای خالی قبلی گروههای جامعة مدنی که از روند کوششهای پیشین جهانی در جهت استقرار نظم نوین مذکور دور مانده بودند، حرکتهای تازهای آغاز گردیدند.
در این زمینه، مساعی گروهی از اعضای سازمانهای حرفهای روزنامهنگاری و استادان دانشگاههای کشورهای غربی و غیرغربی برای حمایت از «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات»، در چارچوب گردهماییهای موسوم به «میزگرد مکبراید» (MacBride Round Table) ــ به نام «شون مکبراید»، رئیس «کمیسیون بینالمللی یونسکو برای مطالعه دربارة مسائل ارتباطات»درسال های » در سال های ۱۹۹۷ تا ۱۹۸۰ - اهمیت ویژه ای کسب کرده بود . این گردهمایی ها که به طور سالانه در فاصله سال های ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۹ تشکیل میشدند، در جلب توجه هواداران جنبشهای جدید جامعة مدنی به مباحثههای مربوط به ضرورت برقراری نظم نوین یادشده و ایجاد یک پل ارتباطی در میان آنان و هواداران روزنامهنگار و دانشگاهی آن، نقش مهمی ایفا کردند.
در آن دوره، علاوه بر گردهماییهای «میزگرد مکبراید»، تعداد روبهفزونی از سازمانهای غیردولتی وابسته به جامعة مدنی نیز، بدون شناخت قبلی یکدیگر، به سبب علاقة خاص به مسائل ارتباطات و رسانهها در سطحهای ملی و منطقهای و جهانی، دور هم گرد آمدند و در راه بهبود عملکردهای وسایل ارتباط جمعی به کوشش پرداختند. در میان این سازمانها، انجمنهای رسانههای جماعتی، اتحادیههای بینالمللی روزنامهنگاری، سازمانهای مذهبی علاقهمند به ارتباطات جهانی و همچنین سازمانهای اینترنتی غیردولتی و گروههای هوادار مبارزه علیه تمرکز مالکیت اقتصادی رسانهها و سانسور تجارتی محتواها و مقابله با مقررات حقوقی افراطی حمایت از حقوق مالکیت معنوی، جایگاههای برجستهای داشتند.
در طول دهة ۱۹۹۰، اتحادها و ائتلافهای مختلفی در میان گروههای وابسته به جامعة مدنی در راه کوشش برای بهبود شرایط کار و عملکردهای ارتباطات و رسانهها صورت گرفتند و به تصمیمات و مصوبات خاصی منتهی شدند که مهمترین آنها انتشار «منشور ارتباطات مردمی»( People’s Communication Charter) و تأسیس «نهاد دموکراتیکسازی ارتباطات» (Platform for Democratization of Communication) بودند. به این طریق، علاوه بر گردهماییهای «میزگرد مکبراید»، تعداد زیادی گردهماییها و کنفرانسهای دیگر نیز از سوی سازمانهای مختلف غیردولتی، در زمینههای ارتباطات برگزار گردیدند و به گسترش هماندیشی و همکاریهای منطقهای و بینالمللی آنها کمک فراوان نمودند. به گونهای که اندکاندک یک پایگاه جدید مبتنی بر روابط جامعة مدنی برای مقابله با مسائل و مشکلات ارتباطات و رسانهها پدید آمد و در همان راه مشابه روند حرکت به سوی «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات» گام گذاشت. با این تفاوت که گروه جدید هوادار دگرگونی نظم اطلاعاتی و ارتباطی جهانی، با چشماندازی دیگر و با بهرهجویی از یک تجربة تاریخی قبلی، به این موضوع مینگرد.
همین گروه جدید جامعة مدنی بود که در دسامبر ۲۰۰۳، در جریان برگزاری اجلاس جهانی سران در ژنو، تحت تأثیر جاذبههای «جامعة اطلاعاتی» قرار گرفت. در میان این گروه، بسیاری به برنامههای خاص سازمان «حقوق ارتباطی در جامعة اطلاعاتی» (Communication Rights in the Information Society Campaign - CRIS) جذب شدند و با همکاری جمعی، به نقش سازماندهی جامعة مدنی در مورد برگزاری اجلاسهای مذکور توجه یافتند. اما بسیاری دیگر، به طور مستقل به رویارویی با مسائل این اجلاس پرداختند. در این میان، عدهای هم نسبت به محدودیتهای مباحثات اجلاس یادشده و سازشهای ریشهای مربوط به آن دچار توهم شدند. در عین حال، اکثر آنان برگزاری اجلاس عالی ژنو را به منزلة فرصت مناسبی که مدتها در انتظار آن بودند، تلقی کردند و تصمیم گرفتند با همگرایی، تعامل و یادگیری متقابل از تجربیات یکدیگر و بسیج عمومی افراد فراوان دارای ملیتهای گوناگون که از دگرگونیهای بنیادی ارتباطات جهانی حمایت میکنند، در جهت تحقق آرمانهای مشترک خویش اقدام نمایند.
در این اوضاع و احوال، سازمان «حقوق ارتباطی در جامعة اطلاعاتی»، با دیدگاه خاص خود، صریحاً مشخص ساخت که به نتایج فعالیتهای رسمی اجلاس عالی ژنو نمیتوان چندان امید بست. زیرا «جامعة اطلاعاتی» یک مفهوم ایدئولوژیک است که برای به خدمت گرفته شدن در چارچوب «الگوی نوآزادیگرای جهانیسازی تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطات» (Neoliberal Globalization of ICTs) مورد توافق قرار گرفته است. در صورتی که با توجه به واقعیتهای کنونی و محرومیت روبهافزایش اکثریت مردم جهان از دسترسی و استفاده از این تکنولوژیها، مفهوم مذکور معنای حقیقی خود را دارا نیست.
به طور کلی، بسیاری از نمایندگان سازمانهای جامعة مدنیِ شرکتکننده در اجلاس جهانی ژنو نسبت به آن از دو جنبة خاص برخورد میکردند. آنها از یک سو میکوشیدند تا در حداکثر امکان بر نتایج ناشی از تصمیمات رسمی آن تأثیر بگذارند و از سوی دیگر سعی مینمودند برای جلب همکاری دیگران و جذب امکانات ارتباطی و رسانهای خارج از اجلاس، به حمایت از هدفهای خویش، پلهای ارتباطی ایجاد کنند. به این ترتیب، شیوة مشارکت گروههای جامعة مدنی در «اجلاس جهانی سران دربارة جامعة اطلاعاتی»، با طرز مشارکت آنان در اجلاسهای دیگر سازمان ملل تفاوت و تعارض داشت. به این معنا که نمایندگان جامعة مدنی در جریان برگزاری اجلاسهای دیگر در عین حال که برنامههای خاص خود را دارا بودند، با روند فعالیتهای رسمی آنها همراهی کامل نشان میدادند. در حالی که در اجلاس عالی اخیر ژنو، چنین روشی را دنبال نکردند. [۱۲]
● برخورد دو دیدگاه برای برگزاری یک اجلاس جهانی سران
باید در نظر داشت که در طول سه دهة آخر قرن بیستم، دو طرز فکر متعارض در جریان گردهماییها و فعالیتهای سازمان ملل متحد با هم برخورد داشتند و به علل مختلف، تنها در چند فرصت خاص، امکان ارتباط با یکدیگر را به دست آوردند.
گزارش «کمیسیون مکبراید»، موضوعهای مربوط به ارتباطات دور را پوشش داده بود و ضمن آن، دربارة مباحثههای جاری راجع به نقش اطلاعات و معرفتها در جامعة معاصر نیز اشارات و ارجاعاتی ارائه کرده بود.مهمتر و پرمعناتر آن که خود «اتحادیة بینالمللی ارتباطات دور» هم در سال ۱۹۸۴ با انتشار گزارش «کمیسیون مستقل توسعة ارتباطات دور در سراسر جهان»، تحت عنوان «حلقة گمشده» (Missing Link) ، در نتیجه گیری از مباحث مربوط به این ارتباطات در سال های آغاز دهه ۱۹۸۰ ، نقش مهمی ایفا نموده بود. این گزارش که به سرپرستی «دونالد میتلاند»، رئیس انگلیسی کمیسیون مذکور تهیه و تدوین شده بود، در شکلگیری طرز تفکر مربوط به ارتباطات دور، درست پیش از آنکه الگوی نوآزادیگرای جهانیسازی تکنولوژیهای اطلاعات و ارتباطات به کار گرفته شود، تأثیرات فراوان گذاشت. بسیاری از پیشنهادهای مندرج در این گزارش، با پیشنهادهای ارائهشده در گزارش «کمیسیون مکبراید» هماهنگی داشتند. یکی از پیشنهادهای بسیار مهم آن، اختصاص بخشی از درآمدهای ناشی از ارتباطات دور جهانی برای توسعة شبکههای ارتباطی کشورهای فقیر بود. اما این پیشنهاد، به سبب دگرگونی فضای فعالیتهای «اتحادیة بینالمللی ارتباطات دور» هرگز به مورد اجرا درنیامد. بر اثر این دگرگونی، اتحادیة مذکور اجرای اینگونه پیشنهادها را از برنامة کارهای جاری خود خارج کرد و پس از آن نیز دیگر این پیشنهاد طرف توجه قرار نگرفت و حتی در جریان تدارک دستور کار «اجلاس جهانی سران دربارة جامعة اطلاعاتی»، بهخصوص در مباحثههای مربوط به تأسیس «صندوق همبستگی دیجیتال» (Digital Solidarity Fund) در این اجلاس، به آن اشاره نشد.
یک دهه پس از انتشار گزارش «کمیسیون میتلاند»، یونسکو با پشتیبانی دبیرخانة سازمان ملل متحد، به ایجاد «کمیسیون جهانی مربوط به فرهنگ و توسعه» (International Communication on Culture and Development) دست زد. این کمیسیون که بر اساس دیدگاه «گوناگونی فرهنگی» طرف توجه قرار گرفته بود، تحت ریاست «جاویر پرز دِ کوئلار»، دبیرکل پیشین سازمان ملل متحد، تشکیل گردید. در گزارش کمیسیون اخیر که در سال ۱۹۹۵ با عنوان «گوناگونی فرهنگی خلاّق ما» (Our Creative Cultural Diversity) انتشار یافت، چندین فصل به موضوعهای مربوط به رسانهها و از جمله چگونگی افزایش توانمندیهای رسانهها برای پشتیبانی از گوناگونی فرهنگی و گفتمان دموکراتیک اختصاص یافته بودند. همچنین در گزارش یادشده، به تمرکز اقتصادی رسانهها، ظهور یک «فضای عمومی جهانی» و حمایت از تکثر منابع ارتباطی و خبری، و از جمله رسانههای خدمات عمومی بینالمللی، توجه فراوان مبذول شده بود.
در میان مطالب توجیهی پیشنهادهای «کمیسیون جهانی مربوط به فرهنگ و توسعه»، دربارة یکی از آنها چنین آمده است:
زمانی ممکن است فرا رسد که صاحبان مؤسسات تجارتی رادیوها و تلویزیونهای ماهوارهای منطقهای یا بینالمللی که اکنون از امکانات مشترک جهانی به طور مجانی استفاده میکنند، به تأمین مالی یک نظام رسانهای کثرتگرا کمک نمایند. این درآمدهای جدید را میتوان به منظور برنامهسازیهای تناوبآمیز برای توزیع بینالمللی سرمایهگذاری کرد. [۱۳]
در کنفرانس جهانی سیاستهای فرهنگی که پس از گذشت بیش از دو سال از انتشار گزارش مذکور، در سال (۱۹۹۸)از سوی یونسکو در استکهلم، پایتخت سوئد، تشکیل شد، موضوعهای پیشنهادشده در این گزارش مورد بررسی قرار گرفتند. اما فضای محیط بینالمللی به گونهای بود که پیشنهاد مربوط به پرداخت کمک مالی از سوی مؤسسات تجارتی رادیویی و تلویزیونی ماهوارهای، در طرح «برنامة عمل» کنفرانس جهانی اخیر پیشبینی نگردید و به جای آن، یک پیشنهاد مبهم که معنای مشخص طرف توجه کمیسیون جهانی فرهنگ و توسعه را در بر نداشت، ارائه شد. در عین حال، ۱۴۰ کشوری که در کنفرانس جهانی استکهلم دربارة موضوعهای رسانهای به بحث و گفتوشنود پرداخته بودند، بهرغم ابهامهای موجود در طرز ارائة درخواستها و پیشنهادهای آنها، به این واقعیت توجه یافتند که برای تأمین گوناگونی رسانهای باید اقدامات مؤثری انجام شوند.
لازم به یادآوری است که مدتی پیش از برگزاری کنفرانس جهانی اخیر دربارة سیاستهای فرهنگی، با توجه به تجربیات قبلی و تصمیمگیریهای جدید یونسکو چنین به نظر میرسید که این سازمان تخصصی ملل متحد، بهزودی مأموریت برگزاری یک کنفرانس عالی جهانی دربارة ارتباطات و اطلاعات را به عهده خواهد گرفت.
شورای اجرایی یونسکو در اوت ۱۹۹۶، ضمن بررسی دربارة «چالشهای بزرگراههای اطلاعاتی»، ضرورت برنامه ریزی راجع به تدارک یک کنفرانس عالی برای تبادل نظر جهانی دربارة نقش اطلاعات و ارتباطات در توسعه را که برگزاری آن برای سا ل ۱۹۹۸ پیشبینی شده بود، مورد توجه قرار داده بود. شورای مذکور در مورد هدف این کنفرانس چنین تصمیم گرفته بود:
کنفرانس مورد نظر، با توجه به نقش خاص وسایل و تکنولوژیهای اطلاعات و ارتباطات در توسعة کشورها، میتواند به پیشبرد هدفهای توسعه کمک مؤثر به عمل آورد و برای تمام علاقهمندان به همکاری برای تحقق یک توافق بینالمللی در زمینة کاربردهای توسعهبخش اطلاعات و ارتباطات، مجمع مباحثهای مناسبی فراهم سازد... [۱۴]
در ماه نوامبر همان سال نیز شورای اجرایی یونسکو دربارة «کنفرانس مربوط به نقش اطلاعات و ارتباطات در توسعة کشورها» نکات زیر را مورد تأکید قرار داده بود:
شورای اجرایی، به دنبال مشورتها و تبادل نظرهای دو سال اخیر، پیشنهاد برگزاری یک «کنفرانس مربوط به اطلاعات و ارتباطات برای توسعه» را که قرار است با همکاری سایر نهادهای صلاحیتدار و ذینفع ملل متحد در این زمینه ترتیب داده شود، با نظر مساعد میپذیرد و موافقت میکند که منابع مالی ضروری برای تشکیل این کنفرانس، از طریق یونسکو و سازمانهای دیگرِ مشارکتکننده در برگزاری آن تأمین شوند...[۱۵]
باید در نظر داشت که با وجود کوششهای یونسکو برای برگزاری کنفرانس جهانی مذکور، مدتی بعد این سازمان از تشکیل آن منصرف گردید و از آن زمان تا کنون هرگز علت انصراف آن در اینباره به طور علنی مشخص نشده است. مخصوصاً که در آن هنگام دولت ایالات متحدة آمریکا هم هنوز به یونسکو باز نگشته بود و بنابراین، امکان مخالفت این کشور با برگزاری چنین کنفرانسی، نمیتوانست مطرح باشد. علاوه بر آشکار نشدن علل عدم برگزاری کنفرانس جهانی یادشده از سوی یونسکو، موضوع عدم مشارکت مستقیم این سازمان در کنار «اتحادیة بینالمللی ارتباطات دور» برای تدارک و برگزاری «اجلاس جهانی سران دربارة جامعة اطلاعاتی» هم تا کنون روشن نشدهاند. هر چند به طور غیررسمی گفته میشود که «اتحادیة بینالمللی ارتباطات دور» از تقسیم مسئولیت برگزاری این اجلاس عالی با یونسکو خودداری کرده است. عدهای برعکس معتقدند که برخی از مسئولان یونسکو، نسبت به نتایج این اجلاس عالی خوشبین نبودهاند، در حالی که بسیاری از گردانندگان سازمانهای غیردولتی وابسته به جامعة مدنی برعکس عقیدة راسخ دارند که مدیریت مشترک دو نهاد سازمان ملل متحد در برگزاری این اجلاس جهانی میتوانست نتایج بسیار سودمندی پدید آورد. عدهای از کارشناسان سازمان ملل متحد هم معتقدند که یونسکو با توجه به تجربیات طولانی و مؤثر آن در زمینة اطلاعات و ارتباطات، میتوانست دستآوردهای مناسبتری برای اجلاس عالی یادشده فراهم سازد. در صورتی که «اتحادیة بینالمللی ارتباطات دور» غیر از تجربة محدود برگزاری اجلاسیههای دوسالانة کنفرانس نمایندگان تامالاختیار دولتهای عضو این اتحادیه، تجربیات دیگری مشابه تجربیات چنددهة اخیر یونسکو در زمینههای مختلف اطلاعات و ارتباطات دارا نبود. همچنین نباید از نظر دور داشت که اتحادیة مذکور، سالهای طولانی در برابر کوششهای سازمانهای غیردولتی وابسته به جامعة مدنی برای شناسایی رسمی آنها ــ بر اساس مقررات مصوب «شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحد» ــ جهت مشارکت در اجلاسیهها و گردهماییهای این اتحادیه، مخالفت کرده بود.
بنابراین، فرصت برگزاری یک «اجلاس جهانی سران دربارة اطلاعات و ارتباطات برای توسعه» با مدیریت یونسکو، به عللی که تا کنون افشا نشدهاند، از میان رفت. در حالی که انتخاب چنین موضوعی برای اجلاس جهانی مورد نظر میتوانست تمام طرفهای علاقهمند به بررسی و ارزیابی نقش اطلاعات و ارتباطات در توسعة کشورها با مشارکت گسترده و فعال نمایندگان جامعة مدنی را دور هم گرد آورد. به این ترتیب، به جای انتخاب یونسکو برای تدارک اجلاس عالی جهانی مربوط به اطلاعات و ارتباطات در خدمت توسعه، مأموریت خاص «اتحادیة بینالمللی ارتباطات دور» در زمینة تکنولوژیهای نوین اطلاعات و ارتباطات برتری پیدا کرد و مفهوم جدید «اجلاس جهانی سران دربارة جامعة اطلاعاتی» تولد یافت. [۱۶]
مآخذ
۱. Sean O. Siochu. "Will the Real WSIS Please Stand Up?: The Historic Encounter of the "Information Society" and the "Communication Society". Gazette, Vol. ۶۶, No. ۳-۴,pp.۲۰۳-۲۰۴
۲. Daniel Bell. "The Social Framework of the Information Society", in M.L.Dertoozos and J.Moses (eds). The Computer Age: A ۲۰ Years View. Combridge,MA., MIT Press,۱۹۷۹ , PP.۵۰۰-۵۴۹
۳. Growth, Compoetiveness and Employment: White Paper. Brussels: Commission of the European Communities,۱۹۹۳
۴. Europe and the Global Informatiom Society: Recommendations to the European Counicil (The Bangemann Reportt). Brussels: Commission of the European Communities, ۱۹۹۴
۵. Europe’s Way to an information Society Action Plan. Brussels: Commission of the European Communities.۱۹۹۴
۶. Growth, Competivemess and Employment
۷. Ibid
۸. Sean O. Isochru. "Will the Real WSIS Please Stand Up?" PP.۲۰۵, ۲۰۶
۹. Ibid. pp.۲۰۶, ۲۰۷
۱۰. Ibid. pp. ۲۰۶, ۲۰۷
۱۱. Ibid. pp. ۲۰۷-۲۰۹
۱۲. Ibid. pp. ۲۰۹,۲۱۰
۱۳. Our Creative Cultural Diversity. Paris: World Communication on Culture and Development, ۱۹۹۵
۱۴. The Challenge of the Information Highways: the Role of Unesco-Decisions Adopted by the Executive Board of Unesco at its ۱۵۰th Session, ۱۶ August ۱۹۹۶. Paris: Unesco, ۱۹۹۶
۱۵. Decisions Adopted by the Executive Board of Unesco at its ۱۵۰th Session, ۱۴-۳۱ October ۱۹۹۶. Paris: Unesco, ۱۹۹۶
۱۶. Sean O. Isochru. “Will the Real WSIS Please Stand Up?”, pp.۲۱۱, ۲۱۲
۱. Sean O. Siochu. "Will the Real WSIS Please Stand Up?: The Historic Encounter of the "Information Society" and the "Communication Society". Gazette, Vol. ۶۶, No. ۳-۴,pp.۲۰۳-۲۰۴
۲. Daniel Bell. "The Social Framework of the Information Society", in M.L.Dertoozos and J.Moses (eds). The Computer Age: A ۲۰ Years View. Combridge,MA., MIT Press,۱۹۷۹ , PP.۵۰۰-۵۴۹
۳. Growth, Compoetiveness and Employment: White Paper. Brussels: Commission of the European Communities,۱۹۹۳
۴. Europe and the Global Informatiom Society: Recommendations to the European Counicil (The Bangemann Reportt). Brussels: Commission of the European Communities, ۱۹۹۴
۵. Europe’s Way to an information Society Action Plan. Brussels: Commission of the European Communities.۱۹۹۴
۶. Growth, Competivemess and Employment
۷. Ibid
۸. Sean O. Isochru. "Will the Real WSIS Please Stand Up?" PP.۲۰۵, ۲۰۶
۹. Ibid. pp.۲۰۶, ۲۰۷
۱۰. Ibid. pp. ۲۰۶, ۲۰۷
۱۱. Ibid. pp. ۲۰۷-۲۰۹
۱۲. Ibid. pp. ۲۰۹,۲۱۰
۱۳. Our Creative Cultural Diversity. Paris: World Communication on Culture and Development, ۱۹۹۵
۱۴. The Challenge of the Information Highways: the Role of Unesco-Decisions Adopted by the Executive Board of Unesco at its ۱۵۰th Session, ۱۶ August ۱۹۹۶. Paris: Unesco, ۱۹۹۶
۱۵. Decisions Adopted by the Executive Board of Unesco at its ۱۵۰th Session, ۱۴-۳۱ October ۱۹۹۶. Paris: Unesco, ۱۹۹۶
۱۶. Sean O. Isochru. “Will the Real WSIS Please Stand Up?”, pp.۲۱۱, ۲۱۲
منبع : هوای تازه
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
دولت علی شمخانی مجلس شورای اسلامی مجلس شورای نگهبان حجاب دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران انتخابات افغانستان گشت ارشاد رئیس جمهور
تهران شورای شهر سلامت هواشناسی شورای شهر تهران شهرداری تهران پلیس قتل فضای مجازی سیل کنکور وزارت بهداشت
دلار تورم خودرو قیمت دلار مالیات قیمت خودرو بازار خودرو بانک مرکزی قیمت طلا مسکن ایران خودرو سایپا
سریال نون خ پیمان معادی تئاتر تلویزیون فیلم سینمای ایران سینما بازیگر موسیقی سریال پایتخت ازدواج
سازمان سنجش خورشید
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل فلسطین آمریکا جنگ غزه روسیه اوکراین حماس ترکیه نوار غزه عراق
فوتبال استقلال ایران پرسپولیس فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی باشگاه پرسپولیس سپاهان جام حذفی آلومینیوم اراک تراکتور
هوش مصنوعی اپل آیفون ماه تبلیغات فناوری ناسا گوگل نخبگان مریخ
خواب موز کاهش وزن بارداری دندانپزشکی آلزایمر روغن حیوانی