شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

شیعه و اعتقاد به توسل


شیعه و اعتقاد به توسل
زندگی بشر بر اساس بهره ‏گیری از وسائل و اسباب طبیعی استوار است که هر یک آثار ویژه خود را دارند. همه ما هنگام تشنگی آب می ‏نوشیم و هنگام گرسنگی غذا می ‏خوریم. چه ، رفع نیاز توسط وسائل طبیعی ، به شرط آنکه برای آنها «استقلال در تاثیر» قائل نشویم ، عین توحید است. قرآن یادآور می ‏شود که : ذوالقرنین در ساختن سد از مردم درخواست کمک کرد : «فاعینونی بقوهٔ اجعل بینکم و بینهم ردما» (کهف/۹۵)
با قدرت خویش مرا یاری کنید تا میان شما و آنان (یاجوج و ماجوج) سدی برپا سازم.
کسانی که شرک را به معنی «تعلق و توسل به غیر خدا» تفسیر می ‏کنند ، حرفشان تنها در صورتی صحیح است که ما برای ابزار و وسائط موجود ، «اصالت و استقلال‏» قائل شویم ، و گرنه چنانچه آنها را وسایلی بدانیم که به مشیت و اذن الهی ، ما را به نتیجه می ‏رسانند از مسیر توحید خارج نشده‏ ایم و اصولا زندگی بشر از روز نخست‏ بر این اساس ، یعنی استفاده از وسائل و وسائط موجود ، استوار بوده و پیشرفت علم و صنعت نیز در همین راستا صورت گرفته و می ‏گیرد.
ظاهرا توسل به اسباب طبیعی مورد بحث نیست ; سخن درباره اسباب غیر طبیعی است که بشر جز از طریق وحی راهی به شناخت آنها ندارد. هرگاه در کتاب و سنت چیزی به عنوان وسیله معرفی شده باشد ، تمسک به آن همان حکمی را دارد که در توسل به امور طبیعی جاری است. بنابر این ، ما زمانی می ‏توانیم با انگیزه دینی به اسباب غیر طبیعی تمسک جوییم که دو مطلب ملحوظ نظر قرار گیرد :
۱) از طریق کتاب و سنت ، وسیله بودن آن چیز برای نیل به مقاصد دنیوی یا اخروی ثابت ‏شود.
۲) برای اسباب و وسائل ، هیچ‏گونه اصالت و استقلالی قائل نشده و تاثیر آنها را منوط به اذن و مشیت الهی بدانیم.
قرآن کریم ، ما را به بهره گرفتن از وسائل معنوی دعوت کرده می ‏فرماید:
«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیلهٔ و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون» (مائده/۳۵)
ای افراد با ایمان خود را از خشم و سخط الهی وا پایید و برای تقرب به او وسیله‏ ای جستجو کنید ، و در راه وی جهاد کنید ، باشد که رستگار شوید.
باید توجه نمود که وسیله به معنای تقرب نیست ، بلکه چیزی است که مایه تقرب به خدا می ‏گردد و یکی از طرق آن ، جهاد در راه خدا است که در آیه ذکر شده است و در عین حال می ‏تواند ، چیزهای دیگر نیز وسیله تقرب باشد.
● اصل یکصد و بیست و هفتم (توسل) :
در اصل گذشته ثابت ‏شد که توسل به اسباب طبیعی و غیر طبیعی (به شرط اینکه ، رنگ استقلال در تاثیر به خود نگیرند) عین توحید است. شکی نیست که انجام واجبات و مستحبات ، همچون نماز و روزه و زکات و جهاد و غیره در راه خدا ، همگی وسایل معنوی ‏یی هستند که انسان را به سر منزل مقصود ، که همان تقرب به خداوند است می ‏رسانند. انسان در پرتو این اعمال ، حقیقت ‏بندگی را می‏ یابد و در نتیجه به خدا نزدیک می ‏شود. ولی باید توجه نمود که وسایل غیر طبیعی ، منحصر به انجام امور عبادی نیست ، بلکه در کتاب و سنت ‏یک رشته وسایل معرفی شده که توسل به آنها استجابت دعا را به دنبال دارد که ذیلا برخی از آنها را یادآور می ‏شویم :
۱) توسل به اسما و صفات حسنای الهی که در کتاب و سنت وارد شده است ، چنانکه می ‏فرماید :
«و لله الاسماء الحسنی فادعوه بها» (اعراف/۱۸۰)
اسماء حسنی مخصوص خداوند است ، پس خداوند را به وسیله آنها بخوانید.
در ادعیه اسلامی، توسل به اسما و صفات الهی فراوان وارد شده است.
۲) توسل به دعای صالحان که برترین نوع آن توسل به ساحت پیامبران و اولیای خاص خداوند است تا برای انسان از درگاه الهی دعا کنند.
قرآن مجید به کسانی که بر خویشتن ستم کرده ‏اند (گنهکاران) فرمان می ‏دهد سراغ پیامبر روند و در آنجا هم خود طلب مغفرت کنند و هم پیامبر برای آنان طلب آمرزش کند. و نوید می ‏بخشد که :
در این موقع خدا را توبه پذیر ورحیم خواهند یافت ، چنانکه می ‏فرماید :
«و لو انهم اذظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما» (نساء/۶۴)
در آیه دیگر ، منافقان را نکوهش می ‏کند که چرا هرگاه به آنان گفته شود سراغ پیامبر بروند تا در باره آنان از خداوند طلب آمرزش کند ، سرپیچی می ‏کنند ؟! چنانکه می ‏فرماید :
«و اذا قیل لهم تعالوا یستغفر لکم رسول الله لووا رؤوسهم ورایتهم یصدون و هم مستکبرون» (منافقون/۵)
از برخی از آیات بر می ‏آید که در امت های پیشین نیز چنین سیره ‏ای جریان داشته است. فی ‏المثل ، به صریح قرآن ، فرزندان یعقوب علیه السلام از پدر خواستند بابت گناهانشان از خدا برای آنان طلب آمرزش کند و یعقوب نیز درخواست آنان را پذیرفت و وعده استغفار داد : «یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئین × قال سوف استغفر لکم ربی انه هو الغفور الرحیم»
(یوسف/۹۷-۹۸)
ممکن است گفته شود : توسل به دعای صالحان ، در صورتی عین توحید (ویا لااقل مؤثر) است که کسی که به او توسل می ‏جوییم در قید حیات باشد ، ولی اکنون که انبیا و اولیا از جهان رخت ‏بر بسته ‏اند ، چگونه توسل به آنان می ‏تواند مفید و عین توحید باشد ؟
در پاسخ به این سؤال یا ایراد ، دو نکته را بایستی یادآور شویم :
▪ الف) حتی اگر فرض کنیم شرط توسل به نبی یا ولی حیات داشتن آنهاست ، در این صورت توسل به انبیا و اولیای الهی پس از مرگ آنان ، تنها کاری غیر مفید خواهد بود ، نه مایه شرک ؛ و این نکته ‏ای است که غالبا از آن غفلت‏ شده ، و تصور می ‏گردد که حیات و موت ، مرز توحید و شرک است ! در حالیکه بر فرض قبول چنین شرطی (حیات انبیا و اولیا در هنگام توسل دیگران به آنان)، زنده بودن شخص نبی و ولی ، ملاک مفید و غیر مفید بودن توسل خواهد بود ، نه مرز توحیدی بودن و شرک آمیز بودن عمل !
▪ ب) مؤثر و مفید بودن توسل دو شرط بیشتر ندارد :
۱) فردی که به وی توسل می ‏جویند ، دارای علم و شعور و قدرت باشد.
۲) میان توسل جویندگان و او ارتباط برقرار باشد ؛ و در توسل به انبیا و اولیایی که از جهان درگذشته‏ اند ، هر دو شرط فوق (درک و شعور ، و وجود ارتباط میان ما و آنان) به دلایل روشن عقلی و نقلی ، تحقق دارد.
وجود حیات برزخی یکی از مسایل مسلم قرآنی و حدیثی است که دلایل آن را در اصل ۱۰۵ و ۱۰۶ یادآور شدیم. در جایی که به تصریح قرآن ، شهدای راه حق حیات و زندگی دارند ، مسلما پیامبران و اولیای خاص الهی - که بسیاری از ایشان خود نیز شهید شده ‏اند : از حیات برتر و بالاتری برخوردارند.
بر وجود ارتباط میان ما و اولیای الهی دلایل بسیاری در دست است که برخی را ذیلا یادآور می ‏شویم :
۱) همه مسلمانان در پایان نماز شخص پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را خطاب قرار داده و می‏ گویند :
السلام علیک ایها النبی و رحمهٔ الله و برکاته
آیا آنان براستی کار «لغوی‏» انجام می ‏دهند و پیامبر این همه سلام را نمی ‏شنود و پاسخی نمی ‏دهد؟!
۲) پیامبر گرامی در جنگ بدر دستور داد اجساد مشرکان را در چاهی ریختند. سپس خود با همه آنان سخن گفت. یکی از یاران رسول خدا عرض کرد : آیا با مردگان سخن می ‏گویید ؟
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : شماها از آنان شنواتر نیستید.
۳) رسول گرامی صلی الله علیه و آله و سلم کرارا به قبرستان بقیع می ‏رفت و به ارواح خفتگان در قبرستان چنین خطاب می ‏کرد : السلام علی اهل الدیار من المؤمنین و المؤمنات.
و بر اساس روایتی دیگر می ‏فرمود : السلام علیکم دار قوم مؤمنین‏»
۴) بخاری در صحیح خود آورده است : روزی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم درگذشت ، ابوبکر وارد خانه عایشه شد. سپس به سوی جنازه پیامبر رفته ، جامه از صورت پیامبر برگرفت و او را بوسید و گریست و گفت :
بابی انت‏یا نبی الله لا یجمع الله علیک مؤتتین، اما الموتهٔ التی کتبت علیک فقدمتها»
پدرم فدای تو بادای پیامبر خدا ، خدا دو مرگ بر تو ننوشته است. مرگی که بر تو نوشته شده بود ، تحقق یافت.
چنانچه رسول گرامی حیات برزخی نداشته و هیچگونه ارتباطی میان ما و او وجود ندارد ، چگونه ابوبکر به او خطاب کرده و گفت : یا نبی الله.
۵) امیر مؤمنان علی علیه السلام آنگاه که پیامبر را غسل می ‏داد به او چنین گفت : بابی انت و امی یا رسول الله لقد انقطع بموتک ما لم ینقطع بموت غیرک من النبوهٔ والانباء و اخبار السماء ... بابی انت و امی اذکرنا عند ربک و اجعلنا من بالک‏»
پدر و مادرم فدای تو بادای رسول خدا ، با مرگ تو چیزی منقطع گردید ، که با مرگ دیگران منقطع نگردیده بود. با مرگ تو رشته نبوت و وحی گسسته شد ... پدر و مادرم فدای تو باد ، ما را نزد خدایت‏ به یاد آور ، ما را به خاطر داشته باش.
در پایان یادآور می‏ شویم که توسل به انبیا و اولیا صورت های مختلفی دارد که مشروح آن در کتب عقاید بیان شده است.
استاد جعفر سبحانی
پی ‏نوشتها :
۱) راغب در مفردات (ذیل ماده وسل) می ‏گوید :
الوسیلهٔ التوصل الی الشی‏ء برغبهٔ و حقیقهٔ الوسیلهٔ الی الله مراعاهٔ سبیله بالعلم و العبادهٔ و تحری مکارم الشریعهٔ.
۲) صحیح بخاری ، ج‏۵، باب قتل ابی جهل، سیره ابن هشام:۲/۲۹۲ وغیره
۳) صحیح مسلم، ج ۲، باب ما یقال عند دخول القبر
۴) صحیح بخاری، ج‏۲، کتاب الجنائز، ص‏۱۷
۵) نهج البلاغه، بخش خطبه‏ها، شماره ۲۳۵
منشور عقاید امامیه صفحه ۲۳۱
منبع : سایت مناجات