پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا


گوردر و عدم قطعیت‌ها


گوردر و عدم قطعیت‌ها
● آراء گوردر در گفت و گو با عباس مخبر و نگاهی به ترجمه های «راز فال ورق»
ترجمه در ایران علاوه بر خدمت زیادی كه به جامعه ادبیات كشورمان كرده است، در چند و چون خود صداقتی را می‌طلبد كه بی شك تنها در دست مترجمینی خواهد بود كه می خواهند آثار غیر ایرانی را به جامعه ما معرفی كنند و این صداقت گاهی چنان دستخوش دگرگونی می‌شود كه چاره‌ای نمی‌ماند جز آن كه توسط آگاهی خوانندگان و نویسندگان به نقد كشیده شود. هدف ما از طرح این موضوع آن نیست كه بگوییم مثلا فلان مترجم چنین است و فلانی چنان. بلكه می‌خواهیم انتقادی داشته باشیم به این وضعیت كه شاید بی‌تأثیر نباشد.
رمان «راز فال ورق» نوشته یوستین گوردر، با سه ترجمه وارد بازار كتاب شده است. در این میان عباس مخبر، كتاب را در سال ۱۳۷۶ به همت نشر مركز به چاپ رساند.
این ترجمه با تطبیقی كه با متن اصلی داده می شود، به نظر روان، ساده و بی‌تكلیف می‌آید و توانسته است آن چه كه در گوردر در سر می گذرانده، بیان كند. قبل از آن كه به بررسی تطبیقی این ترجمه با ترجمه فریده مهدوی و دامغانی بپردازیم، در گفت وگویی كه با عباس مخبر داشته‌ایم، سعی بر آن داریم تا فضای نویسنده را بهتر بشناسیم. ابتدا از جایگاه ادبیات داستانی ـ فلسفی در ایران و جهان می‌پرسیم و عباس مخبر می‌گوید: «این كتاب در رده آثاری است كه به آنها می‌توان گفت، رمان فلسفی.» كه یك تم فلسفی دارند. خود گوردر می‌گوید: «در دنیای سوفی من معلم فرانسه‌ام».
او در آن جا دقیقا می‌خواهد فلسفه تدریس كند. اما در «راز فال ورق» اوخواسته فكر واندیشه را در رمان بگنجاند و به نظر من كمابیش موفق هم بوده است. دغدغه‌های فكری نویسنده كه به مسایل اساسی هستی چون زندگی، عشق و مرگ می‌پردازد، محور اصلی داستان را تشكیل می‌دهد. جوانی بیست ساله، داستان را از آن گونه كه از دوازده سالگی خود به یاد دارد، روایت می‌كند.
بن‌مایه‌‌های حیرت انگیز تفكر خیامی دارد و در عین حال او آدم خوش‌بینی است تا جایی كه می‌گوید: «به نحوی شایسته آن هستم كه زندگی جاویدان داشته باشم». یا در رمانش می‌گوید: «… زندگی بخت آزمایی بزرگی است كه در آن فقط بلیت‌‌های برنده را می‌توان دید…» والبته ممكن است دراین خوش شانسی ها، بدشانسی‌هایی را هم داشته باشیم. این فضا‌ی هست و نیست و فلسفی را به عنوان نمونه در رمان «ملكوت» بهرام صادقی می‌توانیم ببینیم و یا به شكل مستتر در «بوف كور» صادق هدایت.
ولی چون عده‌ای از ادیبان این فضای تحلیلی را برای داستان اشكال می‌دانند و از طرفی عواملی مانند ساختار اقتصادی ـ اجتماعی كه در آن زندگی می‌كنیم و فرصت‌ و مجال پرداختن به نگرش تحلیلی ـ فلسفی را در رمان‌ها و داستان‌ها نمی‌دهد، این فضا در ادبیات داستانی ما شكوفا نشده است».
وی درباره تم و موضوع داستان می گوید:
« تم اصلی داستان شكاكیت به هست و نیست جهان است. یك جور عدم قطعیت. مطرح كردن پرسش‌هایی درباره رابطه بین خالق و مخلوق. آفریننده و آفریده شده. در واقع می‌خواهد بگوید كه مخلوق نمی‌تواند شخصیت مستقلی پیدا كند و روی پای خودش بایستد. منظور او از خدا یك جور آفرینشگری هست.
این بحث، نوعی پرسشگری را می‌طلبد كه ژوكر این كار را می‌كند، ژوكر به نظر من روشنفكر است. كسی كه همه چیز برایش عادی نیست. ممكن است پاسخ‌هایی كه میشنویم، درست نباشد ولی او با پرسشگری به شناخت می‌رسد. خودش و دیگران را می‌شناسد. صرف نظراز این كه گوردر هیچگاه نظرش را مستقیم نمی‌گوید و یك نوع شكاكیت فلسفی و خیام‌وار در او هست، شكاكیتی كه در عرفان ایرانی وجود دارد. او ابتدا یك كمونیست بود وخودش می‌گوید: «آن روز‌ها ما بسیار متظاهر بودیم. همه چیز را می‌‌دانستیم».
ولی بعدا دچار شك و تردید می‌شود. آنجا كه پسر می‌گوید: «پس قبول دارای كه خدا هست؟و پدر مثال كرم خاكی را می‌آورد و می‌گوید: «مغز‌هایی وجود دارند كه بسیار ساده‌تر از مغز‌‌ ما هستند. برای مثال، می‌دانیم كه مغز یك كرم خاكی چگونه عمل می‌كند.. اما كرم خاكی نمی‌تواند خودش را درك كند، چون مغزش بیش از حد ساده است.
مخبر در پاسخ به این سؤال كه فضای رویا گونه‌‌ای كه گوردر خلق كرده، به نوعی آیا به نظر نمی‌‌رسد گریزی از فلسفه باشد، می‌گوید: «شاید بخشی از آن این باشد كه این فضای رویاگونه برای گریز از بن‌بست فلسفی شكل یافته و در نگاهی دیگر می‌توان گفت، از نظر گوردر فلسفه یك فضای جزمی وخشك نیست.
فلسفه یك سری سؤال است با جواب هایی پیشنهادی؛ كه آنها البته جواب‌های قطعی نیستند و به دنبال خود سئوال‌‌هایی را به همراه دارند و من فكر می‌‌‌‌كنم اگر با این زاویه به فلسفه نگاه كنیم، به تخیل می‌رسیم. دركتاب «پرسش‌های زندگی دردعوت به فلسفه‌»ای كه به تازگی ترجمه كرده‌ام، «فلسفیدن یك جور طرح پرسش است»… «یك جورخیال ورزیدن درباره این كه ما چه هستیم، كجا هستیم و چه می‌كنیم؟و نویسنده معتقد است كه اصولا انسان زمانی انسان شد كه به مرگ آگاه شد».
جالب آن است كه گوردر خود می‌گوید: «بزرگ ترین فیلسوفان‌ قرن ما فیزیكدان ها، فیزیكدانان اتم شناس،اخترشناسان و پزشكان اعصاب بوده‌اند، تحقیقات آنان برای من بسیار جالب‌تر از بررسی های پیچیده دراین زمینه است كه زبان چه چیز را نمی‌تواند. متأسفانه فیلسوفان دانشگاهی سئوال كردن را فراموش كرده‌اند.» به هر حال اتفاقی كه در تمام حوزه‌ها افتاده است، به گونه‌ای است كه قطعیت‌هانیستند و فضا برای تخیل و نظر‌پردازی‌ به وجود می‌آید گوردر عین حال به بازی‌های زبانی علاقه ای ندارد».
با این توضیحات درمی‌یابیم كه تم اصلی گوردر در راز فال ورق، عدم قطعیت و یك جور شكاكیت فلسفی است. حال نگاهی می‌اندازیم به ترجمه فریده مهدوی دامغانی كه این كتاب را با نام «راز رنگین كمان» ترجمه كرده است. آنجا كه می‌گوید: «… خداوند متعال درآسمان‌ها است و بسیاری از انسان‌ها به او ایمان لازم را ندارند…» در مقایسه با «خداوند در عرش اعلا
تم اصلی داستان شكاكیت به هست و نیست نشسته و می‌خندد. چون مردم با او اعتقاد ندارند…» یا آنجا كه در صفحه ۲۶ می‌گوید: فقط خداوند متعال می‌داند كه چند تعداد سیاره در عالم هستی وجود دارد».
درمقایسه با «هر یك ازآنها از صد‌‌ها میلیون ستاره تشكیل شده است و خدا می‌داند در آنها چند سیاره وجود دارد» یا در صفحه ۴۰ كه می‌گوید: «من این جمله را بار‌ها و بار‌ها برای خود تكرار كردم تا سرانجام به مفهوم آن،كاملا پی‌بردم….» كه اساس جمله «تا سرانجام به مفهوم آن، كاملا پی‌بردم» كه نشان از نگاه قطعی وحتمی مترجم دارد، درمتن اصلی وجود ندارد و با مقایسه‌‌‌های بیش تر در می‌یابیم كه این نگاه پیشداوری شده قطعی باعث شده گوردری كه نگاه فلسفی یا بن‌مایه شكاكیت نسبت به هستی، رمان را نوشته است به یك فیلسوف اسكولاستیك تبدیل شود كه همه چیز را قطعی و حتمی می بیند.
حتی تا جایی كه مترجم «راز رنگین كمان» هر جایی كه تشخیص داده جملات و پاراگرف‌هایی را اضافه كرده است. صرفنظر از این كه در جاهایی هم معنا و استنباط رئال و واقعی گوردر كه اساسا اعتقادی به بازی‌های زبانی ندارد، دچار یك زبان استعاری پیچیده شده است، مانند آن جا كه در صفحه ۴۱ می‌گوید: «گویی پروانه‌هایی دردلم به پرواز می‌پرداختند» و یا در صفحه ۶۱ می‌گوید: «تحت هر شرایطی بینی‌‌اش را در هوا بلند می‌كرد» و… به واقع باید پرسید كه چرا چنین برخورد غیر حرفه‌ای از مترجمینی كه سال‌ها دغدغه‌‌شان معرفی و بیان آرا و نظرات رمان نویسان، متفكرین و اندیشمندان بوده است، صورت می‌گیرد؟
محمود امیری نیا
منبع : ماهنامه ماندگار