سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا


حاضران غایب شهرهای ما


حاضران غایب شهرهای ما
زیستن در شهرهای معاصر مجال زندگی را کم کرده است. فضاهای شهری در عین گسترش سریع به کندی تکامل می یابند. مردم که شهر را برای جاری کردن اقتدار تصرف می کنند به جمعیتی ساکن بدل شده اند. آنها بی آنکه در شهر حضور یابند تنها در آن قرار گرفته یا بی قرارند... اینها گله هایی است که از یک سو، برخاسته از فرض و معنای خاصی از شهر که غالباً همه شنیده و می دانیم و به راستی که اگر چنین نبود شهر آن معنای دیگر داشت! اما از سوی دیگر نگاه واقع بینانه به شیوه های گذران شهری _ در تهران _ حکایت از حاضرین غایب یا فراموش شده هایی در این نظام شهری دارد. حاضر از آن جهت که بی حضورشان شهر تعریف و فهم نمی شود و غایب از آن سبب که غیر کالبدی اند یا چندان مرئی نیستند و یا نقش خویش را ضعیف ایفا می کنند. در هر حال به اعتقاد کارشناسان این گفت وگو و حضور نیم بند نیاز به اصلاح دارد.
شهرها از جوامع مختلف کوچک و بزرگی تشکیل شده اند: خانواده، مدرسه، مؤسسات، کلوپ ها، گروه های تخصصی، تشکل ها، اصناف، انجمن ها و احزاب و NGOها و حتی INGOها. این واحدهای متشکله جامعه _ که با نگرش مدیریتی و سیاست مناسب شهری قابل بازدهی بالایی هستند، «جا»یی از شهرند که از اهمیت بالایی در گفت وگوی شهری برخوردارند. در یک دسته بندی می توان بخش های مختلف شهر را از این جنبه به سه بخش دولتی یا عمومی، خصوصی و مردمی تقسیم کرد. روابط این نهادها با یکدیگر و به بیان دیگر گفت وگوی آنها با هم، در شکل بخشی به ساختار شهر بسیار مؤثر و تعیین کننده است. چندان که شهرداری ها در شهرهای دنیا در گفت وگو و تعامل این نهادها شهر را اداره می کنند.
● هیاهوی انبوه
▪ گفت وگوی شهری با نهادهای دولتی
گستردگی بخش های دولتی مرتبط با امور شهری از قبیل وزارت کشور، وزارت مسکن، وزارت ارشاد، وزارت نیرو، آموزش و پرورش، استانداری، سازمان مدیریت و برنامه ریزی، سازمان امور اداری و استخدامی، میراث فرهنگی، ترافیک، محیط زیست، ثبت اسناد، شعبات دادگستری، شرکت گاز و مخابرات و بسیاری دیگر، متناسب با اختیارات شهرداری به عنوان مدیر شهر نیست. شهردار دارای مسئولیت خطیر و در عین حال توان و اختیارات ناچیزی است. در بسیاری نقاط دنیا شهردار دارای توان هایی در حد یک رئیس جمهور است. به نظر می رسد که هماهنگی میان این طیف گسترده از فعالیت ها برای آنکه از هیاهویی انبوه، همهمه آشفته و کم حاصل به شعری ملودیک و موسیقی دلنواز و آسایش بخش نزدیک شود نیاز به بازنگری جدی دارد.
● لکنت کلام
▪ گفت وگوی شهری با بخش خصوصی
بخش خصوصی خواص مردم را شامل می شود که غالباً توان سرمایه گذاری در شهر را داشته باشند. همچنین خصوصی سازی سیاستی است که در بسیاری از شهرهای دنیا، از جمله در کشور ما _ یک راهکار محسوب می شود. بسیاری از اقدامات شهری را می توان از شهرداری به بخش خصوصی واگذار کرد. پروژه هایی چون نواب یا مراکز تجاری رفاه در تهران با سرمایه گذاری بخش خصوصی دایر گردید. هر چند گاهی از این پروژه ها به عنوان پروژه های مشارکت مردمی در شهر یاد می شود اما می دانیم که
ـ اولاً منظور از مردم در اینجا تنها معدودی از آنهاست.
ـ ثانیاً در این پروژه ها مشارکت مردم تنها از نوع مالی صورت گرفته که البته مغتنم است.
به بیان دقیق تر مردم در این پروژه ها موضوعیت داشته اند نه مشارکت! همچنین است عوارض یا جریمه هایی که مردم به عناوین مختلف موظف به پرداخت آن هستند. در این مورد اخیر مقایسه با سایر کشورهای جهان نشان می دهد که عوارض دریافتی بابت خدمات شهری در ایران بسیار ناچیز است. مردم موظفند بابت خدمات شهری دریافتی، عوارض عادلانه پرداخت نمایند و شهر خویش را بسازند. در حال حاضر گفت وگوی این بخش از شهر را دارای لکنت تصویر کردیم یکی به آن خاطر که جلب اعتماد، تعریف سود و سیاست های تشویقی و هدایت و جذب سرمایه های سرگردان سرمایه گذاران داخلی و خارجی از طرف دولت و شهرداری نیاز به قوت بیشتری دارد و دیگری آنکه بالا بردن سهم عوارض پرداختی مردم به عنوان یکی از جایگزین های سیاست ضربه ای کسب درآمد از فروش تراکم در فضا و سیاست نامناسب افزایش واحدهای تجاری و اداری بدیهی و ضروری می نماید. البته واژه مشارکت که به آن اشاره شد را در بخش بعدی بحثمان _ بدون لکنتش _ مرور می نماییم.
● نجوای نامفهوم
گفت وگوی شهری با نهادهای مردمیبخش مردمی شهر، عوام را در بر می گیرد و گفته می شود که از اهداف نخستین شهرسازی ایجاد امنیت و آسایش برای این قشر با تأمین نیازهای روزانه آنها و سپس غنای زندگی از طریق طرح ها و برنامه هاست. بخش مردمی شهر با نیروهای انسانی و مدیریتی خود در شهر به طور خودجوش یا رسمی به نوعی از مشارکت با شهر می پردازد. هنگامی که صبحت از مشارکت مردمی می شود عمدتاً این بخش مورد نظر است. حتی در برخی نظریه های مدون گروهی به اصالت اجتماع معتقدند و مشارکت مردمی را هدف و نه وسیله می دانند و عقیده دارند که مشارکت اصولاً وظیفه شهروند فعال در مدیریت و اداره شهر است.
گفت وگوی نهادین میان این قشر و شهر به طور عمده از طریق شوراهای شهر صورت می گیرد که در کشور ما نوزادی است حدوداً صد ساله! روابط عمومی شهرداری ها و سایر مؤسسات شهری نیز البته گوشی برای نجوای مردم است.
ابتکاراتی از شهرداری تهران درخصوص مشارکت مردمی قابل اشاره است: پروژه شهر سالم برای کوی ۱۳ آبان، طرح پیشگامان فضای سبز منطقه ۱۴، محله سالم منطقه ۹، استقبال از بهار و طرح شهردار _ مدرسه از این قبیلند.
اما آنچه این آرزوها و خواست ها را از فریادی رسا به نجوایی نامفهوم بدل می سازد، عدم حضور مستقیم و فعال مردم در این مشارکت هاست. شوراهای محلی که در بسیاری از شهرهای دنیا سال هاست که رواج دارند، می تواند در شهرهای ما زمینه ساز حضور فعال مردم در عرصه های مدیریتی و تصمیم گیری و عملیاتی به شمار آیند.
در کنار این بخش مردمی وجود کمیته ها یا بازوهای مشورتی و تخصصی رهگشا و از نظر ما الزامی است. چرا که عوام گرچه دارای خواست های معینی هستند اما قضاوت در اولویت بندی و صحت و سقم آن و روش های برنامه ریزی و سایر امور تخصصی از عهده آنان خارج است. همچنین از آنجا که در شهرداری ها حال و هوای معاونت ها یا بخش های شهرسازی و طرح های شهری بیشتر اداری است تا فنی و تخصصی، وجود این بازوها مفید واقع خواهد شد.
می توان گفت که اختیارات مناسب شهرداری، سهم عادلانه عوارض و سرمایه گذاری خدمات شهری، آحاد مردم و شوراهای مردم محلی، متخصصین و مشاورین شهرسازی از جمله حاضرین غایب شهرهای ما هستند. بالا بردن، وسعت بخشیدن و توجه به این عوامل نسبتاً فراموش شده می تواند موسیقی توسعه شهری را خوشنوا سازد. شهر نه مجموع صداهای فوق که انعکاس و اکوی آنها می باشد و هرج و مرج مدیریتی و سازمانی معنایش همانا اغتشاش توسعه های شهری است.
● سمفونی دیگر
به کمک برخی اصول مطرح شده در قسمت نخست مقاله، در این قسمت، پیشنهاد جهت بهبود توسعه و مدیریت شهر تهران ارائه خواهیم داد. آنچه توجه ما معطوف آن خواهد شد نهادها یا بخش مردمی شهر و طراحی یک فضای گفت وگو به کمک آنان در شهر است.
طبیعی است که اعضای شورای محلی پیشنهاد ما از ساکنین محل انتخابات می گردند. اعضای بازوی مشورتی و تخصصی این شوراها می تواند توسط NGOهایی تخصصی همچون جامعه مهندسان شهرساز، اساتید دانشگاه و یا مهندسین مشاور شهرسازی برگزیده گردد.
گام مهم دیگر انتخاب محلات و تعیین حدود آنها در منطقه است. محله، خود می تواند به جزو محله هایی جهت بررسی بهتر و متناسب با امکانات تیم های برداشت تقسیم شود.
مرحله دیگر برداشت و نظریابی از نقاط ضعف، نقاط قوت، امکانات و موانع محله و تحلیل، دسته بندی و مقایسه آنهاست. آنگاه باید نظرات تخصصی و کارشناسانه اعمال شود تا بتوان اقدامات رده محلی را شناسایی و اولویت بندی کرد و نهایتاً برنامه ریزی و طراحی اقدامات محله ای و علمی را آغاز کرد.
حدود وظایف و اختیارات و دخالت های شهرداری منطقه، شورای محلی، ساکنان، مهندسان مشاور یا نهادهای غیردولتی متخصص باید براساس فعالیت ها دسته بندی شود.
مطمئناً مردم از آنجا که ساکنین دائمی محله اند به مشکلات محل خود بهتر واقفند. شهرداری نیز از امکانات و اعتبارات خود همچنین سایر طرح های موازی مطلع است. در هر حال کمبودها و هماهنگی های لازم در این طرح می تواند از قبل پیش بینی شود.
در حال حاضر جامعه مهندسان شهرساز با طرح شهرساز افتخاری در چنین زمینه هایی در سطح ملی فعال است که می تواند در زمینه شهر تهران نیز به آن جنبه محلی بخشد.
همچنین دانشکده های معماری و شهرسازی که هر ساله در آن دانشجویان به طراحی های شهری و محله ای می پردازند و تعدادی دانشجو نیز پایان نامه های لیسانس یا فوق لیسانس و یا رساله های دکترای خود را در این زمینه برمی گزینند، می توانند در این طرح در برخی مراحل مشارکت داشته باشند. به این ترتیب که مثلاً دانشجویان تیم های برداشت محلی را شکل دهند و به موازات واحدهای دانشگاهی مرتبتشان این فعالیت ها را به سطح دانشکده بشکانند. دانشجویان در جلساتی با شورای محل با حضور اساتیدشان شرکت خواهند داشت و نیازها و امکانات آنها را جویا خواهند شد و مطابق شرح خدماتی از پیش فکر شده آنها را سیستماتیک می کنند. اساتید نیز آنها را در طی کار هدایت می نمایند. در مرحله طراحی، ادامه کار به مهندسان مشاور محله یا هر مهندس مشاور ذی صلاح دیگری با معیارهای خاص شهرداری واگذار می شود.
نویسنده : محمود رضایی
منبع : مرکز توسعه و تبادل دانش فناوری اطلاعات