یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

موجودات تخیلی در باورهای ایرانی


موجودات تخیلی در باورهای ایرانی
درباره دیوها که موجودات شروری هستند مطلبی داشتیم و گفتیم که در تخیلات مردم ایران این دیوها که خدایان هندوها بودند، کم کم به صورت موجودات وحشتناک و عجیب و غریبی درآمدند، در ردیف دیوها می‌توان به «دوال پا»، «نسناس» «غول» و «آل» اشاره کرد:
▪ دوالپا: دوالپا که پاهایش به صورت طناب بلند و قابل چنبر شدن است در کنار جاده‌ها می‌نشیند و به هر کس که از آن جا می‌گذرد می‌گوید: عاجزم! پا ندارم مرا کول کن و تا فلان محل برسان. اگر کسی نادانسته به او رحم کند چنبره پاهایش را باز می‌کند و محکم به دور بدن او می‌پیچد و او را تحت انقیاد خود درمی‌آورد و برای رهایی از شر دوالپا باید کاری کرداوبخوابد!
▪ نسناس:‌ کارش ترساندن است، در افسانه‌ها هست که اسب سواری از جاده شیراز – بوشهر می‌گذشت،‌ کنار جاده بره‌یی دید، آن را برداشت و در پشت خود روی زین اسب گذاشت، اندکی بعد پشت سر خود را نگاه کرد، با کمال وحشت مشاهده کرد که بره به قدری بزرگ شده است که از دوطرف به روی زمین کشیده می‌شود، آن را از پشت به زمین انداخت و با سرعت هرچه تمامتر اسب را از آن منطقه دور کرد.
به میمونهای پرسرو و صدا نیز نسناس می‌گویند.
▪ غول:‌ انسان‌نمایی است با قد بلند و بدنی پوشیده از مو، حاشیه‌نشینان جنگل به آن سخت معتقدند، شاید روزگاری در جنگلهای انبوه، انسانهای وحشی وجود داشتند با موهای بلند و احیانا پوشیده از لباسهای پوستی که به نظر حاشیه‌نشینان غول به حساب می‌آمدند. مردم مازندران به غول بسیار اعتقاد دارند و می‌گویند با یک تیر می‌شود او را کشت ولی اگر به او تیر دوم را بزنید، او دوباره زنده می‌شود! هم چنین عنوان غول بیابانی نیز در میان مردم رایج است و حتی به عنوان مثل به انسانهای درشت هیکل می‌گویند. ریشه آن نیز ممکن است به بیابان نشینهای بدوی منتهی شود.
▪ آل:‌ دیوی است به هیات زن که دماغ او گلی است و او دشمن زنان زائو و بچه‌های نوزاد است، بچه‌ها را می‌دزدد و مادر را نیز به هلاکت می‌رساند و از نظر عام خطرناک‌ترین روز برای زن زائو شب ششم تولد نوزاد است و خطر آل در این روز بیشتر از هر وقت دیگر است و در شب شش او را تنها نمی‌گذارند. دورش را می‌گیرند، زیر گوش بچه اذان می‌گویند. و تا آل به مادر و بچه صدمه‌یی نرساند. اغلب معتقدان می‌گویند آل را هنگامی که در وسط رودخانه مشغول شستشوی خود بوده دیده اند.
● کارفرمایی دیو:
در قصه‌ها هست که دیو اگر انسان را تنها گیر بیاورد او را روی زمین می‌نشاند و سر خود را روی زانوی او می‌گذارد و به او دستور می‌دهد که شپشهایش را بکشد، اگر نافرمانی کند او را می‌کشد و اگر اطاعت کند او را در رسیدن به مقصد راهنمایی می‌کند، در بسیاری از قصه‌های عامیانه و جود چنین دیوی که باعث نجات قهرمان و نابودی دشمن او شد نقش اساسی دارد.
منبع : روزنامه اطلاعات


همچنین مشاهده کنید