دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


چکه‌هایی از اشتوکهاوزن


چکه‌هایی از اشتوکهاوزن
● از کودکی تا جوانی
«کارلهینز اشتوکهاوزن»، آهنگساز جنجالی قرن بیستم، ۲۲ آگوست ۱۹۲۸ در روستای «مودرات» در نزدیکی شهر کلن دیده به جهان گشود. پدرش، سیمون، آموزگار مدرسه بود. مادرش برای همراهی با آواز خود پیانو می‌زد. کارلهینز نخستین درس‌های پیانو را در آلتنبرگ، از نوازنده ی ارگ «کلیسای جامع فرانتز جوزف» گرفت. مادرش به علت مرگ نابه‌هنگام برادر کارلهینز، دچار اختلال روانی و بستری شد. در ۱۹۴۲ که ۴ سال از ازدواج دوباره‌ی پدرش می گذشت، بخاطر ناسازگاری با نامادری به دانش‌سرای شبانه روزی در «اکسانتن» رفت. در آنجا افزون بر پیانو، آموختن ابوا و ویلن را نیز آغاز کرد. گویا در کفاشی هم کار می‌کرد و به تحصیل ادامه می داد تا این‌که مادرش مرد. ظاهرأ از «لوسمی» رنج می برد. در واقع مادرش از قربانیان سیاست اتانازی (قتل با ترحم) بود. او بعد ها مرگ مادرش در بیمارستان با تزریق کشنده را در صحنه‌ای از اپرای پنجشنبه از هفتگانه «نوربه» نمایش درآورد. در فوریه ۱۹۴۵ برای آخرین بار پدرش را دید و پدرش برای همیشه او را از خود راند. سیمون اشتوکهاوزن در جبهه‌ی مجارستان کشته شد.
● تحصیلات
از ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۱ به تحصیل در رشته‌ی آموزگاری موسیقی و پیانو در آکادمی دولتی موسیقی کلن و موزیکولوژی، فلسفه و زبان آلمانی در دانشگاه کلن مشغول بود. آموزش‌های رایج هارمونی و کنترپوان را پشت سرگذاشت. وقتی در اولین حضورش در کلاسهای تابستانی دارمشتات در ۱۹۵۱، با «کارل گیوارش» ملاقات کرد که دوره آموزشی کاملی را نزد «الیویه مسیان» و «داریوس میو» در پاریس گذرانده بود، بر آن شد که خودش نیز چنین کند. پس در ژانویه ۱۹۵۲ برای حضور در کلاسهای مسیان و میو وارد پاریس شد. پس از گذراندن این دوره در ۱۹۵۳ پاریس را به قصد دستیاری «هربرت آیمرت» در استودیو موسیقی الکترونیک رادیو آلمان غربی ترک کرد. از ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۶ در دانشگاه بن نزد «ورنر میراپلر» به مطالعه‌ی آواشناسی، آکوستیک و نظریه‌ی اطلاعات مشغول بود.
● اشتوکهاوزن و سریالیسم
او در آهنگسازی سریال به شدت تحت تاثیر «آنتون وبرن» بود. همچنین اشتوکهاوزن که از برجسته ترین شاگردان مسیان محسوب می‌شود، سرسختانه به گسترش خط فکری استادش پرداخت. از این رو است که «سریالیسم همه‌ جانیه»، دوران نخست آهنگسازی اشتوکهاوزن را در بر گرفته است. از اوایل دهه‌ی ۵۰ به بعد عمده‌ی تحول سریالیسم در اروپا اتوسط اشتوکهاوزن صورت گرفت. در قطعه‌ی ارکستری خویش به نام «نقطه ها» (۱۹۵۲) در حقیقت دکترین سریالیسم همه جانیه را عرضه داشت. اشتوکهاوزن خیلی زود به محدودیت تکنیک به‌کار رفته در این اثر (سریالیسم همه جانبه) پی‌برد و در قطعه دیگر به نام «نقطه های فرعی» (۳-۱۹۵۲) تلویحا به نفی اثر قبلی خود می‌پردازد. بسط سریالیسم همه جانبه‌، اشتوکهاوزن را به اندیشه‌ی ساخت آثار دیگری رهنمون کرد. چنانچه در اثری به نام «گروه‌ها» (۷-۱۹۵۵)، تمپوها در حالت سریال به کار می‌رود.
● اشتوکهاوزن و موسیقی الکترونیک
وی همان‌قدر که بر روی سازهای آکوستیک کار می کرد، برای موسیقی الکترونیک هم وقت می گذاشت. او چندان در پی دگرگون کردن اصوات طبیعی (موسیقی «کانکرت») نبود و صداهای الکترونیکی خالص را جستجو می‌کرد. تجربه‌ی کار در استودیو او را به انسجام درونی موسیقی الکترونیک معتقد کرده بود. او ابراز می‌کرد که وقتی نتی با صدای پایین‌تر به اجرا در آید، مثلا بسامد آن به ۱۶ هرتز برسد، دیگر صدای نت نخواهد داشت، بلکه به نوعی ریتم منظم تبدیل می‌گردد. در مقابل اگر یک سمفونی با سرعتی معادل ۱۰ هزار برابر سرعت اصلی پخش شود، تبدیل به یک نت ساده با بسامد زیاد خواد شد.
«پژوهش الکترونیکی» او که در سال ۱۹۵۳ ‬منتشر شد، نخستین قطعه‌ی موسیقی بود که با استفاده از امواج سینوسی خالص تولید شد. «پژوهش الکترونیکی ۲» که یک سال پس از آن انتشار یافت، نخستین اثر موسیق الکترونیک محسوب می‌شود که نغمه‌نگاری شده بود. او از نخستین آهنگ‌سازانی بود که توانست آثار موسیقی الکترونیک با قابلیت اجرای زنده خلق کند. پس از خلق آثاری برگزیده و شاخص از این دست، توانست مجریان امر را برای ساختن سالن های کنسرتی مختص موسیقی الکترونیک متقاعد کند. بولز درباره‌ی او می‌گوید: «اشتوکهاوزن را به حق می بایست نماینده‌ی موسیقی الکترونیک و الکتروآکوستیک دانست».
● اشتوکهاوزن و موسیقی تصادفی
آثاری که در سال ۱۹۵۷ از اشتوکهاوزن و بولز به اجرا در آمد، پیش‌تاز موسیقی تصادفی بودند. به عنوان ابداعات اشتوکهاوزن در زمینه ی موسیقی تصادفی می‌توان از پروسه‌ی کاستن و افزودن تعداد نت‌ها در آثاری نظیر «فرآیند» و «امواج اف.ام.» نام برد که از نوازنده خلاقیت و هوش سرشاری را طلب می کند.
● اشتوکهاوزن و مراقبه
اشتوکهاوزن بدیهه سرایی را در کانون توجه قرار می دهد، اما نه آن بدیهه سرایی که معرف ویرتئوزیته است. او واژه ی «موسیقی شهودی» را به جای بدیهه سرایی بکار می برد. به عقیده‌ی وی بدیهه سرایی همواره باعث می‌شود تصویری از ساختارهای زیرین، فرمولها و خصلت‌های عجیب سبک بوجود آید. پیرو چنین اندیشه‌ای، جنبه‌های صوفی‌گرانه و مدیتیشن موسیقایی، برخی از آثارش را در بر گرفته است. برای نمونه اجرای بخشی از قطعه‌ی «بعد از هفت روز» نیازمند چنین مراقبه‌ای است: «چهار روز کاملأ از مردم دور باشید/ بدون غذا/ در سکوت مطلق و بی حرکت زیاد/ تا حد امکان کم بخوابید/ تا حد ممکن کم فکر کنید/ بعد از چهار روز، در نیمه های شب/ در سکوت کامل/ شروع به نواختن نت هایی ساده کنید/ فکر نکنید چه می نوازید/ چشمها بسته باشد/ فقط گوش کنید» «مانترا»، «استیمونی» و «اینوری» نمونه هایی از آثار اشتوکهاوزن هستند که در آن‌ها حس خلصه‌ی حاصل از تکرارمداوم بکار گرفته شده.
● اشتوکهاوزن و بسط فضایی
اشتوکهاوزن در اثری به نام «گروه ها» جنبه‌ای نو از آهنگسازی خود را ارائه کرد؛ استفاده از فضای سالن اجرا به گونه‌ای که سه گوشه از سالن برای استقرار سه ارکستر مختلف پیش‌بینی شود. لزوم این فضا‌گذاری از آنجا پدید آمده که سه گروه باید در آن واحد به اجرای تمپوهای مختلف بپردازند. برای دستیابی به این مقصود حتمأ می بایست نوازندگان یک گروه با فاصله‌ای دور از گروه دیگر بنشینند و از رهبران خودشان تبعیت کند. ضمن این‌که لازم است تا رهبران با یکدیگر هماهنگ باشند. این نوع ارکستراسیون و صدادهی برای همیشه به عنوان وجه مشخصه‌ی کار اشتوکهاوزن ثبت شد. او پس از کار با سه ارکستر به سراغ چهار ارکستر رفت و اثری به نام «مربع» را خلق کرد.
در «کوارتت زهی هلیکوپتر» هر یک از چهار نوازنده در یک هلیکوپتر قرار می گیرد و زمانی که در اوج هستند قطعه را اجرا می‌کنند. سیستم صوتی این امکان را به نوازنده‌ها می‌دهد که صدای همدیگر را در هنگام اجرا بشنوند.
● اشتوکهاوزن و اگزوتیسم
پس از مطالعه موسیقی ژاپن به سال ۱۹۶۶ در توکیو، اشتیاقش به موسیقی اگزوتیک بیشتر شد و شیفته‌ی تفکر شرقی شد. تحت تاثیر این آموزه‌ها، قطعه‌ای به نام «تله موزیک» را نوشت که در آن شاهد هم‌آیی موسیقی جای جای کره زمین هستیم. خود در این باره می گوید: «این موسیقی، موسیقی من نبود، بلکه موسیقی تمام کره زمین و سرزمین ها و نژادهای آن بود.»
این اندیشه او را به کشف نوعی خالق‌گرایی در موسیقی و توجه به سرچشمه‌ی حیات رهنمون کرد و انگیزه ی خلق اثری به نام مانترا شد. این موسیقی را می توان تلاشی برای باز گرداندن خدایان به زندگی بشر دانست.
وقتی اندیشه ی آثاری چون «گروه ها» با تاثیر سنت اگزوتیک در اشتوکهاوزن درآمیخت به خلق اثری با نام «صدای ستاره» انجامید که اجرای آن در پارکی عمومی به هنگام شب صورت می گیرد. او در این قطعه با استفاده از ادوات الکترونیک جشنی شکوه‌مند از ستاره‌شناسی و موسیقی برگزار می‌کند در حالی که دور تا دور پارک را مشعل به دستانی بی‌شمار احاطه کرده و به خلق فضای اثیری یاری می‌رسانند.
در زمانی که تبلیغ و اظهار نظر سیاسی به کمک موسیقی در میان آهنگ سازان رو به فراگیری می گذاشت، موسیقی اشتوکهاوزن تحت تاثیر سنت اگزوتیک به دنبال کشف قدرت های روحی بود.
● اشتوکهاوزن و ریاضی
او فراوان آهنگسازی را با ریاضی درگیر می‌کرد، تا آن‌جا که در برخی آثارش به نظر می رسد موزیکالیته را قربانی وسواس ریاضی‌اش کرده و معلوم نیست که ظرافت های حاصل از این وسواس، براستی برای گوش انسان قابل درک هست یا نه.
● اشتوکهاوزن و شاگردان
از جمله شاگردان‌اش می توان «آنری پوسور» بلژیکی، «ماوریسیو کاگل» آرژانتینی، «گیورگی لیگتی» مجارستانی، «کرنلیوس کاردیو» انگلیسی، «ماکوتو شینوهارا»ی ژاپنی، «بو نیلسون» سوئدی و «ولوجیمیرز کوتونیسکی» لهستانی را نام برد. همچنین در ایتالیا «لوییجی نونو» و «لوچیانو بریو» تحت تاثیر اشتوکهاوزن بودند. موسیقی‌دانانی مانند «مایلز دیویس»، «فرانک زاپا» و «بیورک» نیز اظهار کرده‌اند که از او تاثیر گرفته‌اند.
● اشتوکهاوزن- گفتار و کردار
از اشتوکهاوزن هم مانند اکثر آدم‌های بزرگ اظهار نظرهای عجیب و غریب داشت. این موضوع گاه تا حد تناقض میان رفتار و کردارش پیش می‌رفت نمونه‌هایی از این نظرها و تناقض‌ها را در زیر می‌بینیم: او که از سال ۱۹۶۳ مسئول بخش موسیقی الکترونیک رادیو تلویزیون آلمان غربی بود، در خانه‌اش تلویزیون نداشت! او همچنین روزنامه نمی‌خواند.
در جایی در باره اثرش به نام «امواج کوتاه» می‌نویسد: چه رسانه‌ای پیدا می‌شود که بتواند جهان شمول‌تر، متعالی‌تر و فراگیرتر از ماده‌ی موسیقی باشد که من در امواج کوتاه استفاده کرده‌ام؟ در این جا او به مفهوم جهانی امواج رادیویی اشاره دارد و آن را مفهومی مستقل از فرهنگ و جهان‌شمول می‌داند. خوانندگان ایرانی اظهار نظر عجیب دیگرش را هم در آستانه‌ی ورود به ایران برای جشن هنر به یاد دارند؛ او موسیقی خود را از موسیقی بتهوون جهانی‌تر دانسته بود.
یا این‌ نظر عجیب که پس از حادثه‌ی ۱۱ سپتامبر آن را بزرگ‌ترین اثر هنری در سراسر گیتی نامیده بود. همین گفته‌ی او باعث شد برخی از موسیقی‌دانان بزرگ آلمان از شهردار هامبورگ بخواهند که اشتوکهاوزن را به بیمارستان روانی منتقل کند. البته این عجیب نیست اگر به یاد داشته باشیم آدم‌های بزرگ می‌توانند اشتباه‌های بزرگ هم داشته باشند. از این دست نمونه‌های زیادی در تاریخ علم و هنر دیده شده است.
● آثار
این آهنگ‌ساز پرکار ۳۶۲ اثر نوشته که در قالب ۱۳۹ سی‌دی منتشر شده است. آخرین اثر مشهور او اپرای «هفت بخشی نور» است، که هر قسمت آن به نام یکی از روزهای هفته است. اجرای این اپرا بیش از ۲۹ ساعت طول می‌کشد. تصنیف آن از سال ۱۹۷۷ ‬آغاز شد و حدود ۲۵ سال طول کشید. قرار است سال ۲۰۰۸ برای نخستین ‌بار در مرکز اروپایی هنر در حومه شهر درسدن آلمان اجرا شود. در کل می‌توان گفت؛ او در خلق آثارش بیشتر تحت تاثیر مسیان، «وارز» و وبرن بود. همچنین از آثار نقاشانی همچون پیت موندریان و پل کله و همین‌طور فیلم‌ها، تأثیر می‌گرفت.
● پایان
اشتوکهاوزن در سن ۷۹ سالگی در صبحگاه ۵ دسامبر ۲۰۰۷ (چهارشنبه ۱۴ آذرماه) در شهر کودتن آلمان بر اثر سکته قلبی درگذشت. وی آنقدر زنده نماند که نخستین اجرای شاهکار اپرایی خود و هشتادمین سال‌گرد تولدش را ببیند. او را در آرامگاهی در جنگل شهر کورتن به خاک سپردند.
مهدی دولتی
منابع:
ویکیپدیا: www.wikipedia.org
سایت رسمی بنیاد اشتوکهاوزن: www.stockhausen.org
یک قرن موسیقی مدرن، پل گریفیث، کیوان میرهادی، نشر افکار.
تاریخ فشرده موسیقی آکسفورد، جرلد آبراهام، ناتالی چوبینه و دیگران، ماهور.
منبع : فرهنگ و آهنگ


همچنین مشاهده کنید