یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

موضع ‌گیری‌ علمای‌ جهان‌ اسلام‌ درباره‌ تشیع‌


موضع ‌گیری‌ علمای‌ جهان‌ اسلام‌ درباره‌ تشیع‌
از زمان‌ فروپاشی‌ آخرین‌ نظام‌ سیاسی‌ دولتهای‌ اسلامی‌ ـ دولت‌ خلافت‌ عثمانی‌ ـ بدست‌ مصطفی‌ کمال‌ آتاترک‌، در سال‌ ۱۹۲۴، سرزمینهای‌ اسلامی‌ امواج‌ متوالی‌ وگوناگون‌ شکستها و مصیبتها را از سر گذراند که‌ سرانجام‌ تداوم‌ حضور نفوذ و سلطه‌ خشن‌ غربی‌ را موجب‌ گردید. و شاید دولت‌ نامشروع‌ لائیک‌، که‌ تراوش‌ یافته‌ از طرح‌جدید امپریالیسم‌ است‌، یکی‌ از مهمترین‌ ابزارهای‌ غرب‌ در این‌ خصوص‌ باشد. زیرا که‌از طریق‌ آن‌، مسئله‌ تجزیه‌ ومنطقه‌ گرایی‌، در برابر امت‌ واحده‌ ومیهن‌ یکپارچه‌ در طول ‌سیزده‌ قرن‌، تثبیت‌ یافته‌ است‌. سپس‌ روشهای‌ غربزدگی ‌ و آثار ویرانگر آن‌ در برابر توحید و روش‌ اسلام‌ یعنی‌ راه‌ حق‌، راه‌ صلح‌ وعزت‌ قد علم‌ کرد. همچنین‌ در سایه‌ این‌ روند، مهمترین‌ و خطرناکترین‌ هدف‌ حمله‌ غرب‌ به‌ اجرا در آمد، آنگاه‌ که‌ « دولت‌ عبری‌» درقلب‌ جهان‌ اسلام‌ ایجاد شد.
پس‌ از گذشت‌ بیش‌ از نیم‌ قرن‌ از فروپاشی‌ خلافت‌ وپیدایی‌ دولت‌های‌ ملی‌گرا،انقلاب‌ اسلامی‌ در ایران‌ به‌ پیروزی‌ رسید و یکی‌ از مهمترین‌ حلقه‌های‌ زنجیره‌ دولت‌ناسیونالیستی‌ که‌ امپریالیسم‌ در ایران‌ زمان‌ شاه‌ بنیان‌ نهاده‌ بود، از هم‌ گسست‌ و موازنه ‌نیروها در منطقه‌ آنچنان‌ دچار دگرگونیهای‌ شدید شد که‌ ناظران‌ سیاسی‌ هرگز انتظار آن ‌را نداشتند. پرچمها وشعارهای‌ اسلامی‌ در آسمان‌ منطقه‌ به‌ طور بی‌سابقه‌ای‌ برافراشته‌شد و واپسین‌ سال‌ دهه‌ هفتاد( ۱۹۷۹م‌) تمام‌ منطقه‌ را برسر دوراهی‌ مهمی‌ قرار داد: توده‌های‌ میهن‌ اسلامی‌ در حالت‌ شور التهاب‌ وسرمستی‌، انقلاب‌ اسلامی‌ را بدون‌ حد ومرز تایید نمودند و نسبت‌ به‌ آن‌ ابراز همدردی‌ می‌کردند تا اینکه‌ دهه‌ هشتاد آغاز وبا آن‌،سالهای‌ سنگین‌ نیز آغاز شد و شور والتهاب‌ کم‌ رنگ‌ گردید. سرمستی‌ پرید و اندیشه‌ وعقل‌ وارد گود شد وخردگرائی‌ مسلمانان‌ به‌ تلاش‌ جهت‌ ساماندهی‌ گفتگوی‌ بی‌نتیجه‌ باتبلیغات‌ غربی‌ وعربی‌ پرداخت‌.
روژه‌ گارودی‌ اندیشمند فرانسوی‌ مسلمان‌ اعلام‌ می‌نمود:" امام‌ خمینی‌ الگوی‌ توسعه‌ غرب‌ را در قفس‌ اتهام‌ قرار داد. او به‌ زندگی‌ ایرانیان‌ معنا بخشید آنهم‌ درست‌ در زمانی‌که‌ غرب‌ وسرسپردگانش‌ که‌ از این‌ قیام‌ وانقلاب‌ گیج‌ شده‌ بودند، در چند محور جهت ‌ضربه‌ زدن‌ به‌ انقلاب‌ حرکت‌ کردند. ابتدا کوشیدند مانع‌ از رسیدن‌ رهبران‌ مذهبی‌ به‌ قدرت‌ شوند... اقلیتهای‌ قومی‌ را بر انگیختند... از گروههای‌ ایرانی‌ ضد انقلاب‌ و گروهکهای‌ سلطنت‌ طلب‌، ساواک‌ و برخی‌ سازمانهای‌ لائیک‌ پشتیبانی‌ کردند، سپس‌ به‌ محاصره‌ اقتصادی‌ وسیاسی‌ دست‌ زدند ووقتی‌ تمام‌ این‌ توطئه‌ها شکست‌ خورد، به‌ صدام‌ حسین‌ دستور دادند تا جنگ‌ را آغاز کند! وسرانجام‌ میان‌ اهل‌ تسنن‌ وتشیع‌، فتنه‌ را برانگیختند تا موج‌ انقلابی‌ ـ جهادی‌ را محاصره‌ نمایند واز رسیدن‌ تاثیر آن‌ به‌ مناطق‌ سنی‌نشین‌ ـ خواه‌ مناطق‌ نفت‌ خیز یا مناطق‌ رودرو با اسرائیل‌ ـ جلوگیری‌ بعمل‌ آورند. و بهمین ‌دلیل‌ اوج‌ فتنه‌ انگیزی‌ در عربستان‌ سعودی‌ ومیهن‌ اشغالی‌ ( فلسطین‌) بود.
اگر تمام‌ تلاشها به‌ شکست‌ انجامیده‌ باشد، تلاش‌ اخیر ـ فتنه‌ انگیزی‌ ـ به‌ پاره‌ای‌موفقیتها دست‌ یافت‌، زیرا که‌ عمدتاً در خارج‌ از سرزمین‌ ایران‌ انجام‌ می‌گیرد وستونی‌بزرگ‌ از وعاظ‌ وآخوندهای‌ درباری‌ آن‌ را رهبری‌ می‌کنند که‌ به‌ گفته‌ بانوی‌ مجاهد زینب‌ غزالی‌، نظامهای‌ طاغوتی‌ آنان‌ را در این‌ توطئه‌ صهیونیستی‌ ـ که‌ تردیدی‌ در ماهیت‌ آن‌نیست‌ ـ به‌ مزدوری‌ گرفته‌اند.۱ امروز که‌ ما از چگونگی‌ وضع‌ نابسامان‌ امت‌ ـ که‌ فتنه‌ آن ‌را از پای‌ در می‌آورد ـ به‌ سوگ‌ نشسته‌ایم‌، در برابر این‌ هیاهوی‌ تاسف‌ برانگیزی‌ که‌ تر و خشک‌ را می‌ سوزاند، از چاره‌ اندیشی‌ علمی‌ و واقع‌ بینانه‌ گریزی‌ نداریم‌...البته‌ ما حتی ‌شنیده‌ایم‌ که‌ بعضی‌ها شیعه‌ امامی‌ اثنی‌ عشری‌ را یک‌ مذهب‌ اسلامی‌ می‌دانند که‌ ازدیگرمذاهب‌ اهل‌ سنت‌ تمایزی‌ ندارد، ولی‌ در مقابل‌، این‌ را هم‌ شنیده‌ایم‌ که‌ بعضی‌هامیان‌ شیعه‌ امامی‌ اثنی‌ عشری‌ وفرقه‌ غلات‌،فرقی‌ قائل‌ نیستند و آنان‌ را گروهی‌ کفر و رز و زندیق‌! یا مجوس‌ و زرتشتیان‌ گناهکار می‌شمارند!.
در این‌ بررسی‌ سریع‌ تلاش‌ خواهیم‌ کرد با نظرات‌ ومواضع‌ علمای‌ اهل‌ سنت‌ورهبران‌ حرکتهای‌ اسلامی‌ معاصر آشنا شویم‌ که‌ تاکید دارند امامیه‌ اثنی‌ عشری‌ یک‌فرقه‌ اسلامی‌ است‌ و پیروان‌ آن‌ در اصول‌ اعتقادی‌ با ما یکسان‌ هستند و تنها در برخی ‌مسائل‌ اختلاف‌ نظر دارند، مسائلی‌ که‌ اختلاف‌ نظر درباره‌ آنها، کفر یا خروج‌ از جرگه‌امت‌ اسلامی‌ تلقی‌ نمی‌گردد!.
این‌ بررسی‌، یک‌ بحث‌ تفصیلی‌ درباره‌ دیدگاهها و دلایل‌ شرعی‌ آنها نیست‌ که‌ این‌بحث‌ دیگری‌ را می‌طلبد، ولی‌ ما تنها از میان‌ بسیاری‌ از نظرات‌ ومواضع‌، پاره‌ای‌ را جهت‌ دقت‌ و یادآوری‌ انتخاب‌ خواهیم‌ کرد. اصولا" اسلام‌ دینی‌ است‌ که‌ به‌ تامل‌، تفکر و خردگرائی‌ دعوت‌ می‌کند... به‌ گفتگو و سازندگی‌ فرامی‌خواند و مجتهد را حتی‌ اگراشتباه‌ کند، دارای‌ اجر وپاداش‌ می‌داند... که‌ اگر درست‌ اجتهاد کرده‌ باشد، دو پاداش‌می‌گیرد. این‌ امر در بنیانگذاری‌ تمدنی‌ عظیم‌ سهیم‌ بوده‌ است‌، تمدنی‌ که‌ الگویی‌ بی‌نظیربرای‌ خلاقیت‌ فکری‌ تسامح‌ بود، با اینحال‌ امّت‌، دوره‌هایی‌ استثنایی‌ از ترور فکری‌، نه‌تنها از سوی‌ حکومت‌ بر ضد جامعه‌، بلکه‌ میان‌ خود قشرهای‌ جامعه‌ رااز سرگذرانید...تروریسم‌ فکری‌ به‌ همراه‌ تنگ‌ نظری‌ وبستن‌ تمام‌ درهای‌ گفتگو... این‌ وضع‌ همراه‌ بادوره‌های‌ انحطاط‌ وشکست‌ در تاریخ‌ مان‌ بود. زمانی‌ که‌ تبعیت‌ نا آگاهانه‌ وتعصب‌ منفورحاکم‌ بود و مکتب‌ های‌ فکری‌ که‌ رهبران‌ و پیشوایان‌ بزرگ‌ بانی‌ آن‌ بودند، به‌ احزابی‌ تبدیل‌ شدند که‌ گاهی‌ با بکارگیری‌ سلاح‌ تکفیر و گاهی‌ دیگر با فتنه‌ انگیزی‌ در محافل‌اجتماعی‌، هر یک‌ از طریق‌ تروریسم‌، دیگری‌ را از صحنه‌ بدر می‌کردند.
کتابهای‌ حجت‌ الاسلام‌ ابوحامد غزالی‌ همانند کتابهای‌ شیخ‌ الاسلام‌، ابن‌ تیمیه‌، هردو مغزهای‌ تاریخ‌ اندیشه‌ اسلامی‌ ـ بدست‌ علمای‌ مسلمان‌ به‌ آتش‌ کشیده‌ شد. البته‌« غزالی‌» اشعری‌ است‌ وبه‌ سوی‌ تصوف‌ می‌گراید ولی‌ « ابن‌ تیمیه‌» به‌ سوی‌ سلفی ‌گری‌ گرایش‌ دارد، واین‌ واکنش‌ در قبال‌ هر دو این‌ تاکید را دارد که‌ تروریسم‌ بر ضد طرف‌خاصی‌ جهت‌ داده‌ نشده‌ بود، بلکه‌ بر ضد سازندگی‌! است‌. وقتی‌ کتاب‌ «احیاء علوم‌الدین‌» را آتش‌ می‌ زدند، کتاب‌ را بدعتی‌ مخالف‌ با سنت‌ دانستند! در برهه‌هایی‌ دیگرکار برخی‌ شافعیان‌ متعصب‌ بدانجا رسید که‌ وقتی‌ از یک‌ شافعی‌ پرسیدند: حکم‌ غذایی‌ که‌ یک‌ قطره‌ شراب‌ در آن‌ افتاده‌ باشد چیست‌؟ او در پاسخ‌ گفت‌: برای‌ یک‌ سگ‌ یا یک‌ حنفی‌؟ وآنگاه‌ که‌ از یک‌ حنفی‌ متعصب‌ پرسیدند: آیا برای‌ یک‌ حنفی‌ جایز است‌ که‌ بایک‌ دختر شافعی‌ ازدواج‌ کند؟ پاسخ‌ داد: جایز نیست‌، زیرا ایمان‌ آن‌ زن‌ مورد تردید است‌! و دیگری‌ گفت‌: با قیاس‌ بر اهل‌ کتاب‌، ازدواج‌ با او جایز نیست‌! شیخ‌ محمد غزالی ‌در یکی‌ از کتابهای‌ خود نقل‌ می‌کند که‌ وی‌ روزگاری‌ را دیده‌ است‌ که‌ وقتی‌ وارد مسجد می‌شد چهار نماز جداگانه‌، طبق‌ مذاهب‌ چهارگانه‌ برگزار می‌شد!... و بالاخره‌ کار به‌ آنجا کشید که‌ احادیث‌ پیامبر(ص‌) وسیله‌ تهمت‌ زدن‌ها یا دفاع‌ از این‌ و آن‌ شد!
وقتی‌ که‌ بعضی‌ از حنفی‌ها روایت‌ جعل‌ کردند: « در امتم‌ مردی‌ خواهد آمد بنام ‌ابوحنیفه‌ واو چراغ‌ امت‌ من‌ است‌ "! دیگران‌ مدعی‌ شدند که‌ مالک‌ درباره‌ ابوحنیفه‌ گفته‌است‌:" او بدترین‌ مولودی‌ است‌ که‌ در اسلام‌ زاده‌ شد و او اگر با شمشیر علیه‌ این‌ امت‌ خارج‌ می‌شد آسانتر و قابل‌ تحمل‌ تر بود"!
همچنین‌ شافعی‌ها از پیامبر خدا روایت‌ کردند" عالم‌ قریش‌ تمام‌ زمین‌ را از علم‌ لبریزمی‌سازد"، که‌ گویا مراد از آن‌، امام‌ شافعی‌ بود وحنفی‌ها پاسخ‌ دادند:" در امتم‌ مردی‌خواهد بود بنام‌ محمد بن‌ ادریس‌ که‌ ضرر آن‌ برای‌ امتم‌ از ابلیس‌ بیشتر است‌"!۲ اگر بخواهیم‌ مثالهای‌ بیشتری‌ بیاوریم‌ متاسفانه‌ کم‌ نمی‌آوریم‌، حتی‌ شیخ‌ الاسلام‌ ابن‌ تیمیه که‌ امروز بعضی‌ می‌کوشند از فتواهای‌ او برای‌ تکفیر واتهام‌ دیگران‌ به‌ فسق‌ وکفر،بهره ‌برداری‌ کنند، خود روزی‌ به‌ کفر متهم‌ شد!۳
حافظ‌ ابن‌ حجر در کتاب‌" الفتاوی‌ الحدیثه‌" گفتار عجیبی‌ درباره‌ ابن‌ تیمیه‌ آورده‌ ومی‌گوید:"ابن‌ تیمیه‌ بنده‌ای‌ است‌ که‌ خدا او را ناکام‌، گمراه‌، کور وکر وخوار کرده‌ است‌.امامان‌ بدین‌ امر تصریح‌ کرده‌ و تباهی‌ کار و دروغ‌ بودن‌ گفتارش‌ رابیان‌ کرده‌اند وهر کس‌ بخواهد بر این‌ امر آگاهی‌ یابد، سخنان‌ امام‌ مجتهد را که‌ امامت‌، بزرگواری‌ و بلوغ‌ رتبهٔ‌ اجتهادش‌ مورد توافق‌ است‌، یعنی‌ ابو الحسن‌ سبکی‌ وفرزندش‌ التاج‌ وشیخ‌ عز بن‌ جماعه‌ و مردم‌ روزگارشان‌ و دیگران‌ ـ از شافعی‌ها ومالکی‌هاـ مطالعه‌ کند"!۴ امام‌ ذهبی ‌نامه‌ای‌ برای‌ ابن‌ تیمیه‌ فرستاده‌ که‌ در بدگویی‌ دست‌ کمی‌ از آنچه‌ نقل‌ شد، ندارد. درکتاب‌ الدرالکافیه‌ ابن‌ حجر عسقلانی‌ آمده‌ است‌:" در دمشق‌ جار زدند هر کس‌ به‌ عقیده‌ابن‌ تیمیه‌ معتقد باشد، خون‌ ومال‌ وی‌ مباح‌ است‌"!۵ حتی‌ در برخی‌ کتابهائی‌ که‌ تا چندی ‌پیش‌ در دانشگاه‌ الازهر تدریس‌ می‌شد، سخنان‌ مشابهی‌ موجود بود، ولی‌ جناب‌ شیخ ‌عبدالمتعال‌ صعیدی‌ یکی‌ از اساتید الازهر سخنان‌ جالبی‌ درباره‌ اجتهاد واصلاحگری‌ او آورده‌ است‌. آیا امروزه‌ آن‌ تکفیرها، به‌ ضرر ابن‌ تیمیه‌ است‌؟
روند تکفیر، مسئله‌ای‌ به‌ غایت‌ خطرناک‌ است‌ وهر مسلمانی‌ باید نسبت‌ به‌ آن‌ محتاط‌باشد. مثلاً بعضی‌ها سعی‌ می‌کنند از فتواهای‌ شیخ‌ الاسلام‌ بر ضد " رافضی‌ ها"! به‌منظور متهم‌ کردن‌ شیعه‌ امامیه‌ اثنی‌ عشری‌، به‌ کفر ودر نتیجه‌ تکفیر! انقلاب‌ اسلامی‌ درایران‌، سوء استفاده‌ کنند که‌ اصل‌ نکته‌ همین‌ جاست‌!. ما در بررسی‌ کوتاه‌ خود،می‌خواهیم‌ ببینیم‌ که‌ آیا امامیه‌ اثنی‌ عشری‌ تحت‌ پوشش‌" عنوان‌ رافضی‌ها!" قرارمی‌گیرند؟ که‌ شیخ‌ الاسلام‌ خود در کتابش‌ آن‌ را مردود می‌شمارد؟.
استاد انور الجندی‌ در کتاب‌ خود، می‌گوید:" رافضی‌ها غیر از سنی‌ها وشیعیان‌هستند". ۶ استاد سعید افغانی‌ در کتاب‌ " العائشه‌ والسیاسه‌" از محب‌ الدین‌ خطیب‌ نقل‌می‌کند که‌ می‌گوید:"اجمالا" کتاب‌ «عائشه‌ والسیاسه‌» از بهترین‌ کتابهایی‌ است‌ که‌ دردوران‌ ما تالیف‌ شده‌ است‌" وافغانی‌ در چاپ‌ دوم‌ کتاب‌ خود، تصریح‌ می‌کند:" وبرخی‌ ازعلماء وقتی‌ می‌گویند « رافضی‌ها»، منظورشان‌ غلات‌ فتنه‌ انگیز است‌، نه‌ شیعیان‌، بلکه‌ آن‌ گروهی‌ که‌ وارد اسلام‌ شدند تا آنرا تضعیف‌ ودین‌ مردم‌ را تباه‌ سازند..."۷
استاد فهمی‌ هویدی‌ نویسنده‌ کتاب‌ « القرآن‌ والسلطان‌ » در مقاله‌ای‌ درباره‌ یکی‌ ازمشایخ‌ می‌نویسد:" خطرناکترین‌ گفتار وی‌ ـ غفر الله‌ له‌ ـ این‌ بود که‌ شیعیان‌ را در ردیف‌رافضی‌ها وباطنی‌ها بشمار آورد وطبقه‌ بندی‌ کرد"!۸
سخن‌ آخر را از خود ابن‌ تیمّیه‌ در کتاب‌" منهاج‌ السنه‌ النبویه‌" نقل‌ کنیم‌ که‌ می‌گوید:" پیدایش‌ رفض‌ را در بدترین‌ فرقه‌ها چون‌: نصیریه‌، باطنیه‌ وملحدان‌ طریقت‌ها می‌یابید."۹
وی‌ هرگز نامی‌ از شیعه‌ امامیه‌ اثنی‌ عشری‌ نمی‌برد، آیا از این‌ روشنتر مدرکی‌ وجوددارد؟
شیخ‌ محمد ابو زهره‌ در کتاب‌ خود بنام‌"ابن‌ تیمیه‌"، به‌ بررسی‌ برخی‌ از فرقه‌های‌شیعی‌ در عصر ابن‌ تیمیه‌ ـ چون‌ اثنی‌ عشریه‌ وزندیه‌ ـ می‌پردازد، بی‌آنکه‌ به‌ هیچگونه‌ موضع‌ منفی‌ ابن‌ تیمیه‌ در قبال‌ آن‌ دو اشاره‌ای‌ بنماید، ولی‌ وی‌ به‌ هنگام‌ ذکر اسماعیلیه‌ می‌گوید:" این‌ همان‌ فرقه‌ای‌ است‌ که‌ ابن‌ تیمیه‌ بر ضد برخی‌ از وابستگان‌ به‌ آن‌ موضعگیریهایی‌ کرده‌ است‌. وی‌ با قلم‌، زبان‌ و شمشیرش‌ با آنان‌ جنگید."۱۰ ابوزهره‌ به‌ دلیل‌ موضع‌گیری‌ ابن‌ تیمیه‌، به‌ تفصیل‌ به‌ بررسی‌ این‌ فرقه‌ می‌پردازد.۱۱
ابن‌ تیمیه‌ خود در کتاب‌ « منهاج‌ السنه‌ النبویه‌» در توضیح‌ وتضعیف‌ نظر یکی‌ ازفتنه‌انگیزان‌ درباره‌ شیعه‌، می‌گوید: " باید روشن‌ شود که‌ در نوع‌ شیعه‌ از گفتارها و کردارهای‌ ناپسند وجود ندارد ـ هر چند، چندین‌ برابر آنچه‌ گفته‌ شد، باشد ـ ولی‌ اینهاامامیه‌ اثنی‌ عشری‌ ودر زیدیه‌ نیست‌، بلکه‌ بسیاری‌ از این‌ خصوصیات‌ در فرقه‌ غلات‌ ودر میان‌ مردم‌ عوام‌ آنان‌ دیده‌ شده‌ است‌.۱۲
وی‌ باز در کتاب‌ خود می‌گوید: "آن‌ کس‌ که‌ قائل‌ به‌ این‌ باشد که‌ مسئله‌ امامت‌مهمترین‌ مطلب‌ در احکام‌ دین‌ و شریفترین‌ مسائل‌ مسلمانان‌ است‌، به‌ اتفاق‌ نظرمسلمانان‌ سنی‌ وشیعی‌، دروغگو است‌، بلکه‌ این‌ کفر است‌، زیرا ایمان‌ به‌ خدا وپیامبر، ازمسئله‌ امامت‌ مهمتر است‌ واین‌ امر در دین‌ اسلام‌، بخوبی‌ روشن‌ است‌». ۱۳ بنابراین‌مسلمانان‌ از نظر خود ابن‌ تیمیه‌، به‌ دو گروه‌ شیعه‌ وسنی‌، تقسیم‌ می‌شوند که‌ در دیدگاه‌ هردو، مهمترین‌ اصل‌ واساسی ‌ترین‌ مسئله‌ در اسلام‌، نخست‌ ایمان‌ به‌ خدا وسپس‌ مسئله ‌پیامبری‌ است‌.
از ابن‌ تیمیه‌ که‌ بگذریم‌ به‌ یک‌ عالم‌ اصولی‌ بزرگی‌ می‌رسیم‌ که‌ چند قرن‌ پیش‌ از اومی‌زیست‌، او ابو منصور عبدالقاهر بغدادی‌ است‌. نویسنده‌، کتاب‌ " الفرق‌ بین‌ الفرق‌" به‌رغم‌ اینکه‌ امام‌ فخرالدین‌ رازی‌ از امامان‌ بزرگ‌ اهل‌ سنت‌ است‌، می‌گوید: " کتاب‌ الملل ‌والنحل‌ شهرستانی‌ کتابی‌ است‌ که‌ مکاتب‌ اهل‌ علم‌ را به‌ تشخیص‌ وانتخاب‌ خودمی‌آورد، ولی‌ معتبر نیست‌، زیرا وی‌ مذاهب‌ اسلامی‌ را از کتاب‌ "الفرق‌ بین‌ الفرق‌" تالیف ‌استاد ابو منصور بغدادی‌ آورده‌ است‌، واین‌ استاد نسبت‌ به‌ مخالفان‌ بسیار متعصب‌ بود و مذاهب‌ آنان‌ را به‌ طور صحیح‌ نقل‌ نمی‌کرد، وچون‌ شهرستانی‌ عقاید فرقه‌های‌ اسلامی ‌را از آن‌ کتاب‌ نقل‌ کرده‌، به‌ همین‌ دلیل‌ در نقل‌ این‌ مذاهب‌ اختلال‌ پیش‌ آمده‌ است‌ ۱۴".
اما علی‌رغم‌ این‌ موضعگیری‌ امام‌ رازی‌، بیائید نظر نویسنده‌ "الفرق‌ بین‌ الفرق‌" را درباره‌ شیعه‌ امامیه‌ بشنویم‌. وی‌ می‌گوید: " زیدیه‌، امامیه‌ وغلات‌ بصورت‌ فرقه‌هایی ‌پراکنده‌ شدند، هر فرقه‌ دیگری‌ را به‌ کفر متهم‌ می‌نمود وتمام‌ فرقه‌های‌ غلات‌، از فرقه‌های‌ اسلام‌ خارج‌اند، اما فرقه‌های‌ زیدیه‌ و امامیه‌، جزو فرقه‌های‌ امت‌ به‌ شمارمی‌آیند".۱۵
در دوران‌ معاصر جماعت‌ " تقریب‌ بین‌ مذاهب‌ اسلامی‌" که‌ با شرکت‌ امام‌ شهیدحسن‌ البنا، شیخ‌ الازهر ومرجع‌ اعلای‌ افتاء، امام‌ اکبر عبدالمجید وامام‌ مصطفی‌عبدالرزاق‌ وشیخ‌ محمود شلتوت‌ تشکیل‌ گردید، استاد سالم‌ بهنساوی‌ ـ یکی‌ ازاندیشمندان‌ اخوان‌ المسلمین‌ ـ در کتاب‌ خود درباره‌ آن‌ می‌گوید: "از زمان‌ تاسیس ‌جماعت‌ تقریب‌ بین‌ مذاهب‌ اسلامی‌ که‌ امام‌ حسن‌ البناء وامام‌ ـ محمد تقی‌ ـ قمی‌ در آن ‌سهیم‌ بودند، همکاری‌ میان‌ اخوان‌ المسلمین‌ و شیعیان‌ برقرار است‌ واین‌ امر به‌ دیدارشهید نواب‌ صفوی‌ از قاهره‌ در سال‌ ۱۹۵۴ م‌ انجامید"۱۶ وی‌ باز در همان‌ صفحه‌ ازکتاب‌ خود می‌نویسد: «.. واین‌ جای‌ شگفتی‌ ندارد، زیرا خط‌ مشی‌ هر دو گروه‌، به‌ این‌همکاری‌ می‌انجامد."
استاد عمر تلمسانی‌ مرشد کل‌ اخوان‌ در کتاب‌: « الموهوب‌ ـ حسن‌ البنا» می‌نویسد:"دلسوزی‌ حسن‌ البنا برای‌ اتحاد مسلمانان‌ تا آن‌ حد بود که‌ وی‌ قصد برگزاری‌ کنفرانسی‌را داشت‌ که‌ رهبران‌ همهٔ‌ مذاهب‌ اسلامی‌ را گردهم‌ آورد، شاید از این‌ رهگذر خداوندآنان‌ را به‌ راهی‌ هدایت‌ کند که‌ مانع‌ از اتهام‌ یکدیگر به‌ کفر شود، بویژه‌ آنکه‌ قرآن‌ ما، دین‌ما، پیامبر ما (ص‌) و خدای‌ همهٔ‌ ما یکی‌ است‌. وی‌ بدین‌ منظور از حضرت‌ شیخ ‌محمد تقی‌ قمی‌ یکی‌ از بزرگان‌ علما و رهبران‌ تشیع‌، به‌ مدتی‌ نه‌ چندان‌ کوتاه‌، پذیرایی ‌کرد".۱۷
چنانکه‌ معروف‌ است‌ امام‌ البنا با آیت‌ الله کاشانی‌ نیز به‌ هنگام‌ حج‌ّ ـ۱۹۴۸ م‌ ـ دیدارکرد و تفاهمی‌ میان‌ آن‌ دو پدید آمد. یکی‌ از شخصیتهای‌ امروز اخوان‌ المسلمین‌ وازشاگردان‌ امام‌ شهید، به‌ نام‌ استاد عبدالمتعال‌ جبری‌ در کتاب‌ خود "لماذا اغتیل‌ حسن‌البنا" چرا حسن‌ البنا ترور شد ـ به‌ نقل‌ از " روبیر جاکسون‌" درباره‌ اهمیت‌ این‌ دیدارمی‌گوید:" اگر عمر این‌ مرد ـ حسن‌ البنا ـ طولانی‌ می‌شد، کارهای‌ بسیاری‌ برای‌سرزمینهای‌ اسلامی‌ انجام‌ می‌گرفت‌، بویژه‌ اگر حسن‌ البنا وآیت‌ الله کاشانی‌ موفق ‌می‌شدند که‌ اختلاف‌ میان‌ شیعه‌ وسنی‌ را از میان‌ بردارند، این‌ دو در سال‌ ۱۹۴۸م‌ در مراسم‌ حج‌ با هم‌ دیدار کردند و ظاهرا به‌ تفاهم‌ دست‌ یافته‌ و به‌ نقطهٔ‌ توافق‌ اصلی ‌رسیدند، اما حسن‌ البنا زود هنگام‌ ترور شد."۱۸ استاد جبری‌ سپس‌ توضیح‌ می‌دهد:" روبیر راست‌ می‌گوید و با آن‌ درک‌ سیاسی‌، نتیجهٔ‌ تلاشهای‌ امام‌ در تقریب‌ میان‌ مذاهب‌اسلامی‌ را دریافته‌ است‌، ولی‌ اگر وی‌ از نزدیک‌ از نقش‌ بزرگ‌ امام‌ در این‌ زمینه‌ ـ که‌ دراینجا فرصت‌ بحث‌ آن‌ نیست‌ ـ آگاه‌ می‌شد، چه‌ می‌گفت‌؟".۱۹
استاد عمر تلمسانی‌ در کتاب‌ خاطرات‌ خود که‌ اخیرا چاپ‌ شده‌ است‌، می‌نویسد: "تاآنجا که‌ من‌ به‌ یاد دارم‌، آقای‌ قمی‌ ـ که‌ شیعی‌ مذهب‌ است‌ ـ در دهه‌، چهل‌ میهمان‌ اخوان ‌در دفتر مرکزی‌ بود، در آن‌ زمان‌ امام‌ شهید مجدانه‌ در جهت‌ تقریب‌ بین‌ مذاهب‌ اسلامی ‌تلاش‌ می‌کرد، تا دشمنان‌ اسلام‌ از پراکندگی‌ بین‌ مذاهب‌ در راستای‌ نفوذ وتلاش‌ برای‌تجزیه‌ وحدت‌ اسلامی‌، سوء استفاده‌ نکنند. روزی‌ از وی‌ درباره‌ میزان‌ اختلاف‌ میان‌ اهل‌تسنن‌ وتشیع‌ سئوال‌ کردیم‌، وی‌ ما را از ورود در چنین‌ مسائل‌ پیچیده‌ای‌ نهی‌ کرد، وگفت‌: سزاوار نیست‌ که‌ مسلمانان‌ خود را با این‌ مسائل‌ سرگرم‌ سازند، در حالیکه‌ آنهاخود در حال‌ جدایی‌ هستند ودشمنان‌ اسلام‌ می‌کوشند آتش‌ آن‌ را شعله‌ ور کنند! به‌ایشان‌ گفتیم‌: ما به‌ دلیل‌ تعصب‌ یا برای‌ گسترش‌ فاصلهٔ‌ اختلاف‌ میان‌ مسلمانان‌، ازموضوع‌ سئوال‌ نمی‌کنیم‌، بلکه‌ برای‌ آگاهی‌ بیشتر می‌پرسیم‌، البته‌ آنچه‌ که‌ بین‌ اهل‌ تسنن ‌وتشیع‌ است‌، در تالیفات‌ بی‌شماری‌ آمده‌ است‌ وما وقت‌ زیادی‌ نداریم‌ که‌ بتوانیم‌ در آن‌ منابع‌ تحقیق‌ کنیم‌. امام‌ شهید ( رضوان‌ الله علیه‌) گفت‌: بدانید که‌ اهل‌ تسنن‌ وتشیع ‌جملگی‌ مسلمانند و کملهٔ‌ لااله‌ الا الله ومحمد رسول‌ الله آنان‌ را گردهم‌ می‌آورد واین‌ اصل‌اعتقاد است‌ که‌ سنی‌ها و شیعیان‌ در آن‌ یکسانند وتوافق‌ دارند، واختلاف‌ در مواردی ‌است‌ که‌ تقریب‌ میان‌ آنها، امکان‌ پذیر است‌."۲۰
پس‌ در واقع‌ ما در جمعبندی‌ خود به‌ این‌ نتیجه‌ می‌رسیم‌ که‌ موضع‌ امام‌ شهید حسن‌البنا، این‌ چنین‌ بوده‌ است‌:
۱) هر فرد سنی‌ وشیعه‌، باید یکدیگر را برادر مسلمان‌ خود بداند.
۲) تفاهم‌ و وحدت‌ بین‌ آنان‌ ورفع‌ اختلافات‌، کاملا مقدور وممکن‌ است‌ و این ‌ وظیفه‌ حرکتهای‌ اسلامی‌ بیدار وآگاه‌ معاصر است‌ که‌ در تحقق‌ آن‌ بکوشند.
۳) خود امام‌ شهید در این‌ راستا، به‌ کوشش‌ وسیعی‌ دست‌ زد و چگونگی‌ این‌ موضوع‌ را، " دکتر اسحق‌ موسی‌ الحسینی‌" در کتاب‌ خود، نقل‌ کرده‌ است‌.۲۱
... پیش‌ از آنکه‌ یکبار دیگر به‌ مسئلهٔ‌ « جماعهٔ‌ التقریب‌» بپردازیم‌، بد نیست‌ اشاره‌ کنم ‌که‌ رهبر یا "مراقب‌ عام‌" اخوان‌ المسلمین‌ در " یمن‌"، یک‌ شیعه‌ زیدی‌ است‌ به‌ نام‌ استادعبدالمجید زندانی‌ که‌ چندی‌ قبل‌، در سال‌ ۱۹۵۸ ـ برای‌ ایراد سخنرانی‌ درباره‌ اعجازقرآن‌، به‌ قاهره‌ دعوت‌ شد وسخنرانیهای‌ پرارزشی‌ را ایراد نمود. البته‌ علاوه‌ بر وی‌، بسیاری‌ از اعضای‌ سازمان‌ اخوان‌ المسلمین‌ در یمن‌ شمالی‌، از اهل‌ تشیع‌ هستند.۲۲
در مورد جماعت‌ تقریب‌، امام‌ شیخ‌ محمود شلتوت‌ می‌گوید: « به‌ عنوان‌ یک‌ روش ‌صحیح‌، به‌ اندیشه‌ تقریب‌ ایمان‌ آوردم‌ واز روز اول‌ در آن‌ جماعت‌ شرکت‌ جستم‌». وسپس‌ به‌ گفتار خود چنین‌ ادامه‌ می‌دهد: «اینک‌ الازهر بر اساس‌ اعتقاد به‌ این‌ اصل‌ عمل ‌می‌کند، اصل‌ تقریب‌ میان‌ دارندگان‌ مذاهب‌ گوناگون‌ و مقرر می‌دارد که‌ فقه‌ مذاهب‌اسلامی‌ چه‌ سنی‌ وچه‌ شیعی‌، بر اساس‌ دلیل‌ وبرهان‌ وبه‌ دور از تعصب‌ به‌ فلان‌ و بهمان‌، مورد مطالعه‌ قرار گیرد».۲۳
شیخ‌ محمد غزالی‌ در توضیح‌ فتوای‌ سلتوت‌ ( درباره‌ جواز تقلید از مذهب‌ شیعه‌ درمسائل‌ فقهی‌ مانند مذاهب‌ اربعه‌) در کتاب‌ "دفاع‌ عن‌ العقیده‌ ..." می‌نویسد: « یکی‌ ازمردم‌ عوام‌ نزد من‌ آمد وبا حالتی‌ بر افروخته‌ گفت‌: چگونه‌ شیخ‌ الازهر فتوای‌ خود راصادر کرد که‌ شیعه‌ یکی‌ مذهب‌ اسلامی‌ مانند سایر مذاهب‌ شناخته‌ شده‌ است‌؟ به‌ وی‌ گفتم‌ :برادر ! من‌ آنان‌ را می‌شناسم‌ و دیده‌ام‌ که‌ نماز می‌گزارند وروزه‌ می‌گیرند همانطوری ‌که‌ ما نماز می‌گزاریم‌ و روزه‌ می‌گیریم‌! وی‌ با شگفتی‌ گفت‌: چه‌ طور ممکن‌ است‌؟ به‌ وی‌گفتم‌: بلی‌! آنان‌ مانند ما قرآن‌ را می‌خوانند وپیامبر را بزرگ‌ می‌دارند وبه‌ حج‌ بیت‌ الله الحرام‌ می‌روند...! گفت‌: به‌ من‌ گفته‌اند که‌ آنان‌ قرآن‌ دیگری‌ دارند، وبه‌ کعبه‌ می‌روند تا آن‌ را تحقیر کنند! با نگاهی‌ از سر دلسوزی‌ به‌ وی‌ گفتم‌: شما معذورید! بعضی‌ از ما شایعاتی‌ درباره‌ بعضی‌ دیگر رواج‌ می‌دهد تا شخصیت‌ او را تخریب‌ واز جایگاه‌ او بکاهدیعنی‌ ما هم‌ درست‌ همان‌ کاری‌ را می‌کنیم‌ که‌ روسها با آمریکاییها و آمریکاییها با روسها، گویی‌ ما ملتهایی‌ دشمن‌ یکدیگر هستیم‌ نه‌ یک‌ امت‌ واحده ‌» وی‌ سپس‌ می‌گوید: بر ما ـ پرچمداران‌ اسلام‌ ـ است‌ که‌ اوضاع‌ را تصحیح ‌ و توهمات‌ را از بین‌ ببریم‌ وگمان‌ می‌کنم ‌فتوای‌ استاد شیخ‌ محمد شلتوت‌ گامی‌ بزرگ‌ در این‌ راه‌ است‌ که‌ می‌تواند از سرگیری‌ تلاشهای‌ افراد با اخلاص‌ از همه‌ رهبران‌ واهل‌ علم‌ باشد که‌ پیش‌ بینی‌ خاور شناسان‌ رامبنی‌ بر اینکه‌ « کینه‌ها پیش‌ از آنکه‌ صف‌های‌ امت‌ زیر یک‌ پرچم‌ گرد آید، آن‌ را در کام‌ خود فروخواهد برد» نقش‌ برآب‌ می‌سازد... به‌ نظر من‌ این‌ فتوا آغاز راه‌ و شروع‌ کار است‌».۲۴
شیخ‌ محمد غزالی‌ در کتاب‌ دیگر خود « چگونه‌ اسلام‌ را درک‌ کنیم‌» می‌نویسد:« عقاید متأسفانه‌ از پیامدهای‌ آشوبهایی‌ که‌ خواست‌ سیاست‌ حکومت‌ها بوده‌، جان‌ سالم‌ به‌ در نبرده‌ است‌، زیرا هوسهای‌ برتری‌ طلبی‌ وانحصار جویی‌ مطالبی‌ در باورها وارد کرده‌ که‌ از اصول‌ آن‌ نیست‌، بدین‌ سان‌ مسلمانان‌ به‌ دو بخش‌ بزرگ‌ شیعه‌ وسنی‌ تقسیم‌ شده‌اند، با اینکه‌ هر دو گروه‌ به‌ خدای‌ یکتا ایمان‌ دارند ورسالت‌ محمد(ص‌) را باور دارند ودر جمع‌آوری‌ عناصر اعتقادی‌ که‌ دین‌ را کامل‌ می‌گرداند وموجب‌ نجات‌ می‌گردد، هیچ‌ یک‌ بر دیگری‌ برتری‌ ندارد»، وی‌ سپس‌ در همان‌ کتاب‌ می‌گوید: « با اینکه ‌من‌ در بسیاری‌ از احکام‌ فقهی‌، خود با شیعیان‌ اتفاق‌ نظر ندارم‌، ولی‌ هیچگاه‌ نظر خودم‌را به‌ عنوان‌ وحی‌ منزل‌ نمی‌دانم‌ که‌ دیگری‌ در صورت‌ مخالفت‌ با آن‌ مرتکب‌ گناه‌ شود!موضع‌ من‌ در قبال‌ پاره‌ای‌ از آرای‌ فقهی‌ رایج‌ میان‌ اهل‌ سنت‌ نیز همین‌ است‌».
غزالی‌ سپس‌ می‌گوید: «سرانجام‌ شکاف‌ میان‌ شیعه‌ وسنی‌ را به‌ اصول‌ اعتقادی‌ ربط‌دادند! تا دین‌ یکپارچه‌، دو پاره‌ شود! تا آنجا که‌ هر یک‌ در کمین‌ دیگری‌ نشسته‌ است‌، تااو را از پای‌ درآورد»!۲۵
بی‌تردید هر کس‌ با یک‌ سخن‌، به‌ این‌ پراکندگی‌ کمک‌ کند جزو کسانی‌ است‌ که‌ آیه‌شریفه‌ آنها را معرفی‌ می‌کند: ان‌ّ الّذین‌ فرّقوا دینهم‌ وکانوا شیعا، لست‌ منهم‌ فی‌ شی‌ء انّماأمرهم‌ الی‌ الله ثم‌ّ ینبّئهم‌ بما کانوا یفعلون‌ ... ( قرآن‌ سوره‌ انعام‌، آیه‌ ۱۵۹). والبته‌ می‌دانیم ‌که‌ در مورد هر بحثی‌، به‌ سرعت‌ وآسان‌ می‌توان‌ دیگری‌ را به‌ کفر متهم‌ نمود! وملزم‌کردن‌ حریف‌ به‌ کفر ورزی‌، در نتیجه‌ نظری‌ که‌ وی‌ در گرماگرم‌ بحث‌ ابراز می‌نماید، کارآسانی‌ است‌...» وی‌ سپس‌ می‌افزاید: « وقتی‌ وارد عرصه‌ فقه‌ تطبیقی‌ می‌شویم‌ واختلاف ‌فقهی‌ میان‌ نظرات‌ گوناگون‌ یا صحیح‌ دانستن‌ یک‌ حدیث‌ وتضعیف‌ حدیث‌ دیگر را ازنزدیک‌ لمس‌ کنیم‌، می‌بینیم‌ که‌ فاصله‌ میان‌ شیعه‌ وسنی‌، همانند فاصله‌ میان‌ مذهب‌ فقهی‌ابو حنیفه‌ ومذهب‌ فقهی‌ مالک‌ یا شافعی‌ است‌... ما اعتقاد داریم‌ که‌ همگان‌ در جستجوی‌ حقیقت‌ برابرند، هر چند روشها گوناگون‌اند».۲۶
شیخ‌ محمد غزالی‌ در مصاحبه‌ با یک‌ نشریه‌ اسلامی‌، در پاسخ‌ به‌ سئوالی‌ پیرامون‌نقش‌ وی‌ در جماعت‌ تقریب‌، تصریح‌ می‌نماید:
«... آری‌ من‌ جزو همکاران‌ تقریب‌ بین‌ مذاهب‌ اسلامی‌ بوده‌ام‌ ودر جماعت ‌دارالتقریب‌ در قاهره‌، کاری‌ خستگی‌ ناپذیر ومداوم‌ انجام‌ داده‌ام‌ وبا شیخ‌ محمد تقی‌ قمی‌وبا شیخ‌ محمد جواد مغینه‌ « رحمه‌ الله» نیز دوستی‌ داشتم‌ و در بین‌ علماء وبزرگان‌ تشیع‌، دوستانی‌ دارم‌، واقعا می‌خواهم‌ جدایی‌ یا شکاف‌ تلخی‌ که‌ میان‌ مسلمانان‌ رایج‌ شده‌ ازمیان‌ برود، بویژه‌ در روزهای‌ بحرانی‌ و سقوط‌ کنونی‌ آنان‌».۲۷
دکتر صبحی‌ صالح‌ در کتاب‌ « معالم‌ الشریعه‌» می‌گوید: « در احادیث‌ امامان‌ شیعه‌ نیز،آنان‌ جز آنچه‌ مطابق‌ سنت‌ پیامبر است‌ روایت‌ نکرده‌اند. وی‌ سپس‌ می‌افزاید: « سنت ‌پیامبر نزد آنان‌ جایگاهی‌ والا دارد که‌ در میان‌ منابع‌ تشریع‌، در مرتبه‌ دوم‌ پس‌ از کتاب‌ خدا قرار دارد».۲۸
دکتر عبدالکریم‌ زیدان‌، یکی‌ از برجسته ‌ترین‌ رجال‌ اخوان‌ المسلمین‌ عراق‌، در کتاب ‌خود می‌گوید: « دلایل‌ فقهی‌ در مذهب‌ جعفری‌ عبارتند از کتاب‌ ( قرآن‌)، سنت‌ ( پیامبر)، اجماع‌ وعقل‌». وی‌ سپس‌ می‌گوید: « مذهب‌ جعفری‌ در ایران‌، عراق‌، هندوستان‌، پاکستان‌، لبنان‌، شام‌ و دیگر کشورها وجود دارد، اختلافات‌ میان‌ فقه‌ جعفری‌ ومذاهب‌ دیگر، بیشتر از اختلاف‌ میان‌ هر مذهب‌ سنی‌ با دیگری‌ نیست‌، ولی‌ مذهب‌ جعفری‌ درباره‌ مسائل‌ بسیار اندک‌ که‌ راجع‌ به‌ آن‌ سخن‌ گفته‌ایم‌، راهی‌ جداگانه‌ رفته‌ است‌ که‌ شاید جایز بودن‌ ازدواج‌ متعه‌ ـ یعنی‌ ازدواج‌ موقت‌ ـ در مذهب‌ جعفری‌ و عدم‌ جواز آن ‌در مذاهب‌ اهل‌ سنت‌، مشهورترین‌ آنها باشد».۲۹
شیخ‌ بزرگوار، امام‌ محمد ابوزهره‌، در کتاب‌ تاریخ‌ مذاهب‌ اسلامی‌ می‌گوید:« بی‌تردید شیعه‌ یک‌ فرقه‌ اسلامی‌ است‌، البته‌ اگر « سبائیه‌» که‌ علی‌ را خدا دانسته‌اند ومانند آنها را کنار بگذاریم‌ ـ وچنانکه‌ معروف‌ است‌، اثنی‌ عشریه‌، سبائیه‌ را کفر می‌دانند و ابن‌ سبنا را موجودی‌ موهوم ‌ و پنداری‌ می‌شمارند ـ بی‌تردید تمام‌ آنچه‌ شیعه‌ به‌ آن‌ قائل ‌است‌، به‌ یک‌ نص‌ قرآنی‌ یا حدیث‌ منسوب‌ به‌ پیامبر، مربوط‌ می‌شود». وی‌ سپس ‌می‌گوید: « آنها به‌ همسایگان‌ سنی ‌شان‌ مهر می‌ورزند و از آنها دوری‌ نمی‌جویند».۳۰
شیخ‌ ابوزهره‌ در کتاب‌ ارزش‌ دیگر خود درباره‌ زندگی‌ امام‌ صادق‌(ع‌) می‌گوید: «مااگر به‌ کتاب‌ اصول‌ برادران‌ اثنی‌عشری‌ خود رجوع‌ کنیم‌، می‌بینیم‌ که‌ آنها به‌ کتاب‌ وسنت‌وعقل‌ واجماع‌ تکیه‌ می‌کنند». وسپس‌ در همان‌ کتاب‌ ضمن‌ بررسی‌ مسئله‌ امام‌ می‌گوید:« اگر برادران‌ ما ـ اثنی‌ عشریه‌ ـ امامت‌ را امری‌ اعتقادی‌ می‌دانند وآن‌ را از نظر تاریخی‌ به‌شکلی‌ که‌ بیان‌ کرده‌اند رده‌ بندی‌ می‌کنند، آنان‌ در اصل‌ توحید ورسالت‌ محمدی‌ با ماهمراهند وما مصرانه‌ از آنان‌ خواهش‌ داریم‌ که‌ عدم‌ پذیرش‌ این‌ بخش‌ از اعتقادات‌ ازسوی‌ ما را موجب‌ نقصان‌ ایمان‌ یا موجب‌ گناهکار بودن‌ ما، نشمارند و سرانجام‌ این‌ سخن‌ راستین‌ را به‌ زبان‌ می‌آوریم‌ که‌ دیگر اختلافی‌ میان‌ ما و برادران‌ اثنی‌عشری‌ مانمانده‌ است‌، بجز آن‌ اختلاف‌ نظری‌ ـ تاریخی‌ که‌ در عمل‌ جایگاهی‌ ندارد وبیشتر به‌اختلاف‌ بر سر رویدادهای‌ تاریخ‌ مربوط‌ است‌ والبته‌ به‌ نظریه‌ امامت‌ از سوی‌ مومنان‌ ارج ‌گذارده‌ می‌شود واین‌ اختلاف‌ آسان‌ است‌ وبا اختلاف‌ نظر مورخان‌ در بیان‌ رویدادها ونگرش‌ به‌ آنها، شباهت‌ دارد واختلاف‌ در اعتقاد نیست‌».۳۱
در کتاب‌ « اسلام‌ بلا مذاهب‌»، دکتر مصطفی‌ شکعه‌ پژوهشگر مسلمان‌ می‌نویسد:« امامیه‌ اثنی‌ عشری‌ جمهور شیعیان‌ هستند که‌ در میان‌ ما زندگی‌ می‌کنند و رابطهٔ‌ گذشت ‌وتلاش‌ در جهت‌ تقریب‌ بین‌ مذاهب‌، آنها را به‌ ما ( اهل‌ سنت‌) پیوند می‌دهد، زیراجوهره‌ دین‌ یکی‌ است‌ ولب‌ آن‌ اصالت‌ دارد و اجازه‌ جدایی‌ را نمی‌دهد». وی‌ سپس ‌راجع‌ به‌ این‌ فرقه‌ که‌ امروزه‌ اکثریت‌ جمعیت‌ ایران‌ را تشکیل‌ می‌دهند وروش‌ اعتدالی‌آنان‌، می‌گوید: « آنان‌ از گفتارهایی‌ که‌ بر زبان‌ پاره‌ای‌ از فرقه‌ها آمده‌ است‌، بیزاری ‌می‌جویند وآن‌ را کفر و گمراهی‌می‌شمارند».۳۲
شیخ‌ حسن‌ ایوب‌ در کتاب‌ « تبسیط‌ العقائد....» می‌گوید: « شیعه‌، قدیمی‌ ترین‌ فرقه‌های‌ اسلامی‌ است‌» و: « شیعیان‌ به‌ یک‌ درجه‌ نبودند، در بین‌ آنها افراد عالی‌ و معتدل‌وجود دارند، میانه‌ روها به‌ ترجیح‌ علی‌ (ع‌) بر سایر اصحاب‌ بدون‌ متهم‌ کردن‌ کسی‌ به‌ کفر یا فسق‌، بسنده‌ کرده‌اند.»۳۳
شیخ‌ سعید حوی‌ در کتاب‌ « الاسلام‌» درباره‌ تقسیم‌ بندیهای‌ اداری‌ در « دار الاسلام‌» در دوران‌ گسترش‌ و سلطهٔ‌ آن‌، می‌نویسد: « واقعیت‌ عملی‌ این‌ است‌ که‌ جهان‌ اسلام‌ ازمذاهب‌ فقهی‌ تشکیل‌ شده‌ است‌. هر مذهب‌ یا مذاهب‌ اعتقادی‌ در منطقه‌ای‌ غلبه‌ دارد، و در برابر این‌ واقعیت‌ آیا اشکال‌ شرعی‌ وجود دارد که‌ مانع‌ از توجه‌ به‌ این‌ معانی‌ درتقسیم‌ بندیهای‌ اداری‌ می‌شود؟ منطقه‌ای‌ که‌ زبان‌ و مذهب‌ واحدی‌ دارد، دارای‌ ایالت ‌می‌شود و منطقه‌ شیعی‌ نشین‌ دارای‌ ایالت‌ باشد و منطقه‌ دارای‌ مذهب‌ فقهی‌ یکسان ‌دارای‌ ایالت‌ دیگر؟ و هر ایالت‌ حکمرانان‌ خود را از همانجا انتخاب‌ می‌کند و در عین‌ حال‌ تسلیم‌ حکومت‌ مرکزی‌، یعنی‌ خلیفه‌ می‌شود.»۳۴
این‌ اعتراف‌ روشنی‌ است‌ از شیخ‌ سعید حوی‌ مبنی‌ بر اینکه‌ تعدد مذاهب‌ از جمله‌شیعه‌، بر اساس‌ اسلامیت‌ مردم‌ و دین‌شان‌، خدشه‌ای‌ وارد نمی‌کند و شیعیان‌ دردارالاسلام‌ باید از خودشان‌ امیری‌ داشته‌ باشند! استاد انور الجندی‌، اندیشمند مسلمان ‌در کتاب‌ « الاسلام‌ و حرکهٔ‌ التاریخ‌» می‌گوید: « تاریخ‌ اسلام‌ سرشار ازاختلافات‌ وانتقادات‌ فکری‌ وکشمکش‌ سیاسی‌ میان‌ سنی‌ و شیعه‌ بود. بیگانگان‌ متجاوز، از دوران‌ جنگهای‌ صلیبی‌ تا به‌ امروز، کوشیده‌اند به‌ این‌ اختلاف‌ دامن‌ زده‌ و تاثیر آن‌ را عمیق‌ تر سازند تا جهان‌ اسلام‌ یکپارچه‌ نشود. حرکت‌ غرب‌ گرایی‌ عامل‌ دو دستگی‌ میان‌ شیعه ‌وسنی‌ و جدایی‌ و دشمنی‌ آنان‌ بود. سنی‌ها و شیعیان‌ همگی‌ متوجه‌ این‌ توطئه‌ها شده‌ وبرای‌ کمتر کردن‌ فاصله‌ اختلاف‌، کوشیده‌اند».
آیا اکنون‌ معلوم‌ می‌شود که‌ چه‌ گروهی‌ این‌ فتنه‌ حرام‌ را بر می‌انگیزد و چه‌ کسی‌ ازآن‌سود می‌جوید؟ استاد جندی‌ سپس‌ به‌ جدا سازی‌ شیعیان‌ از گزافه‌ گویان‌ ـ غلات‌ ـدعوت‌ می‌نماید: « حق‌ است‌ که‌ پژوهشگر در جداسازی‌ میان‌ شیعیان‌ وغلات‌ باید بیدار باشد، اینان‌ همانهایی‌ هستند که‌ خود امامان‌ شیعه‌ بر آنها تاخته‌اند و نسبت‌ به‌ دسائس‌آنها هشدار داده‌اند.»۳۵
دکتر عرفات‌ عبدالحمید استاد فلسفه‌ اسلامی‌ دانشگاه‌ بغداد هم‌ در کتاب‌ خود برهمین‌ نکته‌ تاکید دارد: « ازاین‌ رو درج‌ تعلیمات‌ گزافه‌ گویان‌ و غلات‌ زیر اصطلاح‌ شیعیان‌، چیزی‌ جز تحریف‌ ننگ‌ آور نیست‌ و از همین‌ جا بطلان‌ احکام ‌ ظالمانه‌ای‌ که‌ بعضی‌ها برضد شیعیان‌ صادر کرده‌اند و تصویرهای‌ غیر واقعی‌ که‌ از آنان‌ ترسیم‌ نموده‌اند، ازجمله‌ سخنان‌ گولدزویهر، وینبرگ‌، فردلندر، احمد امین‌ و دیگران‌ ـ درباره‌ تشیع‌، نمایان‌می‌گردد.»۳۶
استاد سمیح‌ عاطف‌ زین‌، که‌ صاحب‌ آثار اسلامی‌ بسیاری‌ است‌، کتابی‌ تحت‌ عنوان‌« المسلمون‌ .. من‌ هم‌ ؟» ـ مسلمانان‌ .. چه‌ کسانی‌ هستند؟ ـ نوشته‌ و در آن‌ به‌ بررسی‌موضوع‌ شیعه‌ و سنی‌ می‌پردازد و در ضمن‌ آن‌ می‌گوید:
« بر شما خواننده‌ گرامی‌ پنهان‌ نمی‌کنم‌ که‌ آنچه‌ موجب‌ تالیف‌ این‌ کتاب‌ شده‌ دودستگی‌ کورکورانه‌ موجود در جامعه‌ امروزی‌ ماست‌. بویژه‌ دودستگی‌ موجود میان ‌مسلمان‌ شیعه‌ و مسلمان‌ سنی‌ که‌ می‌بایست‌ به‌ همراه‌ ناآگاهی‌ از میان‌ ما رخت‌ برمی‌بست‌، ولی‌ متاسفانه‌ هنوز پاره‌ای‌ از ریشه‌های‌ آن‌ دربین‌ افراد بیمار وجود دارد، زیراکاشت‌ آن‌ از سوی‌ گروهی‌ که‌ بر اساس‌ دودستگی‌ و دسیسه‌ بازی‌ دشمنان‌ این‌ دین‌، برجهان‌ اسلام‌ حکومت‌ راندند و سود جویانی‌ که‌ زالووار با خون‌ دیگران‌ زندگی ‌می‌گذراندند، بسیار دقیق‌ و محکم‌ بود و من‌ ای‌ برادر مسلمان‌ شیعی‌! و ای‌ برادر مسلمان‌سنی‌! مهمترین‌ واقعیتهای‌ اختلاف‌ راکه‌ هیچگاه‌ اختلاف‌ بر سر قرآن‌ و سنت‌ نبود، بلکه‌اختلاف‌ بر سر درک‌ قرآن‌ و سنت‌ بود، بازگو خواهم‌ کرد.»۳۷
استاد سمیح‌ عاطف‌ زین‌ در پایان‌ کتاب‌ خود می‌گوید: « پس‌ از اینکه‌ مهمترین‌ دلایلی‌ که‌ این‌ امت‌ را از هم‌ پاشید شناختیم‌، این‌ کتاب‌ را با این‌ سخن‌ به‌ پایان‌ می‌رسانیم‌ که‌ ما به‌عنوان‌ افرادی‌ مسلمان‌ بویژه‌ در این‌ دوران‌، وظیفه‌ داریم‌ انحراف‌ کسانی‌ که‌ مذاهب ‌اسلامی‌ را وسیله‌ای‌ برای‌ گمراه‌ سازی‌ و افزایش‌ شک‌ و تردید قرار داده‌اند، تصحیح‌کنیم‌ و روحیه‌ فرقه‌ گرایی‌ ناپسند را پاکسازی‌ نمائیم‌ و راه‌ را به‌ روی‌ کسانی‌ که‌ خصومت ‌در دین‌ را رواج‌ می‌دهند ببندیم‌ تا مسلمانان‌، چنانکه‌ بودند، به ‌صورت‌ گروهی‌ یکپارچه‌ و یکدل‌ و یکصدا در آیند نه‌ گروههای‌ متعدد و از هم‌ گسیخته‌ و متخاصم‌».۳۸
استاد ابوالحسن‌ ندوی‌ از علمای‌ معروف‌ هند، آرزو می‌کند که‌ میان‌ شیعه‌ و سنی‌نزدیکی‌ ایجاد شود. وی‌ به‌ مدیر یک‌ مجله‌ اسلامی‌ می‌گوید: « اگر این‌ کار ـ تقریب‌ ـ انجام‌شود، انقلابی‌ بی‌نظیر در تاریخ‌ تجدید اندیشه‌ اسلامی‌ به‌ وقوع‌ خواهد پیوست‌.»۳۹
استاد صابر طعیمه‌ در کتاب‌ خود می‌گوید: « حق‌ است‌ گفته‌ شود که‌ در اصول‌ کلّی‌میان‌ شیعه‌ و سنی‌ اختلافی‌ وجود ندارد، آنان‌ همگی‌ بر سر توحید ـ و اصول‌ ـ اتفاق‌ نظردارند، اختلاف‌ آنها در فروع‌ است‌ که‌ با اختلافات‌ موجود در بین‌ خود مذاهب‌ سنی‌( شافعی‌ و حنفی‌ و...) همانندی‌ دارد. آنان‌ اصول‌ دین‌ را آنچنانکه‌ در قرآن‌ کریم‌ و سنت‌آمده‌ است‌، قبول‌ دارند و به‌ هر آنچه‌ باید بدان‌ ایمان‌ داشت‌ ـ و خروج‌ از آن‌ احکام ‌ضرورتاً دین‌ را باطل‌ می‌سازد ـ ایمان‌ دارند. در واقع‌ شیعه‌ وسنی‌ دو مذهب‌ از مذاهب ‌اسلامند که‌ ازکتاب‌ خدا و از سنت‌ پیامبر الهام‌ می‌گیرند».۴۰
دکتر علی‌ سامی‌ نشار، استاد کرسی‌ فلسفه‌ اسلامی‌ در دانشگاه‌ اسکندریه‌ وموءلف‌کتاب‌ « شهداء الاسلام‌ فی‌ عهد النبوه‌» در کتاب‌ دیگر خود می‌گوید:« اندیشه‌های‌ فلسفی‌شیعه‌ اثنی‌ عشری‌ جملگی‌ اسلامی‌ محض‌ است‌، ولی‌ اگر از این‌ گروه‌ از فرقه‌های‌ شیعه‌صرف‌ نظر کنیم‌، مسلکهای‌ متعددی‌ برای‌ عناصر نفوذگر بیگانه‌ در اندیشه‌ اسلامی ‌خواهیم‌ یافت‌». دکتر نشار سپس‌ می‌افزاید: « می‌توانم‌ بگویم‌ که‌ اعتقادات‌ اثنی‌ عشریه‌ عصرما تقریبا با اعتقادات‌ پیشینیان‌ اهل‌ سنت‌ تفاوتی‌ ندارد و میلیونها نفر از توده‌های ‌اهل‌ سنت‌ به‌ مذهب‌ خلف‌ اعتقاد دارند».۴۱
دکتر محمد شریف‌ رئیس‌ کمیسیون‌ احیای‌ میراث‌ فرهنگی‌ اسلامی‌ و مشاور وزارت ‌اوقاف‌ و امور دینی‌ عراق‌، در مصاحبه‌ای‌ می‌گوید:« ایرانی‌ها همانند ما مسلمانند و با پیوندهای‌ دین‌ و همسایگی‌، ما ارتباطی‌ تاریخی‌ با آنان‌ داریم‌ و باید روابط‌ میان‌ دو ملت‌ عراق‌ و ایران‌، بر اساس‌ اخوت‌ دینی‌ و عرفهای‌ بین‌ المللی‌ پی‌ ریزی‌ شود.»۴۲
دانشمندان‌ « علم‌ اصول‌ فقه‌» اعتقاد دارند که‌ « اجماع‌» اگر مجتهدان‌ شیعه‌ همگی‌ درآن‌ موافقت‌ نکنند حاصل‌ نمی‌شود، همچنانکه‌ اجماع‌ حاصل‌ نمی‌شود اگر مجتهدان‌ سنی‌ جملگی‌ در امری‌ موافقت‌ نکنند... استاد عبدالوهاب‌ خلاف‌ در کتاب‌ «علم‌ اصول‌الفقه‌» می‌گوید:« اجماع‌ چهار رکن‌ دارد که‌ از نظر شرعی‌ تحقق‌ نمی‌یابد مگر با تحقق‌ آن‌ چهار رکن‌ و دومین‌ رکن‌، این‌ است‌ که‌ در حکم‌ شرعی‌، درباره‌ واقعه‌ای‌، همه‌ مجتهدان‌مسلمان‌ در وقت‌ وقوع‌ آن‌ توافق‌ کنند، صرف‌ نظر از کشور یا نژاد یا فرقه‌ آنان‌. یعنی‌ اگر درمورد حکم‌ شرعی‌ واقعه‌ای‌، تنها مجتهدان‌ حرمین‌ یا تنها مجتهدان‌ عراق‌ یا مجتهدان ‌حجاز یا مجتهدان‌ اهل‌ سنت‌، بدون‌ مجتهدان‌ شیعه‌، توافق‌ نکنند، این‌ اتفاق‌ در مورد اجماع‌، شرعا صدق‌ نمی‌کند، زیرا « اجماع‌» منعقد نمی‌شود مگر با توافق‌ عمومی‌ میان‌ همه‌ مجتهدان‌ جهان‌اسلام در دوران‌ حدوث‌ واقعه‌. و البته‌ نظریه‌ غیر مجتهدان‌ در این‌ زمینه‌ معتبر نیست‌.»۴۳
پس‌ اگر موافقت‌ شیعیان‌ برای‌ دستیابی‌ به‌ اجماع‌ مسلمانان‌ لازم‌ است‌، آیا آنان‌ پس‌ ازاین‌ هم‌ بمثابهٔ‌ کافرانی‌ گمراه‌! می‌مانند که‌ به‌ آتش‌ جهنم‌ دعوت‌ می‌شوند؟!
استاد بزرگ‌ احمد ابراهیم‌ بک‌ ـ استاد شلتوت‌ و ابوزهره‌ و خلاف‌ ـ در کتاب‌ « علم‌اصول‌ الفقه‌ ...» خود در فصل‌ تاریخ‌ تشریع‌ ـ قانونگذاری‌ ـ می‌گوید: « شیعه‌ امامیه‌ مسلمانانی‌ هستند که‌ به‌ خدا، پیامبر و قرآن‌ و هر آنچه‌ محمد (ص‌) آورده‌ است‌، ایمان ‌دارند و مذهب‌ آنان‌ در سرزمین‌ ایران‌ حاکم‌ است‌» و سپس‌ می‌افزاید: « از میان‌ شیعه‌ امامیه‌ در دورانهای‌ قدیم‌ و معاصر، فقهای‌ بسیار بزرگ‌ و علمای‌ بسیاری‌ در هر رشته‌ای ‌بر خاسته‌اند. آنان‌ ژرف‌ اندیش‌اند و اطلاعات‌ وسیعی‌ دارند، تالیفات‌ آنان‌ به‌ صدها هزارمی‌رسد و من‌ بر بسیاری‌ از آن‌ آگاهی‌ یافته‌ام‌» وی ‌ سپس‌ در حاشیه‌ همان‌ صفحه ‌می‌گوید: « در میان‌ شیعیان‌ غلاتی‌ هم‌ یافت‌ می‌شوند که‌ با اعتقادات‌ خود از حوزه‌ اسلام ‌بیرون‌ رفته‌اند، ولی‌ آنها از سوی‌ توده‌های‌ شیعه‌ امامیه‌، مورد توجه‌ نیستند.»۴۴
دکتر علی‌ عبدالواحد وافی‌ رئیس‌ دانشکده‌ علوم‌ تربیتی‌ دانشگاه‌ الازهر و عضومجمع‌ جهانی‌ جامعه‌ شناسی‌ در کتاب‌ ارزشمند خود « بین‌ الشیعه‌ و اهل‌ السنه‌»می‌نویسد: « در این‌ بحث‌ بدون‌ تعصب‌، میان‌ ما و آنان‌ هر قدر از نظر ظاهر بزرگ‌ به‌ نظر می‌رسد در بالاترین‌ وضعیت‌ خود، از دایره‌ اجتهاد مجاز خارج‌ نمی‌شود».
وی‌ راجع‌ به‌ هدف‌ از نگارش‌ کتاب‌ خود می‌گوید: « هدف‌ تقریب‌ میان‌ فرقه‌های‌ اهل‌ سنت‌ و فرقه‌های‌ جعفری‌ است‌ و بیان‌ اینکه‌ اختلاف‌ میان‌ آنان‌ اختلافی‌ اجتهادی‌ است‌ که‌ اسلام‌ آن‌ را جایز بلکه‌ از آن‌ استقبال‌ نموده‌ است‌ و این‌ درست‌ نیست‌ که‌ به‌ قطع‌ رابطه‌ یا دوری‌ دعوت‌ کند».
در پایان‌ کتاب‌، دکتر وافی‌ می‌گوید: « در این‌ بحث‌ بدون‌ تعصب‌ و جانبداری‌ خاصی‌ وبرای‌ جستجوی‌ واقعیت‌ از هیچ‌ تلاشی‌ دریغ‌ نورزیده‌ایم‌ و برای‌ شیعیان‌ هر آنچه‌ باید صحیح‌ شناخته‌ شود صحه‌ گذاردیم‌ و بر هر آنچه‌ صحیح‌ نیست‌ ایراد گرفتیم‌، ولی‌ دربخش‌ اخیر چیزی‌ ندیده‌ایم‌ که‌ آنان‌ را از دایره‌ اسلام‌ خارج‌ کند.»۴۵
استاد محمد حسن‌ اعظمی‌ رئیس‌ دانشکده‌ زبان‌ عربی‌ کراچی‌ در کتاب‌ خودمی‌نویسد: «شیعه‌ امامیه‌ اثنی‌ عشریه‌ شهادت‌ می‌دهند که‌ : لااله‌ الاالله و او واحد ویکتاست‌، نه‌ می‌زاید و نه‌ زائیده‌ شده‌ است‌ و هیچ‌ چیز چون‌ او نیست‌ و محمد (ص‌) پیامبر خداست‌ که‌ از نزد او، حق‌ را آورده‌ است‌ و بر صدق‌ پیامبران‌ گواهی‌ داده‌ است‌.آنها شناخت‌ آن‌ را با دلیل‌ و برهان‌ واجب‌ می‌دانند و به‌ تقلید بسنده‌ نمی‌کنند و به‌ همه‌پیامبران‌ الهی‌ و تمام‌ آنچه‌ از خداوند آورده‌اند، ایمان‌ دارند و می‌گویند که‌ علی‌ و یازده‌ فرزندان‌ وی‌ در خلافت‌ بر هر کس‌ دیگری‌ برتری‌ دارند و آنان‌ بهترین‌ خلق‌ خدا پس‌ ازپیامبر خدا(ص‌) هستند و فاطمه‌ زهرا بانوی‌ زنان‌ دو جهان‌ است‌. آنان‌ اگر در این‌ حرف‌ برحق‌ باشند جای‌ بحث‌ نیست‌ وگرنه‌، گفتار آنان‌، نه‌ موجب‌ کفر می‌شود نه‌ فسق‌.»۴۶
وی‌ سپس‌ می‌گوید: «و اما شیعیان‌، آنان‌ گر چه‌ امامت‌ امامان‌ دوازده‌ گانه‌ خود راواجب‌ می‌دانند، ولی‌ انکار کننده‌ امامان‌ از نظر آنان‌، از اسلام‌ خارج‌ نیست‌ و تمام‌ احکام‌بر او جاری‌ است‌، آنان‌ به‌ وجوب‌ اخذ احکام‌ دین‌ از کتاب‌ خود قائل‌اند... و همچنین‌ هرآنچه‌ از سنت‌ پیامبر (ص‌) از طریق‌ تواتر یا روایت‌ افراد مورد اعتماد ثابت‌ شده‌ است‌ ومذاهب‌ امامان‌ دوازده‌ گانه‌ یا سخنان‌ مجتهدان‌ مورد اعتماد و زنده‌، به‌ فرض‌ اینکه‌ در آن‌اشتباه‌ کرده‌ باشند، این‌ امر موجب‌ خروج‌ آنان‌ از اسلام‌ نمی‌شود» وی‌ سپس‌ در همان‌ صفحه‌ می‌گوید: « آنان‌ می‌گویند هر کس‌ در وجود خداوند متعال‌ و یکتایی‌ او، یا نبوت‌پیامبر (ص‌) تردید روا بدارد، یا برای‌ پیامبر در نبوت‌ شریک‌ قرار دهد، از دین‌ اسلام ‌خارج‌ است‌ و هر کس‌ در مورد یکی‌ از افراد اهل‌ بیت‌ یا دیگران‌ غلّو بورزد و آنها را ازدرجه‌ بندگی‌ خدای‌ متعال‌ خارج‌ بداند، یانبوت‌ یا شرکت‌ در آن‌ و یا چیزی‌ از صفات‌الهی‌ را برای‌ آنها اثبات‌ نماید از دایره‌ اسلام‌ خارج‌ است‌، شیعیان‌ از همهٔ‌ غلات‌ مفوضه‌ وامثال‌ آن‌، بیزاری‌ می‌جویند».۴۷
نعمت الله موسوی
شهید دکتر فتحی‌ شقاقی‌
ترجمه‌: سید هادی‌ خسروشاهی‌
یادداشتها
۱ـ مجله‌ العالم‌، چاپ‌ لندن‌ شماره‌ ۵۸، مورخ‌ مارس‌ ۱۹۸۵، گفتگو با زینب‌ الغزالی‌.
۲ـ« سیکون‌ فی‌ امتی‌ رجل‌ یقال‌ له‌ ابوحنیفه‌. هو سراج‌ امتی‌». « انه‌ شر مولود ولد فی‌ الاسلام‌ وانه‌لو خرج‌ علی‌ هذه‌ الامه‌ بالسیف‌ لکان‌ اهون‌». «عالم‌ قریش‌ یملا طباق‌ الارض‌ علماً». « سیکون‌ فی‌امتی‌ رجل‌ یقال‌ له‌ محمد بن‌ ادریس‌ أضرّ علی‌ امتی‌ من‌ ابلیس‌»! ۳
۳ـ نگاه‌ کنید به‌ کتاب‌: «دفع‌ شُبه‌ من‌ شَبّه‌ وتَمرّد ونسب‌ ذلک‌ الی‌ السید الجلیل‌، الامام‌ احمد» تالیف‌ امام‌ تقی‌ الدین‌ ابوبکر المشقی‌، باب‌ « افتاء علما المذاهب‌ الاربعه‌ بکفر ابن‌ تیمیه‌» صفحه‌۴۵.
و در کتاب‌ « برائه‌ الاشعریین‌ من‌ عقائد المخالفین‌» ج‌۱، ص‌ ۷۵ بحثی‌ تحت‌ عنوان‌ « عقیده‌ ابن‌ تیمیه‌» دارد که‌ در آن‌ عقاید وفتاوی‌ وی‌ که‌ با اجماع‌ مسلمانان‌ مخالف‌ است‌، نقل‌ شده‌ است‌.
۴ـ « الفتاوی‌ الحدیثه‌» حافظ‌ ابن‌ حجر، صفحه‌ ۸۶.
۵ـ الدّر رالکافیه‌، ج‌ ۱ صفحه‌ ۱۴۷.
۶ـ « الاسلام‌ وحرکهٔ‌ التاریخ‌»، انور الجندی‌، صفحه‌ ۴۲۲.
۷ـ « عائشه‌ والسیاسهٔ‌»، سعید الافغانی‌، چاپ‌ دوم‌، صفحه‌ ۳۳۶.
۸ـ ماهنامه‌ « العربی‌»، چاپ‌ کویت‌، مورخ‌ مارس‌ ۱۹۸۳م‌.
۹ـ « منهاج‌ السنهٔ‌ النبویهٔ‌»، تالیف‌: ابن‌ تیمیه‌، ج‌۱، ص‌ ۱۶۷.
۱۰ـ « ابن‌ تیمیه‌»، تالیف‌ شیخ‌ محمد ابوزهره‌، چاپ‌ قاهره‌، ص‌ ۱۷۰.
۱۱ـ همان‌، فصل‌ مربوط‌ به‌ فرقه‌ اسماعیلیه‌.
۱۲ـ منهاج‌ السنه‌، ج‌۱ ص‌۱۳.
۱۳ـ همان‌ " " صص‌ ۱۶ و ۱۷.
۱۴ـ نگاه‌ کنید به‌ « تاریخ‌ الجهمیه‌ والمعتزله‌» تالیف‌ شیخ‌ قاسمی‌، چاپ‌ دوم‌، ص‌۳۳.
۱۵ـ « الفرق‌ بین‌ الفرق‌»، شهرستانی‌، ص‌ ۲۱.
۱۶ـ « السنّهٔ‌ المفتری‌ علیها»، تالیف‌ سالم‌ البهنساوی‌، چاپ‌ قاهره‌،ص‌۵۷.
۱۷ـ « الملهم‌ الموهوب‌ حسن‌ البنا»، تالیف‌:شیخ‌ عمر التلمسانی‌، مرشد عام‌ اخوان‌، چاپ‌ قاهره‌، ص‌۷۸.
۱۸ـ « لماذا اغتیل‌ حسن‌ البناء»، عبد المتعال‌ جبر، چاپ‌ قاهره‌، دار الاعتصام‌ ص‌۳۲.
۱۹ـ همان‌.
۲۰ـ « ذکریات‌ لا مذکرات‌»، شیخ‌ عمر التلمسانی‌، چاپ‌۱، دارالاعتصام‌ قاهره‌،(۱۹۸۵م‌) صص‌ ۲۴۹ و ۲۵۰.
۲۱ـ نگاه‌ کنید به‌ کتاب‌: « الاخوان‌ المسلمون‌، کبری‌ الحرکات‌ الاسلامیهٔ‌ الحدیثهٔ‌»، تالیف‌ دکتر اسحق‌ موسی‌الحسینی‌، چاپ‌ بیروت‌ ( این‌ کتاب‌ توسط‌ ما ترجمه‌ شده‌ واخیرا توسط‌ موسسه‌ اطلاعات‌ مستقل‌ چاپ‌ شده‌است‌).
۲۲ـ توضیح‌: شیح‌ عبدالمجید الزندانی‌، هم‌ اکنون‌ رهبری‌ حرکت‌ الاصلاح‌ را در یمن‌ بعهد دارد وهمچنان‌ به‌ارشاد مردم‌ مشغول‌ است‌ ودر سازمان‌ حکومت‌ کنونی‌ یمن‌، نقش‌ بارزی‌ را داراست‌.( مترجم‌)
۲۳ـ رجوع‌ شود به‌ کتاب‌ « الوحده‌ الاسلامیه‌» ـ مجموعه‌ مقالات‌ مجله‌ « رساله‌ الاسلام‌» چاپ‌ قاهره‌، صص‌ ۲۰ و۲۳.
۲۴ـ « دفاع‌ عن‌ العقیده‌ والشریعه‌ ضد مطاعن‌ المستشرقین‌» تالیف‌ شیخ‌ محمد الغزالی‌، چاپ‌ قاهره‌، ص‌ ۲۵۶ و۲۵۷.
۲۵ـ « کیف‌ نفهم‌ الاسلام‌» شیخ‌ محمد الغزالی‌، چاپ‌ قاهره‌ صص‌ ۱۴۲ و ۱۴۳.
۲۶ـ همان‌، ص‌ ۱۴۴.
۲۷ـ ماهنامه‌ « الطلیعه‌ الاسلامیهٔ‌»، شماره‌ ۲۶، مورخ‌ مارس‌ ۱۹۸۵م‌، چاپ‌ لندن‌.
۲۸ـ « معالم‌ الشریعهٔ‌ الاسلامیهٔ‌»، شهید دکتر صبحی‌ الصالح‌، چاپ‌ بیروت‌، ص‌ ۵۲.
۲۹ـ « المدخل‌ لدراسهٔ‌ الشریعهٔ‌ الاسلامیهٔ‌»، دکتر عبدالکریم‌ زیدان‌، چاپ‌ بیروت‌، صص‌ ۱۷۶ و ۱۷۸.
۳۰ـ « تاریخ‌ المذاهب‌ الاسلامیهٔ‌»، تالیف‌: شیخ‌ محمد ابوزهره‌، چاپ‌ قاهره‌ صص‌ ۳۹ و ۵۲.
۳۱ـ « الامام‌ الصادق‌ حیاته‌ وعصره‌ وفقهه‌»، تالیف‌ محمد ابو زهره‌، چاپ‌ قاهره‌ صص‌ ۲۱۴ و ۲۸۴.
۳۲ـ « اسلام‌ بلا مذاهب‌»، تالیف‌ دکتر مصطفی‌ الشکعه‌، چاپ‌ بیروت‌، صص‌ ۱۸۳ و ۱۸۷.
۳۴ـ « تبسیط‌ العقاید الاسلامیه‌»، تالیف‌ شیخ‌ حسن‌ ایوب‌، چاپ‌ قاهره‌، ص‌ ۳۰۰ .
۳۴ـ « الاسلام‌» تالیف‌ شیخ‌ سعید حوی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۱۶۵.
۳۵ـ « الاسلام‌ و حرکهٔ‌ التاریخ‌»، تالیف‌ استاد انور الجندی‌، چاپ‌ قاهره‌، صص‌ ۴۲۰ و ۴۲۱.
۳۶ـ « دراسات‌ فی‌ الفرق‌ و العقائد الاسلامیه‌»، تالیف‌ دکتر عرفات‌ عبدالحمید چاپ‌ بغداد، ص‌۳۲.
۳۷ـ ( المسلمون‌ ....من‌ هم‌؟) تالیف‌ عاطف‌ الزین‌، چاپ‌ بیروت‌، ص‌۹.
۳۸ـ همان‌، صص‌ ۹۸ و ۹۹.
۳۹ـ ماهنامه‌ ( الاعتصام‌)، چاپ‌ قاهره‌، مورخ‌ محرم‌ ۱۳۹۸ ه ، گفتگو با استاد ابوالحسن‌ الندوی‌.
۴۰ـ «تحدیات‌ امام‌ العروبه‌ و الاسلام‌»، تالیف‌ صابر طعیمه‌، چاپ‌ بیروت‌، ج‌ ۲ صص‌ ۱۳ و ۲۰ .
۴۱ـ همان‌.
۴۲ـ روزنامه‌ «الاسرا» چاپ‌ قاهره‌، شماره‌ مورخ‌ جمعه‌ ۵/۴/۱۹۸۵م‌.
۴۳ـ « علم‌ الاصول‌ الفقه‌»، تالیف‌ عبدالوهاب‌ خلاف‌، چاپ‌ چهاردهم‌، ص‌۴۶.
۴۴ـ « علم‌ الاصول‌ الفقه‌ ویلیه‌ تاریخ‌ التشریح‌ الاسلامی‌»، تالیف‌ استاد احمد ابراهیم‌ بیک‌، چاپ‌ دار الانصار،قاهره‌، صص‌ ۲۱ و۲۲.
۴۵ـ « بین‌ الشیعه‌ و اهل‌ السنه‌»، دکتر علی‌ عبد الواحد وافی‌، چاپ‌ قاهره‌، صص‌ ۴ و ۵ و ۸۰.
۴۶ـ « الحقائق‌ الخفیه‌ عن‌ الشیعه‌ الفاطمیه‌ و الاثنی‌ و عشریه‌»، تالیف‌ استاد محمد حسن‌ الاعظمی‌، چاپ ‌پاکستان‌، ص‌ ۱۰۳.
۴۷ـ همان‌، ص‌ ۲۰۴.
http://khosroshahi.net/article/detail_art.php?artid=۴۴&flag=۱&merg=۱ : منبع


همچنین مشاهده کنید