شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

همدل شویم


همدل شویم
قریب به پنج سال قبل به استاد هادی ضیاء‌الدینی پیشنهاد کردم در صورت امکان چند تندیس کوچک از جنس برنز یا بتن از زنده‌یاد محمد اوراز بسازد تا من آنها را به یاد آن قهرمان ملی بر فراز قله‌های دماوند، علم کوه، سبلا‌ن، دنا و جوپار (چهارگوشه کشور) نصب کنم. در پاسخ به این تقاضا، استاد با درایت و نکته‌سنجی خاص خود گفت که ساخت و نصب تندیسی بزرگ از زنده‌یاد محمد اوراز (هیمالیانوردی که سال ۸۲ از ارتفاع ۷۹۰۰ متری گاشر بروم یک، سقوط کرد) در یکی از میادین شهر، هم در شأن آن قهرمان ملی است و هم تاثیر بسیار نافذتری دارد. به راستی که من مو را دیدم آن بزرگوار پیچش مو. هرچند در گرماگرم اولین روزهای مرگ اوراز، مسوولا‌ن فدراسیون و سازمان تربیت‌بدنی ساختن مجسمه اوراز را مطرح کرده بودند،‌مانند بسیاری از مواعید دیگر به فراموشی سپرده شد۱۱.) اما خلق این اثر بی‌بدیل از کسی برنیامد، به جز با دستان سرآمد هنرمندان این دیار استاد هادی ضیاء‌الدینی.
به هرحال در اوایل امسال به همت شهرداری سنندج سفارش طراحی و ساخت تندیس قهرمان ملی ایران، زنده‌یاد اوراز به ضیاءالدینی داده شد و اواخر آبان‌ماه شاهکار تندیس اوراز در میدانی به همین نام نصب شد. ‌
از شش ماه پیش با تلا‌ش‌های فریدون پوررضایی شهردار سنندج طرح ساخت و نصب تندیس آغاز شد و شهرداری وظایف مربوط به اخذ مجوزهای‌های اداری در تهران را به اینجانب محول کرد. از چهار ماه پیش با هماهنگی‌های بین من و شهرداری سنندج، قرار شد برای ارائه بهتر این شاهکار هنری، همایشی سه‌ساعته در بزرگداشت آن مرحوم در کنار پرده‌برداری از تندیس برگزار شود.
اوایل آبان ماه امسال به‌عنوان هماهنگ‌کننده و مسوول برگزاری این مراسم معرفی شدم و برای انجام امور، هشت نامه رسمی به امضای شهردار محترم سنندج به فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی، انجمن کوهنوردان ایران، هیات کوهنوردی استان تهران، خانه کوهنوردان، مجله کوه، باشگاه کوهنوردی دماوند، گروه آرشو و... و ۵۳ کارت دعوت برای ارگان‌‌‌‌‌ها و گروه‌های فوق‌الذکر، پیشکسوتان کوهنوردی کشور، همنوردان مرحوم اوراز و آقاجانی رئیس سابق فدراسیون و تنی چند از بزرگان ورزش کشور ارسال شد. (در نامه‌ها و کارت‌ها محل و زمان همایش بزرگداشت و محل پرده‌برداری دقیقا قید شده بود.)
اما با وجود همه این هماهنگی‌ها که چهار ماه قبل با شهرداری و در چندین جلسه با رئیس هیات کوهنوردی کردستان به بهانه‌هایی مانند نداشتن اعتبار (کل هزینه ۴ میلیون تومان برآورد شده بود که تعدادی از کوهنوردان هزینه مذکور را نیز تقبل کرده بودند) انجام شده بود، ‌با کمال تاسف و در میان ناباوری همگان، مراسم لغو شد. با اینکه در زمان ساخت تندیس، به جز تنی چند از کوهنوردان راستین آن دیار، هیچگونه همکاری و تشویقی از طرف تشکیلا‌ت هیات کوهنوردی از دست‌اندرکاران ساخت تندیس نشد، با این حال به‌عنوان هماهنگ‌کننده و مسوول برگزاری آن همایش، زمان سخنرانی رئیس هیات استان، شهردار، ریاست فدراسیون، ضیاءالدینی، نجاریان همنورد اوراز، دکتر صالحی سردبیر فصلنامه کوه، عظیمی، عباس جعفری و فرخنده صادق و خودم را به اطلا‌ع تک‌تک افراد رساندم.
شعار اصلی آن مراسم که با کمک کوهنوردان سنندج مدنظر قرار گرفته بودیم‌ <‌اعتلا‌ی همگرایی، وحدت و تعامل جامعه کوهنوردان ایران> بود. متنی هم که برای این مراسم تهیه کرده بودم، بر اساس همین شعار و برای انسجام صعودهای مستقل و تعامل جامعه کوهنوردی ایران بود. ‌
با توجه به اتفاقاتی که در چند ماهه اخیر در کوهنوردی ایران افتاد و در حوادثی نفراتی نظیر سامان نعمتی و دکتر سعید بهاءلو جان خود را در صعود به قلل هیمالیا از دست دادند، ترجیح دادم مقاله‌ای را که برای مراسم پرده‌برداری از تندیس مرحوم اوراز آماده کرده‌ بودم، منتشر کنم.
<‌با کمال تاسف در دهه اخیر پس از صعود و راهیابی تیم‌هایی از کوهنوردان کشورمان به قلل هفت هزار متری پامیر و هشت هزار متری‌های هیمالیا آن یگانگی، صفاو صمیمیت و انسان‌دوستی دهه‌های ۴۰ تا ۶۰ که در بین جامعه کوهنوردان آن دوران حاکم بود، جای خود را به اختلا‌ف، تفرق، منیت‌ها و محکوم کردن‌های هدفمند و بی‌هدف و کنجکاوانه در پی ضعف‌های یکدیگر گشتن، تخریب و انکار شخصیت یکدیگر و متاسفانه بعضا تهمت و افترا توسط برخی گروه‌های دولتی و خصوصی به یکدیگر داده است. در واقع بزرگان فدراسیون و برخی از گروه‌ها قدر و منزلت جایگاه خود را نمی‌دانند. غافل از اینکه این درگیری‌ها پیروزی ندارد و تنها نتیجه آن ضربات جبران‌ناپذیر بر بدنه جامعه کوهنوردی در داخل و بی‌اعتباری کوهنوردی ایران در منظر مقامات جهانی کوهنوردی و کوهنوردان مستقل جهان است. ‌
متاسفانه مصاحبه‌های اخیری که توسط برخی از مقامات فدراسیون و برخی از گروه‌های کوهنوردی کشور در جراید ثبت شده است، آتش این بحران و کینه را شعله‌ورتر ساخته است.
آیا نه این بود که از دیرباز دیگر ورزشکاران، کوهنودان را انسان‌هایی فهیم، انسان‌دوست، مقاوم در برابر ناملا‌یمات، صادق و پاک می‌دانستند. آنها مجموعه‌ای از صفات برجسته انسانی را در اعمال کوهنوردان می‌جستند. آیا این قضاوت با برخی از درگیری‌های دوران کنونی سنخیت دارد؟ ‌
نکته مهم در اینجاست که قبل از آسیب‌شناسی حوادث سقوط و مفقود شدن کوهنوردان ایرانی در خارج از کشور باید به آسیب‌شناسی این مورد بپردازیم که: چرا از دهه هفتاد به بعد در مقایسه با کوهنوردی سال‌های ۴۰ تا ۶۰ روز به روز دچار سقوط اخلا‌قی شده‌ایم و در اکثر موارد فقط قله را می‌بینیم و بس و هدف اصلی کوهنوردی را گم کرده‌ایم؟ راه چاره چیست؟
در آن همایش قرار بود به یاد اسطوره و قهرمان جاودانه تاریخ کوهنوردی ایران زنده‌یاد محمد اوراز در کنار هم جمع شویم. درواقع تواضع، فروتنی و انساندوستی، اوراز را جاودانه کرد؛ نه رکورد فتح پنج قله از ۱۴ قله هشت هزار متری جهان. پس چه بهتر آنکه دین‌مان را در نکوداشت بزرگان و قهرمانان ملی خود در زمان حیات‌شان ادا کنیم. بدون شک نجاریان‌ها، چشمه‌قصابانی‌ها، اولنج‌ها، نقوی‌ها، شعاعی‌ها، افلا‌کی‌ها، فریدیان‌ها، طوسی‌ها، مهدی‌زاده‌ها، زارعی‌ها، گودرزی‌ها، اعتمادی‌فرها و فرخنده صادق‌ها، کشاورزها و کلیه اعضای ایرانی باشگاه هشت هزار متری‌ها و پیشکسوتان این رشته، قهرمانان و سرمایه‌های ملی این کشور به حساب می‌آیند. بدون شک حرمت و منزلت جامعه کوهنوردی باید توسط خود کوهنوردان نگه داشته شود. به راستی که:
بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان به زشتی برد
حرمت فدراسیون به‌عنوان مرکزثقل کوهنوردی کشور بر کلیه کوهنوردان و باشگاه‌های کوهنوردی واجب و حرمت تک تک باشگاه‌ها و گروه‌های کوهنوردی و استفاده از تجارب قهرمانان مستقل (که مایه افتخار ملی ما هستند) و پیشکسوتان و نسل جوان خوشفکر عصر حاضر بر فدراسیون کوهنوردی واجب و ضروری است. نه با غرور و تکبر و بی‌محلی به فدراسیون می‌توان خدمتی به جامعه کوهنوردی کشور کرد و نه با تیول قدرت‌طلبی می‌توان گروه‌های کوهنوردی را از افراط‌کاری و تبعیت از فدراسیون واداشت.
کوه از دیرباز مکمن انبیا و مقربان الهی و بشردوستان پاک‌سیرت بوده است. اگر ما تحت‌تاثیر وسوسه‌های شیطانی در حاشیه کوهنوردی، خودآگاه یا ناخودآگاه دودستگی، چندرویی، دروغ و تخطئه یکدیگر را پیشه خود سازیم راه باطلی رفته‌ایم و کوهستان این پاک‌ترین آفریده الهی را آلوده کرده‌ایم.
نقطه‌عطف کوهنوردی نوین ایران به اواخر دهه ۷۰ برمی‌گردد که بزرگان کوهنوردی ایران قدم در راه بزرگی گذاشتند که با صعود به قلل هشت هزار متری جهان و قلل پامیر شکوفا شد. ادامه صحیح و مطمئن این راه به جز با تعامل و همگرایی جامعه کوهنوردی ممکن نیست.
اگر تجارب‌مان را بی‌‌کم و کاست- همانند تمام کوهنوردان بزرگ دنیا- در اختیار یکدیگر نگذاریم، اگر اطلا‌عات و جزئیات گزارش‌های صعودهایمان را در محیطی باز و شفاف در کمال صداقت به اطلا‌ع جامعه کوهنوردی ایران نرسانیم، اگر در کمال صداقت و با شهامتی جوانمردانه به اشتباهات خود اعتراف نکنیم و اگر تنگ‌نظری و خودخواهی را از خود نزداییم، بدون هیچگونه تعارفی از هم‌اکنون باید در تدارک مجلس‌های ختم و عزاداری عزیزان‌مان و بسیاری از قهرمانان کوهنوردی کشورمان در سال‌های آینده باشیم.
در این فضای هرج و مرج و آب گل‌آلود تعدادی، شرافت و صداقت در کوهنوردی را فدای تجارت کوهنوردی کرده‌اند.
آیا پس از مرگ اوراز‌ها، سامان نعمتی‌ها و دکتربهاءلوها باید به فکر فرهنگ‌سازی هیمالیانوردی باشیم؟
کوهنوردی نوین در ایران در مرحله گذار از آماتور به حرفه‌ای شدن است. تب و هوس رسیدن به ارتفاعات هفت هزار متری و هشت هزار متری در بین جامعه کوهنوردی و خصوصا جوانان ما به طور روزافزونی در حال رشد است و همه در فکر آنند که در کلکسیون صعودهایشان حداقل یک هفت هزار متری و اگر امکان داشته باشد یک هشت هزار متری را بگذارند.
‌ هنر بزرگان فدراسیون، پیشکسوتان و صاحبنظران کوهنوردی در این مرحله، گذر صحیح با مهار احساسات و با کمترین تلفات و در محیطی همگرا و متعامل است. ‌
این مهم امکان‌پذیر نیست مگر آنکه دیدگاهی حرفه‌ای و جهانی داشته باشیم و از تجارب دیگران به خوبی استفاده کنیم. بدون تعارف باید نگرش‌هایمان را نسبت به کوهنوردی حرفه‌ای اصلا‌ح کنیم.
قدمت تجارب ما از کوهنوردی حرفه‌ای به‌عنوان هیمالیا‌نوردی ۱۵ سال بیشتر نیست، لذا به حکم عقل، باید عملا‌ از تجربه ۸۰ ساله کوهنوردی جهان استفاده کنیم.
مناسب‌ترین محمل این انتقال تجربه، نوع سازماندهی تشکیلا‌ت سیستماتیک کوهنوردی در کشور‌های دیگر است.
با توجه به اینکه کوهنوردی در حد حرفه‌ای برای کشور‌ها مدال‌آور نیست، رکورد‌های آن در زمینه‌های سرعت و استقامت و در درجه‌های مختلف سختی ارتفاعات در رده‌های سنی مختلف بسیار فراگیر است به طوری که از جوان ۱۶ ساله تا پیرمرد ۷۰ ساله و از آدم معمولی تا نابینا بر فراز اورست ایستاده‌اند.
پس دنیا مدت‌هاست به طرف صعود‌های مستقل و با پشتیبانی مالی موسسات دولتی و خصوصی پیش می‌رود. این قهرمانان تک‌تک و به طور مستقل برای وطن خود در قالب تیم‌هایی از کشور خود یا در قالب تیم‌های بین‌المللی افتخار کسب می‌کنند.
در نتیجه ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صعود‌های مستقل و غیردولتی به گونه‌ای بسیار فراگیر در جامعه کوهنوردی کشور رسوخ کرده و می‌کند.
تشکیلا‌ت کوهنوردی کشورهایی مانند نپال، پاکستان، چین و چند کشور اروپایی و آمریکای جنوبی در کنار وزارتخانه‌های جهانگردی، گردشگری و توریسم خود، کوهنوردی را یکی از جذبه‌های اکوتوریسم می‌دانند و بعضا ممر درآمد بسیار مطمئنی برای کشور تابعه خود هستند. ضروری است که فدراسیون کوهنوردی در کنار سازمان میراث فرهنگی و گردشگری برای این هدف بسیار جدی‌تر اقدام کند.
همچنانکه پیش‌تر اشاره کردم، شعار اصلی این گردهمایی همگرایی، وحدت و تعامل جامعه کوهنوردان ایران بود. با توجه به این شعار و برای مقدمه‌ای برای رفع بحران حاکم بر جامعه کوهنوردی کشور پیشنهادی را مطرح می‌کنم که امید است نظر مسوولا‌ن فدراسیون و پیشکسوتان کوهنوردی را جلب کند؛‌ <‌به نظر ما همگرایی، وحدت و تعامل جامعه کوهنوردان ایران و به حداقل رساندن تلفات انسانی این رشته تنها با حرکتی عملی و با تاسیس و راه‌اندازی اتحادیه مشترک جامعه کوهنوردان ایران ممکن خواهد بود. از منظر اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلا‌می ایران و کوچک‌تر شدن مدیریت‌های دولتی می‌توان به این پیشنهاد بسیار جدی‌تر نگریست. اگر کمیته انتقالی اتحادیه مشترک جامعه کوهنوردان ایران با مشارکت رئیس فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی، پنج نفر نماینده باشگاه‌ها و گروه‌های کوهنوردی مستقل در سطح کشور، پنج نفر نماینده مستقل از بین قهرمانان ایرانی باشگاه هشت هزار متری جهان، یک نفر نماینده پیشکسوتان، سه نفر نفر نماینده شرکت‌ها و آژانس‌هایی که تورهای کوهنوردی به خارج از کشور اعزام می‌کنند، یک نفر نماینده سازمان میراث فرهنگی و جهانگردی و یک نفر نماینده فصلنامه کوه، تشکیل شود، این گروه می‌تواند کارگروه‌هایی را برای تنظیم اساسنامه و اهداف اتحادیه مشترک جامعه کوهنوردان ایران [تشکیل داده]، دستورالعمل‌های لا‌زم را برای کنترل کلا‌س‌های آموزشی و تنظیم دستور‌العمل و موازین اعزام تیم‌های ملی و کلیه گروه‌ها و افراد مستقل به صعود‌های برون‌مرزی و تیم‌هایی که توسط تورهای کوهنوردی به خارج از کشور اعزام می‌کند، بدهد. ‌
به عبارت دیگر داشتن صلا‌حیت و شرایط احراز سرپرستان، مربیان، پزشک و کلیه نفرات تیم‌ها طبق دستورالعمل‌های اعزام در این اتحادیه، چه از نظر توانایی فنی و انجام تست‌های پزشکی و چه از نظر قوانین حقوقی می‌تواند شرط اصلی اعزام به صعود‌های برون‌مرزی باشد و بر این اساس هر یک از تیم‌های ملی یا گروه‌های مستقل و شرکت‌های اعزام‌کننده تور‌های کوهنوردی فقط در چارچوب قوانین و اساسنامه و مقررات اتحادیه مشترک جامعه کوهنوردان ایران اعزام شوند. البته این اتحادیه باید از نظر آژانس‌های معتبر خارجی نیز رسمیت داشته باشد. ‌
کارگروه‌های خاصی نیز باید در این اتحادیه نسبت به مستندسازی همه صعود‌های برون‌مرزی تیم‌های ملی از سال ۱۳۷۴ تاکنون، ‌همه صعود‌های مستقل برون‌مرزی باشگاهای کوهنوردی، همه صعود‌های مستقل برون‌مرزی تیم‌هایی که توسط تورهای کوهنوردی به خارج از کشور اعزام می‌کنند (‌EXPEDITION ‌‌ها) اقدام کنند.
این مستندسازی باید شامل کلیه فیلم‌ها، عکس‌ها و گزارش‌های کامل برنامه‌های برون‌مرزی باشد و دسترسی عموم افراد به این مستندات در سایت‌های اینترنتی امکان‌پذیر باشد.
پرواضح است که این پیشنهاد در مراحل اولیه بوده و در صورت اقبال جامعه کوهنوردی ایران می‌توان در تنظیم اساسنامه تبیین و تشرح اهداف و شرح خدمات آن اقدام کرد.>
حمید دهقان
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید