شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تاریخچه سنگنوردی


تاریخچه سنگنوردی
در اواخر دهه ۱۹۵۰ والتر بوناتی W-Bonatti از جبهه جنوب غربی سوزن درو بالا رفت در آن زمان دیگر سنگنوردانی همچون لامز، جونز و ... اقدام به اجرای اینگونه صعودها بر روی دیواره ها نمودند. در آمریكا نیز سنگنوردان زیادی پیدا شدند كه دست به این كار زدند كه بطور نمونه می توان از صعودهای هنری باربر و جرج لوودر ۱۹۷۵ یا نمود. از جدیدترین صعودهای انجام شده به این روش می توان از صعود پر سر و صدای كورت آلبرت Kurt Albert بر روی برج ترانگو یاد كرد و یا می توان از صعودهای توموسزن كوهنورد معروف یوگسلاو در سه صعود زنجیره ای انفرادی بر روی سه دیواره بزرگ آلپ و یا سه صعود یك روزه بر روی ایگر و ماتر هورن و گراند ژوراس توسط كریستف پرفی یاد نمود.
● صعود انفرادی آزاد
علیرغم اینكه كوهنوردی به عنوان یك ورزش دسته جمعی تعریف شده است صعود انفرادی باز هم به هر اندازه حتی بقدر كم نیز جایگاه خود را در بین علاقمندان این رشته حفظ نموده است. اما جنجال برانگیزترین بخش صعود انفرادی بخش صعود انفرادی آزاد آن می باشد حتی برخی كوهنوران هم پاره ای اوقات اعتراض خود را نسبت به اینگونه حركت با مزامین و تعابیری همچون حماقت، دیوانگی، ماجراجویی و ... همراه می كنند اما بایستی گفت و قبول كرد كه به هر حال این نوع صعود نیز در حال اجرا شدن می باشد و بارها اجرا شده است حتی بر روی دیواره های بسیار بلند یوسه میت و آلپ، بر طبق تعریف معمول هر گاه شما بدون هیچ ابزاری با یك جفت كفش و شاید یك كیسه كوچك پودر مسیری حتی سخت را بالا بروید شما یك صعود كننده آزاد انفرادی هستید.
آنچه یك صعود كننده تنها و آزاد به همراه دارد تجربه ایست آمیخته با شجاعت كه یار او در بلندی ها و پرتگاههاست ، او دائماً با خطر روبروست. یك خطای كوچك و سقوط كه پاداشش در چنین صعود مرگیست حقیقی بطوری كه حتی خبره های سنگنوردی گاه آن را زیر سؤال می برند. پس صعود آزاد انفرادی بیشتر از آنكه یك عمل آگاهانه و محاسبه شده باشد یك اقدام متهورانه است. اما چه چیزی یك صعود كننده انفرادی آزاد را به اجرای این صعودها واار می كند ؟ لذت ریسك پذیری و ارضاء روحی و هزاران تعبیری كه حتی شاید نتواند بزبان آورد.
اما بد نیست بدانید كه تعداد كمی از این افراد دچار حادثه شده اند و می شوند و این شاید به دلیل خبرگی و تمرینات و هشیاری بیش از حد آنان نسبت به حركتی است كه قرار است انجام دهند.
اما باید گفت كه صعود آزاد به هیچ وجه برای مبتدی ها پیش نهاد نمی گردد چرا كه احتیاج به تمرینات و شناخت دقیق از مسیر دارد. یك صعود كننده انفرادی آزاد برای صعود یك مسیر بارها با طناب صعود می كند تا به یك شناخت دقیق از مسیر، گیره ها و قسمت كراكس مسیر بدست آورد و آنگاه پس از این شناخت است كه به آرامی و اطمینن خاطر شروع به صعود انفرادی آزاد می نماید. در حین صعود بر روی ذخایر عظیم روحی، فیزیكی و تكنیكی خودش دقیقاً حساب می كند. و با این متد است كه وی با صعود یك دیواره بالاترین حد صعود دست می یابد.
● انتقال مفاهیم و فنون تدریس
یكی از مباحث اساسی و بنیادی در آموزش نحوه انتقال مفاهیم و روش ها و فنون تدریس است كه همیشه به عنوان یكی از بحث های علمی و كاربردی آموزش در كنار مبانی نظری از قبیل فلسفه ، سرپرستی ... از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است.
در میان ما مجموعه فعالیت هایی كه برای تعلیم و تربیت فراگیران ، كارآموزان انجام می شود بیشترین سهم به تدریس مربی در كلاس درس اختصاص دارد . تدریس را می توان به فعالیت دو جانبه ای كه بین مربی و كارآموز جریان دارد و هدفش یادگیری است تعریف كرد. عبارت دو جانبه بیانگر این امر است كه تدریس یك كنش متقابل بین مربی و كارآموز است. كنش متقابل یعنی این كه مربی بر كارآموز اثر می گذارد و برعكس كارآموزان هم فعالیت او را تحت تأثیر قرار می دهند و برای این كه تأثیر مربی به هنگام تدریس و سایر فعالیت های تربیتی بر شاگردان بیشتر شود باید به دو عامل مسلط باشد :
الف) نحوه صحیح تدریس
ب) موضوعی كه می خواهد تدریس كند
ما در اینجا به بحث و بررسی در مورد نحوه صحیح ارائه درس می پردازیم.
● مدل عمومی آموزش
این مدل ها فعالیت های عمده مربی را در پنج مرحله نشان می دهد.
▪ مرحله اول : فعالیت های پیش از آموزش
الف) مربی ابتدا به تعیین مقاصد درس خود یعنی هدف های آموزشی اقدام می كند . بعد آنها را به صورت هدف های صریح و روشن در قالب رفتارهای قابل مشاهده و قابل اندازه گیری یا عملكرد یادگیرنده بیان می كند به عبارتی هدف های آموزشی را به هدف های رفتاری تبدیل می نماید.
ب) بعد از تهیه هدف های آموزشی و رفتاری مربی به تعیین آمادگی یا ویژگیهایی از یادگیرندگان كه برای یادگیری مطالب جدید پیش از نیاز محسوب می شود می پردازد. كه اصطلاحاً «رفتار ورودی» گفته می شود.
▪ مرحله دوم : فعالیت های پیش از آموزش و ضمن آموزش
در این مرحله مربی باید با مراجعه به یافته ها و نظریه های روانشناسی یادگیری و ایجاد انگیزه و استفاده از این نظریه به بهبود فعالیت های آموزشی خود بپردازد.
▪ مرحله سوم : فعالیت های ضمن آموزش
در این مرحله مربی با توجه به هدف های مختلف آموزشی از روش های مختلف آموزشی از جمله سخنرانی، اكتشافی ، بحث گروهی و ... استفاده نماید.
▪ مرحله چهارم : فعالیت های ضمن آموزش و پس از آموزش
مربی باید در حین آموزش مثلاً پس از هر مبحث درسی یا فصل و نیز در پایان آموزش از روش های مختلف ارزشیابی استفاده نماید تا از این طریق هم میزان یادگیری یادگیرندگان را بالا ببرد و هم به نقاط ضعف و پیشرفت آنان پی ببرد و هم نقاط ضعف خود را در تدریس برخی مطالب بفهمد و به اصلاح آنها بپردازد.
▪ مرحله پنجم : فعالیت های پس از آموزش
پس از اجرای آزمون جامع و نهایی و سنجش عملكرد یادگیرندگان مربی باید به قضاوت درباره طرح آموزش خود بپردازد. این مرحله بسیار مهم است و مربیان باید به آن توجه ویژه ای داشته باشند.
عدم موفقیت كامل مربی می تواند به دلایل زیر باشد
الف) ناشی از روش غلط انتخاب و بیان هدف های آموزشی و رفتاری باشد
ب) به علت نقص در نحوه گزینش رفتارهای ورودی و سنجش آغازین باشد
ج) به سبب انتخاب نامناسب یا اجرای غلط روش های آموزشی باشد
د) به علت ارزشیابی نادرست از میزان یادگیری یادگیرندگان باشد
هدف های آموزی، رفتاری ، رفتار ورودی، سنجش آغازین
▪ هدف های آموزشی : قصد و منظور مربی را از آموزش مطالب درسی به نحوه دقیق و مشخص نشان می دهد. بهترین راه بیان هدف های آموزشی با توجه به یادگیری یادگیرندگان و استفاده از آن در تدوین هدف های آموزشی است.
▪ هدف های رفتاری : هدف های آموزشی معمولاً مستقیماً قابل اندازه گیری نیستند و برای استنباط میزان یادگیری فرد باید به رفتارو عملكرد آشكار او توجه شود لذا باید برای اندازه گیری هدف های آموزشی آنها را بر حسب رفتارها و عملكردها قابل مشاهده و اندازه گیری یادگیرندگان تبدیل كنیم به عبارتی به هدف های آموزشی كه قابل مشاهده و اندازه گیری باشند هدف رفتاری گفته می شود.
● نمونه هدف های آموزشی :
▪ از میان ورزش دوستان كوهنوردانی تربیت كنیم. (چه نوع كوهنوردانی را تربیت می كنیم؟)
▪ كوهنوردان را با علم كوهنوردی آشنا كنیم. (از كدام رشته كوهنوردی صحبت می كنیم؟)
▪ كوهنوردان باید سنگ نوردی را بدانند . (چه نوع از سنگ نوردی مورد نظر است؟)
▪ توجه شود هیچ كدام از اهداف بالا به طور دقیق قابل اندازه گیری نمی باشند.
● نمونه هدف های رفتاری :
▪ كارآموزان كوه پیمایی بایستی گره های هشت و دو سرطناب را به درستی بزنند
▪ كارآموز بایستی سنگ كوتاه را با درجه سختی ۸/۵ صعود كند
● انتخاب مسیر را انجام دهد. GPS – كارآموز بایستی بتواند
▪ كارآموز بایستی كار با كرامپون را بداند
▪ مشاهده می شود كه اهداف بالا در پایان آموزش به طور دقیق تری قابل اندازه گیری هستند
● رفتار ورودی :
▪ رفتار ورودی به آمادگی فرد در زمینه های شناختی (دانش و اطلاعات)، عاطفی (نگرش ها و انگیزه و علایق او) و روانی و حركتی (حركات و اعمال ماهرانه بدنی با فعالیت های روانی و بدنی هر دو یادگیری هدف های آموزشی اشاره می كند. به عبارت دیگر آنچه را یادگیرنده قبلاً آموخته است كه برای یادگیری مطلب تازه پیش نیاز محسوب می شود و نیز تجارب و مثبت و منفی حاصل از آموخته های قبلی او كه بر یادگیری مطلب تازه تأثیر می گذارد رفتار ورودی نامیده می شود.
● سنجش آغازین :
نوعی ارزشیابی تشخیصی به حساب می آید كه وسیله اندازه گیری رفتارهای ورودی و تشخیص كم و كسری های یادگیری پیش نیاز كارآموزان است. باید توجه داشت كه سنجش آغازین آزمون مناسبی است تا متوجه شویم یادگیرندگان تا چه اندازه برای یادگیری مفاهیم جدید از جنبه های مختلف (شناختی، عاطفی، روانی ، حركتی) آمادگی دارند و چه میزان در آموخته های قبلی با هم تفاوت دارند كه اگر این تفاوت بین آنها زیاد باشد باید با آموزش های پیش نیاز برای برخی از آنان به همگن و هم سطح سازی یاد گیرندگان پرداخت.
● قوانین یادگیری :
قبل از آنكه به روش های كلی تدریس بپردازیم لازم است كه برخی قوانین مهم یادگیری كه حاصل یافته ها و تحقیقات روان شناسی است اشاره شود. كه با استفاده از این قوانین تجربه های یادگیری را برای فراگیران مؤثرتر، با دوام تر و لذتبخش تر نمود و همچنین انتقال مفاهیم را توسط مدرسان و مربیان و معلمان راحت تر نمود.
● برخی از مهم ترین این قوانین عارتند از :
۱ – قانون آمادگی :
به موجب این قانون یادگیرنده باید از حیث جسمی، عاطفی ، ذهنی و عقلی به اندازه كافی رشد كرده آماده آموختن مطالب باشد. به عنوان مثال : كسی كه می خواهد با اصول علمی و فنی و حتی اخلاقی كوهنوردی آشنا شود باید از نظر ذهنی، جسمی و عاطفی شرایط و انگیزه های این آموزش را داشته باشد.
۲ – قانون اثر
این قانون به این مطلب اشاره دارد كه هر فرد اگر مطالب و تجاربی را كه می آموزد برای او مطلوب و رضایت بخش باشد به تكرار آنها می پردازد و لذا آنها را بهتر می آموزد. به عنوان مثال : اگر در آموزش اصول و قوانین كوهنوردی به لذت های روحی وروانی آن ، علاوه بر شرایط مطلوب جسمانی اشاره شود و افراد عادی نیز به این موارد به طور ملموس تر برخورد نمایند و احساس رضایت در رعایت این اصول را در كوه نمایند مسلماً بهتر مطالب را می آموزند و به كار می بندند.
۳ – قانون تمرین :
به طور مسلم تكرار و تمریم در یادگیری و دوام آن تأثیر بسزایی دارد. كه این مطلب را باید به همه كوهنوردان (علیرغم آن كه از آن مطلع هستند) یادآوری نمود و از آنان خواست كه بدون تعجیل و اصرار در پیشرفت سریع به تمرین مداوم و آهسته بپردازند كه كار نیكو كردن از پر كردن است.
۴ – قانون مقدم :
معمولاً نخستین خاطرات كلاس و یا هر برخوردی بیشتر در ذهن باقی می ماند. لذا مربیان و مدرسان عزیز باید به این اصل در هنگام مفاهیم یا حتی همراه كردن داوطلبانی كه برای اولین بار به كوه می روند توجه داشته باشند و این قبیل عزیزان را به برای دفعات اول به ارتفاعاتی راهنمایی كنند كه مناظر زیباتر و راحت تری دارد.
۵ – قانون عدم كاربرد:
باید توجه شود مهارت و دانشی كه به كار گرفته نشود، بتدریج فراموش می شود. لذا مربیان عزیز باید بیشتر در انتقال مفاهیم به كاربرد آنها نیز در كوه اشاره نمایند.
● موانع یادگیری :
در مقابل قوانینی كه به یادگیری كمك می كنند عوامل نیز وجود دارند كه ممكن است مانع یادگیری شوند: كه در اینجا فقط به آنها اشاره می شود.
۱ – كسل كنندگی مطالب
۲ – پیچیدگی
۳ – آزردگی خاطر
۴ – ترس از شكست
۵ – نگرانی از مسخره شدن و عواملی از این قبیل
● شرایط مؤثر در یادگیری :
▪ برای یادگیری بهتر برخی شرایط عمومی لازم است كه عبارتند از :
۱ – انگیزه یادگیری :
برای انتقال بهتر مفاهیم باید انگیزه یادگیرندگان را به یادگیری مطالب بالا ببریم. كه یكی از بهترین و راه ها برای این كار آن است كه یاد گیرنده مطلب را خوب بفهمد و مطمئن باشد كه بعد از طی آن دوره آموزشی از عهده فعالیت های خواسته شده از او به خوبی بر می آید. به عنوان مثال مطمئن باشد كه با گذراندن دوره كوتاه آموزشی اصول كوهنوردی از كوه و كوهنوردی لذت بیشتری خواهد برد و توانایی او در استفاده صحیح تر از لوازم و حتی انرژی خود در مسیر كوه بیشتر خواهد شد.۲ – آگاهی از ناكافی بودن دانش و مهارت های كنونی:
فرد باید از ناكافی بودن دانش و مهارت های كنونی خود آگاه گردد تا ضرورت یادگیری دانش و مهارت جدید را لمس كند و میل و رغبت او به یادگیری بیشتر شود. به عنوان مثال، بسیاری از عزیزانی كه مبادرت به كوهنوردی می نمایند فكر می كنند كوهنوردی فقط برداشتن یك كوله پشتی و توانایی بالا رفتن از كوه است و لذا احساس نیازبه یادگیری اصول آن نمی نمایند. كه باید از این زمینه به آگاهی كافی برسند.
۳ – داشتن تصور روشن از دانش و مهارت هایی كه باید كسب كنند :
به عنوان مثال اگر یك كوهنورد بداند كه یادگیری جدید و دانش و مهارتی منتهی می شود و چه توانایی های ویژه ای در او به وجود می آورد مسلماً با اشتیاق بیشتری در كلاس ها و دوره های ویژه شركت می كنند و با علاقه وافری به یادگیری می پردازد . ۴ – داشتن فرصت كافی برای تمرین :
بدون شك كسب هر دانش و مهارتی به تمرین نیاز دارد
۵ – آگاهی از پیشرفت
یعنی مربیان و مدرسان عزیز باید دائماً داوطلبان خود از ؟؟ پیشرفتشان در دوره ها آگاه سازند زیرا این آگاهی از نتایج مثبت در حین یادگیری، انگیزه آنها را برای یادگیری بالا می برد.
۶ – داشتن وسایل و منابع مناسب برای یادگیری :
روش ها و فنون تدریس و انتقال مفاهیم بعد از آشنایی منحصر به هدف های آموزشی و رفتاری و قوانین یادگیری، به بحث درباره روش ها و فنون تدریس و به كارگیری آنها در انتقال مفاهیم می پردازیم
● تعریف روش :
به طور كلی راه انجام دادن هر كاری را روش می گویند و روش تدریس عبارت است از : «راه منظم، با قاعده و منطقی برای ارائه درس»
● تعریف فن :
فن به معنای «راه به كارگیری مهارت های اساسی با روش انجام ماهرانه كاری» می ابشد. در امر تدریس مجموعه تسهیلات و وسایلی كه به منظور ارائه روش تسهیل روند یادگیری به كار گرفته می شود «فن» گفته می شود.
● تقسیم بندی روش های تدریس :
الف – روش های تاریخی كه مهم ترین آنها عبارتند از :
۱- روش سقراطی
۲- روش مكتبی
ب – روش های نوین كه متكی بر یافته های روان شناسی و علوم تربیتی است كه عبارتند از:
▪ روش توصیفی
▪ روش سخنرانی
▪ روش اكتشافی
▪ روش حل مسئله
▪ روش مباحثه و انواع آن
▪ روش پرسش و پاسخ
▪ روش واحد كار
▪ روش گره های كوچك
▪ روش یادگیری فردی
▪ روش آزمایشی
▪ روش نمایشی
▪ روش گردش علمی
الف – روش های تاریخی :
از میان روش های تاریخی دو روش بیش از سایر روش ها در ایران شهرت دارند كه یكی سقراطی و دیگری روش مكتبی است . و از آنجا كه این روش ها شكل دیگری در روش های نوین وجود دارد در اینجا به اختصار به آن اشاره می شود.
۱ – روش سقراطی : در روش سقراطی معلم و مربی صحبت مستقیم نمی كنند بلكه او سؤال می كند و شاگردان سخن می گویند.
اما سؤالها به گونه ای تنظیم و مطرح می شوند كه شاگردان را از جهل خویش نسبت به موضوع آگاه می گرداند و اندیشه فراگیران را برای دست یابی به حقیقت و یادگیری گسترده تر و عمیق تر می گرداند.
ازآنجا كه این روش نیاز به تنظیم پرسش های ویژه ای است كه هدف منطقی و خاصی را دنبال می كنند و این كار وقت و زمان زیادی می طلبد لذا مربیان می توانند از آن به عنوان یك روش اصلی در آموزش استفاده كنند. البته در برخی موارد می تواند مورد كاربرد واقع شود.
به طور مثال : مربی به قدری از كلاس در مورد تغذیه در كوهستان سؤالات را طرح می كند تا به هدف درس تغذیه در كوه برسد.
- یا چرا سنگ نوردی را نیاز به آموختن هست؟
۲ – نظام مكتبی : در این روش كه در مكتب خانه های قدیم ایران مرسوم بوده اصولی مانند آزادی ، سن شروع درس، آزادی و زمان ورود به مكتب در هر فصل از سال، آزادی مدت تحصیل، آزادی اصل فردی كه هر دانش آموز می تواند باتوجه به توانایی و استعداد خود آهنگ درسی خود را تنظیم نماید.
همچنین وجود یك خلیفه به عنوان دستیار در كلاس به دلیل ناهمگون بودن دانش آموزان از نظر سنی، سرپرستی و ... بوده با توجه به شرایط جدید آموزشی از اصول این روش در برخی موارد می توان استفاده نمود.
ب – روش های نوین :
۱ – روش توضیحی و سخنرانی : هر چند روش سخنرانی جزئی از روش توضیحی است اما از آنجا كه این دو روش كم و بیش به هم شبیه هستند لذا در اینجا فقط به روش سخنرانی اشاره می شود.
روش سخنرانی جزء روش توضیحی محسوب می شود. از این روش در بیان شفاهی برای توضیح و تفهیم مطالب استفاده می شود.
در روش سخنرانی مربی كم و بیش بدون وقفه در كلاس صحبت می كند. فراگیران و كارآموزان به سخنان او گوش می دهند.
یادداشت برمی دارند و سپس درباره سخنان مربی می اندیشند ولی با او گفتگو نمی كنند و در نهایت ممكن است بین مربی و شاگردان چند سؤال و جواب رد و بدل شود اما این سؤال ها و پاسخ ها برای روشن شدن منظور است و جنبه بحث و تبادل نظر ندارد و مانند روش سقراطی برای هدف درك حقایق و گسترش اندیشه به صورت اختصاصی مطرح نمی شوند. اساس و هدف تدریس و انتقال مفاهیم از طریق سخنرانی ارائه اطلاعات از سوی مربی به شاگردان به طور سازمان یافته است.
این روش در اكثر كلاس ها هنوز هم كاربرد فراوانی دارد.
▪ مثال : بهترین مثال می تواند دوره های كارآموزی برای تمام گرایش های كوهنوردی منظور شود.
▪ مراحل سخرانی : سخنرانی هر قدر مفصل یا مختصر باشد دارای سه بخش زیر است:
۱ – بخش مقدماتی : كه در این بخش مربی زمینه را برای ارائه مطالب یا مطلب آماده می سازد و برای این كار از مهارت آماده سازی در قسمت مهارت های ضمن تدریس بیان شده استفاده می كند.
۲ - بخش میانی : در این بخش مربی اطلاعات و نكات لازم را درباره موضوع بیان می كند و بیشترین وقت سخنرانی صرف این بخش می شود.
۳ – بخش پایانی : در این بخش مربی مطالب ارائه شده را به یكدیگر ربط می دهد، جمع بندی و خلاصه می كند و به سؤالات پاسخ می دهد و در صورت لزوم تكالیف خاصی را تعیین می نماید.
● عوامل موثر در سخنرانی :
این روش به عواملی مانند صدا، اشارات و حركات بدن به هنگام سخنرانی بستگی دارد. كه در این میان صدا و نحوه صحبت كردن نقش بسیار مهمی دارد. تأكید می شود كسانی می توانند از این روش استفاده نمایند كه بدون نقص صحبت می نمایید و صدای رسا و مناسبی دارند.
● محاسن سخنرانی :
این روش از نظر هزینه و زمان ، اقتصادی و مقرون به صرفه است. چون مطالب نسبتاً زیادی را می توان در مدت كوتاه آموزش دهد و این دو مورد مهم ترین مزیت این روش هستند كه باعث استفاده زیاد از این روش در ایران می شوند.
● محدودیت های روش سخنرانی :
۱ – چون مربی متكلم وحده است و كارآموزان غیرفعال هستند و باید ساكت در جای خود بنشیند موجب خستگی كارآموزان می شود.
۲ – برای آموزش مهارت های عملی (اگر به تنهایی به كاررود) روش مناسبی نیست.
۳ – مطلب برای همه یكسان گفته می شود و اختلافات فردی افراد مورد توجه نیست.
۴ – جلب توجه تمركز فكری دانش آموزان در طول مدت سخنرانی مشكل است.
۵ – برای آموزش مهارت های عملی و مهارت های كلاتی و همچنین برای ایجاد مهارت های ذهنی در سطوح بالای یادگیری مانند درك و فهم و كاربرد و تجربه و تحلیل (اگر به تنهای به كار گرفته شود) روش مناسبی نیست.
۶ – در این روش فراگیر ناچار است مطالبی را كه به وی عرضه شده است به زور تكرار حفظ كند.
● اصول مهارت های سخنرانی :
▪ اگر روش سخنرانی به درستی و با اصول صحیح به كار رود از معایب آن كاسته می شود.
۱ – برای سخنرانی خوب باید آمادگی كامل را فراهم نمود. یعنی سخنران بادی دقیقاً بداند هدفش چیست و چه نكاتی را با چه نظم و ترتیبی و بر تأكیداتی می خواهد بیان كند و مدت زمان ارائه سخنرانی اش را تعیین كند.
۲ – مطالب سخنرانی باید با پایه تحصیلی و سن و تحصیلات آنها مناسب داشته باشد. ۳ – مطالب سخنرانی نباید برای داوطلبان طولانی باشد.
۴ – مثال های مناسب و مستدل و گاهی بذله گویی لطف خاصی به سخنرانی می دهد.
۵ – مربی باید بیش از سخنرانی حداقل یك بار آن را تمرین كند.
۶ – فراگیران را در صورت امكان بیش از سخنرانی در مورد رئوس مطالب یا سؤالاتی كه در طول سخنرانی به آنهاد داده خواهد شد آگاه كند.
۷ – فراگیران را نسبت به وظایف خود در جریان سخنرانی آگاه نمایند( مثلاً اینكه باید سؤال طرح كنند، یادداشت بردارند)
۸ – محیط فیزیكی محل سخنرانی از نظر سرما وگرما ونور و میز و صندلی مناسب باشد.
۹ – هنگام سخنرانی مهارت صدا و بیان را مورد توجه قرار دهید
۱۰ – نكات مهم و پیچیده را با استفاده از مثال و ترسیم شكل و نمودار و وسایل كمك آموزش توضیح دهید.
۱۱ – از واژه های قابل فهم فراگیران استفاده نمایید.
۱۲ – سرعت بیان خود را به گونه ای تنظیم كنید كه فراگیران بتوانند سخنان شما را دنبال كنند و یادداشت بردارند
۱۳ – مكث كوتاه و تقسیم نگاه را بین فراگیران مورد توجه قرار دهید.
۱۴ – سخنران باید سخنان خود را به جملات و پاراگراف و بخش های مناسب تقسیم كند.
۱۵ – در هنگام سخنرانی باید مربی جای خود را تغییر دهد.
۱۶ – سخنران باید وقت كافی جهت پاسخ به سؤالات شنوندگان در پایان سخنرانی خود اختصاس دهد.
۱۷ – سخنرانی باید با یك اختتام خوب، مؤثر و مربوط به موضوع خاتمه یابد و در صورت لزوم تكلیف درسی برای كارآموزان تعیین كنید.۳ – روش اكتشافی :
در این روش یادگیرنده خود به كشف مفاهیم و اصول و قوانین می پردازد و از این طریق به دانش های لازم دست می یابد. برای مثال در آموزش حل مسئله با روش اكتشافی مربی تنها صورت مسئله را در اختیار یاد گیرنده قرار می دهد و یادگیرنده خود به كشف اجزاء تشكیل دهنده مسئله و رابطه میان آنها و نیز راه حل و جواب مسئله می رسد. ویژگی مهم این روش آن است كه مربی فقط به عنوان یك راهنما عمل می كند.
▪ راهنمایی :‌مربی میزان روش می تواند در محدوده زیر باشد:
۱ – اصول و راه حل مسئله را برای دانش آموز توضیح دهد
۲ – فقط اصولی را كه در یادگیری اكتشافی به كار می رود و برای یادگیرنده توضیح دهد راه حل را در اختیار او قرار ندهد.
۳ – اصول را تشریح نكند اما راه حل را توضیح دهد تا یادگیرندگان خود به اصول دست یابند.
مثال :‌كارآموز با درگیر شدن در روی سنگ كوتاه احساس خود را از صعود بیان كرده و راهنمای صعود راحت را توضیح می دهد، یا گام برداری در روی برق و یخ و توضیحات مربی به همراه خلاقیت كار آموز می تواند نتیجه درس را برای كارآموز روشن كند.
● محاسن روش اكتشافی
۱ – توانایی ذهنی یادگیرنده را افزایش می دهد.
۲ – انگیزش درونی یاد گیرنده را افزایش می دهد چون پاداش شخص حاصل از این نوع یادگیری بر اثر فعالیت خود جوش مؤثرترین روش تقریبی است.
۳ – فنون اكتشاف را به یادگیرنده می آموزد و خلاقیت و كاوشگری را در او تقویت می كند( كه این مسئله خود یكی از اصول مهم در كوهنوردی محسوب می شود)
۴ – موجب پایداری و دوام بیشتر آموخته ها می شود. زیرا یادگیرنده خود آموخته هایش را سازمان می دهد و می داند كه چه موقع و چگونه آنها را بدست آورد.
● محدودیت هایروش اكتشافی :
مخالفان روش یادگیری اكتشافی آن را روش كم اثر و وقت گیر می دانند و معتقدند این روش به ویژه برای یادگیرندگان جوان روش مناسبی نیست زیرا هدف اساسی تدریس این است كه مجموعه سازمان یافته و منسجمی از دانش و معلومات به صورت كاملاً روشن تنظیم یافته و به یادگیرنده به وضوح ارائه گردد. كه در روش اكتشافی این مسئله مورد توجه واقع نشده است.
۴ – روش حل مسئله :
وقتی شخص با موقعیت یا تكلیفی رو به رو می شود كه نمی تواند از طریق كاربرد اطلاعات و مهارت هایی كه در آن لحظه در اختیار دارد به آن موقعیت یا تكلیف سریعاً پاسخ دهد گفته می شود كه او با مسئله روبرو است.
عامل اصلی در حل مسئله عبارت است از كاربرد تجربه قبلی فرد برای رسیدن به راه حل و پاسخ، به عبارتی تجربه دانش و مهارت گذشته پیش نیاز حل مسئله محسوب می شود. مسلماً این روش در شرایط كوهنوردی كه انسان هر لحظه ممكن است با موقعیت های جدید روبرو شود روش مناسبی است . زیرا یادگیرنده اگر با این روش آموزش ببیند و آن را تكرار و تمرین نماید می تواند در موقعیت ها و شرایط جدیدی كه در كوه ایجاد می شود بدون استرس و نگرانی راه حل های مناسب را برای حل آن مسئله و مشكل بیابد.
● راه های حل مسئله :
۱ – حل مسئله از طریق آزمایش و خطا :
روش آزمایش و خطا هنگامی می تواند مفید باشد كه با مسئله ای روبرو شده ایم كه قاعده و اصول او پیش ساخته شده ای برای حل آن در اختیار نداشته باشیم. به عنوان مثال هنگامی كه در یك دو راهی در مسیر كوهنوردی قرار گرفته ایم كه اطلاعاتی از مسیر اصلی نداریم و هیچ وسیله ای هم برای جهت یابی در دست نیست ناچاریم از این روش استفاده نماییم. البته چون روش آزمایش و خطا قاعده و اصول معینی ندارد و بر حسب اتلاف وقت می شود باید سعی نمود از روش های دیگری برای حل مسئله استفاده نموده مگر اینكه ناچار به استفاه از این روش باشیم.
۲ – حل مسئله از طریق بینش و شناخت :
رفتار توأم با بینش و شناخت دارای دو شرط است:
۱- باید اصولی شناخته و فهمیده شوند.
۲- منابع و وسایل موجود تغییر یابند و یا انطباق داده شوند حل مسئله از طریق بینش عملی گردد.
● مراحل آموزش حل مسئله :
توانایی حل مسئله را در یادگیران، از طریق آموزش شیوه های درست برخورد با مسئله می توان افزایش داد. حل مسئله به معنای بالاترین سطح فعالیت ذهنی نباید با مسائل معمولی كه مربیان در آموزش به عنوان تمرین برای یادگیری مطالب آموزش داده شده به كارآموزان می دهند و به آن حل مسئله می گویند اشتباه كرد. همانطور كه گفتیم حل مسئله برخورد با موقعیت جدید است و فرد نمی تواند فقط با تكرار آنچه قبلاً یادگرفته آن را حل نمایند بلكه او را واداربه اندیشیدن می نماید.
▪ برای آموزش حل مسئله باید به نكات زیر توجه نمود:
۱ – پاسخی را كه از یادگیرنده انتظار دارید به صورت یك رفتار نهایی بر حسب عملكرد قابل اندازه گیری مطرح نمایید. (مثلاً می خواهیم بعد از این گذراندن ساعت آموزشی بتوانیم به درست و با ترتیب صحیح لوازم و مایحتاج خود به هنگام خود به هنگام كوهنوردی را در كوله پشتی قرار دهیم).
۲ – مفاهیم و اصولی را كه برای حل مسئله پیش نیاز محسوب می شوند مشخص كنید و آن را در بین یادگیرندگان مورد سنجش قرار دهید.
۳ – شرایطی فراهم سازید تا كارآموزان مفاهیم و اصولی را كه برای حل مسئله به كار می رود به خاطر آورند.
۴ – با توضیحات شفاهی اندیشه های یادگیرندگان را در جهت پیدا كردن راه حل مناسب مسئله هدایت كنید.
۵ – از یادگیرندگان بخواهید تا با نشان دادن مراحلی كه از طریق آن مسئله حل می شود یادگیری خود را نشان دهند.
● روش مباحثه :
▪ این روش یكی از كهن ترین روش هایی است كه در طول تاریخ تعلیم و تربیت به كار رفته است و كه همان روش سقراطی می باشد كه به روش جدیدی تبدیل شده است. این روش خود دارای انواع زیر است.
الف – بحث كنترل شده توسط مربی :
الگوی بحث كنترل شده بدین قرار است : مربی - شاگرد – مربی
با این الگو ابتدا مربی كارآموزان را به طرح مسئله یا سؤال ترغیب می كند. سپس یكی از كارآموزان موضوعی را با اجازه مربی مطرح می سازد و مربی در رابطه با آن پاسخ می دهد. گفتگوی بین آن دو تا جایی كه مربی لازم بداند ادامه پیدا می كند. سپس یادگیرنده دیگری وارد بحث می شود و این گفتگوی دو جانبه بین مربی و یادگیرنده ادامه می یابد.
● محاسن این روش :
در بحث هدایت شده اختیار بحث از مربی سلب نمی شود و بر كلاس احاطه دارد و می تواند بحث را به سوی هدف مورد نظر هدایت كند. با این روش وقت كلاس هم با سؤال و جواب های بی مورد گرفته نمی شود.
● محدودیت این روش :
▪ در این روش مربی مدار است. یعنی مربی اختیار كامل بحث را برعهده دارد.
ب – بحث آزاد :
▪ در این روش آموزش دهنده با طرح یك سؤال یا بیان مطلبی بحثی را آغاز می كند و یادگیرندگان را برای مشاركت در بحث آزاد می گذارد.
محاسن :
در این روش یادگیرندگان آزادانه و با علاقه فراوان در بحث شركت می كنند و كلاس پرهیجان و فعال است. و همه می توانند به راحتی عقاید و نظرات خود را با یكدیگر مبادله نمایند.
بحث آزاد زمینه ای برای سنجش عقاید كارآموزان فراهم می سازد و در آنان انگیزه ایجاد می كند.
● محدودیت :
این روش موجب شلوغی و سر و صدا می شود و كنترل كلاس را دشوار می سازد – مدتی از وقت كلاس با گفتگوهای بی مورد می گذرد.
● توجه :
▪ این روش را در برخی موارد و كلاس ها با توجه به شرایط داوطلبان می توان ؟؟؟ نمود. بحث گروهی :
این روش گفتگویی است سنجیده و منظم پیرامون موضوعی كه مورد علاقه مشترك افراد شركت كننده می باشد. تعداد افرادی كه در روش بحث گروهی می توانند معمولاً بین ۶ تا ۲۰ نفر می تواند باشد معمولاً بحث گروهی را یك نفر به نام رهبر گروه اداره می كند. این روش به افراد فرصت می دهد تا نظرات، عقاید و تجربیات خود را با در نظر گرفتن رعایت اصول اخلاقی و اجتناب از شلوغی و بی نظمی در میان بگذارند. البته چنانچه این روش به درستی انجام نشود وقت گروه به صحبت های بی نتیجه صرف می شود. بحث گروهی در زمینه موضوعاتی كه خصوصیات زیر را داشته باشد بكار می رود.
۱ – موضوع مورد علاقه شركت كنندگان باشد.
۲ – موضوع مورد بحث از زمینه ای باشد كه شركت كنندگان درباره آن اطلاعاتی داشته باشند.
۳ – موضوع مورد بحث برای شركت كنندگان قابل فهم و آسان باشد.
۴ – موضوع مورد بحث در زمینه ای باشد كه بتوان نظرات متفاوتی درباره آن اظهار داشت و به آن عادت نمایند.
● روش همیاری :
كارآموزان را به گروه های مساوی تقسیم كرده (فرضاً ۵ گروه ۴ نفره) و به هر گروه شماره می دهیم. عنوان دروس را به هر گروه (قبلاً مختصراً درباره هر درس توضیح می دهیم) حال از افراد می خواهیم كه هر كس با هم شماره های خود در یك گروه جمع شود (مثلاً تمام یك ها جدا و دو ها جدا و ...) حال هر گروه جدا شده در یك موضوع درس به بحث و تبادل نظر پرداخته در زمان حدوداً ۵ تا ۱۰ دقیقه سپس به جمع گروهی خود بازگشتند و حالا در هر گروه افرادی داریم كه هر كدام برای موضوعی آماده شده اند. كه در گروه خود وارد بحث اختصاصی خود می شوند. از نفرات می خواهیم كه درباره موضوع درس خود به جمع توضیح دهند.حال سؤالاتی كه از قبل تهیه كرده ایم (چهار گزینه ای) در بین آنها تقسیم می كنیم (توجه شود كه این كار برای بررسی میزان یادگیری است و نمره ای ندارد) و فرصت پاسخ به مدت ۵ دقیقه می دهیم. آنگاه پاسخ ها را با كمك كار آموزان روی تخته نوشته یا در كلاس عنوان می كنیم. در انتها می توان كل مطالب را به روش سخنرانی برای كارآموزان بیان كرد.
● عرضه كردن مفاهیم در كلاس و گوش دادن :
در قسمت های قبل در مورد برخی روش های انتقال مفاهیم به طور كلی بحث نمودیم. اما باید توجه داشته باشیم همه روش های موجود به شدت تحت تأثیر نحوه ارائه مطالب و مفاهیم از جانب معلم یا مربی است. به عبارتی یك مدرس با تجربه بخوبی می داند مهارت های عرضه كردن درس هسته تمامی مهارت های ارتباطی است كه در تدریس بكار گرفته می شود. مهارت های ارتباطی می توانند توجه كارآموز را جلب كنند و آن را پایدار نگاه دارند. برای این كه مربی به چنین مهارت هایی دست یابد ناگزیر است هنگام تدریس تغییراتی در یكنواختی انگیزش از قبیل :
دست آزیدن به فعالیت های مختلف ، فراهم آوردن محركات بدیع و تازه ایجاد دگرگونی در شیوه تدریجی ، تنوع دادن به آهنگ صدا ، به كار بردن وسیع علائم غیركلاسی مانند حركات بیانگر حالات چهره و حركات بدن و همچنین استفاده از اسلحه توانمند سكوت به وجود آورد. ملاحظه می كنید كه حتی یك فضای خالی در یك سطر چاپی می تواند محركی باشد برای ایجاد تغییر و خواننده را تا آنجا دچار سردرگمی نكند كه دیگر نتواند تند بخواند. اگر باور ندارید می توانید وقتی با یكی از دوستانتان صحبت می كنید این مورد را تجربه نمایید. جمله ای را بطور طبیعی آغاز كنید و ناگهان متوقف شوید مطمئناً درست شما واكنشی نشان خواهد داد كه : «چی شد ؟»
ایجاد تغییر در محركات جلب توجه دیگران می شود و در همین زمان است كه می توان توجه یادگیرنده را به آنچه كه به احتمال قوی باید از شما یاد بگیرد جلب كرد.
● برخی مهارت مربی در تدریس و انتقال مفاهیم :
۱ – نشاط مربی
در میان تمام مهارت هایی كه در این بحث با آن روبرو می شوید نشاط و سر زندگی مربی یكی از بهترین آنهاست. گفتارهای غیركلاسی و فراكلامی مؤلفه های اصلی نشاط مربی هستند.
گفتارهای غیركلامی یا حركات بیانگر علائمی هستند كه به حركات بدنی مربوط می شوند. این حركات به ویژه در برگیرنده حركات چشم، حالات چهره، اشارات و تكان های سر و بدن می باشند. این حركات منتقل كننده هیجان ها و احساس هایی هستند كه گفتار كلامی را صلاحیت می بخشند. مثلاً جمله «تو بچه بد جنسی هستی . با نگاه خیره و غضب آلود ادا شود یا وقتی كه همراه لبخندی دوستانه بیان گردد معنی متفاوتی دارد.
گفتارهای فراكلامی به كیفیت و تن صدا، فریادها و ناله ها و قیل و قال ها مربوط می شوند. این نوع گفتارها نیز در انتقال هیجان ها و احساس ها بسیار مؤثر هستند. مربی با نشاط و سرزنده به اندازه زیادی در الگوهای ایجاد انگیزش در یادگیرنده تغییر به وجود می آورد و تا توجه او را جلب نكند آرام نمی گیرد. اكثرشما دست كم در یك جلسه سخنرانی كسل كننده شركت كرده اید و این سخنران كسی نبوده است جز فردی كه به گفتارهای غیركلامی و فراكلامی برای ایجاد انگیزه در شنوندگان توجه نكرده است.
▪ حركات مربی :
طرز حركات شما به شنوندگان و یادگیرندگان معنای خاصی را القا می كند. دومی این مسئله كه یك مربی باید چگونه به طرف كارآموز برود تا احساس رضایت كند یا احساس نارضایتی، كار و اندیشه كنید همچنین حركات دست ها، بدن و چهره بسیار تأثیر گذارند. مثلاً گاهی اوقات به حركت دست خود برای تأكید یك عبارت سرعت بخشید یا با سرعتی بیشتر از حد معمول وارد كلاس شوید و سلام كنید و ...
یكی از روش های جالب برای این كار آن است كه ببینید تا چه مدت خواهید توانست با به كارگیری حركات بیانگر و صداها.
بدون این كه یك كلمه حرف بزنید فردی را وادار سازید تا به صحبت هایش ادامه دهد (با استفاده از حالات ابروها، چشم ها و تكان دادن سر و ...)
▪ حركات و ارتباطات چشمی :
حركات و ارتباطی چشمی یكی از روش های كلیدی برای انتقال هیجانات و كنترل كنش های متقابل است. مثلاً اگر با كسی كه صحبت می كنید به شدت خیره شوید. برای او بسیار سخت خواهد بود كه بتواند سخنان شما را قطع كند. یا وقتی كسی با شما صحبت می كند اگر به هر قسمت از بدنش به جز چهره اش خیره شوید با دشواری خواهد توانست بر آنچه تمركز پیدا كند.
▪ صدای مربی :
صدای یكنواخت و ملال انگیز كلاس را یكنواخت و ملال انگیز می كند تنوع در كیفیت صدا، نحوه بیان، تن صدا و سرعت گفتار بیانگر نشاط و سرزندگی مربی است. به عنوان اولین گام، باید انواع سرعت در صحبت كردن را تمرین كنید. در ضمن تمرین متوجه خواهید شد كه هنگام تغییر از یك سرعت به سرعتی دیگر توجه مخاطبین شد به آنچه كه می گویید نیز تجربه می شود.
▪ سكوت مربی :
سكوت زبان مخصوص به خودش را دارد. مكث كوتاه قبل از بیان مطلبی مهم، روش مؤثری برای جلب توجه دیگران است. مكث ناگهانی در وسط جمله توجه را جلب می كند. البته باید توجه داشت كه مكث نباید طولانی باشد و از پنج و شش ثانیه بیشتر شود زیرا در این صورت برای مخاطبین زجر آور می شود. همچنین تعداد دفعات مكث نیز نباید زیاد باشد.
باز هم تأكید می شود كه سكوت كلام و زبان بسیار مؤثری دارد
▪ تأكید: (كانونی كردن)
وقتی از یادگیرندگان چیزی می خواهیم یااحساس می كنیم مطلب مهم است می توانیم از حركات بیانگر (حالات مختلف چهره سر و بدن) و تأكید كردن استفاده كنیم. در تأثیر این روش فقط با تأكیدی كه در قسمت سكوت و تأثیر آن آمده است توجه كنید البته این تأكید بدون همراهی حركات بیانگر آمده است.
تا اینجا به شرح مختصر استفاده از گفتارهای غیركلامی و فراكلامی و كلامی را كه می تواند نشاط و سرزندگی معلم را ارائه دهد پرداختیم اما دو مهارت اصلی دیگر در اختیار ماست تا به وسیله آن ها به ایجاد انگیزش در كلاس درس تنوع ببخشیم.
▪ كنش های متقابل :
برخی از مربیان بیش از اندازه صحبت می كنند و در نتیجه توجه یادگیرندگان را كهش می دهند. برای اجتناب از این شرایط با یادگیرندگان به كنش متقابل بپردازید.
▪ برای نمونه :
در بین توضیح مطالب از كارآموز مطلبی بپرسید و هنگام پاسخ دادن علاوه بر اینكه او را مورد توجه قرار می دهید به دیگران نیز توجه كنید و به گونه ای به آنها نگاه كنید كه گویی انتظار دارید آنها نیز پاسخ دهند.
▪ تغییر جهت فعالیت های حسی :
بیشتر مربیان از شیوه های دیداری و شنیداری به طور همزمان استفاده می كنند. یعنی همراه با گفتار حركات بیانگر نیز انجام می دهند. مربی می تواند علاوه بر اینها با استفاده از یكی رسانه های حسی در ایجاد انگیزه در كارآموزان تنوع ببخشد مثلاً می تواند خلاصه درس را روی نموداری یا روی چارت (نگاره) معرفی كند و بگوید موضوعات اصلی اینها هستند و سپس ساكت بماند تا كارآموزان آن را بخوانند یا می تواند از رسانه های دیگری مثل ضبط و صوت، اسلاید، نقاشی و نوار ویدوئویی استفاده كند.
▪ كوتاه گویی :
كوتاه گویی در توضیح از اهمیت خاصی برخوردار است. چون شنونده باید بتواند به سادگی لپ كلام را به یاد بیاورد و بفهمد.
همه می دانیم كه گفتارهایی كه بیش از حد طولانی یا نامربوط هستند به آسانی به یادشنوندگان نمی آیند و فهم آنها دشوار است . پس باید هنگام توضیح مفاهیم از زیاده گویی پرهیز كنیم.
▪ كنش :
تصویرها، نمونه ها و تمثیل های ساده به جذابیت كوتاه گویی ها كمك می كند. لذا در هنگام توضیح مطالب علاوه بر كوتاه گویی از این موارد نیزحداكثر استفاده را ببرند.
▪ مهارت در گوش دادن :
پیشرفته ترین مربیان و مدرسان آنهای هستند كه یاگیرندگان را تربیت می كنند تا درباره مفاهیمی كه در كلاس می آموزند خوب توضیح دهند. برای رسیدن به این هدف لازم است طریقه گوش دادن مفید و مؤثر را بیاموزیم و به یادگیرندگان نیز آموزش دهیم . كه در اینجا به برخی از آنها اشاره می كنیم.
الف – سازماندهی :
▪ هنگامی كه كارآموز صحبت می كند از خود بپرسید:
- نكات مهم صحبت او چه چیزهایی هستند؟
- دلیل و برهان و عناصر كمكی كه به كار می گیرد كدامند؟
- نقطه مثبتی كه مورد نظر اوست چیست؟
- نقطه ضعف صحبت او كدام است؟
ب – رده بندی :
بیاد داشته باشید كه بیشتر صحبت ها حاوی اطلاعات مربوط و اطلاعات نامربوط می باشند. هنگام گوش دادن به صحبت های افراد اطلاعات مربوط و نامربوط را از هم جدا كنید و در خلاصه نویسی خود نامربوط ها را به دور اندازید.
ج – خلاصه :
خلاصه شفاهی یا كتبی نكات مهم را تهیه كنید.
● بحث پایانی :
در خاتمه باید یادآور شد كه مطالب گفته شده فقط جمله پیشنهادی دارند و یك مربی و مدرس خوب باید توجه داشته باشد كه روش های مختلف را آزمایش كند تركیب نماید و آنهارا شرایط روحی و روانی و شخصیت خود هنگام تدریس هماهنگ نماید و همیشه به خلاقیت خود در انتقال مفاهیم تكیه كند.
منبع : واحد مرکزی خبر


همچنین مشاهده کنید