سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

مدیریت و کنترل هیجانات


مدیریت و کنترل هیجانات
ضریب هوشی (IQ) یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد انسان است که کودکان آن را از والدین خود به ارث می‌برند و همه انسان‌ها از بالا بودن آن به خود می‌بالند و عده‌ای از مردم هم، از پایین بودن آن در عذابند. بالا بودن ضریب یا بهره هوشی یکی از امتیازات انسانی است اما همه آنها نیست و تنها عامل‌تعیین کننده موفقیت یا عدم موفقیت در زندگی نمی‌باشد زیرا که ما تیزهوشان بسیاری را می‌شناسیم که در زندگی با مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنند و یا کارمند باهوشی که نمی‌تواند با مدیر و دیگر کارکنان یا ارباب رجوع یک اداره ارتباط مناسب برقرار کند. پس نتیجتا بهره هوشی به تنهایی تضمین کننده سعادت و خوشبختی و موفقیت فرد نیست.عاملی که جدیدا در روانشناسی برای افزایش کارآمدی مطرح می‌گردد هوش هیجانی )EQ( است. مفهومی که قابلیت آن ما را در تغییر یافتن و ارتقا پیدا کردن امیدوارتر می‌سازد. هوش هیجانی، توانایی شناخت و اداره هیجان‌های شخصی و سایر افراد مهمی است که فرد با آنها در ارتباط است و موفقیت در کار و رسیدن به هدف‌های با ارزش بستگی به هوش هیجانی در کنار بهره هوشی است.
هوش هیجانی هر فرد نشانه قدرت کنترل هیجانات، به تعویق انداختن لذت‌های آنی، درک احساسات دیگران و همدلی کردن با آنها است.روانشناسان به این نتیجه رسیده‌اند که هیجان افراد قابل کنترل و مدیریت است و افراد موفق کسانی هستند که مدیریت کنترل هیجانات خود را به عهده می‌گیرند. بالا بودن بهره هوشی بدون داشتن هوش هیجانی لزوما مستلزم موفقیت و سعادتمندی در زندگی نیست ولی بالا بودن هوش هیجانی با ضریب هوشی متوسط، فرد را سعادتمند می‌کند. با این تفاوت که در صد تاثیرات ارثی در بهره هوشی بسیار بالا است و انسان دخالتی در آن ندارد ولی هوش هیجانی اکتسابی است و با یادگیری و تمرین مدیریت هیجان‌ها، می‌توان به این مهم دست یافت.بررسی هوش هیجانی در واقع بررسی روابط بین فردی در سازمان‌ها و بررسی رابطه بین این عامل و عملکرد مدیران بهره‌وری روابط بین مدیر با زیر مجموعه و عوامل دیگر است.
عملکرد بالای کارکنان و مدیران در محیط کاری با میزان بالای بهره هوش هیجانی رابطه مستقیم دارد.هوش هیجانی یا همان مدیریت ارتباط، یکی از قدیمی‌ترین و در عین حال عالی‌ترین دستاوردهای بشری است.ارتباط زمینه‌سازی فعالیت‌های اجتماعی و در عصر حاضر آن چنان حائز اهمیت است که انسان، پیوسته در جهت ابداع و ساخت انواع وسایل، ابزارها،‌ روش‌ها و شیوه‌های کارآمدتر ارتباط جمعی و بین فردی کوشیده است.
برقراری ارتباط به دلایل مختلفی صورت می‌گیرد که گاهی در سطح کلامی یا غیر کلامی می‌باشد ولی درهر حال هیچ نوع ارتباطی جز به دلیل احساس نیاز شدید انسان برای برقراری تعامل اجتماعی به وقوع نمدمی‌پیوندد.انسان در نتیجه فرایند اجتماعی شدن، برخی از مهارت‌های ارتباط بین فردی را کسب می‌کند اما سطح عملکرد او در این مهارت‌ها را می‌توان بهبود بخشید.هر فردی برای آنکه در روابط انسانی خود فهمیده‌تر، مودب‌تر، صمیمی‌تر، بی‌ریاتر، آزاداندیش‌تر، صریح‌تر و عینی‌تر رفتار کند، از ظرفیت بالایی برخوردار است و با کمک مجموعه مستحکمی از دانش نظری، الگوی مناسب و فرصت‌های تجربه ‌شخصی می‌توان فرایند کامل‌تر شدن را تا حد زیادی سرعت بخشید.

نرگس نکومنش فرد
منبع : روزنامه رسالت