جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آنتونی ایدن شب پس از کودتا


آنتونی ایدن شب پس از کودتا
شاید به نظر برسد تولد و مرگ کسی‌، ده‌ها سال پیش در ینگه دنیا چه ربط و اهمیتی برای ما در این روزگار دارد. آن هم روزگاری که در همین یک دقیقه گذشته شش نفر فقط بر اثر ایدز مرده‌اند و ده‌ها نوزاد پا به دنیای روشن و آینده‌ای تاریک گذاشته‌اند.
هرچند این تفکرات به خودی خود و ماهیتا مذموم و غلط به نظر می‌رسند، ولی گاهی تاثیرات همین افرادی که سال‌ها پیش در گوشه‌ای از دنیا آمده‌اند و رفته‌اند بسیار مهم و چشمگیر می‌شود مخصوصا که نام آنها با نام ایران، بیست و نهمین روز از آخرین فصل تقویم‌های روی دیوارهایمان و نام مصدق هم‌داستان شده باشد و یکی از این داستان‌ها‌، داستان «سر آنتونی ایدن» است كه امروز سالروز مرگ اوست.
شاید یکی از بداقبالی‌های مصدق‌، سیاستمدار پیر و پیچیده و دولتش این بود که با آنتونی ایدن همزمان شده بود؛ سیاستمداری بسیار باهوش و بسیار زیرک، سیاستمداری که به علت علاقه شخصی خود به منطقه خاورمیانه تمام این منطقه به‌‌ خصوص ایران را به خوبی می‌شناخت.
علاقه ایدن به ایران تاحدی بود که زبان فارسی را از دوران دانشجویی فراگرفته بود و همین شناخت بسیار عالی ایدن از ایران و دسته‌بندی‌ها و حب و بغض‌های شخصیت‌های دوران خودش توانست مصدق را به مردی تنها در کاخ نخست‌وزیری مبدل کند.
«آنتونی ایدن» فرزند «سر ویلیام ایدن» در سال ۱۸۹۷ به دنیا آمد. ایدن همانند پدر و پدربزرگش در «ایتون» به ادامه تحصیل پرداخت و به علت ضعف قوه دید‌، در ارتش انگلستان پذیرفته نشد. با وقوع جنگ اول جهانی و کاهش استانداردهای ورودی ارتش، ایدن نیز توانست به ارتش بپیوندد. ستوان ایدن به محض ورودش به خاک فرانسه در سال ۱۹۱۶ با خبر کشته شدن برادر ۱۶ ساله‌اش در جنگ مواجه شد.
ایدن سپس به جبهه‌های غربی اعزام شد و توانست نشان افتخار دریافت کند؛ نبردی که تمامی هم‌قطاران او در آن یا مرده بودند یا به سختی زخمی شده بودند. ایدن پس از پایان جنگ به مقام سرگردی رسید. بعد از مدت‌ها سرگردانی و دودلی در مورد خروج از ارتش یا ادامه کار در آن بالاخره در سال ۱۹۲۳ در اولین یورش خود به عالم سیاست توانست به عنوان یک محافظه‌کار به مجلس عوام بریتانیا راه پیدا کند.
سه سال بعد به عنوان مشاور مخصوص پارلمانی نخست‌وزیر «چمبرلین» در امور خارجی نائل شد و این مقام را تا سال ۱۹۲۹ که «چمبرلین» در انتخابات سراسری قدرت را از دست داد، به عهده داشت.
در دولت ملی که «رمزی مک دونالد» شکل داده بود به مقام معاونت وزیر امور خارجه رسید. ایدن سرمست از هوش و درایت سرشار خود، ریسمان ترقی را به دست داشت و نهایتا در سال ۱۹۳۵ و در کابینه «استنلی بلدوین» به مقام وزارت امور خارجه رسید اما سه سال بعد در اعتراض به توافقات «چمبرلی» با فاشیست‌ها در اروپا استعفا داد‌.
زمانی که چرچیل در ماه می سال‌۱۹۴۰ به نخست‌وزیری رسید، ایدن نیز دوباره به دفتر خود در وزارت امور خارجه برگشت و ریاست مجلس عوام را نیز بر عهده گرفت.
در خلال سال‌های ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۱ و در پی پیروزی حزب کار او جانشین رهبر اپوزیسیون در دولت «اتلی» بود تا محافظه‌کاران دوباره در سال ۱۹۵۱ توانستند با چرچیل راه خویش به کاخ باکینگهام را پیدا کنند تا مقام وزارت امور خارجه بریتانیا که گویا به اسم «ایدن» سند خورده بود دوباره به صاحب اصلی برگردانده شود! و در این دوران بود که نام او و سرنوشت کشور ما گره خورد.
● ملی شدن نفت ایران
انتصاب مصدق به مقام نخست‌وزیری در سال ۱۳۳۰ همزمان با وزارت ایدن در انگلستان شد. فرآیند ملی کردن نفت ایران که قبلا زیر کنترل انگلیس بود، سبب شد دولت بریتانیا کرارا اقدام به برانداختن دولت مصدق در سال‌های ۱۹۵۱ و ۱۹۵۲ کند. این تلاش‌های انگلیس به‌خصوص شخص ایدن هرچند ناموفق بود ولی سبب چنددستگی در پایگاه‌های پشتیبانی مصدق شد.
با فرا رسیدن سال ۱۹۵۳ دولت آمریكا نگرانی فزاینده‌ای را نسبت به احتمال روی کار آمدن کمونیست‌ها نشان می‌داد. پس از اینکه دولت شدیدا ضدکمونیست آیزنهاور در ژانویه سال ۱۹۵۳ یا دی‌ماه ۱۳۳۱ زمام امور را به دست گرفت آمریكا یک کودتای موفقیت‌آمیز را علیه مصدق ترتیب داد.
در آبان ماه سال ۱۳۲۸ دکتر حسین فاطمی پیشنهاد ملی کردن نفت را به مصدق داد و گفت به همان نحو که دولت کارگری فعلی انگلستان صنایع مهمی را در انگلستان ملی کرده و غرامت پرداخته است، ایران نیز غرامت شرکت ملی نفت را بدهد‌.
به‌رغم تردید بعضی از اعضای جبهه در این باره ظرف یک هفته ملی کردن نفت در دستور کار جبهه ملی قرار گرفت‌.
رزم‌آرا سعی داشت با استفاده از حربه نفت در جهت فرونشاندن هیجان‌ها و راضی کردن جبهه ملی استفاده کند‌، اما در عمل همین مساله باعث ایجاد مشکلات فراوان برای وی شد چرا که کارهای انجام شده توسط رزم‌آرا مورد موافقت اکثریت محافظه‌کار عضو کمیسیون نفت نبود و معتقد بودند وی در زمینه نفت تاکتیک مشخصی ندارد، اما مهمترین مساله این بود که هیات حاکمه به رزم آرا سوءظن پیدا کرده بود و نگران زدوبند بین او و شوروی و بریتانیا بود.
آنچه این هیات حاكمه را می‌ترسانید این بود که شمال ایران جزو منطقه نفوذ شوروی قرار بگیرد. واقعیت این است که نمایندگان جبهه ملی بیش از اقتصاد نفت به سیاست نفتی علاقه نشان می‌دادند و این از بحث‌ها و سخنان یکایک آنها مشخص است. مصدق خود گفته بود «جنبه اخلاقی ملی کردن نفت از جنبه اقتصادی آن مهمتر است.»
سرانجام لایحه پیشنهادی جبهه ملی در مورد ملی کردن نفت شمال و جنوب ایران در ۲۹ اسفندماه ۱۳۲۹ به تصویب رسید و کابینه موقت حسین علاء هم دوامی نیافت و مصدق به مقام نخست‌وزیری رسید.
روز ۲۳ تیر‌ماه ۱۳۳۰ اورل هریمن، فرستاده ویژه ترومن برای میانجیگری در مذاکرات نفتی ایران و انگلیس وارد تهران شد، دولت ایالات متحده در اصل با انگلستان مخالف بود و در ضمن می‌خواست قدرت و نفوذ خود را در ایران افزایش دهد و جلو کمونیسم را بگیرد از همین رو آمریكا درصدد بر آمد تا با ارائه راهکاری بینابینی مساله را به طریقی حل کند که هم بریتانیا راضی باشد و هم ایران‌.
هنری گریدی، سفیر آمریكا در ایران و جورج مک‌گی، معاون جوان وزارت خارجه آمریكا نقش مهمی در تدوین این سیاست ایفا کردند اما آنان نیز با روی کار آمدن چرچیل در انگلستان و وزارت سرآنتونی ایدن در پست وزیر امور خارجه و اعمال فشار او پست‌های خود را از دست دادند.
دکتر مصدق نیز در پی تحریم‌های خرید نفت از سوی آمریكا و انگلستان و سنگ‌اندازی شوروی برای رفع بحران اقتصادی ایران روز ۱۶ مرداد سال ۱۳۳۱ یادداشتی برای دولت انگلیس فرستاد و خواست آن دولت از محاصره اقتصادی ایران دست بردارد و ۴۹ میلیون لیره بابت مطالبات ایران را فورا بپردازد و سپس مذاکرات طرفین آغاز شود.
«ایدن» پس از دریافت پیشنهاد مصدق بر آن شد که دولت انگلیس و آمریكا پیشنهاد مشترکی به ایران بدهند. این نظریه او را چرچیل و ترومن، رئیس جمهور آمریكا نیز پذیرفتند و پیشنهاد مشترکی از سوی دو دولت شامل این نکات برای مصدق فرستاده شد:
۱) پرداخت غرامت و تمامی دعاوی دو طرف به یک دادگاه بین‌المللی ارجاع داده شود.
۲) نمایندگانی از سوی شرکت انگلیسی و ایران برای آغاز گفت‌وگو و فراهم آوردن موجبات جاری شدن نفت ایران به بازار جهانی تعیین شود.
۳) نمایندگان شرکت برای صدور نفت تصفیه شده موجود در پالایشگاه ایران ترتیباتی فراهم کنند و بهای هر مقدار نفت که بارگیری شود نقدا پرداخت خواهد شد.
۴) در دولت انگلیس محدودیت صادرات به ایران و محدودیت ایران در استفاده از لیره استرلینگ لغو شود.
۵) ایالات متحده آمریكا بی‌درنگ یک اعتبار۱۰ میلیون دلاری (در صورت پذیرفته شدن این پیشنهاد) برای رفع مشکلات اقتصادی در اختیار ایران خواهد گذارد.
سفیر آمریكا و کاردار انگلیس روز پنجم شهریورماه پیام مشترک بالا را حضورا به دکتر مصدق دادند ولی او نپذیرفت و بر دریافت ۴۹ میلیون لیره طلب دولت ایران تاکید کرد و یک هفته به دولت انگلیس مهلت داد.
در روز سیزدهم مهر ماه از طرف «ایدن» و«اچسن» وزیر امور خارجه آمریكا پیام مشترک دیگری به دکتر مصدق رسید که در این پیام به استقلال کامل ایران در اداره صنعت نفت و آزادی کامل برای فروش نفت و شناخت رسمیت قانون ملی شدن نفت تاکید شده و برای رسیدگی و پایان دادن به دعوای غرامت شرکت نفت و دعاوی متقابل ایران پیشنهاد به رجوع به داوری شده بود.
مصدق در مقابل از نمایندگان تام‌الاختیار شرکت نفت دعوت کرد ظرف یک هفته برای از سرگیری مذاکرات به ایران بیایند مشروط بر آنکه پیش از عزیمت آنان این شرکت فوری ۲۰ میلیون لیره به ایران بپردازد و ۲۹ میلیون لیره دیگر را در پایان گفت‌وگو که مدت آن بیش از سه هفته نخواهد بود پرداخت كند.
دولت انگلیس این پیشنهاد را نپذیرفت و «ایدن»، مصدق را مردی غیرمنطقی خواند که عظمت‌طلبی او را به آستانه عدم ثبات روحی رسانده است و باز گفت‌وگوهای نفت معوق ماند.
ایدن در این زمان از حضور حزب توده در ایران و برخی تحولات کارگری مانند اعتصاب کارگران شرکت نفت در آغاجاری و نفوذ شوروی روی برخی شخصیت‌های سیاسی استفاده کرد و توانست روی ترومن و آیزنهاور که همواره در توهم سقوط دنیا به دست کمونیسم در رنج بودند تاثیر بگذارد تا شرایط پیش‌زمینه‌های کودتای ۲۸ مرداد فراهم شود. هرچند مصدق نیز در عملی تاکتیکی به دامن زدن این جو کمک کرد(که شاید نهایتا این تاکتیک به ضرر دولت مصدق تمام شد) تا حدی که آمریكا هر لحظه منتظر شنیدن خبر از ایرانی با ستاره سرخ بود!
آمریكا نه تاب تحمل کمبود سوخت را داشت و نه ایران کمونیست را می‌توانست تحمل کند.
اسناد محرمانه‌ای که چندی پیش از حالت طبقه‌بندی خارج شد این امر را تصدیق می‌کند: تلگراف از سوی «دالس» وزیرامور خارجه ایالات متحده آمریكا به سفارت در تهران به تاریخ دوم مارس ۱۹۵۳‌، ساعت ۳۸‌: ۷ شب (کاملا سری‌، بلافاصله پس از دریافت‌، ملاحظه شود) دالس، وزیر خارجه آمریكا نظر خود را به سفیر اطلاع می‌دهد‌:
۱ ) هدف فوری حزب توده از میان برداشتن و حذف شاه است و برای دستیابی به این منظور‌، مایل به داشتن هدف مشترک با مصدق است‌. قاعدتا‌ چنانچه شاه از میان برداشته شود، حزب توده‌، یکباره با چرخش برای حذف مصدق دست به کار می‌شود‌. به دنبال آن، شانس و فرصت به دست گرفتن قدرت توسط آن حزب افزایش فراوانی می‌یابد‌.
۲ ) مصدق مصمم است یا شاه را کنار بگذارد یا اینکه وی را تنها به یک مقام کاملا تشریفاتی تبدیل كند‌. اگر چه وی به‌طور آشکار ممکن است از حزب توده درخواست حمایت نکرده یا از آن استقبال نکند، اما نمی‌تواند خود را از آن کنار نگهدارد‌. چنانچه وی در مبارزه کنونی پیروز شود، احتمال دارد خود را در دفاع جدی و رویارویی با حزب توده ناتوان یابد‌.
این وضع، به ویژه اگر آشفتگی‌ها‌، پیش از پیش، لحن ضد غربی به خود بگیرد و پیروزی مصدق نیز که بر پایه جاذبه ضد غربی به توده مردم متکی است‌، واقعیت پیدا می‌کند.همچنین در بخش دیگری از اسناد آمده است:
رئیس‌جمهوری آنگاه از اعضای شورا پرسید: آنها چه پیشنهادی درباره اقدامی می‌کنند که ایالات متحده ممکن است‌ برای اجتناب و پیشگیری از بحران انجام دهد‌؟ آیا به نظر آنها راه عملی برای نجات از وضعیت کنونی در ایران وجود دارد‌؟
در پاسخ، دالس اظهار کرد‌: مدت طولانی است که نتوانسته است مانع مهمی را شناسایی کند که جهان آزاد بتواند بر سر راه تصرف ایران از سوی شوروی، قرار دهد.
ما نیروی نظامی کافی‌، برای مستقر ساختن در این ناحیه‌، برای جلوگیری از تسلط کمونیست‌ها در اختیار نداریم‌... با وجود این‌، هرگاه مسیرهای عملیاتی مشخصی را دنبال کنیم‌، ممکن است زمان به دست آوریم‌.... با توجه به سرنوشت ظاهرا ناامید‌کننده نهایی ایران‌،‌... شاید سران ستاد ارتش بتوانند پاسخ دهند که در فاصله مدت زمانی که به دست می‌آوریم، چه می‌توانیم بکنیم‌.
دالس سه راهکار پیشنهاد می‌کند و تاکید می‌کند هر سه راهکار خطرناک هستند:
۱ ) فراخواندن سفیر هندرسن‌، پیش از آنکه وی از سوی مصدق اخراج شود.
‌... نفوذ سفیر نزد مصدق احتمالا اینک به طور مایوس‌کننده‌ای لطمه خورده و اعتبارش کاسته شده است. بنابراین‌، بهترین کار این است كه پیش از اینكه او اخراج شود‌، وی را فرابخوانیم‌.
۲) دومین راهکار این است که ایالات متحده در مورد ایران برای بازیافتن محبوبیت و مزایای وابسته به سیاست خود، خویشتن را از انگلستان جدا و از آن کشور فاصله بگیرد‌. وی افزود: درباره این موضوع وی مایل بود با رئیس‌جمهوری و ایدن وزیر امور خارجه انگلستان گفت‌وگو کند‌.
او گفت: ولی این موضوع اثبات شده است که فقدان محبوبیت ما در ایران به میزان زیاد ناشی از عدم محبوبیت انگلیسی‌ها و همدستی‌های پیشین ما در ذهن ایرانیان با سیاست‌های مردم ناپسند انگلیسی‌هاست‌...
۳ ) ... قدم جلو گذاشتن و خرید نفت از شرکت ملی نفت ایران و اعزام تکنیسین‌های مورد نیاز برای آن شرکت و به علاوه دادن کمک‌های مادی به دولت مصدق است‌...
هر یک از این خط مشی‌ها‌، شاید به استثنای فراخواندن سفیر هندرسن‌، مورد شک و تردید است‌. برای دلیل شک و تردید خود نیز افزود: زیان‌هایی که ما ممکن است در سایر نقاط جهان انتظار داشته باشیم می‌تواند احتمالا به هر مزیت و نتیجه‌ای در ایران به‌ دست آید، بچربد‌.
رئیس‌جمهوری اظهار کرد‌ كه علت تردید دالس‌، وزیر امور خارجه درباره هر سه خط مشی مورد بحث را درک می‌کند‌ولی فکر می‌کند که انگلیسی‌ها خودشان ممکن است با توجه به رویدادهای اخیر‌، با اتخاذ یک سیاست مستقل از سوی ایالات متحده در قبال ایران موافق باشند‌.
دالس پاسخ داد‌: به باور او‌، مصدق به آسانی امکان دارد یک یا دو سال دیگر بر سر قدرت بماند و منظور وی این نبوده است که پیشنهاد کند ایالات متحده رسما خود را از نگرانی و توجه نسبت به ایران آزاد سازد‌.
ویلسون وزیر دفاع سوال کرد: آیا ما در حقیقت با انگلستان در ایران مشارکت نداشتیم و آیا انگلیسی‌ها شریک ارشد ما نبودند‌؟ دالس پاسخ داد: این وضع تا همین اواخر وجود داشت ولی انگلیسی‌ها اکنون از ایران اخراج شده‌اند‌.
رئیس‌جمهوری افزود‌: ما برای سرمایه‌گذاری عظیمی که انگلیسی‌ها در ایران داشتند‌، بایستی احترام قائل باشیم‌...
برای ایالات‌متحده ممکن است آنچه را فکر می‌کند ضرور است در ایران انجام دهد‌، ولی ما قطعا نمی‌خواهیم ارتباط خودمان را با انگلستان قطع کنیم‌. مصدق در سفر خود به آمریكا به جهت جلب کمک‌های مالی از واشنگتن، آمریكا را تهدید کرد که اگر هر چه زودتر به دولت وی کمک مالی نشود ایران به دامان کمونیسم خواهد افتاد. ولی این حربه مصدق نیز در برابر لابی و قدرت سر آنتونی ایدن باز ناکارآمد ماند.
تا جایی که آمریكا در ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ با هراس از کمونیسم و مصدق کودتایی ترتیب داد تا عمر این دولت به پایان برسد. تا نهایتا غائله نفت به نام ایران و به کام دیپلمات انگلیسی سر آنتونی ایدن و دولت متبوعش به پایان برسد.
گفته می‌شود خبر سقوط دولت مصدق در حال قایقرانی به او می‌رسد و او با شعفی غیر ‌قابل‌تصور می‌گوید احساس می‌کنم که به راحتی نفس می‌کشم. «ایدن» در سال ۱۹۵۵ به مقام سلحشوری رسید و پس از «چرچیل» به مقام نخست‌وزیری دست یافت.
ولی ردای نخست‌وزیری به تن «آنتونی» گشاد آمد چرا که درسال ۱۹۵۷ سر آنتونی ایدن در حالی که دچار بیماری سختی بود از مقام نخست‌وزیر بریتانیا استعفا داد.
در نهمین روز از ماه ژانویه، ساعت هفت بعدازظهر ملکه حکم استعفای او را امضا کرد تا آنتونی زیرک اینگونه مناعت طبع خود را نشان دهد: وقتی حدود یک ماه پیش به میهن بازگشتم امیدوار بودم که صحت سلامت به من مدد رساند تا توانایی انجام وظایف محوله را به نحو احسنت، در این دوران بسیار حساس داشته باشم ولی این آرزو لباس واقعیت به تن نکرده است.
احساس می‌کنم که بنده، محق به ادامه خدمت به ملکه نیستم زیرا خود را اولین وزیر آن والا مقام می‌دانم که توانا به انجام کامل وظایف محوله در قبال کشورم و پادشاهی نیست.
در سال ۱۹۵۳ندین عمل روی مثانه سر ایدن صورت گرفته بود ولی دکتر‌ها پس از آن همواره به وی توصیه می‌کردند تا به استراحت بپردازد.
ایدن دقیقا یک سال و ۲۷۹ روز نخست‌وزیر انگستان بود پس از آن زمانی فرا رسید که ملکه می‌بایست تصمیم می‌گرفت نخست‌وزیر بعدی و رهبر جدید محافظه‌کاران چه کسی است.
مجله تایم درباره این ابر دیپلمات این چنین نوشته است: زمانی که سر آنتونی ایدن به مقام نخست‌وزیری بریتانیای کبیر رسید در حال سپری کردن پنجاه و هفتمین سال زندگی خود بود و این بدان معنی است که او یکی از جوان‌ترین رهبران سیاسی دنیا بود.
اما جوانی او به معنای سلامت او نیست چرا که او در این دوران به علت یک بیماری مزمن تحت عمل جراحی قرار گرفته بود، اما با وجود موهای نقره‌گون شده‌ و چشمان خسته و پیشانی چروکیده‌اش هنوز حال و هوای نوجوانی خود را حفظ کرده است.
زمانی که «دوایت آیزنهاور» در ارتش آمریكا در فیلیپین و «خروشچف» یک بوروکرات تیره روز بود و «نهرو» در زندان و «مائو» به عنوان یک یاغی در تپه‌های «شنسی» به‌سر می‌برد، آقای ایدن جوان در حال مذاکره با هیتلر، موسیلینی و استالین بود.
تجارب بالای او در زمینه سیاست بین‌الملل او را به بهترین دیپلمات ساخته شده در بریتانیا مبدل ساخت. انسانی که به تنهایی یک «چرچیل» یک «ترومن» و یک «آیزنهاور» است. ایدن بسیارکم و به‌ندرت از ظاهر اتوکشیده یک وزیر و یا سیاستمدار خارج می‌شد.
همچنین به گفته بسیاری از نزدیکانش او فرد بسیار عادی در برخورد با افراد معمولی بود، این خصایص او را مبدل به یک تیپ منحصر به فرد و نمونه‌ای از یک مرد انگلیسی می‌ساخت که برای انجام وظایف ساخته شده بود. ایدن سال‌های آخر عمر خود را به نوشتن‌، مخصوصا خاطره‌نویسی پرداخت‌. کتاب‌هایی همچون «سلحشوری از اون»، «دنیای دیگر» و سه جلد کتاب خاطراتش از این دست هستند.
ارشاد علیجانی
منابع: مجله تایم
تاریخ‌نگار: شبکه بی‌بی‌سی
پایگاه اینترنتی: بریتیش مینسترز
پایگاه اینترنتی: یو اس‌ای میلیتاری انتلیجنس
پایگاه اینترنتی:هیستوری چنل
کتابخانه آیزنهاور - اسناد آیزنهاور در پرونده ویتمن یادداشت گفت‌وگو در یکصد و سی و پنجمین جلسه شورای امنیت ملی
اشتباه بزرگ: ابراهیم صفایی
سیاست خارجی آمریكا و شاه: مارک گازیوروسکی، ترجمه جمشید زنگنه
مصدق و نبرد قدرت: همایون کاتوزیان، ترجمه احمد تدین
سال‌های پر آشوب: دکتر انور خامه‌ای
مصدق و تاریخ: بهرام افراسیابی
خاطرات علی امینی: حبیب لاجوردی
منبع : روزنامه هم‌میهن