شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


به چه قیمت


به چه قیمت
به نظر می رسد تعداد قسمت‌های نمایش داده شده سریال یوسف پیامبر(ع)، به حدی رسیده باشد که بتوان پیرامون آن، نکات تازه یی را مورد کنکاش قرار داد. به هر حال پخش این سریال از تلویزیون ایران، یک واقعیت است و نمی توان با تماشا نکردن یا سکوت، چیزی را تغییر داد. متاسفانه بسیاری از اهالی سینما و حتی تلویزیون را می شناسم که می گویند حتی یک قسمت از سریال یوسف را نگاه نکرده اند(،) و من تصور نمی کنم تنها دلیل ایشان مشغله زیاد و فرصت نداشتن باشد؛ زیرا مگر ممکن است به حرفه فیلمسازی اشتغال داشت اما سریالی را که به تنهایی بودجه دست کم ده فیلم سینمایی را یکجا مصرف کرده است، ندید و به صرف آشنایی با سوابق حرفه یی سازنده اش آن را نادیده انگاشت؟ واقعیت این است که چنین سریالی با تمام نکات مثبت و منفی اش در حال نمایش است و واقعی تر از آن اینکه، تعداد مخاطبانی را که برای خود دست و پا کرده، نباید اندک و ناچیز پنداشت. حتی با وجودی که به میزان ماندگاری این سریال در ذهن مخاطبان یا توفیق آن در انسجام رویدادها یا تبلور معانی موجود در بطن داستان یوسف و زلیخا انتقادی اساسی وارد است، اما نمی توان گفت سریال یوسف پیامبر ساخته آقای سلحشور «دیده نمی شود».این قلم سعی دارد با واقع بینی ممکن، انگیزه های تولید چنین مجموعه داستانی پرهزینه یی را که در طبقه بندی سیمای جمهوری اسلامی ایران متعلق به طبقه الف ویژه (گران ترین) است از این زاویه بررسی کند که آیا اساساً قالب و محتوای چنین اثری، لازم و ملزوم یکدیگرند؟ به عبارتی آیا آنچه در نهایت و پس از پخش کامل سریال یوسف نبی، در ذهن و روان مخاطب باقی می ماند (که به دلیل ریشه قرآنی داستانش نمی تواند ارزشمند نباشد) تنها در قالبی اینچنین و با مخارجی گزاف میسر است؟ آیا چکیده پیام احتمالی سریال یوسف که در ستایش تقوا و هوس گریزی بنا شده و تازه معلوم نیست که در این ماموریت، موفق هم عمل کرده باشد، تنها در قالب تولید یک سریال چندین میلیارد تومانی حاصل می شود؟ چه چیزی باعث می شود ساخت یک فیلم پرخرج بر تولید یک اثر ارزان تر ترجیح داده شود، درحالی که در تفاوت تاثیرگذاری آنها بر مخاطب، کارشناسی مشخصی نیز به عمل نیامده است؟ چگونه و از کجا به این نتیجه می رسیم که مضمونی نظیر وسوسه و استعاذه فقط در سریالی تاریخی و با بودجه آنچنانی قابل ارائه است و این امکان وجود ندارد که همین مضمون را در ساختار دیگری ارائه کرد که هم موثر و هم بودجه بر باد نده باشد؟
به این ترتیب باید پرسید وقتی تماشاگران سریال از فرجام داستان باخبر هستند و پیشاپیش نتیجه آن را می دانند، پس چه چیزی را دنبال می کنند؟، آنها می دانند که یوسف فرستاده خداست و معصوم، لذا یقین دارند که تا پایان سریال، او مرتکب گناه یا لغزش نخواهد شد. حالا پرسش کلیدی این است که وقتی نه عاقبت داستان تعلیق دارد و نه در طول آن فراز و فرودی متصور و ممکن است، پس چه چیزی موجب تماشای داستان یوسف و زلیخا می شود؟ آیا دکورها و تیروتخته های رنگ آمیزی شده یا گریم های اغراق آمیزی که در نمای درشت، حواس بیننده را پرت می کنند عامل جذابیت اثر هستند؟ آیا دیالوگ های آنکادرشده و کتابی که در ایجاد حس تصنع و ممانعت از انتقال حس بازیگر به بیننده کاملاً موفق هستند و برعکس، فاقد هرگونه معنای نهفته دراماتیک هستند، عامل کشش اند؟ آیا کینه ورزی های کلیشه یی زندانیان و رفاقت های شعاری شان تماشایی است، یا توصیه های گل درشت یوسف به اطرافیانش شنیدنی است که آنها را از چوبی و سنگی بودن بت ها مطلع می سازد، بی آنکه تفسیری از بازی قدرت در پس فرهنگ بت پرستی آن مردمان بازگو کند؟ آیا تحلیل هایی به روزشده از توحید و یکتاپرستی توسط فیلمساز از ماجرای یوسف و زلیخا ارائه شده که آن را دنبال کردنی می کند؟ آیا بازیگران سریال در ایفای نقش خود درخشیده اند؟ آیا دکوپاژ خاصی از سوی کارگردان طراحی شده و آیا با حراج کلوزآپ ها (نماهای درشت) حتی برای سیاهی لشکرهای داستان، شگرد جدید و کارآمدی به ارمغان آورده است؟، آیا سبک و روشی خلاقه و نو در روایت ماجرا آن را تماشایی کرده؟ آیا اختصاص بهترین ساعت پخش در بهترین روز هفته و در مهم ترین شبکه سیما، موجب دیده شدن آن شده یا آنکه ترفندهای زنانه زلیخا و تجسم هوس در نگاه و کلام گستاخ او برای بینندگان سیمای جمهوری اسلامی ایران، کنجکاوی برانگیز شده است؟
تلقی این قلم از تماشای سریال یوسف پیامبر توسط گروهی از بینندگان تلویزیونی این است که ایشان در انتظار یک تجربه نمایشی از نوع متعارف نیستند و به دلایلی که آمد نیز کنجکاو عاقبت ماجرای داستان نیستند؛ بلکه عموماً به این دلیل که با حکایتی قرآنی مواجه اند، و قرار است داستان یوسف و زلیخا را از زبان قرآن دنبال کنند، ناظر آن می شوند؛ و این انگیزه یی صدالبته ارزشمند و محترم است. اما باید پرسید چه نیازی به میلیاردها تومان هزینه و خرج و مخارج گزاف است؟ آیا با یک مجموعه تلویزیونی طبقه ج ( برنامه های غیرنمایشی مانند درس هایی از قرآن) و با استفاده از حضور یک سخنور خوش بیان مثل آقای قرائتی که با قصه گویی می توانند جمع کثیری را جذب حکایت سرایی شیرین خود کنند، حق مطلب با بودجه یی غیرقابل مقایسه با هزینه سریال یوسف ادا نمی شد؟
محض اطلاع کارگردان محترم سریال یوسف، باید یادآوری کرد که تجربه نمایشی، با نمایش دادن رویدادها، تفاوتی کهکشانی دارد. تماشاگر سریال یوسف، با قهرمان داستانش بلاتکلیف است. زیرا با توجه به عصمت قطعی یوسف نبی، فراز و فرودی و لغزش و جهشی در او وجود ندارد تا با آن همراه شود و به شیوه تجربه دراماتیک، به همذات پنداری رسیده و در نتیجه به تزکیه نفس و انبساط خاطر نائل شود. لذا تنها راه آن است که با روش تفکیک میان شخصیت داستانی و بازیگر نمایش، تکنیک نمایشی موسوم به فاصله گذاری را رعایت کند. در شیوه فاصله گذاری، روایت، قالبی به خود می گیرد که استنباط هایی عمیق را در مخاطب به نحوی ایجاد می کند که در کلام و تصویر مستقیم ممکن نیست.
روایت زندگی پیامبران به روش فاصله گذاری و به انگیزه احتیاط و پرهیز از نشان دادن اخلاقیات فاسد مردمان، روشی پسندیده اما بسیار دشوار است که مستلزم طراحی خارق العاده از روایت و به کارگیری انواع شیوه های بدیع و نو است. لذا با اکتفا کردن به روش های نخ نمای سینمای هالیوود، آن هم با درجه یی نازل و سطحی، و ساختن دکورها و لباس های تاریخی و دیالوگ های کتابی، الزاماً واقعیت تاریخی بروز نمایشی پیدا نمی کند. شاید روزی فرا برسد که فیلمسازانی مثل آقای سلحشور که خود را متعهد به تولید سریال هایی با موضوع زندگی پیامبران می دانند، به این واقعیت پی ببرند که هیچ مضمون ارزشی یا هیچ شخصیت ممتاز اخلاقی به خودی خود موجب تولید یک فیلم ارزشی نخواهد شد و چه بسا این ویژگی، خود به نقطه ضعفی بدل شود که در نهایت موجب نقض غرض و تاثیرگذاری معکوس اثر شود. اما دریغ که فراگیری این مهم، چه بسا به قیمتی باورنکردنی حاصل شود و فقط یکی از خسارات بی شمار آن این باشد که تا سال های سال، روایت یوسف پیامبر به تصویر کشیده نشود، همانا تمام حرف های خوب، شنیدنی اند؛ اما مهم این است که به چه قیمتی گفته شوند.
م. میرعزا
منبع : روزنامه اعتماد