سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

معراج خونین حسینی


معراج خونین حسینی
عاشورا حادثه ای نبود كه در یك نیم روز در سال ۶۱ هجری اتفاق بیفتد و از قبل و بعد خود جدا باشد. هم ریشه در حوادث پیشین و تحولات اجتماعی مسلمانان از رحلت پیامبر اكرم تا سال ۶۰ هجری داشت و هم پیامدهای آن و اثری كه در فكر و عمل مسلمانان داشته تا امروز گسترده شده است و تا دامنه قیامت نیز امتداد خواهد یافت. با آن همه بهره‌برداری های حماسی، عرفانی، تربیتی و معنوی كه تاكنون از قیام كربلا صورت گرفته، به نظر می رسد كه غنای محتوایی این نهضت الاهی بیش از آن است كه تاكنون مطرح شده است.
نهضت عظیم حسینی و حادثه كربلا دارای ابعاد مختلفی است كه هر بعد آن می‌تواند برای ما درس‌آموز، الهام بخش و عبرت آفرین باشد.
از جمله ابعاد گسترده نهضت الاهی امام حسین‌علیه السلام جوانمردی و ایثارگری و وفاداری و صبر و استقامت و رشادتهای ایشان و یاران با وفایشان است كه هر یك، اسوه جاودانه برای زندگی مان می توانند باشند و در نهایت معراج خونین و بدون بازگشت امام حسین‌علیه السلام می باشد.
ولی متاسفانه هنوز هم این درس های بزرگ و انسان ساز ناآموخته مانده است، چنانچه محبان اهل بیت‌علیهم السلام به جای پرداختن به شناخت عمیق شخصیت و فضایل اخلاقی و حماسی شهدای كربلا، با پرداختن صرف به ابعاد عاطفی نهضت عاشورا كمتر در بعد عبرت‌ها و رسالت ها و درس های آنان اندیشیده و در تحقق شخصیت و منزلت حقیقی حماسه سازان كوشیده اند.
حال این سوال اساسی مطرح می شود كه بهترین و متقن ترین راه برای شناخت اهل بیت چیست؟ به سهولت می توان به این نتیجه رسید كه شناخت قرآنی اهل بیت‌علیهم السلام بهترین و صحیح ترین راه است. چرا كه نور را با نور را می توان شناخت.
حال برآنیم كه حادثه سرنوشت ساز عاشورا را با قرآن تطبیق داده و بررسی نماییم كه حركت امام حسین‌علیه السلام با كدام سیره قرآنی مطابق است. لكن این امام بزرگوار در شروع هر حركتی آیه ای از آیات قرآن را به عنوان موید حركت خود بیان می فرمودند كه ان‌شاءالله به تبیین ان‌ها خواهیم پرداخت.
پیامبر رحمت محمد مصطفی‌صلی الله علیه و آله در آخرین لحظات زندگی با بركت خود، راه سعادت و هدایت همه مسلمانان را بیان فرموده و در حدیث ثقلین اینگونه فرمودند كه «انی تارك فیكم الثقلین كتاب الله و عترتی». «من در میان شما دو چیز گرانبها به امانت می‌گذارم كتاب خدا و اهل بیت. كه این دو از هم جدا نمی شوند، تا اینكه در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.» نكته اساسی در این حدیث این است كه اهل بیت و قرآن تفكیك ناپذیرند و هیچ كدام دیگری را نفی نمی كنند. قرآن كتاب هدایت الاهی است، خود قرآن بر این امر تصریح دارد. «ذلك كتاب لا ریب فیه هدی للمتقین» و قرآن «تبیان لكل شیء» یعنی روشن كننده هر چیزی است و با این توضیح بدیهی است كه تمامی اعمال اهل بیت علیهم السلام بر قرآن منطق بوده و بر اساس آن می باشد.
جهت بررسی نهضت امام حسین‌علیه السلام توجه به زمان های خروج امام از مدینه و ورود ایشان به مكه حایز اهمیت است. امام حسین‌علیه السلام در ۲۷ رجب سال ۶۰ ه.ق از مدینه خارج شده و در سوم شعبان مصادف روز تولدشان به مكه می رسند.
در مورد خروج ایشان از مكه دو روایت وجود دارد كه برخی آن را ۸ ذی‌الحجه و برخی دیگر آن را ۱۰ ذی‌الحجه می‌دانند.
● علت ترس و نگرانی امام حسین‌علیه السلام هنگام خروج از مدینه:
امام حسین‌علیه السلام از چه می ترسند؟ «فخرج منها خائفا» علاوه بر اینكه می ترسند،‌ مراقب و نگران هستند دو وضعیت سیاسی و اجتماعی شهر مدینه را زیر نظر دارند. بعد از ممانعت امام‌علیه السلام از بیعت، یزید دستور داده بود كه ایشان را در صورت عدم بیعت به شهادت برسانند.
علت اصلی خوف امام‌علیه السلام نگرانی ایشان نسبت به عقیم ماندن نهضتشان بوده، نه ترس از مرگ. چرا كه ایشان كسی هستند كه بارها و بارها در جبهه های مختلف در كنار پدر و برادر به استقبال مرگ شتافته اند. در واقع ایشان از این ترس دارند كه به شهادت رسیدن ایشان در همان ابتدای قیام، منیجه ای نداشته و آن اثر مورد انتظار را كه بایست احیا كننده سنت ناب محمدی‌صلی الله علیه و آله باشد، نخواهد داشت.
● ورود به مكه
روزی كه امام‌علیه السلام وارد مكه شد مصادف بود با شب جمعه سوم ماه شعبان و این آیه را تلاوت می كردند «و لما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل »(۱)
امام‌علیه السلام در مكه اقامت گزید و مردم به خدمت آن حضرت می رسیدند و كسانی كه برای عمره در مكه به سر می بردند نیز به خدمت امام شرفیاب می شدند.
● خروج از مكه
زمانی كه امام حسین‌علیه السلام از مكه خارج می شوند،‌خطبه معروفی ایراد می فرمایند كه در مقتلهای معتبر موجود است. در آن خطبه امام‌علیه السلام اظهار سرور و شادمانی می كنند و چگونگی شهادت خود را بیان می نمایند. در قسمتی از خطبه این گونه می فرمایند:
«گویا می بینم در زمین كربلا بند بند مرا گرگان بیابان ها در نواویس از هم جدا می سازند و شكم های خالی خود را پر می كنند»
در هنگام خروج از مكه امام حسین‌علیه السلام بعد از گذراندن دوره های الاهی آمادگی دارند تا مسئولیت خطیر نهضت عاشورا را بر عهده بگیرند و در حقیقت همان حسین بن علی قبل از ورود به مكه نیستند كه نگرانی و ترس از عقیم ماندن نهضت در ایشان مشاهده می شد.
البته این امر سنتی از سنت های الاهی است كه قبل از دادن نعمت های بسیار بزرگ و نیز قبل از اعطای مسئولیتی خطیر به اولیا و انبیا، لازم است آن فرد دوره های خاصی را جهت به دست آوردن قابلیت لازم برای آن بگذارند.
● ماندگاری نهضت عاشورا
حال در این جا سوالی مطرح می شود كه چه عواملی باعث شده حادثه كربلا در طول تاریخ چنان زنده بماند كه در هر زمانی و هر مكانی اثر عمیق گذاشته و حس عدالت خواهی و ظلم ستیزی را در باطن مردم تحریك می كند؟
قرآن به این سوال این گونه پاسخ می دهد هیچ دینی بدون اخلاص الی الله باقی نخواهد ماند. بدین معنی كه هر حركتی به اندازه اخلاصش دوام ماندگاری دارد. این عامل را در قیام امام حسین علیه السلام به وضوح می توان دید. یعنی تمامی اعمال و سكنات ایشان و در حقیقت كل نهضتشان فقط و فقط برای خداست و در نهایت نیز تمامی وجودشان را در راه خدا فدا می كنند. وجود عامل اخلاص در نهضت عاشورا باعث شد تا این حادثه چنان تاثیری در جامعه آن روز و نیز در كل تاریخ بر جای بگذارد كه نام و یاد ایشان حتی در جوامع غیر شیعه و غیر مسلمانان الهام بخش حركت های انقلابی و عدالت خواهانه قرار گیرد.
علاوه بر اخلاص عوامل زیر نیز در ماندگاری نهضت امام حسین علیه السلام موثر می باشند:
۱) موافق بودن با فطرت انسان: یعنی انسان فطرتا از ظلم و ستم دوری می جوید و طرفدار حق و عدالت است.
۲) فجیع بودن هر دو صحنه این حادثه(سفید و سیاه): یعنی كارنامه اصحاب امام سفید و نورانی است،‌ولی كارنامه طرف مقابل سیاه تاریك است.
۳) ائمه معصومین‌علیهم السلام بارها و بارها توصیه به زنده نگهداشتن این نهضت كرده اند.
۴) جامع بودن و مانع بودن این حادثه كه تبلور كاملی از اسلام ناب محمدی است.
۵) شور و شعور حسینی (روانشناسی): در این كره خاكی مكاتب مختلفی پا به عرصه وجود گذاشته اند،‌ولی بعد از مدتی از بین رفته اند كه مهم ترین دلیل آن نداشتن شور و اهمیت ندادن به احساسات بود،‌ولی این عامل در مكتب امام حسین‌علیه السلام بوده و خواهد بود و این گریه ها و عزاداری های عارفانه و با بصیرت است كه این مكتب را زنده نگهداشته و خواهد داشت.
● سوره فجر و امام حسین علیه السلام
در این سوره شریفه به فجر و ده شب عظیم القدر و شفع و وتر و مطلق شب قسم یاد شده است كه دلالت بر عظمت و اهمیت این موارد می باشد. این موارد به عنوان مقدمه و دلیل در هم شكسته شدن صولت جباران وظهور حق و حقیقت مورد قسم یاد شده اند.
در پایان سوره، ناگهان سهن از عروجی ملكوتی از شخصیت عظیم القدری است كه به درجه اطمینان و رضای الاهی نائل شده است.
قسم به ده شب از پی قسم به فجر،‌گویای ارتباط میان این دو می باشد كه ظاهرش قسم به سپیده دم پایان شب دهم مذكور می باشد.
در قرآن كریم تنها در یك مورد از ده شبی عظیم القدر سخن می گوید كه چله مناجات و لقاء حضرت موسی‌علیه السلام را با خدا تكمیل می كرد: « و ما موسی‌علیه السلام را سی شب وعده كردیم و آن را با ده شبی عظیم القدر تكمیل كردیم، پس موسی‌علیه السلام میقات پروردگارش را در چهل شب تمام نمود »(۲)
این میقات حضرت موسی‌علیه السلام با توجه به روایات بسیاری از ابتدای ذیقعده تا دهم ذی‌الحجه بوده است كه این ده شب تكمیلی، همان ده شب اول ذی‌الحجه می باشد كه فجر از پس این ده شب، همان فجر عید قربان می باشد.
سنت قربانی كردن به پیشگاه خداوند در روز نهم ذی‌الحجه، سنت ابراهیمی است كه از حادثه ماموریت ذبح حضرت اسماعیل‌علیه السلام در منطقه منی در روز دهم ذی‌الحجه به یادگار مانده است.
پس با توجه به این نكات قرآنی، این فجر، همان فجر عید قربان می باشد كه از پس ده شب عظیم القدر دهه اول ذی‌الحجه قرار دارد.
از اینجا معلوم می گردد كه این نفس مطمئنه مطرح شده در پایان سوره،‌ شخصیت عظیم القدری است كه چهل شب بیتوته و راز و نیاز با خدای عالم خصوصا ده شب اخیر را به نحو احسن به پایان رسانده، در روز دهم قربانی عظیمی را به پیشگاه خدای عالم عرضه داتشه است، آن‌چنان كه او را به مقام رضا و تسلیم محض امر خدا رسانده است.
با این توجه برجسته ترین قربانی عجیب در راه خدا،‌ از پس این سیر و سلوك معنوی راسیدالشهدا حسین بن علی‌علیه السلام به پیشگاه الاهی عرضه نموده است. شخصیتی كه خود و عزیزترین عزیزانش را درقربانگاه كربلا در راه خدا قربانی نموده است.حضرت حدود ۲۷ ماه رجب سال ۶۰ هجری از مدینه خارج شده،‌ سوم شعبان وارد مكه می شود از مكه، ۸ ذی‌الحجه یا ۱۰ ذی‌الحجه بعد از فجر عید قربان به سوی كوفه حركت می كند.
به راحتی می توان در جواب افرادی كه اعتقاد دارند كه امام در ۸ ذی‌الحجه حركت كدره اند گفت كه امام هنگام ورود به مكه آیه ای را قرائت كردند مبنی بر این كه شهر مكه برای من امن و امان خواهد بود: «فلما تلقائ مدین ... و رب نجنی من القوم الظالمین» لذا نمی توان استدلال آن ها را مبنی بر وجود تهدید و ناامنی بر علیه امام را قبول كرد و به نظر می رسد چنانچه اشاره شد این توطئه ای باشد كه توسط عبدالله بن زبیر طراحی شده است.
اضطراب قبل از ورود به مكه و امنیت خاطر و سرور و ابتهاج عجیب ملكوتی حضرت هنگام خروح از مكه كه در سخنرانی شب عید قربان حضرت نمودار است ، خبر از چله ملكوتی وی‍ژه حضرت و بهره مندی از بركات عظیم لیال عشر در مواقف حج می دهد؛ میقات و موقفی كه میعاد ارواح انبیا و اولیا از آدم تا خاتم‌علیهم السلام در این زمان و مكان می باشد.
لیال عشر و فجر حضرت در مكه و لیكن قربانگاه حضرت به همراه عزیزانش در كربلاست این تنها لیال عشر و فجری است كه به عروج حیرت انگیز حاجیانش ختم می شود و حج كننده و قربانی یكی است.
امام حسین و یارانش به عنوان قربانیان واقعی به معراج خونین الاهی لبیك می گویند و با این معراج خونین خود،‌ صولت و ابهت و هیمنه ظالمان را متزلزل می كنند و این همان معنی آیات پایانی سوره فجر است. «یا ایتها النفس المطمئنهٔ. ارجعی الی ربك راضیهٔ. فادخلی فی عبادی. وادخلی جنتی.»
● زیبایی های توحیدی نهضت عاشورا
ما رایت الا جمیلا
زمانی كه اسرا را به مجلس ابن زیاد لعنت الله علیه بردند،‌ابن زیاد با حال تحقیرآمیز خطاب به حضرت زینب سلام الله علیها سوال كرد: دیدی برخورد خدا با برادرت را؟ در واقع با این استنباط،‌ ابن زیاد خود را فردی الاهی قلمداد كرده و تمامی جنایت‌های حكومت یزید را نیز الاهی جلوه دهد. اما شیرزن كربلا حضرت زینب سلام الله علیها در جواب آن ملعون فرمود: «ما رأیت الا جمیلا»: چیزی به جز زیبایی ندیدم.
متاسفانه برخورد ما شیعیان با حادثه عظیم كربلا بسیار تاسف برانگیز است. چرا كه با تفسیر ذهنی و دور از قرآن این حادثه و شخصیت های والای این نهضت،‌ظلم بزرگی را مرتكب می شویم. مثلا در مراثی و ذكر مصیبت ها این چنین برخورد توحیدی حضرت زینب سلام الله علیها را نادیده گرفته و ایشان را تا حد انسان های معمولی پایین می آوریم و چنان وانمود می كنیم كه ایشان در این حادثه همچون یك خواهر برای امام حسین بودند. در حالی كه ایشان در این سفر در ركاب امام بودند نه برادر خویش.
لكن اینجا سوال دیگری مطرح می گردد كه: چرا امام حسین علیه السلام اهل بیت خودشان را همراهشان به كربلا آورده بودند؟
امام حسین علیه السلام به دستور خداوند می خواست اهل بیتش را نیز با خود به معراج ببرد ولی از درك مردم آن زمان به دور بود و به همین خاطر در جواب آنهایی كه علت همراهی اهل بیت ایشان را در این سفر جویا می شوند یك جواب تكلیفی و تعبدی می دهند «ان‌شاءالله ان براهن سبایا» خداوند می خواهد اهل بیت مرا اسیر ببیند. در حالی كه بحث، بحث دیگری بود. اگر زینب سلام الله علیها نبود، حادثه كربلا فراموش می شد. اگر حضرت زینب سلام الله علیها به معراج نرفته بود، این گونه نمی توانست صلابت از خود نشان دهد.
● شب عاشورا
شب عاشورا شبی است كه فردای آن معراج خونین امام حسین علیه السلام و یاران با وفایشان رخ داد. ایشان خطبه ای شبیه آن خطبه ای كه هنگام خروج از مكه ایراد كرده بودند، تكرار نموده و جزئیات حادثه فردا را به یارانشان تشریح كردند و نسبت به ابعاد مختلف آن آگاهی دادند. چرا كه امام حسین علیه السلام به عنوان یك رهبر اسلامی باید به تمام افراد حاضر بصیرت داده و فرصت انتخاب را در اختیار همه آنها قرار دهند. باید همه یاران حاضر بدانند كه فردا صلحی در كار نبوده و برای كسانی كه می مانند سرنوشتی جز شهادت و تكه تكه شدن و اسارت در انتظارشان نخواهد بود. بدین معنی كه هر كدام از افراد حاضر باید فرصت انتخاب ازادانه داشته و با آگاهی كامل تصمیم خود را بگیرند.
ای نشمی در حثیثت سنت الاهی است كه خداوند نیز در قرآن می فرماید: «ان هدیناه السبیل اما شاكرا و اما كفورا»، «ما را هدایت را نشان دادیم، حال یا پیروی میكنید و شاكر می شوید و یا اینكه پیروی نمی كنید و از كفار خواهید شد.». این آیه قرآن بیانگر اختیار دادن خداوند به بندگان در انتخاب یا عدم انتخاب راه سعادت و صراط مستقیم است.
اما جمله ای از امام حسین علیه السلام در مقاتل ذكر شده است كه فرموده اند: « اینها با من كار دارند، هر كس می خواهد از تاریكی شب استفاده كند و برو د و بیعت را از گردنشان برداشتم و هر كس می تواند از اهل بیت من چند نفری با خود ببرد.»
انتساب این سخنان به امام حسین علیه السلام بعید به نظر می رسد،‌چرا كه امام حسین علیه السلام در هنگام حركت از مدینه كاملا از شهادت خود و اسارت اهل بیتشان آگاه بودند و در جواب آن هایی كه تقاضا می كردند كه اهل بیت را همرا نبرند، می فرمودند كه خداوند می خواهد اهل بیت مرا در اسارت ببیند.
از این مباحث می توان این نتیجه را گرفت كه امام با آگاهی كامل و هدفی كاملا مشخص اهل بیت خودشان را آورده بودند، چرا كه اگر اهل بیت ایشان نبودند، پیام عاشورا به گوش جهانیان نمی رسید. اگر خطبه های آتشین امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها نبود، دشمن، قیام عاشورا را از بین می برد و به حجاست كه كار حضرت زینب سلام الله علیها و اهل بیت امام حسین علیه السلام را عاشورای دوم بنامیم.
آخرین دلیلی كه برای عدم انتساب آن سخنان به امام حسین علیه السلام می توان ارائه داد،‌ ذلیل قرآنی است. در قرآن شرایطی شبیه آن شرایطی كه در شب عاشورا حاكم بود، اشاره شده و شب عروج آسمانی حضرت عیسی را بیان می كند.
در آیه ۲۵ سوره آل عمران چنین می فرماید:«فلما احسن عیسی منهم الكفر قال من انصاری الی الله...» در این آیه حضرت عیسی علیه السلام از یارانش سوال می كند كه چه كسانی مرا در راه خدا یاری می كنند؛ در جواب می گویند:«نحن انصار الله» : ما یاران و انصار خداوندیم،‌یعنی شما محور دین هستید. حمایت از شما یعنی حمایت از خدا.
بنابراین می توان نتیجه گرفت امام حسین علیه السلام در شب عاشورا نسبت به حوادث روز عاشورا به یارانشان بصیرت كامل داده، عاقبت حمایت و عدم حمایت از دین خدا را یادآور شدند و سپس چراغ‌ها را خاموش كرده و فرمودند كه هر كس بخواهد می تواند برود.(۳)
اما در مورد انگیزه ساختن چنین احادیثی بایستی گفت كه اینگونه احادیث ساخته افرادی هم‌چون حر جوفی است كه با این عمل می خواستند سرپوشی بر عدم حمایت‌شان از از امام درست كنند تا بتوانند در بین مردم زندگی كنند. چرا كه مردم اینگونه افراد را مذمت كرده و می پرسیدند كه چرا امام را یاری نكردید و بازگشتید و آنها نیز در جواب می گفتند كه امام حسین علیه السلام بیعت را از ما برداشته و گفتند كه اینها با من كار دارند و شما می توانید بروید و ما نیز به خاطر سخن ایشان برگشتیم.
بنابراین باید سعی كنیم تا قیام عاشورا و نهضت الاهی امام حسین علیه السلام را با معیارهای الاهی كه متقن ترین و مطمئن ترین مرجع می باشد،‌دنبال كنید تا به شناخت حقیقی و و اقعی دست یابیم.
● و اما امروز
حق و باطل همیشه هست و هر كدام را رهروانی است. امروز قافله سالار جبهه حق،‌ وجود مبارك بقیهٔالله عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف است كه دلی پرخون از ظلم ظالمان،‌مكر منافقان و سكوت مدعیان انتظار دارد. اكنون هر روز ما عاشورا است و تیرهای دشمن هر لحظه عزت اسلام را نشانه رفته اند. یزید مرده است، اما یزیدیان زنده اند. شمر نیست،‌ اما بدتر از شمرها پراكنده اند.
آیا برای آمدن حسن زمان آماده ای؟ آیا قلب خود را از دوستی یزیدیان خالی كرده ای؟ دوستی مسلم ها به دل داری یا ابن یزیدها؟ یا مثل خیلی از كوفیان انس با زندگی و راحتی، تو را از دایره این نبردها بیرون كشیده است؛ كه اگر این‌گونه باشد بدان كه باید دنباله رو حق بود یا باطل. و حالت دیگری نیست،‌ چه آنان كه با عمل و اقدام، دشمنان حق را یاری كردند و چه آنها كه با سكوت، مهیا كننده زمینه ظلمشان شدند؛ هر دو از لشكر جبهه باطلند.
اكنون، نیك در خود بنگر، كه آیا عاشق راستین حسین هستی؟ كه اگر این چنین باشد، باید عاشق جهاد و شهادت باشی. ببین به خاطر دین، از چه ها گذشته ای كه غیر از تو نگذشته اند؟ و در نهایت بنگر كه از مدعیان راحت طلبی یا منتظران شهادت طلب؟
آنان كه رفتند كار حسینی كردند. آنان كه ماندند باید كار زینبی بكنند و گرنه یزیدند.
بیایید اگر مرهمی بر داغ مصیبت ثارالله علیه السلام، بر دل مولایمان بقیهٔالله ارواحنا فداه نیستیم،‌با معصیت قلبش را نرنجانیم.
یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجهٔ
مالك رحمتی
پی نوشت:
۱ - سوره قصص آیه ۲۲
۲ - سوره اعراف آیه ۱۴۲
۳ - ر.ش بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن، نوشته دكتر نقی پورفر ص۱۳۶ تا ۱۴۳


همچنین مشاهده کنید