چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا
ورود امام(ع) به کرب و بلا
بحول و قوه الهی در ایام محرم بنا داریم که به مناسبت روزهای مهم واقعه کربلا گوشهای از حوادث، خطبهها و بیانات حضرت سیدالشهداء و یاران باوفایش را که از کتاب ارزشمند لهوف سیدبنطاووس انتخاب شده به ترتیب خدمت شما خوانندگان گرامی عرضه داریم امید آن را داریم که مورد توجه و استفاده شما عزیزان قرار گیرد و توانسته باشیم در این ایام دین خود را به امام و یاران وفادارش ادا نماییم.
راوی چنین گفته که پس از مکالمه امام(ع) با حر بنیزید، آن جناب برخاست در میان اصحاب سعادت انتساب خطبهای ادا نمود و شرایط حمد و ثناء الهی را به جای آورد و جد بزرگوار خویش را بستود و درود نامحدود بر روان پاک حضرتش نثار نمود سپس فرمود: ای گروه مردم! به تحقیق مشاهده مینمایید آنچه را که بر ما نازل گردیده و به راستی که روزگار تغییر پذیرفته و بدی خود را آشکار نموده و نیکی و معرفت آن باز پس رفته و در مقابل، شیوه تلخکامی و نامرادی شتابان و بر استمرار است و از کاس روزگار باقی نمانده مگر دردی از آن درته پیمانه حیات و از گلستان عیش بجز خار و زمین شورهزار بیآب و گیاه؛ آیا نمیبینید که حق را کسی معمول نمیدارد و احدی از باطل نهی نمینماید؟!
نتیجه این وضعیت، این است که مومن راغب گردد به ملاقات پروردگارش به طریق حق و به درستی که من مرگ را نمیبینم مگر سعادت و نیکبختی و زندگانی را با ستمکاران الا دلتنگی و سستی
در این هنگام زهیر بن قین از جای برخاست و عرضه داشت: ای فرزند رسول! ما همه فرمایشات شما را شنیدیم و گوش دل به آن سپردیم. خدا تو را بر جاده هدایت مستقیم دارد. اگر که دنیا از برای ما پاینده بودی و ما در آن جاویدان، البته کشته شدن را برای تو بر زندگانی همیشگی دنیا، ترجیح میدادیم، چه جای آنکه دنیا را بقایی نیست.همچنین راوی گفته که هلال بن نافع بجلی هم برخاست و عرض نمود: به خدا سوگند که ما ملاقات پروردگار خود را ناخوشایند نمیدانیم و بر نیتهای صادق و بصیرت مخلصانه خویش ثابت و پایبندهایم؛ دوستیم با دوستانت و دشمنیم با دشمنانت. آنگاه بریربن خضیر از جای برخاست و گفت: یابنرسولا... ! به تحقیق که خدای عز وجل بر ما منت گذارده است که در مقابل تو کشته گردیم و اعضای ما پاره پاره شود و در عوض جد بزرگوار تو در روز قیامت شفیع ما بوده باشد. راوی گفت: آن جناب پس از استماع این کلمات از یاران و جان نثاران، برپا خاست و قامت زیبا بیاراست و بر مرکب خویش سوار گردید و از هر طرفی که خواست مرکب براند، حر و اصحابش، آن جناب را ممانعت میکردند و گاهی دیگر ملازم رکابت میبودند و به همین منوال بود تا آنکه به زمین کربلا رسیدند و آن، روز دوم محرم بود و چون به کربلا رسید، فرمود: نام این زمین چیست؟
عرضه داشتند که این زمین کربلا است.
فرمود: خداوندا! به تو پناه میبرم از <کرب> و <بلاء.>
پس از آن فرمود: این کرب و بلا است.
<انزلوا، هاهنا محط رحالنا و مسفک دمائنا؛> پیاده شوید که اینجاست محل افتادن بارهای ما و مکان ریخته شدن خونهای ما؛ اینجاست آرامگاه ما.
جدم رسول خدا(ص) مرا از این واقعه آگاه ساخته...
یاران امامحسین(ع) پس از شنیدن این سخنان همگی از مرکبهای خود فرود آمدند و حر با اصحابش نیز در کناری منزل گرفتند و جناب سید مظلومان - علیهالصلاه و السلام - بر روی زمین بنشست که شمشیر خود را اصلاح و آماده نماید و این اشعار را زمزمه فرمود:
<یا دهر اف لک من خلیل...؛> ای روزگار! اف باد مر تو را، چه بد دوستی هستی چه بسیار که تو در صبحگاهان و شامگاهان که طالبان و مصاحبان خویش را به قتل رسانیدی و روزگار در بلاهایی که بر شخص نازل میشود به بدلی قانع و راضی نیست و هر زنده سبیل مرگ را رهسپار است چه بسیار وعده کوچ نمودن از این دار فنا نزدیک شده و بجز این نیست که نهایت امر هر کسی به سوی خداوند جلیل است.
راوی گفته که علیا مکرمه زینب خاتون دختر فاطمهزهرا(ع)، این کلمات را از برادر خود شنید، عرضه داشت: این سخنان از آن کسی است که یقین به کشته شدن خویش دارد.
امام حسین(ع) فرمود: بلی چنین است! ای خواهر، من هم در قتل خود بر یقینم.
آن مخدره فریاد واثکلاه برآورد که حسین(ع) دل از زندگانی برگرفته و خبر مرگ خویشتن را به من میدهد.
راوی گوید: زنان حرم یک مرتبه همگی به گریه و الم افتادند و لطمه به صورت زدند و گریبانها پاره نمودند و جناب امکلثوم فریاد برآورد <وامحمداه، واعلیاه، واحسناه> که ما بعد از تو ای ابا عبدالله به خواری اندر خاک مذلت برگیریم. و این گونه سخنان میگفتند.
راوی گوید: امام حسین(ع) خواهر خویش را دلداری میداد و میفرمود:
ای خواهر! به آداب خدایی آراسته باش و پیراسته بردباری را شعار خویش ساز؛ به درستی که ساکنان ملکوت اعلی، فانی میگردند و اهل زمین همه میمیرند و جمیع خلق و همه مخلوقات جهان هستی در معرض هلاک خواهند بود.
سپس فرمود: ای خواهرم امکلثوم، و تو زینت و هم تو ای فاطمه و تو ای رباب! نظر نمایید که چون من کشته شوم، زنهار که گریبان پاره نکنید و صورت بر مرگ من مخراشید و سخن بیهوده نگوئید.
منبع : روزنامه سیاست روز
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رئیس جمهور مجمع تشخیص مصلحت نظام مجلس شورای اسلامی قوه قضاییه مجلس رهبر انقلاب شورای نگهبان قوه قضائیه دولت سیزدهم صادق زیباکلام مجلس دوازدهم
قتل پلیس تیراندازی هواشناسی تهران شهرداری تهران بارش باران دستگیری پلیس راهور سازمان هواشناسی سیل وزارت بهداشت
یارانه چین بانک مرکزی قیمت دلار قیمت خودرو خودرو قیمت طلا سایپا بازار خودرو مسکن بورس دلار
فردوسی شاهنامه آلیس مونرو نمایشگاه کتاب همایون شجریان سحر دولتشاهی نمایشگاه کتاب تهران کتاب تلویزیون سینمای ایران دفاع مقدس سریال
دانشگاه تهران وزارت علوم فضا تحقیقات و فناوری
اسرائیل روسیه رژیم صهیونیستی غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه افغانستان اوکراین طوفان الاقصی
فوتبال استقلال پرسپولیس لیگ برتر رئال مادرید لیگ برتر انگلیس فولاد خوزستان لیگ برتر ایران مهدی طارمی باشگاه استقلال فولاد بازی
هوش مصنوعی گوگل همراه اول موبایل تبلیغات هواپیما ناسا نوآوری دوربین اپل
زوال عقل کاهش وزن ویتامین کودک نمک سلامت روان پرستار کنسرو