پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

بزرگ‌ترین عملیات هجومی تاریخ ۱۹۳۹


بزرگ‌ترین عملیات هجومی تاریخ ۱۹۳۹
● نبرد: ۷۹ نبردهوائی انگلیس و آلمان
امروزه نیز هواپیماها نقش فرعی را در جنگ‌ها بازی می‌کنند اما در ۱۹۳۹ حتی کسی نقش فرعی برای آن‌ها قائل نبود. استراتژی آلمان مبنی بر جنگ برق‌آسا این نظر را تغییر داد. هواپیماهای اشتوکاوهاینکل آلمان که دارای قدرت بمباران بسیار سریع و قوی بودند در نابود کردن قدرت دفاعی فرانسه و لهستان نقش مهمی بازی کردند. اما این‌بار نقش بزرگ‌تری توسط هیتلر برای آن‌ها در نظر گرفته شده بود. در ژولای ۱۹۴۰ پس از شکست فرانسه، هیتلر دیگر برنامه خاصی برای نبرد نداشت. بنابراین به‌دنبال صلح با انگلیس شکست خورده رفت اما چرچیل سرسختانه این پیشنهاد را رد کرد.
برای هیتلر، با ۲۰۰ لشکر دارای روحیه عالی تنها یک راه باقی ماند عبور از دو، کاله و دریای مانش و ورود به انگلیس. انگلیس در این زمان در خاک اصلی خود از هرگونه نیروی دفاعی بی‌بهره بود.
۳۰۰ هزار سرباز بی‌ساز و برگ که از عملیات تخلیه دونکرک جان سالم به‌در برده بودند حتی سازمان درست نظامی نداشته و به‌جزء آن‌ها به قدرت عظیم نیروها اکثراً محلی انتظامی و فاقد تجربه بودند. (انگلیس اصلاً گمان نمی‌کرد که به این سرعت فرانسه از پا درآید.)
اما ژنرال‌های آلمانی که اکنون از سواحل فرانسه چراغ‌های سواحل شرقی انگلیس را می‌دیدند به هیتلر تأکید می‌کردند با توجه به قدرت عظیم دریائی انگلیس این فاصله ۹۰ کیلومتری (خاک اروپا تا انگلیس) غیرقابل عبور است. مگر آنکه تمام نیروهای هوائی انگلیس از بین برود وبه‌جای آن آلمان با قدرت هوائی کشتی‌های جنگی انگلیس را از کانال مانش دور کند و آنگاه در پناه آتش توپخانه و هوائی حداقل ۵۰ لشکر آلمانی در جنوب انگلیس پیاده شوند. این نقشه متهورانه از نظر هیتلر اجرائی نبود اما به هر حال تحت فشار ستاد ارتش آلمان و گورینگ دستور نابودی نیروی هوائی انگلیس داده شد.
این نبرد در ۲ مقطع شدت گرفت ۱۰ ژولای تا ۱۸ اوت و ۲۴ تا ۲۷ سپتامبر.
● حمله با ۴۶۷۰ هواپیما
در اوایل ژولای، آلمان ۴۶۶۹ هواپیما مرکب از ۱۳۹۰ بمب‌افکن، ۳۴۶ شکاری بمب‌افکن عمود پرواز و ۹۳۳ شکاری را در فرودگاه‌های فرانسه، بلژیک و هلند مستقر کرد
این هواپیماها انگلیس را به شدت تحت ضربات خود قرار دادند. از جمله اینکه در ۱۵ اوت دست به حمله‌ای متمرکز و مرگ‌بار علیه بنادر و سواحل انگلیس زدند. در این روز ۹۰۰ هواپیمای آلمانی با همین تعداد هواپیمای انگلیسی درگیر شدند که نتیجه آن سقوط ۷۶ هواپیمای آلمانی و ۳۶ هواپیمای انگلیسی بو.د. در همین زمان حملات به لندن نیز شدت گرفت که طی آن هزاران انگلیسی جان خود را از دست دادند.
موج بعدی حملات در ۲۴ اوت آغاز شد و تا ۶ سپتامبر ادامه داشت. در حالی‌که آلمان‌ها تلفات سنگینی را متقبل می‌شدند. انگلیسی‌ها نیز در این مدت به شدت فرسوده شدند. (یک گزارش نظامی نشان می‌دهد که در این زمان انگلیس به شدت با کمبود خلبان روبه‌رو شده بود تا آنجا که خلبانان بسیار تازه‌کار پشت هواپیماها می‌نشستند.)
در طول ماه اوت به گفتهٔ آلمان‌ها ۱۱۱۵ هواپیمای انگلیسی از بین رفت. حال آنکه به‌گفته انگلیس این رقم حدود ۵۰۰ دستگاه بوده است. نبردهای ماه اوت تا ۶ دسامبر عمدتاً بر دوش هواپیماهای مستراشمیت ۱۰۹ و ۱۱۰ آلمان، آشتوکاوهانیکل بود و انگلیس نیز تنها متکی بر اسپیت فایر و هاریکن بود.
● حمله ۱۵ سپتامبر
در ۱۵ سپتامبر آلمان آخرین حمله بسیار سنگین خود را به انگلیس انجام داد. در این حمله ۳هزار هواپیما تمام بنادر، فرودگاه‌ها، و هواپیماهای انگلیسی را مورد حمله قرار دادند. جنگ هوائی مذکور که یک روز تمام طول کشید منجر به سقوط ۵۶ هواپیمای آلمانی و انهدام ده‌ها هواپیمای انگلیسی بر روی زمین و ۳۰ هواپیما بر روی هوا شد. اما نتیجه دلخواه آلمان به‌دست نیامد. چرا که انگلیس برای آنکه قدرت ضد حمله خود را ثابت کند شب ۱۵ سپتامبر با ده‌ها بمب‌افکن، بنادر غرب فرانسه را با کشتی‌های آلمانی لنگر انداخته، مورد حمله قرار دادند. حملات هوائی آلمان به انگلیس تا اواخر سپتامبر ادامه یافت و حتی در اکتبر ۱۹۴۰ دوباره تکرار شد اما آنچه انتظار می‌رفت هرگز رخ نداد.
▪ نتیجه نبرد
آمار تلفات هوائی ۲ کشور در این نبرد ۸۰ روزه بسیار سنگین گزارش شد (اگر چه هیچ‌گاه دقیق اعلام نشد.) گمان می‌رود ۱۰۰۰ خلبان کشته و ۲هزار هواپیما در این نبردها ساقط شده باشند.
در ۱۷ سپتامبر ۱۹۴۰ هیتلر طرح حمله به انگلیس را تا اکتبر و سپس تا ژولای ۱۹۴۱ عقب انداخت و با وقوع حمله عظیم به روسیه در ژوئن ۱۹۴۱ این طرح برای همیشه به بایگانی رفت. چرچیل درباره از جان گذشتگی چند هزار خلبان انگلیسی در این نبرد می‌گوید: هرگز در تاریخ جنگ‌ها، ده‌ها میلیون نفر این‌چنین مدیون چند صد نفر نبودند. واقعیت این بود که مقاومت چندهزار خلبان انگلیسی به‌همراه حدود ۴ هزار هواپیمایشان سرنوشت جنگ (و تاریخ) را تغییر داد. چرا که اگر حمله به انگلیس صورت می‌گرفت، لازم نبود هیتلر برای رهائی از بن‌بست، ۵ میلیون سرباز آلمانی را در استپ‌های پهناور روسیه به کشتن دهد.
● نبرد: ۸۰ بار باروسا
مادر تاریخ جنگ‌های بسیاری را به‌خود دیده است. از هجوم‌های سیل‌آسای نیم میلیون سرباز مغول به آسیای غربی تا حمله ارتش‌های ۳۰۰ هزار نفره عثمانی به جنوب اروپا از حمله گراند آرمه ۷۰۰ هزار نفره ناپلئون به روسیه در ۱۸۱۲ تا نبردهای انفصال آمریکا که منجر به مرگ ۶۰۰ هزار نفر شد. اما نبرد بارباروسا نه مشابهی تا آن تاریخ داشت و نه آنکه بعدها تکرار شد. این نبرد از چنان وسعت و حجمی برخوردار بود که سایر نبردهای جنگ دوم جهانی با تمام عظمتشان در برابر آن مشتی عملیات فرعی محسوب می‌شدند.
▪ زمینه بروز نبرد
قبل از شروع جنگ جهانی دوم هیتلر در موافقتنامه محرمانه بین مولوتوف و ریبن تروپ (وزرای خارجه آلمان و شوروی) توافق کرد تا دست روس‌ها را در شرق اروپا باز بگذارد و در مقابل به آنچه که می‌خواهد در غرب دست بزند. اما اشتهای ”خرس سرخ“ در بلعیدن شرق لهستان در سپتامبر ۱۹۴۹، حمله به فنلاند، تصرف شرق رومانی و تصرف ۳ کشور لیتوانی، لاتویا و استوانی در ۱۹۴۰ به هیتلر فهماند که استالین به‌هیچ وجه عنوان شریکی قابل اعتماد نیست.
در واقع در سراسر بهار ـ تابستان ۱۹۴۰ که آلمان در حال منهدم کردن لشکرهای دولت‌های غربی بود شوروی نیز بیکار ننشسته و در حال نزدیک شدن به مرزهای شرقی آلمان بود.
اگر چه در ۱۹۴۱ دنیا از حمله آلمان به شوروی متعجب شد ولی امروز برای بسیاری واضح است که تصادم بین این دو قدرت مهاجم دیر یا زود رخ می‌داد حال در ژوئن ۱۹۴۱ نه اما در سال ۱۹۴۳ یا ۱۹۴۴ این مسئله گریزناپذیر بود.
هیتلر از طریق جاسوس‌های خود باخبر شده بود که انگلیس حداقل ۲ سال طول می‌کشد تا بتواند حتی یک میلیون سرباز مجهز را به جبهه اروپا بفرستد و ار آن‌طرف روس‌ها مرتب در حال توسعه سازمان ارتش خود بودند و اگرچه در ۱۹۴۱ سازمان ارتش آن‌ها با آلمان یکی بود اما مسلم بود اگر این ارتش در زمان صلح برابر با ارتش آلمان است در زمان جنگ چه ترکیب جهنمی خواهد داشت؟ کما اینکه بعدها مشخص شد روس‌ها در ۱۹۴۴ سطح ارتش سرخ را به ۱۵ میلیون نفر در قالب ۱۰۰۰ لشکر (!) افزایش دادند. فرصت در حال از دست رفتن بود بنابراین هیتلر باید دست به بزرگ‌ترین قمار زندگی خود می‌زد. حمله به شوروی و تصرف مسکو قبل از زمستان سرد روسیه. قماری که به قیمت حیات سیاسی و نظامی او، آلمان و تغییر نقشه سیاسی جهان به مدت نیم قرن تمام شد.
● ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱
درست یک‌سال پس از شکست فرانسه در ژوئن ۱۹۴۱، (و درست ۱۲۹ سال پس از حمله ناپلئون به روسیه در ۲۴ ژوئن ۱۸۲۱) ۵/۳ میلیون سرباز آلمانی و یک میلیون سرباز رومانیائی، فنلاندی و ایتالیائی با استفاده از ۱۸ هزار تانک و پشتیبانی ۱۰ هزار هواپیما حمله به شوروی را آغاز کردند. ارتش شوروی نیز در این زمان از نیروی قدرتمندی برخوردار بود. ۴ میلیون سرباز، ۱۰ هزار تانک و حدود همین تعداد هواپیما. اما در این زمان همه می‌دانستند که قدرت رزمی لشکرهای آلمانی چندین برابر مشابه روسی آن‌ها است.
ارتش ۵/۴ میلیون نفری رایش در این زمان زیر نظر ۲ فرمانده بسیار بزرگ آلمانی یعنی فون روندشتت (فرمانده سپاه مرکزی) قرار داشت. این دو سرفرمانده آلمانی مجدداً از روش حمله برق‌آسا استفاده کرده و به سرعت نیروهای رزمی و موتوریزه خود را در خاک اروپائی شوروی به پیش راندند. همزمان با حمله این واحدهای عظیم هواپیماهای آلمانی تمام خطوط مخابراتی و مواصلاتی روس‌ها را بمباران کرده و مانع به‌هم پیوستن لشکرهای روس به یکدیگر شدند. سرعت عمل آلمان‌ها سبب شد تا بسیار سریع‌تر از آنچه همه گمان می‌بردند خطوط دفاعی روس‌ها از هم بپاشند و نیمی از ارتش سرخ بدون ارتباط با نیمه فعال خود به‌جای مقاومت برنامه‌ریزی شده به دفاع منفعلانه دست بزند.
در جنوب لشکرهای آلمانی با چرخش ناگهانی روس‌ها را به سمت دریای سیاه ون اوکران عقب راندند و فون روندشتت خیلی سریع اعلام کرد که در جنوب و اوکراین با مقاومت‌های جدی‌ای روبه‌رو نیست. و به‌دنبال فتح اوکراین وارد عمل می‌شود. در جبهه مرکزی فون بوک پس از درهم کوبیدن واحدهای خط مقدم روسیه در ۶ ژولای در مینسک در ۳۰۰ کیلومتری غرب ارتش شوروی را با ضربه‌ای خردکننده به عقب راند. در نبرد مینسک صدها هزار سرباز سرخ کشته و ۳۲۴ هزار نفر اسیر شدند. این نبرد تعیین کننده که منجر به تسخیر منابع بزرگ نظامی روس‌ها به میزان ۱۸۰۰ توپ و ۳۳۳۰ تانک به‌دست آلمان‌ها شد،
تقریباً مسکو را بلادفاع در برابر آلمان‌ها قرار داد. استالین در پی شکست مینسک بلافاصله ژنرال تیموچنکو را به فرماندهی قوای ارتش منصوب کرد و به‌دنبال فراخوان ۱۰۰ لشکر روسی از مرزهای شرقی آسیائی (و سیبری) رفت. در ۲۸ ژولای سپاه هفتم آلمان که ورزیده‌ترین واحدهای زرهی آلمان را در خود جای داده بود به فرماندهی ژنرال گودریان (مدرس اصلی تز استفاده از زره‌پوش‌های انبوه) با تصرف اسمولنسک در ماه اوت به ۱۵۰ کیلومتری غرب مسکو رسید.
● اشتباه مرگ‌بار هیتلر
در چنین زمان حیاتی که ارتش استالی پاره پاره شده بود، نظر استاد ارتش آلمان و شخص ”هالدر“ رئیس ستاد، حرکت بدون فوت وقت به سمت مسکو (قبل از سرد شدن هوا) بود. اما هیتلر که خود نیز از چنین پیشرفتی به وحشت افتاده بود ترسید که حمله به عمق خاک روسیه سبب شود تا واحدهای پراکنده روس نیروهای او را دو بزنند.
حال آن‌که ژنرال‌های کهنه‌کار آلمانی به‌خوبی می‌دانستند که غافلگیری ارتش سرخ آن‌ها در نوعی بهت و وحشت فرو برده است و اکنون زدن ضربه به ”سر مار“ یعنی مسکو ضروری است. به هر تقدیر بنا به دستور شخص هیتلر ارتش‌های مرکزی موقتاً مسکو را رها کرده و به سمت لنینگراد (سن‌پیترزبورگ) در شمال روسیه حمله کردند و ارتش‌های جنوبی نیز به اهداف کم‌اهمیت تصرف کیف، خارکف، بنادر اودسا و سواستوپول پرداختند. در اوایل سپتامبر لنینگراد محاصره شد و در ۱۹ سپتامبر کیف سقوط کرد.