یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


به سیاره برادران کوئن خوش آمدید


به سیاره برادران کوئن خوش آمدید
«پیرمردها کشوری ندارند»، آخرین ساخته جوئل و ایتن کوئن، بیش از دیگر ساخته‌های این دو برادر نشان از تبحر آنان در درآمیختن هراس و طنز دارد. برادران کوئن پیش از این به سراغ ژانرهای آشنای هالیوود رفته بودند ـ فیلم نوآر (مردی که آنجا نبود)، داستان گانگستری (تقاطع میلر)، تریلر بر مبنای داستانی واقعی (فارگو) و کمدی هجوآمیز (ای برادر، تو کجایی؟) ـ اما به هر یک از این ژانرها به‌گونه خاص خود پرداختند.
همان‌گونه که «بارتن فینک»، شخصیت نمایشنامه‌نویس در فیلمی به همین نام ساخته برادران کوئن، ساعت‌ها درباره «حس بارتن فینک» گزافه‌گویی می‌کرد، در کارهای برادران کوئن نیز چیزی به نام «حس کوئن» وجود دارد، که به سختی قابل تعریف است اما با تماشای فیلم‌هایشان به خوبی می‌توان آن را درک کرد.
جاش برولین، بازیگر جدیدترین ساخته برادران کوئن، این فیلم را «سیاره کوئن» می‌نامد. او معتقد است: «کار آنان در حقیقت یافتن پوچی وجود ما در شرایط مختلف است. برادران کوئن حتی در چنین فیلم جدی‌ای نیز، می‌توانند بر لبان تماشاگر لبخند بنشانند و او را آسوده‌خاطر سازند.»
«پیرمردها کشوری ندارند»، بر مبنای رمانی از کورمک مکارتی ساخته شده و دارای ۳ شخصیت اصلی است. برولین ایفاگر نقش یک تگزاسی حیله‌گر است که بر حسب تصادف با گروهی قاچاقچی مواد مخدر برمی‌خورد که هنگام معامله در صحرا با یکدیگر درگیر و همگی کشته می‌شوند. بدین ترتیب او صاحب ۲ میلیون دلار پول بادآورده‌ می‌شود که از قاچاقچیان به جای می‌ماند. از سوی دیگر قاتلی بی‌رحم (خاویر باردم) در جست‌وجوی برولین است تا پول را از چنگش در آورد و در نهایت کلانتری شجاع اما درمانده (تامی لی جونز) نیز وجود دارد که در پی دستگیری هر دوی آنان است.
به‌نظر می‌رسد، چنین داستانی برای سازندگان فیلم‌هایی چون «بزرگ کردن آریزونا» یا «لبوفسکی بزرگ»، بیش از حد متعارف است. باوجود این تعادل میان طنز و خشونت سبعانه، ارائه تصویری آخرزمانی از آمریکا با استفاده از چشم‌انداز صحراهای وسیع تگزاس و پایان غافلگیرانه‌ای که مکارتی برای داستانش نوشته است، همگی عواملی هستند که باعث ورود این رمان به سیاره کوئن می‌شوند.
ایتن کوئن ۵۰ ساله،‌ در گفت‌وگویی که اخیرا به همراه برادرش انجام داد، گفت: «به محض خواندن این کتاب فهمیدیم از آن دست چیزهایی است که می‌توانیم تبدیل به فیلمش کنیم. شاید بخش عمده‌ای از این مساله به این خاطر باشد که کتاب در میان نوشته‌های کورمک هم اثری متفاوت است. نمی‌دانم چطور آن را توصیف کنم اما می‌توانم بگویم چیزی بیش از یک داستان تعقیب و گریز معمولی است.»
جوئل کوئن، ۵۲ ساله، صحبت‌های برادرش را چنین دنبال می‌کند: «کتاب مکارتی، از یک سو یک داستان جنایی معمولی به‌نظر می‌رسد اما از سوی دیگر اصلا این‌گونه نیست. جدا از پایان غیرمنتظره داستان، مکارتی در سه‌چهارم ابتدایی کتاب نیز شیوه‌ای خاص در روایت داستانش اتخاذ می‌کند که کاملا غیرمنتظره، بدیع و بسیار متفاوت از آن چیزی است که از چنین داستان‌هایی انتظار می‌رود. در این داستان هیچ چیز را نمی‌توان پیش‌بینی کرد.»
غیرقابل پیش‌بینی بودن، مساله‌ای است که در مورد کارهای برادران کوئن نیز صادق است. آنان کار خود در سینما را با Blood Simple، داستانی دیگر درباره جنایت در تگزاس و با بازی فرانسس مک‌دارمند، همسر جوئل، آغاز کردند. فیلم‌های اولیه برادران کوئن، شامل «بزرگ کردن آریزونا»، «تقاطع میلر» و «بارتن فینک»، باعث به‌وجودآمدن این تصور شد که آنان متخصص ساخت فیلم‌های هنری و کم‌فروش هستند. از میان این آثار، «بارتن فینک» در جشنواره کن ۱۹۹۱ با تحسین زیادی مواجه شد اما نتوانست به فروش مطلوبی دست یابد. «وکیل هادساکر»، فیلم بعدی آنان نیز،‌ سرگذشتی مشابه «بارتن فینک» داشت و باعث شهرت بیشتر کوئن‌ها به‌عنوان فیلمسازانی خارج از سیستم شد.
اما ناگهان «فارگو» از راه رسید و با فروش فوق‌العاده‌اش همه را متحیر کرد. «فارگو» همچنین توانست در هفت رشته، از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردان، نامزد اسکار شود. فرانسس مک‌درمند به خاطر این فیلم صاحب اسکار بهترین بازیگر زن شد و کوئن‌ها نیز توانستند جایزه بهترین فیلمنامه غیراقتباسی را از آن خود کنند. «فارگو» به شیوه‌ای هجوآمیز، داستانی تراژیک درباره یک آدم‌ربایی واقعی را روایت می‌کرد، که در مینه‌سوتا، زادگاه کوئن‌ها روی داده بود. ترکیب نامتعارف خشونت و هجو در این فیلم، باعث شده مینه‌سوتا همچون سرزمینی غریبه به‌نظر برسد.
«پیرمردها کشوری ندارند» نیز به همین شکل، تماشاگر را میان خشونت افسارگسیخته و طنز سرگردان می‌کند. جالب است که بیشتر طنز فیلم، ناشی از اعمال خاویر باردم، هولناک‌ترین شخصیت فیلم است. او با انبوه سلاح‌های عجیب و غریبش مدام از سویی به‌سوی دیگر می‌رود و با مردم درگیر می‌شود. به گفته باردم او نقش این شخصیت خشن را خیلی جدی بازی کرده است اما برادران کوئن توانسته‌اند از اعمال او نوعی کمدی خلق کنند.
به گفته باردم: «این اتفاق در کلیت فیلم و در کنار صحنه‌های دیگر شکل می‌گیرد. خدا را شکر، من چیزی از نیت آنها نمی‌دانستم، چون در این صورت ممکن بود طوری بازی کنم که خنده‌دار به نظر نیاید. وظیفه من این بود که تا حد ممکن جدی و ترسناک باشم و فکر می‌کنم این وظیفه را به خوبی انجام دادم. سپس کوئن‌ها صحنه‌های من را در کنار صحنه‌های دیگر و واکنش‌هایی که دیگر شخصیت‌ها به حرف‌های من نشان می‌دهند، قرار دادند و همین مساله باعث خنده می‌شود.» او می‌افزاید: «همین کارهاست که برادران کوئن را برادران کوئن کرده است. آنها می‌دانند چگونه از قرار دادن صحنه‌های مختلف کنار یکدیگر، هراس و از دل این هراس، خنده به وجود آورند.»
کلی مک‌دانلد، که در فیلم نقش همسر برولین را بازی کرده، نیز معتقد است: «آنان می‌دانند حتی در غمگین‌ترین اتفاقات زندگی نیز، طنز وجود دارد. این یکی از بزرگ‌ترین خصوصیات حیات انسان است، که می‌توان آن را سازگاری یا هر چیز دیگری نامید.»
خود کوئن‌ها اعتقاد چندانی به تفکیک سیاهی و روشنی در آثارشان، ندارند. ایتن در این باره می‌گوید: «فکر نمی‌کنم بتوان این دو خصیصه را چندان از هم تفکیک کرد. خیلی از موقعیت‌ها هستند که در واکنش به آنها هم می‌شود خندید و هم ممکن است بترسیم. از نظر ما هر دو واکنش مهم هستند اما باز هم می‌گویم آنها دو چیز جدا هم از نیستند که بتوان مقدار هر یک را جداگانه اندازه گرفت. حقیقت این است که واکنش هر فرد نسبت به یک مساله، بستگی به میل خودش دارد.»
جوئل می‌افزاید: «خود ما هم گاهی از اینکه مردم به برخی صحنه‌ها می‌خندند تعجب می‌کنیم اما اصلا احساس ناراحتی نمی‌کنیم. برای همه گاهی پیش می‌آید که به‌طور غیرمنتظره‌ای می‌خندند.»ایتن، خاطره‌ای درباره یکی از این صحنه‌ها، هنگام نمایش فیلم در جشنواره کن، به‌یاد می‌آورد: «خاویر در اتاق هتل نشسته است، زیپ کیفش را باز می‌کند و از داخلش اسلحه‌ای با یک صدا خفه‌کن خیلی بزرگ بیرون می‌آورد. همه تماشاگران به این صحنه خندیدند. اصلا توقع این خنده را نداشتم ولی خیلی از آن لذت بردم.»
جوئل می‌گوید: «این صحنه در آن موقعیت خیلی خنده‌دار بود و در عین حال می‌توانست هولناک هم باشد.» ظاهرا فیلم آینده برادران کوئن، بیش از هراس بر طنز متکی است، با وجود این ایتن تضمین می‌کند که هر دو ویژگی به یکسان در آن وجود دارند. «پس از خواندن بسوزان» کمدی ماجراجویانه‌ای با بازی جورج کلونی، فرانسس مک‌دارمند، براد پیت، جان مالکوویچ و ریچارد جنکینس است. این فیلم دومین همکاری جورج کلونی پس از «ای برادر، تو کجایی» با برادران کوئن خواهد بود. همان‌گونه که از «حس کوئن» انتظار می‌رود، برادران کوئن فیلم جدید خود را این‌گونه توصیف می‌کنند: داستانی در قالب تصویر درباره برخورد دو فرهنگ متضاد: «سیا» و دنیای تناسب اندام.این ترکیب عجیب، برادران کوئن را به یاد ملاقات‌شان با آن ریچاردز، فرماندار سابق تگزاس، می‌اندازد. در آن زمان آن دو مشغول ساخت «مردی که آنجا نبود» با بازی بیلی باب تورنتن بودند و به گفته کوئن، داستان فیلم جدیدشان را برای خانم فرماندار چنین توصیف کردند: «به او گفتیم درباره آرایشگری است که می‌خواهد در خشکشویی کار کند. فرماندار همان‌طور که به من و ایتن خیره نگاه می‌کرد، گفت: سعی می‌کنم از آن خوشم بیاید.»
آنتونی کویین
منبع: آسوشیتدپرس، ۷ نوامبر
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید