دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا
سه قدرتی که در جهان حکومت می کنند
بیشتر اوقات ساكت و خاموش بود و هرگز بازی های كودكان را دوست نداشت. آن روزها وقتی سربازان با غرش طلب ها در خیابان های مونیخ به حركت درمی آمدند، پنجره های عمارت ها برای دیدن آنها باز می شد اما هنگامی كه آلبرت كوچك با پدر و مادرش با چنین صحنه هایی برخورد می كردند برخلاف كودكان دیگر به گریه و زاری می پرداخت. از همان دوران كودكی از «اجبار» جمعی توسط عده ای دیگر تنفر داشت. سرانجام پسر بچه یهودی ما به مدرسه كاتولیك ها رفت و هیچ وقت دروغ نمی گفت. شاگردان مدرسه نام او را «شرافتمند» گذاشته بودند و همه او را شاگردی خیالباف و دوست داشتنی می دانستند. پدر و مادرش گرچه از دیرفهمی او نگران بودند اما این قضیه را پنهان می كردند. مادرش یك روز گفت «شاید روزی او استاد بزرگی شود» در مواقعی كه فامیل و آشنایان دسته جمعی به تپه های سرسبز اطراف می رفتند و همه بچه ها دسته جمعی دنبال بالا رفتن از تپه و بازی های خاص كودكان بودند ولی آلبرت به گوشه ای می رفت و ساعت ها به برگ درختان و حركت موج گونه درختان موقع وزش باد یا حركت مورچه ها یا ملخ ها خیره می شد و متفكرانه غرق در طبیعت می شد. در یكی از روزهای ماه ژوئن ۱۹۰۵ مردی جوان با موهای ژولیده خسته و وامانده به اداره پست شهر «برن» آمد و بسته نسبتاً بزرگی را كه روكش آن از زرورق های سیگار بود به دست كارمند داد.
آدرس: «مجله عملی آنالن در رشته فیزیك در لایپزیك آلمان» وقتی كه مرد برمی گشت آرامش فكری نداشت. نتیجه سال ها كوشش شدید فكری و زحمت بسیار فشرده مغز او بود كه پست شد. مرد آنقدر خسته بود كه چند روز بر سر كار خود در اداره ثبت اختراعات برن حاضر نشد. سال ۱۹۰۵ در مجله آنالن فیزیك، ۵ مقاله از او درج شد. مقاله ای تحت عنوان «سنجش ابعاد مولكول از یك راه نو» كه در دانشگاه را برای این كارمند ناشناس گشود.
مقاله ای تحت عنوان «درباره نظریه مربوط به تولید و تبدیل نور» كه بعدها نام «فتوالكتریك» گرفت برای او جایزه نوبل را به ارمغان آورد. این كشف او بر اعتبار فیزیك كوانتوم افزود و به كارهای طیف نگاری كمك كرد. سومین مقاله مربوط به «حركت كوچكترین ذره شناور در یك مایع» است كه زمانی موضوع تحقیقات رابرت براون گیاه شناس معروف انگلیسی بود. چهارمین مقاله «الكترودینامیك اجسام متحرك» بود. این مقاله عجیب و غریبی بود! چرا كه هیچ زیرنویس و منبع و ماخذی نداشت و نویسنده به هیچ دانشمند قبلی استناد نكرده است. این مقاله در نمایش خطوط كلی نظریه نسبیت نوشته شده بود.
و مقاله پنجم «آیا سختی یك جسم به انرژی محتوی آن بستگی دارد؟» كه یك جورهایی به قصد بیان نظریه نسبیت از وجود نیرویی شگرف و بی سابقه خبر داد. آلبرت آنقدر معروف شده بود كه دیگر همه او را در دنیا می شناختند. از كشورهای دیگر دعوتنامه دریافت كرد كه برای سخنرانی یا زندگی به آنجا برود. او به انگلیس، فرانسه و ژاپن رفت و سرانجام به آمریكا و پرینستون. روزی ۲ دانشجوی آمریكایی بر سر شهرت اینشتین شرط بندی می كنند. لذا نامه ای به نام و نشانی كوتاه و مختصر «پروفسور اینشتین، اروپا» پست كردند كه این نامه بدون تاخیر به مقصد رسید. دختری از اهالی پرینستون غالب روزها منزل خود را ترك می كرد و به منزل اینشتین می رفت. مادر او از این موضوع متعجب شده و از دخترك توضیح خواست و دخترك گفت، مسئله ریاضی مدرسه را نمی توانستم در منزل حل كنم و مردم می گفتند كه در خانه شماره ۱۱۲ ریاضیدان بزرگی زندگی می كند كه درعین حال مرد بسیار خوبی است، به خانه او رفتم و از او خواهش كردم كه در حل مسئله به من كمك كند، وی با كمال میل قبول كرد و مسئله را بسیار خوب برای من توضیح داد و وقتی كه او شرح می داد مسئله خیلی ساده تر از آن بود كه معلم مدرسه برای بچه ها بیان می كرد. و در آخر هم به من گفت، هر وقت مسئله و مشكلی داشتی كه نتوانستی آن را حل كنی پیش من بیا. مادر از این كار دختر خود ناراحت شد و از اینشتین عذرخواهی كرد. اما اینشتین پاسخ داد: هیچ گونه عذرخواهی لازم نیست، قطعاً من ضمن صحبت با این كودك خیلی بیشتر از او آموختم تا او از من. پروفسور آلبرت اینشتین روز دوشنبه ۲۸ فروردین سال ۱۳۳۴ مصادف با ۲۸ آوریل ۱۹۵۵ جهان پرآشوب را وداع گفت.
بنابر وصیت اینشتین هیچ گونه تشییع جنازه ای از او به عمل نیامد.
دانشگاه تهران نیز تلگراف تسلیتی به مناسبت درگذشت آلبرت اینشتین مخابره كرد و مجلس یادبودی برپا ساخت. جواهر لعل نهرو نخست وزیر هند بحق در مورد وی گفته است «وی دانشمند بزرگ این عصر و به واقع یكی از جویندگان عدالت و راستی بود كه هرگز با ناراستی و ظلم مصالحه نكرد». اینشتین درباره تدریس فیزیك به كودكان تفكر بسیار كرده بود. و نظرهای جالب توجهی داشت و بر خلاف اغلب دانشمندان كه از تدریس مطالب مقدماتی عار دارند، همواره اظهار تاسف می كرد كه هیچ وقت فرصت تدریس در مدرسه متوسطه نداشته است!
سه قدرت عظیم برجهان حكومت می كنند:«حماقت، ترس و حرص»
آدرس: «مجله عملی آنالن در رشته فیزیك در لایپزیك آلمان» وقتی كه مرد برمی گشت آرامش فكری نداشت. نتیجه سال ها كوشش شدید فكری و زحمت بسیار فشرده مغز او بود كه پست شد. مرد آنقدر خسته بود كه چند روز بر سر كار خود در اداره ثبت اختراعات برن حاضر نشد. سال ۱۹۰۵ در مجله آنالن فیزیك، ۵ مقاله از او درج شد. مقاله ای تحت عنوان «سنجش ابعاد مولكول از یك راه نو» كه در دانشگاه را برای این كارمند ناشناس گشود.
مقاله ای تحت عنوان «درباره نظریه مربوط به تولید و تبدیل نور» كه بعدها نام «فتوالكتریك» گرفت برای او جایزه نوبل را به ارمغان آورد. این كشف او بر اعتبار فیزیك كوانتوم افزود و به كارهای طیف نگاری كمك كرد. سومین مقاله مربوط به «حركت كوچكترین ذره شناور در یك مایع» است كه زمانی موضوع تحقیقات رابرت براون گیاه شناس معروف انگلیسی بود. چهارمین مقاله «الكترودینامیك اجسام متحرك» بود. این مقاله عجیب و غریبی بود! چرا كه هیچ زیرنویس و منبع و ماخذی نداشت و نویسنده به هیچ دانشمند قبلی استناد نكرده است. این مقاله در نمایش خطوط كلی نظریه نسبیت نوشته شده بود.
و مقاله پنجم «آیا سختی یك جسم به انرژی محتوی آن بستگی دارد؟» كه یك جورهایی به قصد بیان نظریه نسبیت از وجود نیرویی شگرف و بی سابقه خبر داد. آلبرت آنقدر معروف شده بود كه دیگر همه او را در دنیا می شناختند. از كشورهای دیگر دعوتنامه دریافت كرد كه برای سخنرانی یا زندگی به آنجا برود. او به انگلیس، فرانسه و ژاپن رفت و سرانجام به آمریكا و پرینستون. روزی ۲ دانشجوی آمریكایی بر سر شهرت اینشتین شرط بندی می كنند. لذا نامه ای به نام و نشانی كوتاه و مختصر «پروفسور اینشتین، اروپا» پست كردند كه این نامه بدون تاخیر به مقصد رسید. دختری از اهالی پرینستون غالب روزها منزل خود را ترك می كرد و به منزل اینشتین می رفت. مادر او از این موضوع متعجب شده و از دخترك توضیح خواست و دخترك گفت، مسئله ریاضی مدرسه را نمی توانستم در منزل حل كنم و مردم می گفتند كه در خانه شماره ۱۱۲ ریاضیدان بزرگی زندگی می كند كه درعین حال مرد بسیار خوبی است، به خانه او رفتم و از او خواهش كردم كه در حل مسئله به من كمك كند، وی با كمال میل قبول كرد و مسئله را بسیار خوب برای من توضیح داد و وقتی كه او شرح می داد مسئله خیلی ساده تر از آن بود كه معلم مدرسه برای بچه ها بیان می كرد. و در آخر هم به من گفت، هر وقت مسئله و مشكلی داشتی كه نتوانستی آن را حل كنی پیش من بیا. مادر از این كار دختر خود ناراحت شد و از اینشتین عذرخواهی كرد. اما اینشتین پاسخ داد: هیچ گونه عذرخواهی لازم نیست، قطعاً من ضمن صحبت با این كودك خیلی بیشتر از او آموختم تا او از من. پروفسور آلبرت اینشتین روز دوشنبه ۲۸ فروردین سال ۱۳۳۴ مصادف با ۲۸ آوریل ۱۹۵۵ جهان پرآشوب را وداع گفت.
بنابر وصیت اینشتین هیچ گونه تشییع جنازه ای از او به عمل نیامد.
دانشگاه تهران نیز تلگراف تسلیتی به مناسبت درگذشت آلبرت اینشتین مخابره كرد و مجلس یادبودی برپا ساخت. جواهر لعل نهرو نخست وزیر هند بحق در مورد وی گفته است «وی دانشمند بزرگ این عصر و به واقع یكی از جویندگان عدالت و راستی بود كه هرگز با ناراستی و ظلم مصالحه نكرد». اینشتین درباره تدریس فیزیك به كودكان تفكر بسیار كرده بود. و نظرهای جالب توجهی داشت و بر خلاف اغلب دانشمندان كه از تدریس مطالب مقدماتی عار دارند، همواره اظهار تاسف می كرد كه هیچ وقت فرصت تدریس در مدرسه متوسطه نداشته است!
سه قدرت عظیم برجهان حكومت می كنند:«حماقت، ترس و حرص»
منبع : روزنامه شرق
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران آمریکا مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان حجاب جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی انتخابات مجلس دوازدهم
قتل فضای مجازی هواشناسی تهران شهرداری تهران شورای شهر تهران سیلاب سامانه بارشی آموزش و پرورش سازمان هواشناسی باران آتش سوزی
خودرو بانک مرکزی بازار خودرو قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو دلار یارانه مسکن ایران خودرو حقوق بازنشستگان تورم
تلویزیون سینمای ایران سینما نمایشگاه کتاب دفاع مقدس صدا و سیما مسعود اسکویی صداوسیما کتاب موسیقی مهران غفوریان سریال
معماری
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین حماس جنگ غزه روسیه اوکراین امیرعبداللهیان ایالات متحده آمریکا نوار غزه جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر جواد نکونام مهدی طارمی سپاهان رئال مادرید بازی بارسلونا لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال
باتری گوگل آیفون اینستاگرام سامسونگ مایکروسافت اپل عکاسی ناسا
چای کاهش وزن فشار خون توت فرنگی سیگار کبد چرب