شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ارتباط شکر و شکوفایی


ارتباط شکر و شکوفایی
شکوفایی استعدادها و به فعلیت درآمدن قوای بالقوه انسان نیازمند زمینه مناسب و مقتضیات لازم است.
شکر خداوند سبحان و تشکر از کسانی که خدمتی به ما کرده اند می تواند زمینه مناسب بیرونی را برای شکوفایی استعدادها و قوای انسان فراهم سازد.
در این مقاله نویسنده کوشیده است تا براساس آیات قرآن مجید ارتباط شکر و شکوفایی را مطرح سازد.
مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:
● معنی و مفهوم شکر
شکوفایی به معنا و مفهوم اظهار و ابراز سرمایه ها و داشته های باطنی و درونی است. شکفتن شکوفه های طبیعت زمانی اتفاق می افتد که همه گونه شرایط و مقتضیات برای بروز آن فراهم شده باشد و از نظر درونی گیاه به بلوغ رسیده و نمو و رشد کاملی را طی کرده باشد و از نظر شرایط بیرونی در موقعیتی قرار گیرد که بتواند آثار و ثمرات درونی را به شکل شکوفه ها و در نهایت بر و میوه های متنوع بروز و ظهور دهد.
از سوی دیگر شکر و سپاس به معنا و مفهوم تصور نعمت و اظهار آن (مفردات راغب اصفهانی ص ۴۶۱ واژه شکر) و بهره گیری درست و بهینه از نعمت در مسیر کمالی است که شخص نعمت دهنده از وی خواسته است. شخصی که کتابی را به کسی می بخشد انتظار آن را دارد که شخص گیرنده آن را بخواند و از فواید آن بهره برد و در زندگی از آن استفاده کند و دست کم از آن لذتی ببرد. اما اگر شخص کتاب را در گوشه ای بیندازد در حقیقت نه تنها به بخشنده کتاب اهانت کرده است بلکه از نعمت در مسیر درست و کمالی آن سود نبرده است. از این رو گفته اند که شکر نعمت استفاده و بهره گیری درست آن است. بخشنده نعمت نه تنها بهره مندی شخص را همان سپاس می داند بلکه دوباره کتابی دیگر را در اختیار شخص می گذارد و از این که گیرنده به خوانش آن اقدام می کند شادان و خشنود می شود بلکه این را سپاس واقعی می شمارد حتی اگر گیرنده به زبان و یا به شکل دیگری از او تشکر نکند و سپاسگزار وی نباشد ولی همین استفاده درست و کمالی را عین سپاس و تشکر می شمارد و در درون خشنود و راضی است.
اگر انسان از نعمت ها و سرمایه های وجودی که خداوند به او بخشیده و عنایت کرده است به درستی و در مسیر کمالی که مسیر هدایت و رشد و تقرب است استفاده کند زمینه ها و شرایط بهتر و بیش تری را فراهم می آورد و روز به روز بر شکوفایی خود می افزاید. هر جامعه نیز این گونه است و شکر و سپاس نعمت ها و داشته ها و سرمایه ها به او کمک می کند تا به شکوفایی بهتر و بیش تر برسد و رشد و شکوفایی معنوی و مادی را تجربه کند و مؤلفه های دوگانه سعادت و خوشبختی یعنی آرامش و آسایش را فراهم آورد.
قرآن در آیاتی چند به این مسأله اشاره کرده است و ارتباط تنگاتنگی میان شکر و شکوفایی می یابد. این ارتباط میان امور تکوینی و تشریعی مانند تأثیر کلمات بر کلمات وجودی چون دعا و نیایش بر بارش باران امری ثابت است؛ بنابراین ارتباط میان امور تکوینی امری قطعی و یقینی است.
● مؤلفه های شکر
شکر چنان که گفته شد به معنای شناخت احساس و نشر آن (لسان العرب، ابن منظور ج ۷ ص ۱۷۰) و به تعبیر راغب اصفهانی تصور نعمت و اظهار آن است. این دو مؤلف به نام در حوزه ادبیات عربی شناخت و تصور نعمت را به عنوان یکی از دو مولفه شکر مطرح می کنند. به این معنا که شناخت نعمت و تصور و آگاهی از نعمت بودن یکی از پایه های اساسی شکر است. شخص می بایست از این که چیزی چون کتاب که به وی بخشیده شده است نعمتی است و چه فواید و
آ ثاری برای او خواهد داشت؟ آگاهی و شناخت داشته باشد تا متأثر از آن عمل کرده و از بخشنده تشکر و سپاسگزاری کند. به این معنا که به شناخت و آگاهی از آن چیز و نعمت به وی کمک می کند از آن به درستی بهره گیرد. اگر به کودکی کتابی داده شود از آن جایی که هیچ شناختی نسبت به آن ندارد آن را پاره کرده و دور می ریزد و یا بخشیدن رایانه به کسی که رایانه را نمی شناسد همانند بخشیدن یک جعبه است. زمانی شخص ارزش کتاب و رایانه را می داند که از کاربردهای آن آگاهی داشته باشد و ارزش آن را بشناسد و بداند. آن گاه است که شخص از بخشنده آن تشکر می کند.
مولفه دوم تشکر نشر و اظهار آن است. اظهار آن امری است که می تواند به اشکال مختلف انجام پذیرد. بسیاری از مردم با این بخش آشنا هستند و از این روست که دست کم متوقع و منتظر تشکر زبانی و اظهار هدایا و بخشایش خود از سوی گیرنده هستند و خود نیز این گونه در برابر هر نعمت و بخششی تشکر می کنند. در جشن های زادروز کودکانی که هدیه ای می آورند دوست دارند که کودکی که آن را می گیرد هدیه را باز کند و از او به این شکل تشکر شود و شادی و ذوق زدگی را در دوست خود بنگرد.
با بیان این مطلب روشن شد که تشکر می تواند به شکل های مختلف انجام پذیرد. دست کم سه شکل و گونه برای تشکر و سپاس از سوی زبان شناسان و روان شناسان و علمای اخلاق شناسایی و بیان شده است.
● مراتب شکر
راغب اصفهانی که در حوزه فرهنگ قرآن صاحب نظر و استاد بزرگی است به گونه ای که علامه طباطبایی در هر واژه ای به کتاب مفردات الفاظ القرآن وی رجوع می کند، در این باره می نویسد: شکر بر سه قسم است:
۱) شکر قلبی که یادآوری نعمت است؛
۲) شکر زبانی که سپاسگزاری و ستایش بر نیکی احسان کننده و صاحب نعمت است؛
۳) شکر سایر اعضای بدن که به کارگیری و صرف آن در جای خود است.
به نظر می رسد که شکر به معنای اخیر که به مفهوم به کارگیری نعمت در جای خود است مهم ترین و اصلی ترین نوع شکرگزاری باشد به ویژه اگر خداوند مورد نظر باشد؛ زیرا خداوند نیازمند تشکر زبانی و قلبی انسان نیست و در حقیقت همه بخشش ها و نعمت هایی که به انسان می دهد در راستای فضل و کرم اوست و از انسان و هر موجود دیگری می خواهد تا با بهره گیری درست از آن در مسیر کمالی قرار گیرند. از این روست که به کارگیری درست و به جا از هر نعمتی شکر نعمت دانسته شده است.
گاه واژه شکر درباره خداوند نیز به کار می رود و گفته می شود که خداوند شاکر و سپاس گزار است. راغب اصفهانی بر این باور است که مراد از کاربرد این واژه و وصف شاکرین درباره خداوند به معنای انعام و احسان بر بندگان و دادن جزای عبادات و پاداش اعمال نیک و خیر اشخاص است.(مفردات ص ۴۶۱)
ابن منظور بر این رای و نظر است که مراد از وصف شکر در حق خداوند آن است که خداوند موجبات رشد اعمال نیک مردمان را فراهم می آورد و اعطای پاداش مضاعف به آن هاست.(لسان العرب ج ۷ ص ۱۷۰)
به هر حال خداوند با افزایش نعمت از نظر کمی و کیفی رفتارهای بندگان خویش را پاداش می دهد و تشکر از سوی خداوند به این معنا و مفهوم است.
● آثار شکر و سپاس در زندگی
بی گمان شکر و سپاس به هر معنایی که گرفته شود و به هرشکل و نوعی انجام شود می تواند آثار و کارکردهای متنوع و متعددی در زندگی بشر به جا گذارد. بیان این آثار و کارکردها از آن جایی که جایگاه و اهمیت ارزشی شکر و سپاس را روشن می سازد می تواند برای تشویق و ترغیب مردم به انجام آن موثر باشد؛ از این رو در این جا به برخی از این آثار و کارکردها اشاره می شود.
ناگفته نماند که در بینش و تصویر قرآنی از شکر و سپاس به این مسئله توجه داده شده است که شکر و سپاس آدمی هیچ نفع و سودی به خدا نمی رساند چنان که عبادت و پرستش خداوند برای خداوند سود نمی رساند و خداوند بی نیاز از پرستش و ستایش آفریدگانش است و از نظر قرآن این گونه اعمال عبادی و رفتاری موجب می شود تا انسان از نعمت های خداوند به درستی و در مسیر کمالی خود بهره برد. از این روست که در آیات ۴۰ سوره نمل و ۱۲ سوره لقمان و هم چنین ۷ سوره زمر می فرماید که سود این شکر و سپاس آدمی به خود او باز می گردد: من شکر فانما یشکر لنفسه؛ هرکس سپاس گزار باشد از خودش سپاس گزار بوده است.
● افزایش نعمت
قرآن برای سپاس و تشکر آثار و کارکردهای چندی را بیان می کند که یکی از مهمترین های آن افزایش نعمت و رشد و ترقی کمی و کیفی آن است. خداوند در آیه ۷ سوره ا براهیم می فرماید: لئن شکرتم لازیدنکم؛ اگر سپاس گزار باشید هر آینه بر شما می افزاییم. به نظر می رسد که از آثار شکر و سپاس افزایش نعمتی است که به شخص داده شده است. به این معنا که اگر شخص از نعمت کتابی که به وی داده شده و یا غذایی که به او بخشیده شده تشکر کند بر مقدار کتاب ها و یا حجم و کیفیت غذاها افزوده می شود. این معنا هرچند که درست است ولی آن چه در آیه مطرح است امری فراتر از این معناست؛ زیرا خداوند می فرماید که شکر نعمتی موجب می شود که خود سپاسگزار به شکلی زیادت و افزایش یابد. این بدان معنا خواهد بود که با هر تشکر و سپاسی شخص از نظر کمالی و وجودی به مرتبه ای برتر دست می یابد و ترقی و تعالی می یابد.
اگر این معنا درست باشد که هست باید گفت که تشکر دراین تصویر قرآنی امری عملی است و این که شخص از نعمتی که به او داده شده است مانند نعمت بینایی و شنوایی و چشایی و دیگر نعمت های ظاهری و باطنی و مادی و معنوی می بایست به درستی بهره گیرد و آن را در مسیر کمالی قرار دهد تا موجبات افزایش بینایی و شنوایی وی شود و از آن مقام به مقام برتری چون بصیرت و رویت برسد. اگر بینایی مثلا گام نخست است بهره گیری درست آن در مسیر کمالی موجب می شود تا استعدادها و ظرفیت ها و توانایی های نهفته و سرشته دراین بخش خودشکوفایی یابد و در مسیر کمالی خود قرار گرفته و در نهایت به مقام رویت و بصیرت برسد و به جای مشاهده اموری حسی از این قابلیت برخوردار گردد تا ملکوت و جهان باطن را مشاهده و رویت نماید.
● شکوفایی استعدادها
در حقیقت خداوند بهره گیری از هر نعمتی را در مسیر درست و کمالی آن موجب شکوفایی استعدادهای آن بخش می داند. در علوم مختلف چون فیزیک و روان شناسی این معنا اثبات شده است که به کارگیری هر حسی موجب می شود تا سلول های آن تقویت و افزایش یابند. می گویند که هریک از انسان بسته به شغل و فعالیت های ذهنی و بدنی بخشی از سلول های مغزی را فعال می سازند و از میلیون ها سلول مغزی تنها درصد کمی از آن به کار می افتد و باقیمانده آن آکبند و بی استفاده می ماند. به گونه ای که اینشتن با آن همه بهره مندی از مغز خود در حوزه دانش ریاضی تنها ۴۵ درصد از سلول های خود را به کار گرفته بود.
بهره مندی از نعمت و به کارگیری درست از آن موجب می شود تا افزون بر آنچه داشته بخش های دیگری نیز شکوفا و فعال شود و به کار افتد. با این گونه سپاس و تشکر است که شخص به حقیقت شکر نعمت را به جا آورده و رضایت و خشنودی خداوند را جلب و جذب نموده است.
● بهره مندی مضاعف
در همین زمینه آیه ۵۸ سوره اعراف توضیح می دهد که چگونه سپاسگزاری به مفهوم درست آن می تواند زمینه و بستری مناسب برای تصرفات باشد واشخاص را در موقعیت و جایگاهی قرار دهد که قدرت تصرفات بیشتری بیابند. هرچند که تصرف از سوی خداوند در این آیه مورد توجه قرار گرفته است ولی از جایی که این تصرف درباره کسانی صورت می گیرد که اهل سپاس و شکر هستند و به درستی از نعمتی بهره گرفته اند درحقیقت بازتاب تصرفات الهی به شخص بازمی گرد و شخص می تواند در هریک از آیات وجودی خود و جهان تصرف کند.
به سخن دیگر شکرگزاری به درگاه الهی عاملی مهم در بهره مندی انسان از آیات خداوند و آفاق و انفس است و شخص به اذن الهی می تواند از نعمت های فزون تر و کاملتری برخوردار گردد.
شیخ طبرسی در کتاب مجمع البیان می نویسد که مراد از آیه ۱۱سوره رعد این است که شکر نعمت های الهی مایه افزایش نعمت و کفران آن موجب سلب نعمت است (مجمع البیان ج۵و۶ ص۴۳۲)
زمخشری نیز درباره آیه ۴۰ سوره نمل براین باور است که مراد از «یشکرلنفسه» افزایش نعمت می باشد (کشاف ج۳ ص۳۶۸ و نیز تفسیر صافی ج۴ ص ۶۷)
بهره گیری درست از نعمت و استفاده به جا در راستای اهداف انسانی و اسلامی و تکاملی به عنوان مهمترین عامل شکوفایی تمدنی در آیه ۱۱۲ سوره نحل شده است. در این آیه آمده است که خداوند کسانی را که شکر نعمت را به جا آورند و همچنین جامعه ای که بر مسیر تکاملی حرکت می کند به گونه ای به آنان کمک و یاری می رساند که در کمال آسایش و آرامش قرار گیرند. دراین حالت است که از هر سو نعمت و برکات بر آنان نازل می شود و آرامش و امنیت روحی و اجتماعی جامعه را فرامی گیرد.
در آیه ۱۵ و ۱۶ سوره سبا نیز با اشاره به کفران نعمت از سوی قوم سبا به این مسئله اشاره می کند و می گوید که آنان با آن که دارای محیط زیستی خوب و پاک با نعمت های فراوان و آب فراوان بودند ولی کفران نعمت کردند و به سبب ناسپاسی دچار بحران شدند و سرزمین شان به زمینی تبدیل شد که تنها گیاهی ناچیز و اندکی سدر و گیاهان بدمزه دارد.
● تداوم نعمت
تداوم نعمت و بقای آن (نحل آیه۱۱۲ و سباء آیه ۱۵ و ۱۶) و نیز درک آیات خداوند و دریافت نور و روشنایی از مبدا آن و نوآوری و شکوفایی (ابراهیم آیه ۵ و لقمان آیه ۳۱) رضایت خداوندی (زمر آیه ۷) و قبولی طاعات و اعمال (احقاف آیه ۱۵ و ۱۶) و نجات و رهایی از خشم و عذاب الهی (قمر آیه ۳۴ و ۳۵) برخورداری از نعمت ها و نیکی های دنیایی (نحل آیات ۱۲۱ و ۱۲۲) و قرارگرفتن در مسیر کمالی (نحل آیات ۱۲۰ و ۱۲۱) و موفقیت در آزمون های الهی (نمل آیه۴۰) از دیگر آثار شکر و سپاس نعمت است.
به نظر می رسد که قرآن ارتباط تنگاتنگی میان آبادانی و تمدن بشری ازسویی و مسئله شکرگزاری از سوی دیگر قایل است و در آیات ۵۷ و ۵۸ سوره اعراف احیای زمین به امر خدا و افزایش آبادانی را مقتضی شکرگزاری می شمارد.
بنابراین بر انسان است که برای دستیابی به شکوفایی و نوآوری و تمدنی و افزایش نعمت های خدادادی به درستی و به جا و در مسیر کمالی سود برد و کفران نعمت نکند.
حمیدرضا نادری
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید