یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

اخلاص


اخلاص
اخلاص؛ یعنی خالص کردن نیت از شائبه‌ها، این همان چیزی است که در همهٔ شؤون زندگی از ما خواسته شده و وجود آن باعث رسیدن به رستگاری ابدی و نبودنش موجب خسران خواهد بود.
لذا در مواضع بسیاری از قرآن با اشاره به مسألهٔ اخلاص بندگان را به آن تشویق نموده است.
۱. و آنها مأمور نشدند مگر به اینکه خدا را با اخلاص کامل و بدون شائبه ریا در دین پرستش کنند.
(وَ مٰا اُمِروُا اِلّٰا لِیَعْبُدُوا اللهَ مُخلِصِینَ لَهُ الدّین) (سورهٔ بینه، آیهٔ ۵)
۲. آگاه باشید دین خالص برای خدا است.
(اَلٰا لله الدِّینُ الخاٰلِص) (سورهٔ زمر، آیهٔ ۳)
۳. جز کسانی که توبه نموده خود را اصلاح کرده‌اند و به خدا در آویخته‌اند و دینشان را برای خدا خالص کرده‌اند.
(اِلاَّ الّذینَ تٰابُوا وَاَصْلَحُوا وَ اعْتَصَموُا بِاللهِ وَاَخْلَصُوا دِینَهُمْ للهِ ) (سورهٔ نساء، آیهٔ ۱۴۶)
در کتاب کافی از حضرت رضا (علیه‌السلام) روایت شده که فرمود: امیرالمؤمنین فرمود:
خوشا به حال کسی که عبادت و دعایش را برای خدا خالص کند و قلبش به آنچه چشمانش می‌بیند مشغول نباشد و با آنچه گوش‌هایش می‌شنود ذکر خدا را فراموش نکند و به خاطر آنچه به دیگران داده شده حسد به دل راه ندهد.
حضرت صادق (علیه‌السلام) در تفسیر آیهٔ شریفهٔ ”لِیَبْلُوَکُمْ اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً “ (خدائی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید کدامیک از شما عملش بهتر است. - سورهٔ ملک، آیهٔ ۲) فرمود: آنکه بیشتر عمل می‌کند موردنظر نیست فقط با نیت صادقانه و ترس از خداست که می‌توان به هدف رسید.
سپس فرمود باقی بودن بر عمل برای خالص کردن آن، از خود عمل مهم‌تر است و عمل خالص عملی است که بخاطر آن از کسی جز خدای عزوجلّ انتظار مدح و ثنا نداشته باشی و نیت از عمل برتر است، آگاه باشید عمل همان نیست است. (منظور این است که ارزش هر عملی به نیت آن بستگی دارد و عمل بدون نیت خالص ارزش ندارد و هیچ نتیجه‌ای نخواهد داشت، لذا اصلاً نمی‌توان نام عمل بر آن نهاد.)
سپس آیهٔ شریفهٔ :
بگو هر کس بر مبنای فطرت خود عمل می‌کند.
(قُلْ کُلُّ یَعْمَلُ عَلیٰ شٰاکِلَتِهِ ) (سورهٔ اسراء، آیهٔ ۸۴)
از امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرماید: هیچ بنده‌ای نیست که چهل روز ایمانش به خدا را خالص کند (یا فرمود هیچ بنده‌ای نیست که چهل روز بخوبی خدا را یاد کند) (تردید در حدیت از جانب راوی است به این معنی که به خاطر ندارد امام - علیه‌السلام - کدامیک از این دو جمله را فرمود.) مگر اینکه خدا او را نسبت به دنیا بی‌رغبت می‌کند و او را بینایی می‌دهد که درد و درمان را بشناسد و حکمت را در قلبش استوار می‌کند و زبانش را به آن حکمت گویا می‌کند.
● مراتب اخلاص
اخلاص دارای مراتب و درجات متفاوتی است.
۱. مرتبه شاکرین: شاکرین کسانی هستند که خدا را می‌پرستند و عبادت می‌کنند تا شکر نعمت‌های نامتناهیش را ادا کرده باشند. همان نعمت‌هایی که خدای متعال دربارهٔ آنها می‌فرماید:
اگر بخواهید نعمت‌های خدا را شماره کنید هرگز آن را به پایان نمی‌رسانید.
(وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَٔ اللهِ لٰا تُحْصُوهٰا) (سورهٔ ابراهیم، آیهٔ ۳۴)
و امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه می‌فرماید: گروهی با شوق ثواب و پاداش خدا را می‌پرستند، اینگونه عبادت، عبادت تجار است و گروهی خدا را از خوف عقاب می‌پرستند، این عبادت، عبادت بندگان است و گروهی خدا را برای اداء شکر می‌پرستند این عبادت، عبادت آزادگان است.
۲. مرتبهٔ مقربین: مقربین گروهی هستند که برای نزدیکی به خدا، خدا را می‌پرستند.
● قرب خدا
منظور از نزدیکی به خدا ممکن است نزدیکی به حسب مرتبه و کمال باشد به این معنی که چون واجب‌الوجود از جمیع جهات کامل و ممکن‌الوجود از جمیع جهات ناقص است. هنگامی که بنده‌ای در رفع نقائص خود سعی کند از نظر معنوی به خدا نزدیک می‌شود هم‌چنانکه در حدیث آمده است: ”تَخَلَّقُوا بِاَخْلٰاقِ الله“ (خود را به اخلاق الهی آراسته کنید.) و ممکن است منظور نزدیکی از نظر محبت و ارتباط باشد، مثل اینکه اگر شخصی در شرق عالم باشد و دیگری در غرب عالم، ولی نسبت به هم محبت و ارتباط داشته و هیچ‌گاه از یاد هم غافل نبوده و در نشر کمالات و مدائح اخلاقی هم کوشا باشند. گفته می‌شود: بین آنها کمال نزدیکی برقرار است و اگر دو نفر نزدیک هم باشند ولی عکس رابطهٔ مذکور را داشته باشند گفته می‌شود: بین آنها کمال بعد وجود دارد. منظور از این قرب و بعد، قرب و بعد معنوی است.
۳. مرتبهٔ حیاپیشگان: آنها گروهی هستند که انگیزهٔ آنان در طاعات و عبادات حیاء از خداست چون می‌دانند که خدای تعالی بر اندرون وجود آنان آگاه است و به آنچه از اذهان آنها خطور می‌کند عالم است و به ریزه‌کاری‌های وجود آنان احاطه دارد به همین خاطر از اینکه در مقابل خدا سرکشی و عصیان کنند حیاء دارند و به انجام عبادات و اطاعت از خدا مبادرت می‌کنند هم‌چنانکه در حدیث آمده: ”اعبد الله کانک تراه فان لم تکن تراه فانه یراک“ (خدا را چنان عبادت کن که انگار او را می‌بینی چه اینکه اگر تو او را نمی‌بینی، او تو را می‌بیند.)
و جناب لقمان به پسرش چنین سفارش می‌کند: ”ای پسرم هنگامی که ارادۀ گناه کردی به جایی برو که خدا تو را نبیند.“
۴. مرتبهٔ متلذّذین: آنها کسانی هستند که بیش از لذّت اهل دنیا از نعمت‌های دنیائی از عبادت پروردگارشان احساس لذت می‌کنند.
در کتاب کافی از امام صادق (علیه‌السلام) روایت شده که خدای تبارک و تعالی می‌فرماید: ای بندگان صدیق من! در دنیا از عبادت من بهره‌مند شوید که به زودی در آخرت از آن بهره‌ خواهید برد.
از امام صادق (علیه‌السلام) : بهترین مردم کسی است که نسبت به عبادت عشق بورزد و با آن معانقه کند و قلباً دوستش داشته باشد، با بدنش آن را انجام دهد و خود را برای آن از هر فکری خالی کند چنین شخصی باکی ندارد که در چه وضعی زندگی کند در سختی باشد یا در ناراحتی.
از پیامبر اکرم (علیه‌السلام) : نور چشم من در نماز قرار داده شده.
۵. مرتبهٔ محبّین: محبّین کسانی هستند که از عبادت و اطاعت خدا به بالاترین درجات دوستی او رسیده‌اند، چنانکه خدای تعالی می‌فرماید: ”یحبّهم ویحبّونه“ (خدا آنها را دوست و آنها خدا را دوست دارند.)
علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: ای معبود من! گیرم که بر عذابت صبر کنم ولی چگونه بر فراق تو صبر توانم کرد. (دعای کمیل)
امام حسین (علیه‌السلام) در دعایعرفه می‌فرماید: تو همان کسی هستی که غیر خود را از قلوب دوستانت رانده‌ای تا آنجا که جز تو کسی را دوست ندارند و به کسی جز تو پناهنده نمی‌شوند.
همچنین می‌فرماید: ای کسی که شیرینی دوستیت را به دوستانت چشانده‌ای تا اینکه برخاسته در مقابل تو تملّق می‌گویند!
و امام سجاد (علیه‌السلام) در مناجات انجیلیه می‌فرماید: قسم به عزتّت چنان دوستت دارم که شیرینی دوستیت در قلبم جا گرفته و جانم به این مژدگانی خو گرفته است.
و در مناجات دیگری می‌فرماید: معبود من مرا از کسانی قرار ده که نهال عشق تو در باغ سینه‌هایشان ریشه دوانده و محبت تو قلوبشان را تسخیر کرده.
و در حدیث قدسی وارد است: ای موسی! کسی که گمان می‌کند مرا دوست می‌دارد و شب هنگام تا صبح می‌خوابد در این دوستی صادق نیست، آیا هر دوستی خلوت دوستش را خواستار نیست؟
۶. مرتبهٔ عارفین: و آنها کسانی هستند که انگیزهٔ عبادتشان این است که پروردگار کمال مطلق است و شایستهٔ پرستش.
چنانکه علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: معبود من! تو را از ترس آتشت و به طمع بهشتت عبادت نمی‌کنم. بلکه تو را شایستهٔ عبادت تشخیص دادم.
۷. مرتبهٔ کسانی که برای دست یافتن به پاداش یا نجات از عقاب عبادت می‌کنند. (ذکر این مرتبه بعد از همهٔ مراتب به این معنی نیست که از مراتب گذشته برتر و بالاتر است، بلکه چون آراء علما در صحت و بطلان آن مختلف است آن را بعد از همهٔ مراتب ذکر فرمودند.)
دربارهٔ این نوع عبادت آراء علماء، مختلف است بعضی از علماء شیعه از قبیل سید بن طاووس و فاضل مقداد و ابن ابی جمهوری احسائی و شهید اول در کتاب دروس و قواعد قائل به بطلان آن شده‌اند.
دلیل ایشان این است که اهدافی از این قبیل با اخلاص به معنی عبادت برای جلب رضایت و توجه پروردگار کاملاً مخالف است کسی که چنین قصدی دارد برای جلب منفعت و دفع ضرر عبادت می‌کند نه برای رضایت خدا، ولی قول به صحت به صواب نزدیک‌تر است.
برای صحت این مرتبهٔ عبادت چند دلیل وجود دارد:
▪ دلیل اول
آیات و روایات بسیاری هست که مضمون آنها عبادت برای پاداش و نجات از عذاب را تأیید می‌کند.● آیات
۱. آنانکه عمل می‌کنند برای چنین جیزی - بهشت و نعمت خدا - عمل کنند.
(لِمِثْلِ هٰذاٰ فَلْیَعْمَلِ العٰامِلُونَ ) (سورهٔ صافات، آیهٔ ۶۱)
۲. ”وَادْعُوهُ خَوفاً وَ طَمَعاً“
(وَلٰا تُفْسِدُوا فِی الْاَرضِ بَعْدَ اِصْلٰاحِهٰا وَ اَدْعُوهُ خَوْفاً و طَمَعاً اِنَّ رَحْمَهَٔ اللهِ قَریبُ مِنَ المُحْسِنینَ - سورهٔ اعراف، آیهٔ ۵۶ - بعد از آنکه زمین اصلاح شده در آنفساد نکنید و از روی ترس و امید خدا را بخوانید که رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است.)
۳. ”یَدْعُونَنٰا رَغَباً وَ رَهَباً“
(وَزَکَرِیّا اذْنٰادٰی رَبّهُ قٰالَ رَبِّ لٰا تَذرْنی فَرْداً وَانْتَ خَیُرالْوٰارِثینَ فَاسْتَجَبْنٰا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ یَحْییٰ وَ اَصْلَحْنٰا لَهُ زَوْجَهُ اِنَّهُمْ کٰانوا یُسٰارِعوُنَ فِی الخَیْراتِ وَ یَدْعُونَنٰا رَغَباً وَ رَهَباً وَ کٰانُوا لَنٰا خٰاشِعِینَ - سورهٔ انبیاء، آیهٔ ۹۰ - و یادآر زکریا را هنگامی که پروردگارش را صدا زد که ای پروردگار من مرا تنها مگذار که تو بهترین وارث هستی، ما هم دعای او را مستجاب کرده یحیی را به او عطا کردیم و همسرش را - که نازا بود - اصلاح نمودیم زیرا آنها برای انجام کارهای خیر شتاب می‌کردند و ما را در حال بیم و امید می‌خواندند و همیشه برای ما خاشع بودند. جالب توجه این است که چنین عبادتی را به پیغمبری چون زکریا نسبت می‌دهد و پیامبران منزه هستند از اینکه به وجهی پرستش کنند که مورد قبول خدای تعالی نباشد.
۴. ای کسانیکه ایمان آورده‌اید رکوع و سجود بجا آرید و پروردگارتان را بپرستید و کار خیر انجام دهید، باشد که رستگار شوید.
(یٰا اَیُّهاَ الّذینَ آمَنُوا اَرْکَعُوا وَاسْجُدُوا وَ اعْبدُ و ارَبَّکُمْ وَ افْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ) (سورهٔ حج، آیهٔ ۷۷)
یعنی به امید فلاح رکوع و سجود کنید، و فلاح همان رسیدن به پاداش است.
۵. (مردانی که هیچ کسب و تجارتی آنان را از یاد خدا و اقامهٔ نماز و پرداخت زکات غافل نمی‌کند آنها از روزی می‌ترسند که دیده‌ها و دل‌ها در آن روز هراسانند، تا خدا در مقابل بهترین اعمال به آنان پاداش دهد.
(رِجٰالٌ لاٰ تُلْهیهِمْ تِجٰارَهٌٔ وَ لٰا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللهِ وَاِقٰامِ الصَّلٰوهِٔ وَاِیتٰاءِ الزَّکٰوهِٔ یَخٰافُونَ یَوْماً تَتَقلَّبُ فِیهِ القُلُوبُ وَالْاَبْصٰارُ لِیَجزِیَهُمْ اَحْسَنَ مٰا عَمِلُوا) (سورهٔ نور، آیهٔ ۳۷)
در این آیات به صراحت و وضوح خدای تعالی در مقابل اعمال خیر و عبادتی که از ترس عذاب یا به امید پاداش انجام شود وعدهٔ پاداش می‌دهد.
مخصوصاً در آیهٔ دوم و سوم که خوف و طمع و بیم و امید را در کنار هم قرار داده.
● روایات
در روایات بسیاری آمده که هرکس بشنود که در مقابل عملی از طرف خدا پاداشی مقرر شده و آن کار را به امید رسیدن به آن پاداش انجام دهد، خدای تبارک و تعالی آن پاداش را به او می‌دهد، اگرچه آن پاداش مقرّر هم نشده باشد.
از امام صادق (علیه‌السلام) : بندگان بر سه دسته‌اند.
▪اول: گروهی که خدا را از ترس عبادت می‌کنند، این عبادت بردگان است.
▪دوم: گروهی که در طلب پاداش خدا را عبادت می‌کنند، این عبادت کارگران است.
▪سوم: گروهی که خدا را از روی محبت می‌پرستند، این عبادت آزادگان و برترین نوع عبادت است.
معلوم است که لازمهٔ افضلیّت این گونه پرستش فضیلت دو نوع دیگر است. (اگر بخواهیم به فارسی ساده بگوئیم این است که تا چیزی خوب نباشد در مقایسه چیز دیگری را خوبتر از آن نمی‌دانیم و خوبتر بودن یک طرف دلیل بر خوب بودن طرف دیگر آن است.)
و مثل این روایات در مورد عمالی که برای رفع حوائج از قبیل دارا شدن فرزند یا مال یا شفا از مرض یا طلب خیر و امثال آن انجام می‌شوند بسیار است. بنابراین، اولاً اگر اینگونه نیّات مبطل و مفسد عبادات باشند، این تشویق و ترغیب‌ها و وعده و وعیدها بیهوده بلکه مغایر با مقصود شارع می‌باشند.
▪ثانیاً: شارع مقدس به اینگونه عبادت دستور داده و هرکس اینگونه عبادت کند طالب رضایت خداست.
▪ دلیل دوم
اصلاً چگونه برای بندهٔ ضعیفی که نفع و ضرر و موت و حیات و نشورش در اختیار دیگری است. ممکن است که از جلب نفع از طرف مولا به سوی خود و دفع ضرر از خود بی‌نیاز باشد.
▪ دلیل سوم
مکلف کردن عموم مردم به این مراتب بلند و درجات عالی شبیه تکلیف به محال است، زیرا اکثر مردم توان این را ندارند که با این نیات عالی عبادت کنند، چه، این مراتب مخصوص معصومین (علیه‌السلام) و کسانی است که مرتبه‌ای نزدیک به آنها داشته باشند از قبیل جناب سلمان، ابوذر و مقداد، تنها کسانی می‌توانند رسیدن به این مراتب را ادعا کنند که این اطمینان را از نفس خود داشته باشند که حتی اگر یقین داشته باشند که خدای تعالی به خاطر عبادات و طاعات آنها را به جهنم می‌برد و در مقابل معاصی و گناهان به بهشت، باز هم اطاعت کنند و راه معصیت نروند.
امّا عموم مردم کجا و این درجهٔ عالی.
البته اگر نیت به معنی اول یا دوم را که ذکر شد بپذیریم ممکن است بگوئیم همهٔ مردم باید با نیات عالی عبادت کنند (یعنی اگر نیت صرف لفظ یا خطور از قلب باشد همه کس می‌تواند معانی بلند را از ذهن خود بگذراند یا به زبان آورد ولی اگر نیت مسأله‌ای بالاتر از اینها باشد هرکس توان به‌دست آوردن آن را ندارد.) ولی قبل از این گفتیم که این دو معنی برای نیت اشتباه است. زیرا هنگامی که باعث و انگیزه‌ای برای قرب الهی نباشد نمی‌توان با گذراندن از خاطر یا تلفظ به زبان آن را ایجاد کرد. برای اینکه به خوبی به این مطلب مطمئن شوی خودت را بنگر آنگاه که برای اظهار برتری و فضیلت یا کسب شهرت و آوازه، حبّ تدریس بر تو غلبه می‌کند یا برای جلب توجه دیگران شوق عبادت در تو برانگیخته می‌شود و به هنگام شروع به درس یا عبادت به خودت تلقین می‌کنی که این درس یا عبادت برای نزدیکی به خداست در این هنگام توبه طور کلّی از اخلاص دوری و این تلقین از وسوسه‌هایی است که شیطان در سینه‌ها می‌کند و هیچ سودی به حالت نخواهد داشت و تو را از استحقاق آتش نجات خواهد داد.
تو در این حال مانند آدم سیری هستی که در حال سیری برای اینکه اشتهاء پیدا کند از ذهن خود می‌گذراند که من فلان غذا را اشتهاء دارم. خلاصه اینکه راه رسیدن به اخلاص شکستن لذائذ نفسانی و قطع طمع از دنیا و آمادگی برای آخرت است تا جائی که این آمادگی قلب را احاطه کند ”و انسان همّی جز مسألهٔ قیامت نداشته باشد“ چه بسا اعمالی که انسان برای انجام آنها رنج فراوان می‌کشد و خیال می‌کند که آن را با خلوص کامل برای رضای خدا انجام داده است، در حالی که فریب خورده ”و در واقع اینطور نبوده“ بدلیل این که چگونگی ورود آفت به اعمال را نمی‌داند. ”برای اینکه درست به اینمطلب توجه پیدا کنید داستان زیر را بخوانید“
از عزیزی نقل شده که فرمود: قضای سی‌ سال نمازم را بجا آوردم در حالی که تمام آنها را در وقت خودشان و در مسجد و در صف اول جماعت خوانده بودم. علت قضای نمازها این بود که یک روز عذری برایم پیش آمد و کمی دیرتر از معمول به مسجد رسیدم وقتی وارد شدم که صف اول جماعت تکمیل شده بود و من مجبور شدم در صف دوم نماز بخوانم، ولی در همان هنگام از اینکه مردم مرا در صف دوم می‌دیدند اساس خجلت و شرمندگی کردم از اینجا فهمیدم که توجه مردم به من در صف اول جماعت مرا خوشحال می‌کرده و بطوری که خودم نمی‌دانستم باعث آرامش قلبم می‌شده.
”از امثال این داستان به دست می‌آید که خلوص در عمل به قدری آفت دارد که گاهی آفت‌ها ناشناخته می‌مانند و تا مدت زیادی دست دیگری در اعمال انسان نقش پیدا می‌کند در حالی که انسان اصلاً متوجه نمی‌شود“.
مسألهٔ عدم خلوص به قدری دقیق و پیچیده است که تعداد بسیار انکی از اعمال از آن در امانند و بسیار معدودند کسانی که به آن توجه داشته باشند، کسانی که در دنیا از خلوص عمل غافلند ”و اعمال خود را به دقت وارسی نمی‌کنند“، در هنگامهٔ قیامت تمام اعمال خود را که فکر می‌کردند عمل نیک بوده می‌بینند در حالی که چهرهٔ کریهی دارند و در واقع گناهانی بوده‌اند که از آنها صادره می‌شده، و خود نمی‌دانسته‌اند و آنچه که خیالش را هم نمی‌کردند، از جانب خدا برای آنها بروز می‌کند، و آنگاه است که به گناهان خود پی می‌برند.
قرآن مجید در این باره می‌فرماید:
زیانکارترین مردم - کسانی هستند که کوشش آنها در راه به دست آوردن زندگی دنیا تباه شد، در حالی که آنها گمان می‌کنند نیکوکارند.
(ا‌َلَّذیِنَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیٰاهِ الدُّنْیٰا وَهُمْ یَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعا) (سورهٔ کهف، آیهٔ ۱۰۴)
آیا کسی که کردار زشتش در نظرش زیبا جلوه کرده آن را خوب می‌پندارد - با کسی که در واقع نیکوکار است یکسان است؟
(اَفَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سوُءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً ) (سورهٔ فاطر، آیهٔ ۸)


همچنین مشاهده کنید