پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دشمنان دیروز ، رقیبان فردا


دشمنان دیروز ، رقیبان فردا
پیشینه های تاریخی
هرچند، چینی ها هیچ گاه نتوانستند ژاپن را تصرف كنند، اما ناحیه غربی ژاپن برای سده های متوالی در حوزه گسترده تر فرهنگ و تمدن چینی قرار داشته و خط چینی و شماری از عوامل فرهنگی دیگر چین را از این راه جذب كرده كه در میان مهمترین آنها باید از آیین بودا نام برد كه از راه چین وارد ژاپن شده است.
آغاز تنشهای امروزی در روابط دو كشور، به جنگ میان آنها در سالهای ۵-۱۸۹۴ بر می گردد كه ژاپن با شكست شگفت آور چین مقام خود را به عنوان یك قدرت جهانی تثبیت كرد. براثر این جنگ، ژاپن جزیره «فرمز» (تایوان امروزی) را برای مدت نیم قرن در اختیار خود گرفت و در سال ۱۹۱۰ نیز برشبه جزیره كره دست انداخت و آن را نیز مستعمره خود كرد.
نظامیگری ژاپن در اوایل سالهای ۱۹۳۰ شدت گرفت و این كشور محروم از منابع معدنی و مواد خام هرچه بیشتر به سوی سیاستهای امپریالیستی گرایش یافت. در ۱۹۳۱ ژاپن به منطقه شمال شرقی چین، یعنی «منچوری» تجاوز كرد و برای چنگ اندازی بیشتر به خاك چین در سال ۱۹۳۷ به سوی جنوب آن كشور شروع به پیشروی كرد. سقوط شهر «نانجینگ» در این سال، یكی از نقاط عطف روابط چین و ژاپن شمرده می شود. سربازان ژاپنی در این عملیات حدود ۳۰۰ هزار نفر را كشتند و بالغ بر ۲۰ هزار زن را مورد هتك حرمت قرار دادند و زنان چینی را مانند دهها زن آسیایی دیگر مجبور به بردگی جنسی برای خود كردند.
ژاپنی ها همچنین دست به تولید سلاحهای بیولوژیكی و شیمیایی در خاك چین زدند و آنها را بر روی اسیران جنگی و افراد غیر نظامی آزمایش كردند... تا پایان جنگ جهانی دوم، مقاومت مسلحانه در برابر ژاپنی ها در چین ادامه یافته تا اینكه به شكست نیروهای ژاپن انجامید و گمان می رود كه ژاپنی ها در این مدت حدود ۷۰۰ هزار بیمار شیمیایی از خود باقی گذاشته باشند.
هرچند، اشغال نظامی ژاپن توسط آمریكا در سال ۱۹۵۲ به پایان رسید، اما در سال ۱۹۷۲ بود كه روابط عادی میان چین و ژاپن برقرار شد.
مسائل فرهنگی
با وجود گذشت ۶۰ سال از پایان جنگ جهانی دوم هنوز هم ابرهای تیره ای بر روابط بین دو كشور زردپوست سایه انداخته است. ژاپنی ها می گویند كه با امضای قرارداد صلح «سانفرانسیسكو» پس از جنگ جهانی دوم و صدور اعلامیه مشترك برقراری روابط با چین در سال ،۱۹۷۲ دیگر مسأله ای میان آنها باقی نمانده است و چینی ها نیز از دریافت غرامت جنگی گذشت كرده اند. ضمن اینكه مقامات عالیرتبه ژاپن از آن هنگام تاكنون در ۱۷ مورد از چین برای اقدامات دوران جنگ پوزش خواسته اند.
با این همه، از نظر چینی ها، ژاپن نتوانسته است با اشتباهات دوران جنگ خود صادقانه برخورد كند. شاهد این امر - از نظر چینی ها- مطالب كتابهای درسی تاریخ ژاپن است كه اقدامات زمان جنگ آن كشور را كم اهمیت شمرده اند و نیز دیدارهای چندی پیش نخست وزیر ژاپن از معبد «یاسوكونی» كه مقبره شهدای جنگ ژاپن در آنجا واقع شده است، چینی ها را آزرده كرد. این اقدامات چندی پیش منجر به حملات پر شماری از سوی چینی ها به منافع ژاپن در چین شد و بحرانهای سیاسی ممتدی را در روابط دو كشور پدید آورد.
در سال ،۲۰۰۳ بر ملاشدن روابط میان ۴۰۰ جهانگرد ژاپنی با ۵۰۰ زن خیابانی چینی و فرا رسیدن سالگرد اشغال منچوری توسط نیروهای ژاپن در سال ،۱۹۳۱ رفتارهای سوء و استعماری ژاپن را در خاطره چینی ها زنده كرد و این شایعه را پراكند كه ژاپن چشم طمع به خاك چین دارد. در همین حال، باید دانست كه دولت چین بطور معمول در برابر تظاهرات ضد ژاپنی در خیابانهای این كشور مانعی ایجاد نمی كند.
در این ارتباط، باوجود پیوندهای اقتصادی نزدیك میان چین و ژاپن، اكنون بیش از سه سال است كه سران دو كشور از كشورهای یكدیگر دیداری نداشته اند. شاید از بین بردن بدگمانی های ژرف میان این دو كشور همسایه مشكل به نظر آید بخصوص كه تماس زیادی بین مردم دو كشور نیست و جهانگردان چینی خیلی كم به ژاپن سفر می كنند. رسانه های گروهی در چین و ژاپن هم اغلب به تعصبات ملی دو طرف دامن می زنند.
رقابت اقتصادی
هرچند، پس از جنگ جهانی دوم، ژاپن به عنوان قدرتی بی رقیب در آسیا سر بر آورد و امروز، پس از ایالات متحده، دومین قدرت اقتصادی جهان به شمار می رود، اما از اوایل دهه ،۱۹۸۰ رشد اقتصادی سریع چین توجه محافل سیاسی واقتصادی جهان را به خود جلب كرد و سرزمین زردهای سرخ خیلی زود توانست عرصه را بر رقیب دیرین خود، یعنی ژاپن تنگ كند.
ناگفته نماند كه رشد اقتصادی چین از جهات گوناگون منافعی را نیز برای ژاپن در پی داشته است. سال گذشته، جمهوری خلق چین با پشت سر گذاشتن آمریكا، مهم ترین شریك تجاری ژاپن شد. اقتصادهای دو كشور چین و ژاپن در بسیاری از موارد مكمل یكدیگرند؛ چین بیشتر كار گر و كالاهای ارزان دارد، در حالی كه ژاپن دارای صنایعی با فناوری بالاست.
اما آنچه كه در این میان، ژاپن را نگران كرده، اشتهای بیش از حد چین برای مواد خام و منابع طبیعی است. امروز، چین و ژاپن به ترتیب، دومین و سومین مصرف كننده بزرگ نفت در جهان به شمار می روند و رقابت تنگاتنگی میان دو كشور برای دسترسی به حاملهای انرژی و دیگر منابع معدنی در جریان است.
در این خصوص، در سال ۲۰۰۴ رقابتی میان دو كشور بر سر مسیر یك خط لوله نفت كه قرار بود از مناطق نفت خیز واقع در سیبری شرقی تا مرزهای خاوری روسیه كشیده شود، در گرفت. ژاپن در تلاش بود كه این خطوط لوله به بندر «ناخودنا» واقع در دریای ژاپن كشیده شود تا بتواند از نفت آن برای صنایع تشنه خود بهره برداری كند، اما چین تلاش می كرد كه تا این خط لوله به شهر مرزی «داكینگ» آورده شود و سرانجام این ژاپن بود كه حرف خود را به كرسی نشاند. از سویی، یكی از موارد اختلاف دو كشور، مرزهای آبی آنها در دریای شرقی چین است كه گمان می رود دارای منابع سرشار نفت وگاز باشد. دو كشور همچنین دعاوی سرزمینی بر سرجزایر گوناگون این منطقه دارند، چنانكه در اواخر سال ،،۲۰۰۴ ورود یك زیر دریایی چینی به آبهای ژاپن در نزدیكی این جزایر، بحران بزرگی را در روابط آنها پیش آورد.
نیاز دو كشور به منابع جدید انرژی به رقابتهای دیپلماتیك میان آنها در ایران، آفریقا و آمریكای لاتین انجامیده است كه دامنه آن روز به روز گسترده می شود.
رقابت استراتژیك
در ورای رقابت اقتصادی فزاینده میان چین و ژاپن و مسابقه میان آن دو جهت دستیابی به منابع و مواد خام، تلاش برای كنترل استراتژیك منطقه قرار دارد. با اینكه چین برای سده های پی درپی قدرت چیره منطقه بود، اما در سده بیستم مورد تاخت و تاز ژاپن واقع شد و برتری خود را از دست داد. اكنون چین در پی به دست آوردن مجدد قدرت فائقه خود در منطقه است.محور این رقابت، نیروی نظامی است. در سالهای گذشته، هزینه های نظامی چین رو به افزایش بوده است و گمان می رود كه میزان این هزینه ها بیش از اینها باشد. به همین جهت، چندی پیش برای نخستین بار ژاپن، كشورهای چین و كره شمالی را از نگرانی های امنیتی خود اعلام كرد.در همان حال، ژاپن نیز رفته رفته نقش نظامی فزاینده ای در منطقه ایفا می كند كه هرچند بر خلاف قانون اساسی صلح آمیز آن كشور است، اما ژاپن را در شمار یكی از بیشترین مصرف كنندگان تجهیزات رزمی و دفاعی در آورده است. حضور ژاپن در عملیات نیروهای زیر رهبری آمریكا در افغانستان وعراق بازتاب خواست توكیو در ایفای نقشی با ابعاد تهاجمی هرچه بیشتر است.یكی از مسائل مهم امنیتی منطقه، موضوع تایوان است كه هرچند، از نظر چین یك ایالت شورشی چین است، اما رهبرانش دعوی استقلال دارند. آمریكا اعلام كرده است كه در صورت هجوم چین به تایوان، از آن جزیره دفاع خواهد كرد و مسلماً چنین عملیاتی باید از ژاپن صورت گیرد كه نزدیك ترین جای پای نظامی آمریكا در منطقه به شمار می رود. ژاپن هم كه در اعلامیه مشتركی با آمریكا، موضوع تایوان را از نگرانیهای امنیتی خود اعلام كرده، متعهد به حمایت از آمریكا برای دفاع از تایوان (در صورت حمله چین) است.تاكنون ژاپن به گونه چشمگیری بر حمایت های سیاسی - نظامی از سوی آمریكا متكی بوده، اما براساس شواهد موجود خواهان نقشی برجسته تر در صحنه سیاسی بین المللی است. تلاش آن كشور برای داشتن كرسی دائم در شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز نمونه خوبی در این مورد است. هرچند، چینی ها با این امر موافقتی ندارند.چین نیز در این زمینه از ژاپن عقب نمانده و سعی كرده است كه ابتكار عمل را در صحنه دیپلماتیك منطقه به دست گیرد. برای نمونه، پكن ضمن بهبود روابطش با دهلی نو به همراه برزیل، روسیه و هند به بلوك اقتصادی جدیدی از ملل در حال توسعه پیوسته و پیوندهای تازه و روابط تجاری با كشورهای دیگر برقرار كرده است.به هر حال، در آینده نزدیك شروع یك مسابقه تسلیحاتی و اقتصادی میان چین و ژاپن پرهیز ناپذیر است و دو كشور تلاش خواهند كرد كه یارگیری خود را از مناطق گوناگون جهان شدت بخشند. بی گمان، آمریكا نیز در كنار ژاپن نگران سیطره سیاسی و اقتصادی چین بر منطقه شرق آسیا خواهد بود.

امیر سعید - الهی
منبع : روزنامه ایران