دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


بازآفرینی واقعیت


بازآفرینی واقعیت
هرچند رسوایی بزرگ واترگیت را باب ودوارد و کارل برنستاین به صفحه اول روزنامه واشنگتن‌پست کشاندند و بعد هم ریچارد نیکسون را خانه‌نشین کردند اما این دیوید فراست مجری تلویزیون ملی انگلستان بود که به اندازه سی‌و‌هفتمین رئیس‌جمهور آمریکا مشهور شد؛ ماجرایی که شاید بیش از هر چیز برتری قدرت رسانه تلویزیون بر مطبوعات را نشان می‌دهد. ‌ حالا‌ این روزها سر دیوید فراست انگلیسی سال‌ها پس از مرگ ریچارد نیکسون در پس هر گفت‌و‌گویی کاریزمایی را که در آن مصاحبه برای خود دست و پا کرد، همراهش می‌آورد. دیوید فراست‌ مجری بی‌محابا یال و کوپال مردی را که در سال ۱۹۷۲با اختلا‌ف فاحشی برنده انتخابات آمریکا شده بود ریخت و پس از آن شیر غرنده رسانه‌های انگلیسی‌زبان شد. آنقدر که تا مدت‌های مدیدی او معلم شومن‌های گستاخ دیگری همچون جرمی پکسمن بود که در یک مصاحبه ۱۶ بار پیاپی یک سوال را پرسید تا از رئیس زندان‌های انگلیس جوابی را که می‌خواهد بگیرد. اما سر دیوید فراست هنوز هم هر سیاستمداری را می‌ترساند، حتی اگر مصاحبه‌شونده تونی بلر باشد.
ران‌هاوارد در فیلم <فراست/ نیکسون> گرد‌و‌غبار نوارهای آن مصاحبه فراموش‌نشدنی را گرفته و افتضاح کاخ سفید را روی پرده سینما کشانده است. ریچارد نیکسون سیاستمداری که حاضر نشد کنگره آمریکا او را محاکمه کند، سه سال سکوت کرد اما یک‌دفعه در برنامه‌ای حاضر شد که او را در مقابل چشم بیش از ۴۵ میلیون بیننده عریان عریان کرد. ‌
در فیلم <فراست/ نیکسون> در نگاه اول ران هاوارد انگار به‌نوعی در حمایت از دیوید فراست درآمده است، شاید از آنجایی که در عنوان فیلم هم رئیس‌جمهور مغموم واقع شده و نام او پس از دیوید فراست می‌آید. اما ران‌ هاوارد بارها و بارها این فیلم ۴ ساعته را مرور کرده است. او می‌گوید: <هر چند که ریچارد نیکسون یکی از اولین سیاستمدارانی بود که به وسیله رسانه‌ها دستش رو شد اما باید قبول کنیم که آن مورد واقعا خاص و متفاوت بود، از اول تا آخر پای روزنامه‌ها و تلویزیون در میان بود؛ اتفاقی که درباره خانواده سلطنتی، تونی بلر، بیل کلینتون و حتی جورج بوش با این غلظت نیفتاد.>
در فیلم <فراست/ نیکسون> کارگردان انگار بیرون استودیویی که مصاحبه چکشی در آن انجام شده است، نشسته و هیچ‌چیز از نظرش پنهان نمی‌ماند. دودوتا چهارتاهای نیکسون و از همه مهم‌تر اینکه می‌خواست صدای دفاعیه‌اش نه از رسانه‌های آمریکایی که به او خیانت کرده بودند، بلکه از <مدیا> رقیب قدری به نام بی‌بی‌سی شنیده شود، همه و همه در این فیلم آمده‌اند.
رئیس‌جمهوری که پس از ماجراهای واتر گیت مطبوعات آمریکایی به مدد دو روزنامه‌نگار جوان رسوایش کرده‌اند، سه سال است که رسانه‌ها در جست‌و‌جوی آقای رئیس‌جمهور هستند اما او روزه سکوت گرفته است.
نیکسون می‌خواهد دوباره زنده شود، او خود را منزوی و افسرده کرده بود اما برای بازگشتن به موضع قدرت دست به دامان رسانه‌های انگلیسی می‌شود، انگار که می‌خواهد به رسانه‌های آمریکایی دهن‌کجی کند.
اینجا درست همان نقطه‌ای است که ران‌ هاوارد با هوشمندی پای خودش را از میان هر قضاوتی کنار می‌کشد، او هیچ‌چیز را از نظر نینداخته است. تمام رفت‌و‌آمدها و پازل‌هایی که هر دو طرف ماجرا چیده‌اند تا یک مجری قهار و یک سیاستمدار شکست‌خورده روبه‌روی هم بنشینند. دیوید فراست هم انگار به اندازه ریچارد نیکسون به این مصاحبه نیاز دارد، او ۶۰۰ هزار دلا‌ر از سهام خود را فروخت و با پرداخت این رقم که به گفته رابرت فراست اگر تا امروز آن سهام‌ها را داشت رقمی نزدیک به ۳۷ میلیون دلا‌ر بود، ریچارد نیکسون را راضی کرد تا پا به قربانگاه بگذارد.
سال ۱۹۷۷ بیش از ۴۵ میلیون نفر در چهار شب پیاپی تشنه رونمایی از دلا‌یل این رسوایی و تقلب بزرگ رئیس‌جمهوری که بزرگ‌ترین افتضاح را به بار آورده است، بودند. در جریان رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری در دفتر کمیته ملی حزب دموکرات در هتل واترگیت واشنگتن، دستگاه استراق سمع کار گذاشته شده بود، نواری ضبط‌شده به دست نگهبان هتل می‌افتد و بعد هم در تحقیقات مشخص شد که ردپای این جریان به اتاق آقای رئیس‌جمهور می‌رسد.
حالا‌ سه سال بعد از آن ماجرا، مجری تلویزیون تیر خلا‌ص را به ریچارد نیکسون می‌زند، نیکسون می‌خواست که اعاده حیثیت کند اما او در این مصاحبه رسما مرگ یک سیاستمدار را به نمایش گذاشت.
او دیگر از میانه گفت‌و‌گو نمی‌دانست که چه می‌گوید، وقتی رئیس‌جمهور در پاسخ به سوال فراست می‌گوید: <هر کاری که رئیس‌جمهور می‌کند، بخشی از قانون است> بازی داغتر می‌شود. حالا‌ دیگر فراست با این جواب روی صندلی خود بند نیست. نیکسون به هر ریسمانی از اینجا به بعد آویزان می‌شود، او دست به دامن لینکلن می‌شود که روزگاری گفته بود: <اگر پای امنیت ملی وسط باشد، می‌توان قانون اساسی را زیر پا گذاشت.> اما فراست جوابش را از کلا‌ه شعبده‌بازی‌اش بیرون می‌کشد؛ <آن موقع که لینکلن این حرف را زده، آمریکا شمال و جنوبش پر از جنگ بود، شرایط فرق می‌کرد، آقا؟> نیکسون می‌گوید: <آن موقع جنگ داخلی آمریکا را تهدید می‌کرد، حالا‌ جنگ ویتنام.>
ران هاوارد با تکیه بر نقاط جنجالی این گفت‌وگو و پررنگ کردن آنها از یک‌سو و از سوی دیگر توجه به حاشیه‌ها و مسیری که باید طی می‌شد دست به ساخت اثری جذاب و سینمایی زده است.
فراست با دیدن تصویر نیکسون که با لبخند تلخی جلوی ورودی کاخ سفید خداحافظی می‌کند و سوار هلیکوپتر می‌شود، جلوی دوربین می‌ایستد. او امیدوار است که با این گفت‌وگو شهرت و محبوبیتی برای خود در آمریکا دست و پا کند.
پیتر مورگان نمایشنامه‌نویسی است که همین چند وقت پیش‌ها هم تونی بلر و باقی سیاستمداران انگلیسی را در فیلم <ملکه> روی میز جراحی تشریح کرده است و این‌بار پخته‌تر عمل می‌کند. در آن سو هم ران هاوارد با کمک از بازی درخشان مایکل شین در نقش دیوید فراست و فرانک لا‌گرا در نقش نیکسون به فیلمنامه او جان‌بخشی می‌کند. هر‌چند که مورگان فریمن این نمایشنامه را برای صحنه تئاتر نوشته بود اما به اعتقاد بسیاری از منتقدان نسخه سینمایی این اثر بارها جذاب‌تر از نسخه تئاتری آن از آب در‌آمده است. دیوید فراست در این فیلم به هیچ وجه هفت‌خط و جاه‌طلب نیست بلکه به‌نوعی انسانی می‌خواهد پله‌های شهرت را طی کند، او تمام تلا‌شش را می‌کند تا به رئیس‌جمهور مغموم نزدیک شود و قول پرداخت پولی را می‌دهد که ندارد. از سوی دیگر در کنار تصویر خاکستری مجری و طرف مصاحبه که هر دو به‌شدت واقعی و خاکستری تصویر شده‌اند، سیاستمداران وفاداری که پشت رینگ مصاحبه از سیاستمدار پیر حمایت می‌کنند هم بخشی از جذابیت فیلم را به دوش می‌کشند. جک برنان استراتژیست که نقش او را کوین بیکن بازی می‌کند یکی از این مهره‌ها است. ران ‌هاوارد با هوشمندی این اثر را در جشنواره فیلم لندن افتتاح کرد و از همین حالا‌ همه آنهایی را که از آن گفت‌و‌گو خاطره‌ دارند را آماده کرده است که همزمان با نمایش جهانی این فیلم به سینما‌ها روانه شوند. ‌
ترجمه: امیلی امرایی
کارگردان: ران هاوارد
نویسندگان: پیتر مورگان
ژانر: بیوگرافی، درام، تاریخی
تاریخ اکران: ۲۶ دسامبر ۲۰۰۸ (استرالیا)
بازیگران: فرانک لا‌نگرا، مایکل شین، سام راک ول، کوین بیکن، الیور پلت
زمان فیلم: ۱۲۲دقیقه/ رنگی/ آمریکا و انگلیس و فرانسه
کمپانی توزیع‌کننده: ‌Imagine Entertainment
منبع: ایندیپندنت
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید