یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

فقط خود ترس رعب آور است


فقط خود ترس رعب آور است
شاید به جرات بتوان گفت یکی از مهم ترین، بزرگ ترین و احساسی ترین موانع بر سر راه پیشرفت انسان نیل به اهداف افراد در زندگی ترس است. بله ترس! زیرا ترس موجب می شود از تغییرات و تحولاتی که باید در خود ایجاد کنیم تا به خواسته ها و آرزوها و آزمان هایمان برسیم، منصرف شویم و آن را به امروز و فردا موکول کنیم.
ما می ترسیم که تغییرکنیم و عادت های چندین و چند ساله خود را کنار بگذاریم می ترسیم در مقابل خواسته غیرمعقول دیگران به راحتی نه بگوئیم می ترسیم بر خلاف انتظار دیگران برخلاف عرف جامعه، برخلاف تربیت چندین ساله نادرست خانواده و برخلاف انتظارات نابجای دوستان و همکاران که البته تا پیش از این همواره اجابت می شده اند، بایستیم و برای رسیدن به هدفی که در نظر داریم مخالفت کنیم. می ترسیم دیگران از ما ناراحت شوند، می ترسیم از کنارمان بروند، می ترسیم تنها بمانیم، می ترسیم موقعیت فعلی را از دست بدهیم و می بینید که در هر صورت این ما هستیم که می ترسیم. حال آنکه به قول روزولت:« ازتنها چیزی که باید بترسیم خود ترس است»! یعنی ما باید از احساس ترس بترسیم و نه حقیقتی که از آن می ترسیم و در ما احیانا تولید اضطراب و استرس و ناخشنودی کرده است! ما باید سعی کنیم در گام نخست ترس های وجودی خودمان را شناسایی کنیم و به روی کاغذ بیاوریم و هر روز و هر هفته سعی کنیم یکی از آنها از خود دور کنیم و جایش را به شجاعت و حتی جسارت بدهیم. شجاعت داشتن هم نیاز به اعتماد به نفس دارد و به نوعی هم می توان گفت لازم و ملزوم یکدیگرند. کسیکه اعتماد به نفس دارد و به توانمندی های خود واقف است و وابستگی به اشخاص و محیط و اشیا» ندارد این شجاعت را دارد که برخلاف عرف و عادت های مخرب خود بایستد. البته همه افراد باهوش می ترسند زیرا این مساله کاملا طبیعی است که نگران شرایط جسمانی، احساسی و بقای مالی خود باشیم. انسان شجاع هم کسی نیست که نترسد بلکه به معنای مسلط شدن بر هراس است. به عبارتی دیگر، موضوع این نیست که بترسیم یا نه؟ مساله این است که با این ترس چگونه برخورد کنیم. انسان شجاع کسی است که به رغم ترس داشتن به جلو حرکت کند. به گفته برایان تریسی « وقتی با هراس هایتان برخورد می کنید و به جانب آنچه از آن می ترسید به حرکت در می آیید، هراس هایتان کاهش می یابد و در ضمن عزت نفس و اعتماد به نفس شما افزایش پیدا می کند.» اما وقتی از آنچه می ترسید اجتناب می کنید به هراستان اضافه می شود تا آنکه بر تمامی ابعاد زندگی شما چنگ می اندازد.
● اما علت ترس چیست؟
روان شناسان ریشه ترس را در شرطی شدن های دوران کودکی می دانند و انتقادات مخرب پدر و مادر را علت اصلی همه هراس ها می دانند. به طور کلی ما با دو ترس عمده رو به رو هستیم. ترس از شکست که سبب می شود نمی توانم نمی توانم را صرف کنیم و دوم ترس از رد شدن و مورد بی اعتنایی واقع شدن که سبب می شود بگوئیم مجبورم، مجبورم، مجبورم. البته ترس از جهل هم ایجاد می شود، وقتی اطلاعات درست و روشنی از موضوعی مشخص نداریم جهل سبب می شود تا از تغییر بهراسیم از ناشناخته ها بترسیم و دست به کارهای جدید و متفاوت نزنیم. مثل رانندگی کردن که با آموختن ترس از آن فرو می ریزد.
برای از بین بردن ترس در وجودمان باید ابتدا آن را ریشه یابی کنیم وقتی می بینیم که برای انجام کاری تعلل می کنیم حال آنکه بخوبی واقفیم آن کار برایمان لازم و ضروری است ابتدا ببنیم ریشه این تعلل چیست آیا ترس از ایجاد تغییرات با ترس از موقعیت جدید است و اگر جواب مثبت بود بررسی کنیم تا بفهمیم آیا جز» نوع مجبورم است یا نمی توانم(قبلا توضیح داده شد) بعد آنها را براساس اثراتی که روی اندیشه و رفتارمان دارند فهرست کرده و الویت بندی کنیم. برایان تریسی در این باره طرح این سه سوال را مفید می داند:
۱) چگونه این هراس مانع از آن می شود در زندگی ام موفق شوم؟
۲) چگونه این هراس به من کمک می کند؟ یا در گذشته این هراس چه کمکی به من کرده است؟
۳) با حذف هراس چه سودی عاید من می شود؟ شاید بدمان نمی آید در پشت این ترس ها پنهان شویم و بر تنبلی خود سرپوش بگذاریم! ولی بدانید برای رسیدن به هدفی که در سر داریم باید خودمان موانع را برداریم و تلاش کنیم زیرا از ماست که برماست.

مریم بابایی
منبع : روزنامه ابتکار