شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


فرهنگ عفاف، خانواده و دولت؛ مسئولیت‏ها و بایسته‏ها


فرهنگ عفاف، خانواده و دولت؛ مسئولیت‏ها و بایسته‏ها
تحولات اجتماعی در دهه‏های اخیر، آثار خود را بیش از هر چیز در حوزه اخلاق و تربیت جنسی نشان داده است. در طرح گسترش عفاف و حجاب که توسط نهادهای حکومتی، از جمله نیروی انتظامی پیگیری می‏شود آنچه ممکن است سبب نگرانی گردد اقدام به اصلاح وضعیت پیش از دستیابی به تحلیلی جامع و برداشتی صحیح از واقعیت‏های اجتماعی است.
انسان دارای سه بعد معرفتی، اخلاقی و رفتاری است که در هم تنیده و از هم متأثرند.از این میان، اخلاق، بستری مناسب را برای رشد فضیلت‏ها و تمایل به رفتارهای پسندیده، عقلانی و وحیانی فراهم می‏سازد. در حوزه اخلاقیات، اخلاق جنسی، به ویژه عنصر عفاف، جایگاهی خاص دارد تا آنجا که عفت جنسی بافضیلت‏ترین عبادت‏ها، و زمینه‏ساز بهشت است.(۱)
۱) مدیریت فرهنگ عفاف؛ ضرورت و اهمیت‏
تحولات اجتماعی در دهه‏های اخیر، آثار خود را بیش از هر چیز در حوزه اخلاق و تربیت جنسی نشان داده است. در طرح گسترش عفاف و حجاب که توسط نهادهای حکومتی، از جمله نیروی انتظامی پیگیری می‏شود آنچه ممکن است سبب نگرانی گردد اقدام به اصلاح وضعیت پیش از دستیابی به تحلیلی جامع و برداشتی صحیح از واقعیت‏های اجتماعی است. اقداماتی که به حساسیت‏های عمومی یا اخلاق فردی و اجتماعی و موقعیت خانواده گره می‏خورد، اگر توأم با عقلانیت در روش و جامعیت در تحلیل نباشد کم نتیجه و پر مخاطره است.
دلایل توجه به موضوع اخلاق جنسی و عفاف:
▪ تأثیر فرهنگ‏های غیر اسلامی بر نگاه جامعه ایرانی‏
سیاست کلی اسلام در موضوع اخلاق و تربیت جنسی، تسهیل در ارضای مشروع نیازها، پیشگیری از زمینه‏های گناه، تقویت خویشتن‏داری (عفاف)، تقویت احساس مسئولیت در دفاع از حریم جنسی و مقابله جدی با مفاسد جنسی و اشاعه منکرات در محیط اجتماعی است.
از نگاهی دیگر نادیده گرفتن نیازهای طبیعی انسان به مشکلات جسمی و روانی و حتی تضعیف جهات معنوی، افزایش زمینه‏های بزه و ایجاد مخاطره برای سلامت فرد، خانواده و اجتماع می‏انجامد.
با وجود نگاه واقع‏بینانه اسلام به این نیازها، جامعه ایران نگاه بدبینانه به نیازهای جنسی دارد و گاه تربیت جنسی را صرفاً به خود نگهداری فرو می‏کاهد. به همین دلیل کمتر کسی جرئت طرح مباحث اساسی را در این حوزه داشته است.
▪ پیوند میان اخلاق جنسی و سیاست‏
ارتباط میان این دو مقوله از چهار زاویه قابل بررسی است:
اول. نظام سلطه برای مقابله با موج اسلام‏خواهی یا «بنیادگرایی اسلامی»، راهبردی مبتنی بر اصلاح ساختار سیاسی و اقتصادی کشورهای اسلامی و برداشتن حریم‏های اخلاقی میان زن و مرد تدوین کرده است.(۲)
مراجعه به برخی نشریات عمومی و دانشجویی و سایت‏ها، پیامدهای اعمال این سیاست در قالب شکستن حریم‏های اخلاقی، ترغیب به همجنس‏گرایی، ایجاد تردید در ارزش‏های اخلاقی مقبول و استفاده از نارضایتی‏های جنسی جهت تبدیل آن به جنبش‏های سیاسی را به وفور قابل مشاهده می‏سازد. در مقابل، هرگاه نهادهای مسئول در نظام اسلامی تدابیری را برای سامان‏مندسازی روابط زن و مرد آغاز می‏کنند با صف‏آرایی گروههای مختلف سیاسی و جنبش‏های فمینیستی زنان در برابر خود روبه‏رو می‏شوند.(۳)
دوم. حساسیت جامعه مذهبی نسبت به مفاسد جنسی و پیوند خوردن اخلاق جنسی با مشروعیت نظام سیاسی، مسئولیت دولت را در قبال آن، دوچندان می‏کند.
سوم. سیاسی قلمداد کردن موضوع عفاف و اخلاق جنسی توسط مدیران نظام نه تنها به معنای نادیده‏انگاری بخشی از ابعاد واقعیت است که با معرفی مقوله‏هایی چون حجاب به عنوان نماد سیاسی، مخالفان سیاسی نظام را نوعی به مقابله سیاسی واداشته است.
چهارم. توسعه مفاسد اخلاقی نظامات اجتماعی چون خانواده، اقتصاد و فرهنگ را تهدید می‏کند و سبب اختلال در رفتارهای عقلانی نسل جوان و زمینه‏ساز تعارض سیاسی با اهداف نظام اسلامی است.
▪ پیوند میان اخلاق جنسی و اقتصاد سرمایه‏داری‏
افزایش محرکات جنسی از یک سو به تغییر الگوی مصرف در لوازم آرایشی و پوشاک و به تبع آن با منافع گروهی از سرمایه‏داران؛ از سوی دیگر، با منافع ناشران مطبوعات تحریک‏زا و در نهایت با منافع صاحبان شبکه‏های فساد و توریسم جنسی گره خورده است. این مهم علاوه بر تبیین ضرورت تغییر در وضع موجود می‏تواند پاسخی به این پرسش باشد که چرا مقابله با مفاسد جنسی و اصلاح اخلاق جنسی پر هزینه، و غالباً ناموفق است.
▪ ناتوانی علوم اجتماعی از شناسایی دقیق معضلات جنسی‏
عدم توجه به معضلات جنسی در تحلیل‏های آسیب‏شناسانه کارشناسان علوم اجتماعی از مشکلات خانوادگی و اجتماعی را می‏توان در وهله اول ناشی از غلبه گفتمان لیبرالیستی و چپ بر ساختارهای علوم انسانی دانست که گاه با تمرکز بر مفاهیمی چون «طبقه» از شناسایی دیگر عوامل باز می‏ماند و گاه با پذیرش آزادی از جمله آزادی جنسی، در زمره ارزش‏های پذیرفته شده، چشم در پیامدهای تساهل جنسی فرو می‏بندد و در وهله دوم ناشی از فقدان روش‏های جزءنگرانه در تحلیل مسائل جزئی که سبب تفاوت بسیار دیدگاه این دسته از کارشناسان با تحلیلگران مصداقی آسیب‏های خانوادگی است.
▪ غفلت از نگاه مدیریتی به اخلاق و تربیت جنسی‏
دلایل بسیاری برای عدم توجه مسئولان به مدیریت اخلاق جنسی، در عرصه داخلی و بین‏المللی وجود دارد: اول. تلقی از تربیت به عنوان مسئولیتی فردی. دوم. اعتقاد به اینکه معضلات اقتصادی عامل اصلی معضلات اخلاقی است و اصلاحات اقتصادی و اخلاقی مبتنی بر الگوهای رایج توسعه، معضلات اخلاقی را کاهش خواهد داد؛ غافل از آنکه مبانی حاکم بر این الگوها خود از عوامل تغییر هنجارهای جنسی است. سوم. اعتقاد به اینکه نظام اسلامی فاقد نظریه جنسی قابل دفاعی است که مبنای سیاستگذاری‏ها قرار گیرد. چهارم. قرار دادن پرورش در حاشیه آموزش، ضعف نیروی انسانی فرهیخته در حوزه‏های تربیتی و غفلت از تربیت جنسی در نظام آموزش رسمی و غیر رسمی.
۲) تضعیف اخلاق جنسی و عفاف؛ نگرانی‏ها و نمودها
نگرانی از وضعیت اخلاق جنسی و کاهش رفتار عفیفانه به چهار محور باز می‏گردد:
۱) گسترش مفاسد اخلاقی؛
۲) کاهش حساسیت‏های عمومی نسبت به کنترل ناهنجاری‏ها و مشارکت در اصلاحات اخلاقی؛
۳) کم شدن احساس مسئولیت و ناتوانی خانواده در قبال تربیت جنسی فرزندان و نظارت سازنده و مستمر بر آنان؛
۴) فقدان باور مشترک، سیاست‏ها، اصول مشخص و برنامه‏های جامع در مدیریت اجتماعی کشور.
تغییر شاخص‏های فوق می‏تواند حاکی از نمودهای اخلاقی زیر باشد:
▪ کم شدن انگیزه تشکیل خانواده‏
آنچه در سال‏های اخیر بیش از هر چیز به کاهش انگیزه ازدواج منجر شده، تغییر در فرهنگ اقتصادی، افزایش سطح انتظارات و کم شدن روحیه قناعت و مواجهه با مشکلات است.
نکته دیگر، تغییر در اخلاق جسمی است. جوانانی که به سهل‏انگاری جنسی عادت کرده‏اند ازدواج را نوعی محدودیت و محرومیت برای رفتار جنسی خود تلقی می‏کنند. همچنین جوانانی که در روابط نامشروع به تصویری نادرست از جنس مخالف دست یافته‏اند، کمتر می‏توانند برای زندگی مشترک به هم اعتماد کنند.
از سوی دیگر، شاهد کاهش حساسیت‏های والدین و سهل‏انگاری آنان در مهارت‏آموزی به فرزند می‏باشیم؛ تا جایی که صلاحیت فرزندان برای مدیریت خانواده در مقایسه با نسل‏های گذشته کمتر شده است.
▪ افزایش طلاق(۴) و اختلافات خانوادگی‏
درصد بالایی از اختلافات ناشی از اختلال در اخلاق و تربیت جنسی است. انتخاب همسر از طریق عشق‏های خیابانی، بدون وجود همسازی فرهنگی و خانوادگی، زمینه‏های تفاهم در زندگی آتی را کم می‏کند و بی‏مبالاتی اخلاقی یکی از دو طرف، هم روابط عاطفی و خلوت جنسی طرفین را تحت تأثیر قرار می‏دهد(۵) و هم اعتماد به طرف مقابل را کم می‏کند.
▪ تغییر در الگوی روابط زن و مرد
این تغییرات را می‏توان در مواردی از این قبیل مشاهده کرد: در روابط سهل‏انگارانه محارم و غیر محارم در خانواده گسترده، در چگونگی خودآرایی دختران و پسران در محیطهای عمومی و مختلط، در تمایل نسل جوان به برقراری ارتباط قبل از ازدواج، در ظهور پدیده دختران خیابانی، در رواج روسپی‏گری، بی‏مبالاتی جنسی و قاچاق دختران، در ملاک‏های گزینش دختران در شرکت‏های خصوصی و ادارات و در گسترش فضاهای مختلط در محیطهای کاری دولتی، غیر دولتی و محیطهای علمی.
در اینجا توجه به چند نکته لازم است:
اول. پایین آمدن سن روسپی‏گری و فرار از خانه در سالیان اخیر.(۶) آغاز انحراف جنسی در دختران خیابانی، ناشی از ساده‏لوحی و ناآشنایی با ویژگی‏های جنس مخالف است. از سوی دیگر کسانی که در تجربه اول فرار از خانه ،تجاوز را غالباً در کمتر از ۴۸ ساعت(۷) تجربه می‏کنند، به دلیل فقدان مکانیزم بازپروری، خود را ناگزیر به ادامه مسیر غلط احساس می‏کنند.
دوم. کاهش آمار روسپی‏گری (مزدوری جنسی) و افزایش تمایل به بی‏مبالاتی جنسی در قالب دوست گزینی‏های بدون هزینه بدان معناست که بی‏مبالاتی جنسی در وضعیت جدید آن بیشتر عملی انتخاب‏گرانه است تا عکس‏العملی از سر ناچاری و فقر.
▪ افزایش اعتیاد و بیماری‏های جنسی‏
تغییر الگوی ابتلا به ایدز از اعتیاد تزریقی به روابط جنسی،(۸) گسترش رسانه‏های تصویری جدید (اینترنت، ماهواره و ویدئو CD) و اعتیاد به مشاهده تصاویر پورنو (هرزه‏نگاری) زمینه‏ساز بروز رفتارهای ناسالم و پرخطر، از جمله خشونت جنسی است.(۹) به این موارد باید اعتیاد به استماع موسیقی‏های محرک را که هم به تحریک شهوت و هم به ضعف اراده منجر می‏شود، افزود.(۱۰)
▪ افزایش شبکه‏های فساد
این شبکه‏ها هم در قالب سنتی خود، در شکل ایجاد خانه‏های فساد به ویژه در نزدیکی مراکز تجمع جوانان و دانشجویان، فعالیت می‏کنند و هم در قالب‏های جدید، با تأسیس پایگاههای اینترنتی فارسی‏زبان به منظور ترویج ابتذال و تابوشکنی اخلاقی. از سوی دیگر تغییر در الگوی طرح مباحث زنان، در دو دهه اخیر در قالب مباحث حقوق جنسی و طرح پرسش‏ها و شبهاتی که از یک سو آزاد شدن از قیود جنسی را مطرح می‏کند و از سوی دیگر حقوق جنسی برابر زنان را خواستار می‏شود نشانگر نوعی فعالیت شبکه‏ای و هماهنگ است.
▪افزایش افسردگی در نسل جوان‏
فرهنگ مسلط که برخورداری مالی، ثبات شغلی، تحصیلات و مسکن را پیش‏شرط آغاز زندگی می‏داند، در مقام عمل چشم بر نیاز جنسی جوانان می‏بندد. از سوی دیگر نیاز به مونس و همسر،(۱۱) احساس برخورداری از حمایت عاطفی، مسئولیت و همدلی از عواملی است که با نشاط و آرامش فرد پیوند خورده است. محرومیت از تشکیل خانواده در سنینی که بهترین موقعیت برای برقراری ارتباط سالم است، فشارهای عصبی و عدم تعادل در برنامه‏ریزی و عمل را نتیجه می‏دهد، به بروز افسردگی می‏انجامد و زمینه‏ای برای اعتیاد به مواد روان‏گردان و ورود جوانان به عرصه‏های هیجان‏انگیز منفی را فراهم می‏آورد.
۳) اخلاق جنسی؛ ظرفیت‏ها و امیدها
▪ تعلقات مذهبی در جامعه ایرانی‏
پیوندهای محکم مذهبی در جامعه ما همواره از مهم‏ترین عوامل خودنگهداری، احساس مسئولیت و غیرت بوده است. اینکه در عصر اطلاعات و با سهولت دسترسی به روش‏های حقیقی و مجازی برای ارضای نامشروع، اغلب مردم پاکدامنی قبل از ازدواج را یک ارزش می‏دانند و به شکل انتخاب‏گرانه عفاف را برگزیده‏اند، و اینکه بسیاری از مسئولان خواهان اصلاح اخلاق جنسی‏اند و اکثر مردم رسانه‏ها و سیاست‏ها را در مورد تضعیف اخلاق جنسی مقصر می‏دانند، نشانگر ظرفیت‏هایی است که می‏توان بر آنها در تدوین سیاست‏ها و برنامه‏های اصلاحی تکیه کرد.
▪ ویژگی‏های جنسیتی‏
ویژگی طبیعی حیا سبب می‏شود که میل طبیعی زنان به رفتارهای عفیفانه بیشتر و از قرار گرفتن در موقعیت‏های خاص جنسی هراسناک‏تر باشند. آنچه به عنوان ابتذال در پوشش و آرایش در زنان جامعه شهری مشاهده می‏کنیم، در بسیاری اوقات، ناشی از حس خودنمایی و ابراز وجود در میان همجنسان است و نباید از هر رفتار زنانه برداشتی جنسی ارائه نمود.
وجود زمینه طبیعی حیا، در صورتی که با آموزش و تربیت صحیح همراه باشد، می‏تواند هم ضمانتی برای خودنگهداری زنان باشد و هم آنان را در هدایت و کنترل خانواده(۱۲) و ایجاد فضای عفیفانه در محیطهای عمومی و محیط کار توانمندتر سازد. توجه به ویژگی‏های جنسی مردان از جمله غیرت‏ورزی که دارای زمینه طبیعی است نیز می‏تواند در مسیر اصلاح اخلاق جنسی کارآمد تلقی شود.
می‏توان اذعان داشت که شعار برابری‏طلبی که گرایش‏های چپ و فمینیست‏ها بر آن اصرار نموده و بر آن اساس بر هر چه تفاوت‏های جنسیتی می‏نامند تاخته‏اند، تا چه حد به نفی هویت جنسی زنانه و مردانه، تضعیف حیا و غیرت و آسیب‏پذیری اخلاقی زن و مرد منجر شده است.
▪ نهادهای آموزشی و تبلیغی‏
وجود مراکز سازمان‏دهنده در امر تبلیغات مذهبی ظرفیت ویژه‏ای است که می‏تواند با ایجاد حساسیت در میان مبلغان مذهبی، اطلاع‏رسانی مستمر به آنان و ایجاد هماهنگی، کارآمدتر باشد. همچنین استفاده از ابزارهای روزآمد تبلیغ و راه‏اندازی «جنبش تربیتی» با محوریت تربیت جنسی در نهاد آموزش رسمی کشور می‏تواند سهم مهمی در ترویج فرهنگ عفاف داشته باشد.
۴) اخلاق و تربیت جنسی؛ بایسته‏ها
به منظور ارتقای اخلاق جنسی در جامعه دو نهاد اصلی سیاستگذار، مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی، موظفند تا سیاست‏های کلان و راهبردی تعمیق اخلاق و توسعه عفاف جنسی را تدوین نمایند. چنانکه نهاد قانون‏گذار نیز لازم است طرح جامع ارتقای اخلاق جنسی را به تصویب رساند.
به طور خلاصه می‏توان اهداف نظام اسلامی از تربیت جنسی را ارتقای سلامت جسمی و روانی، تقویت معنویت، استحکام و کارآمدی خانواده، و افزایش امنیت اخلاقی در جامعه به منظور تقویت کارآیی زن و مرد در حیات اجتماعی دانست.
این اهداف در چهار بخش «پیش‏گیرانه»، «تسهیل‏گرانه»، «مقابله‏گرانه»، «درمان‏گرانه» پیگیری می‏شود.
▪ سیاست‏های پیش‏گیرانه‏
از سیاست‏های پیش‏گیرانه می‏توان به موارد زیر اشاره نمود:
ـ تقویت ایمان و باورهای مذهبی‏
احساس پیوستگی با منبع قدرت، حکمت و رحمت بیکرانی که پیوسته در تدبیر عالم است و همچنین غلبه بر مشکلات، شبهات و مخاطرات روانی از بزرگ‏ترین ثمره‏های ایمان است که زمینه ابتلا به مفاسد اخلاقی را از میان برمی‏دارد.
برای تقویت ایمان مذهبی نباید صرفاً بر نقش خانواده یا آموزش‏های رسمی با محوریت اطلاع‏رسانی مذهبی تکیه نمود، بلکه تقویت زمینه‏های محبت به خداوند و کم کردن موانع تأثیرپذیری دل به همراه برخی آموزه‏های اسلامی چون کمک‏رسانی به مستمندان و تکریم و نوازش یتیمان، پرهیز از لقمه حرام، شراب‏خواری و زورگویی از زمینه‏های مؤثر در رقت قلب و پرورش ایمان است.
ـ تربیت اخلاقی‏
در نظام اخلاقی اسلام انسان موجودی است که در مقابل عملکرد خود مسئول است. خداوند هدایت تکوینی خود را با الهام خوبی و بدی، در درون انسان قرار داده است. این نگاه به انسان با آنچه مکاتب لیبرالیستی و مادی تحت عناوین نسبیت‏گرایی اخلاقی، فردگرایی، روانشناسی لذت‏جویانه و جبرگرایی به دست می‏دهند تفاوتی بنیادین دارد.(۱۳)
در این راستا ابتدا باید سیاست‏های اخلاقی و تربیتی حاکم بر رسانه‏های عمومی و نظام آموزشی را مورد خوانش انتقادی قرار داد و آنگاه به بازترسیم سیاست‏ها و اصول حاکم بر این نهادها همت گماشت تا فرآیند پرورش اخلاقی به تقویت احساس مسئولیت، اهمیت یافتن عفاف و تقویت قدرت خویشتن‏داری منجر شود.
ـ تربیت جنسی فرزندان‏
تربیت جنسی کودکان به منظور پیشگیری از بروز احساس جنسی قبل از موعد، کم کردن زمینه‏های سوء استفاده جنسی، پیشگیری از بروز عادات منفی و پیدایش عادات پسندیده‏ای صورت می‏گیرد که سلامت جنسی کودک را در آینده تضمین می‏نماید. از سوی دیگر، فرزندان رفتارهای عفیفانه و حیاآمیز را در پوشش سلوک خانوادگی و اجتماعی فرا می‏گیرند.(۱۴) در این مقطع، رفتار عملی والدین بیش از توصیه‏های گفتاری در شکل‏گیری اخلاق جنسی مؤثر است.
حال این پرسش مطرح می‏شود که مسئولیت تربیت جنسی بر عهده چه نهادهایی است؟ مسئولیت تربیت جنسی در مقطع اول عمر (قبل از شش سالگی) بر عهده خانواده و در مقطع حساس شش سالگی تا زمان بلوغ باز هم بر عهده خانواده، به ویژه والدین است، اما نباید نظام آموزش رسمی و غیر رسمی از جمله رسانه‏های عمومی را نادیده گرفت.
با ورود به مقطع بلوغ، تغییرات شخصیتی در سنین نوجوانی به ویژه در باره دختران به گونه‏ای است که اگر رفتار عاطفی و اطلاعات صحیح، راهنمایی‏های سازنده و نظارت عاقلانه از مجاری صحیح خود جریان نیابد نوجوان در دام اظهار محبت‏های ساختگی گرفتار می‏شود و یا به مسیرهای دیگر کسب اطلاعات مراجعه می‏کند و فرصت بلوغ به یک تهدید بدل می‏گردد.
امروزه دو روش در آموزش‏های جنسی مطرح است. در «روش مدرسه‏ای» تعلیمات نظری مسائل جنسی یا به صورت مجزا و یا در ضمن دروس علوم طبیعی با پخش فیلم‏هایی راجع به تولیدمثل گیاهان، جانوران و بالاخره انسان، با تمام جزئیات آن، همراه است.(۱۵) این روش در بسیاری از کشورهای غربی متداول و در عین حال مورد انتقاد است.(۱۶) از جمله آنکه طرح مباحث جنسی، بدون پرده‏پوشی، خود از عوامل تحریک‏زاست و تأثیراتی چون تماشای تصاویر پورنو بر جای می‏گذارد؛ به ویژه آنکه این آموزش‏ها صرفاً در چارچوب مباحث کالبدشناسی و بدون محوریت عنصر حیا و عفاف ارائه می‏شود. انتقاد دیگر آن است که تمرکز چنین آموزش‏هایی در مدرسه به ضعف جایگاه هدایتی و نظارتی والدین منجر می‏شود و آنان را به حاشیه می‏راند.
در آموزش به «روش خانوادگی» تربیت جنسی توسط والدین براساس اصول اخلاقی و با هدف تقویت خویشتن‏داری جنسی فرزندان صورت می‏گیرد. در اینجا مدرسه می‏تواند نقش مکمل خانواده را ایفا کند و انجمن خانه و مدرسه مسئولیت ارتقای آگاهی و تقویت احساس مسئولیت والدین را بر عهده گیرد.(۱۷) سیستم آموزشی هم در این عرصه با طرح مباحثی چون شیوه‏های کنترل و تعدیل غریزه جنسی، آشنایی با امراض و خطرات جنسی، پیامدهای مفاسد اخلاقی در حیات اجتماعی، بیان مسائل شرعی در باره بلوغ و تکلیف و پرورش فضایل اخلاقی از جمله حیا و عفاف به خانواده مدد می‏رساند و سعی می‏کند تا هم از نظارت و هدایت والدین پشتیبانی و از آن دفاع کند و هم فرزندان را به مراجعه به والدین تشویق نماید.مرحله بعدی پرورش جنسی به منظور توانمندسازی دختر و پسر برای آغاز زندگی مشترک است که آشنایی با جنس مخالف، اهداف ازدواج، جایگاه و کارکرد خانواده، نقش‏های مشترک و مختص زن و مرد، راههای تسهیل ازدواج، شیوه‏های همسرگزینی و مباحثی از این دست را شامل و در سنین مناسب با ازدواج ارائه می‏شود. آموزش‏های خاص مربوط به روابط زناشویی نیز در آستانه تشکیل خانواده و پس از ازدواج ارائه می‏گردد.
توجه به آثار متفاوت بلوغ بر هر یک از دو جنس می‏تواند پاسخگوی بسیاری از پرسش‏های ما در مورد تفاوت عملکرد دختر و پسر باشد.
مردان در حوالی سن بلوغ، پر از انرژی تعریف نشده‏اند و همه این انرژی‏ها نیازمند هدایت فرهنگی هستند، در غیر این صورت مردان بیشتر مستعد اعمال پست و غیر مسئولانه شهوانی هستند.(۱۸)
ـ تقویت هویت‏های گروهی و اخلاق حرفه‏ای‏
در پیوندهای گروهی که به منظور تقویت همگرایی اجتماعی و تعمیق ارزش‏های معنوی و فرهنگی صورت می‏گیرد شخص خود را تحت اشراف و هدایت گروه احساس کرده و زمینه‏های خودنگهداری را در خود افزایش می‏دهد.
امروزه در جوامع صنعتی که بسیاری از پیوندهای سنتی، همچون پیوند طایفه‏ای، تضعیف شده، جایگزین‏های کارآمدی مورد نیاز است تا همبستگی گروهی را در مسیر ارزش‏های فرهنگی و اخلاقی تقویت نماید.
به عنوان مثال به نظر می‏رسد تدوین، ترویج و تعمیق اخلاق دانشجویی به عنوان یک گروه می‏تواند مرز رفتار دانشجویی و غیر دانشجویی را نشان دهد؛ به گونه‏ای که مثلاً رعایت حریم استاد، پرهیز از رفتارهای غیر علمی در محیط علمی، آراسته‏پوشی، رعایت حریم ارتباطی با جنس مخالف و وقار در رفتارهای سیاسی و اجتماعی، «مرام دانشجویی» تلقی و تخطی از آن، تحقیر و انزوا در محیطهای علمی را در پی داشته باشد.
می‏توان انتظار داشت که اگر هویت دانشجویی در جامعه ارزشمند تلقی شود و مدیریت فرهنگی کشور بتواند اخلاق صنفی را به طور صحیح ترسیم و ترویج نماید، بسیاری از حرکت‏های سخیف غیر فرهنگی و غیر اخلاقی در محیطهای علمی برچیده شود.
ـ تقویت موقعیت خانواده‏
امروزه بسیاری از معضلات فرهنگی و اجتماعی ما ناشی از کاهش تأثیر خانواده در فرآیند تربیت، سست شدن جایگاه مورد احترام آن در نهادهای حکومتی و غیر حکومتی به لطف رسانه‏های عمومی و نظام آموزش رسمی، و تسامح‏طلبی علوم اجتماعی در ارائه تئوری‏ها و تحلیل‏های به ظاهر علمی پیرامون کاهش اقتدار و تأثیرگذاری خانواده است.
برای باز گرداندن خانواده به جایگاه محوری خود، باید با افزایش آگاهی‏ها، اقتدار و احساس مسئولیت، انتظارات از والدین و خانواده را به رسمیت شناخت. نیل به این منظور، سیاست‏گذاری و برنامه‏ریزی دستگاههای نظام و تغییر سیاست‏های حاکم بر نظام آموزش رسمی و رسانه‏های عمومی را طلب می‏کند. از سوی دیگر باید به تدوین «مرامنامه خانواده» که تبیین‏کننده هویت خانواده است اقدام نمود تا بتوان براساس آن والدین خطاکار و سهل‏انگار را از والدین کوشا و متعهد بازشناخت و حتی در مواقعی نسبت به سهل‏انگاری‏ها بازخواست نمود.
ـ اصلاح الگوی غنی‏سازی اوقات فراغت‏
از آنجا که مشکلات جنسی با اوقات فراغت و بیکاری جوانان و نوجوانان نسبتی معنادار دارد لازم است فعالیت‏های زمان فراغت آنان نشاطبخش و متفاوت از برنامه‏های اصلی‏شان بوده و انرژی بدنی و قدرت ابتکار و فعالیت آنان را درگیر نماید.
باید تلاش اصلی سیاستگذاران و برنامه‏ریزان به سمت اصلاحات فرهنگی به منظور قبیح شمردن بیکاری باشد، همچنین به منظور ارزشمند جلوه دادن فرهنگ کار و تلاش، تشکیل گروههای اجتماعی و سازمان‏های مردم‏نهاد، ایجاد رقابت‏های سالم در فعالیت‏های اجتماعی و ایجاد نهادهای مشاوره که مسئولیت آن معرفی فعالیت‏های مفید و امکانات حمایتی و کارآموزی باشد، در پیشبرد این مقصود مؤثر است.
از آنجا که ورود به سن بلوغ و رشد و احساس شخصیت جدید در نوجوانان و جوانان آنان را به حق انتخاب و استقلال سوق می‏دهد باید مجاری مناسبی برای اعمال حق انتخاب آنان ایجاد شود و مسیر سرگرمی و فعالیت‏های مفید اجتماعی متنوع‏تر شود؛ و گرنه این احساس در مسیرهای غلط از جمله انتخاب رفتارهای خاص اجتماعی و ترویج ناهنجاری‏ها به کار گرفته می‏شود و یا احساس محدودیت، به مقاومت در عرصه سیاسی تبدیل می‏گردد.
▪ سیاست‏های تسهیل‏گرانه‏
ضرورت تربیت جنسی از اینجا منشأ می‏گیرد که انسان باید از میان زهد و حرص جنسی راهی میانه، نشاطبخش و آرامش‏بخش را برگزیند. آموزه‏های دینی بر عفاف، در کنار سهولت دسترسی، تأکید کرده است.(۱۹) متأسفانه فرهنگ مسلط در جامعه مذهبی ما آنقدر تنگ‏نظرانه به مسائل جنسی می‏نگرد که موجب گریز نسل جوان از مذهب و روی‏آوری به گناه شده است. بنابراین لازم است با سنت‏های غلط مقابله و احساس محرومیت جنسی را تا حد امکان کاهش داد.
برخی سیاست‏های تسهیل‏گرانه عبارتند از:
ـ اصلاح فرهنگ اقتصادی‏
موانع ازدواج جوانان بیش از آنکه از فقدان شغل و مسکن مناسب ناشی شود، معلول بالا رفتن سطح انتظار از زندگی، غلبه فرهنگ تن‏آسایی بر کار و تلاش، کم شدن روحیه قناعت و افزایش آینده‏نگری‏های هراس‏افزاست. در فرهنگ مذهبی مفاهیمی چون توکل، امید، قناعت، رضا، تلاش و همیاری دست به دست هم می‏دهند تا زندگی ساده‏تر و در عین حال با نشاطتری را امکان‏پذیر نمایند. در زمان ما منافع سرمایه‏داری ایجاب می‏کند که سطح توقعات از زندگی بالاتر رود و مصرف افزایش یابد تا چرخ صنعت از گردش نایستد.
از این‏رو پیش‏شرط اصلاح اخلاق جنسی و تسهیل ازدواج، تغییر نگرش به زندگی اقتصادی است که این تغییر نگاه، خود به اصلاح سیاست‏های کلان اقتصادی و فرهنگی کشور وابسته است.
ـ حمایت از تشکیل و پویایی خانواده‏
ایجاد شورای عالی خانواده به همراه تدوین سیاست‏ها و طرح‏های آسان‏سازی ازدواج، اعطای اولویت اشتغال به افراد سرپرست خانوار، اعطای معافیت‏های مالیاتی به افراد متأهل نسبت به مجرد و پرهزینه کردن جذب افراد مجرد، به ویژه بانوان، برای کارفرمایان، به ویژه در بخش‏های خصوصی، اعطای تسهیلات ویژه به متأهلان از جمله در حذف یا کاهش خدمت سربازی و اعطای وام و تسهیلات مسکن، ارائه خدمات ویژه به کارمندانی که به ازدواج اقدام می‏کنند، تدوین سیاست‏هایی که به ترویج فرهنگ ساده‏زیستی، تمایل به ازدواج و کم کردن تمایل به تک‏زیستی و تجردزیستی منجر می‏شود، از مواردی است که می‏تواند برای تقویت خانواده در دستور کار قرار گیرد.
در این راستا ترویج ازدواج بدون تشکیل خانواده تا برطرف شدن محدودیت‏های طرفین، مهارت آموزشی تشکیل و اداره خانواده، هم توسط خانواده‏ها و هم نظام آموزشی رسمی و غیر رسمی یک اولویت است.
ـ توجه به مکمل‏های تشکیل خانواده‏
همواره برای ایجاد اصلاحات اجتماعی، تغییر در مجموعه‏ای از هنجارهای به هم پیوسته الزامی است.
در جامعه اسلامی ما، در یک سده قبل، ازدواج در اوایل سن رشد انجام می‏شد. تحریکات جنسی بسیار محدود بود، فرهنگ حاکم تک‏زیستی زنان را حتی پس از مرگ همسر یا جدایی از وی قبیح می‏نمود و مردان را وا می‏داشت تا چتر حمایتی خود را بر آنان به عنوان همسران اول یا دوم و یا به عنوان همسران موقت بگسترند. در این جامعه اگر یک نفر گرفتار فساد یا تعرض جنسی می‏شد مکانیزم‏های سنتی برای بازگشت آنان به خانواده، پس از توبه، در نظر گرفته می‏شد. بالطبع در چنین جامعه‏ای تربیت جنسی شکل ساده‏تری به خود می‏گرفت که غالباً خانواده به آن اقدام می‏نمود.
در زمان ما با وجود بالا رفتن سن ازدواج، افزایش تحریکات جنسی، تغییر الگوی مشارکت اجتماعی و اقتصادی زنان و حتی تغییر الگوی مصرف کالری که توانمندی جنسی را افزایش می‏دهد، نتوانسته‏ایم هنجارهای مناسب آن را در چارچوب شرع طراحی کنیم. امروزه نیاز به کارآمدسازی شیوه‏های تربیت جنسی، افزایش مهارت‏ها در روابط زناشویی، فرهنگ‏سازی برای مقبولیت ازدواج موقت و تعدد زوجات از ضرورت‏هایی است که بیش از گذشته خود را نشان می‏دهد.
باید پذیرفت که اجرای دو حکم ازدواج موقت و تعدد زوجات بدون تعیین ضوابطی که از پیامدهای منفی آن بکاهد و آن را در مسیر مصالح خانواده و اجتماع قرار دهد، زندگی خانوادگی را به مخاطره می‏افکند. اما پذیرش این مهم ضرورت ضابطه‏مندسازی اصلاحات فرهنگی به منظور بالا بردن آستانه تحمل خانواده و جامعه برای پذیرش این دو موضوع، ایجاد زمینه‏های کارآمدی و کم کردن آسیب‏های مترتب بر آن را نتیجه می‏دهد نه نفی کلیت آن را. شایسته است کسانی که همواره از زاویه حساسیت‏های همسر اول به موضوع نگریسته‏اند از موضعی رفیع‏تر و از زاویه مدیریت اجتماعی آن را تحلیل کنند تا مصلحت همسر دوم، مصلحت رعایت حدود شرعی و اخلاق جنسی نیز در نظر گرفته شود. باید از کسانی که همواره مشکلات ناشی از تعدد زوجات و ازدواج موقت را پیش می‏کشند، ضمن پذیرش بخشی از پیامدها پرسید که میان التزام به راههای مقرر شرعی با وجود برخی مشکلات و میان پذیرش مفاسد جنسی باید کدامیک را برگزید؟
ـ افزایش مهارت‏های زناشویی‏
لازم است در آستانه و پس از تشکیل خانواده آموزش‏هایی به زوجین داده شود که نتیجه آن احساس رضایت از تأمین نیاز جنسی در درون خانواده باشد.
▪ سیاست‏های مقابله‏گرانه‏
در سیاست‏های مقابله‏گرانه هدف مقابله با انحرافات، پس از وقوع آن است. در این رابطه به چند مورد اشاره می‏کنیم:
ـ تقویت حساسیت و غیرت عمومی‏
بی‏تردید تا مبارزه با مفاسد اخلاقی به مطالبه عمومی تبدیل نشود هیچ دولتی نخواهد توانست در کنترل ناهنجاری‏های اخلاقی به موفقیت نایل گردد؛ به ویژه آنکه این ناهنجاری‏ها از گستردگی هم برخوردار باشد. هم‏اکنون چنین احساس می‏شود که حساسیت عمومی کاهش یافته و یا شکل سازماندهی شده و کارآمدی به خود نگرفته است. به نظر می‏رسد علاوه بر تغییرات ارزشی، می‏توان به مکانیزم‏هایی اشاره کرد که مبتنی بر ایده دولت‏محوری، مردم را از مواجهه مستقیم با ابتذال باز داشته است؛ حال آنکه با ملاحظه متون اسلامی این احتمال تقویت می‏گردد که سیاست بر حضور مؤثرتر مردم، (البته با حفظ موازین) و تقویت حساسیت‏های عمومی بوده است.
رعایت احترام جامعه انسانی و مصالح عمومی، تقویت پیوندهای اجتماعی و توجه به ارزش‏های ثابت اخلاقی از محورهای مهمی است که انگیزه مشارکت عمومی را در پاکیزگی فضای اجتماعی بیشتر می‏کند. در قدم بعد، لازم است مردم نسبت به مسئولیت‏های خود آموزش ببینند تا مشارکت آنان در کنترل اجتماعی، خود پیامدهای منفی بر جای نگذارد. از نکات مهم آن است که مردم به سمت ایجاد گروههای متشکل یا دست کم تقویت حس همبستگی تشویق شوند، چون در بسیاری موارد صرفاً اقتدار جمعی است که می‏تواند تأثیرگذار باشد.
ـ مقابله قاطع با مظاهر علنی فساد
لازم است با تدابیری هزینه مقابله با فساد کاری را افزایش داد؛ و گرنه شیوع مفاسد اخلاقی خود به بی‏تفاوتی اجتماعی نیز منجر می‏شود. اجرای علنی حدود شرعی که در دو دهه اخیر با ملاحظات و فشارهای بین‏المللی و تحت فشار عوامل داخلی به محاق رفته است، اثر بازدارنده مؤثری دارد. البته اجرای آن با توجه به تغییر ذائقه عمومی باید با تمهیدات مناسب همراه باشد. از سوی دیگر باید تابوشکنان در حوزه اخلاق نظری را که با بسط نسبیت اخلاقی زمینه‏های فرهنگی ابتذال را فراهم می‏کنند، در زمزه مجرمان قلمداد و با آنان با جدیت مقابله نمود.
ـ مقابله ویژه با حرکت‏های سازماندهی شده‏
شیوه‏های شناسایی و مقابله با باندهای فساد، به ویژه اشکال جدید آن، به نظر ناکافی می‏رسد. باید توجه نمود که اهداف برخی از باندها از منافع اقتصادی فراتر رفته و تضعیف جامعه اسلامی از طریق توسعه مفاسد اخلاقی در نسل جوان و تضعیف اقتدار ملی را شامل می‏شود که در این صورت ممکن است مصداق محاربه قرار گیرد.
ـ سیاست‏های درمان‏گرانه‏
اسلام انسان را موجودی مختار می‏داند که می‏تواند سرنوشت خود را تغییر دهد. بنابراین ساختارهای غلط اجتماعی و زمینه‏های فاسد خانوادگی، رافع مسئولیت شخصی و مجوز اقدام به بزه نیست. شخص گنهکار به دلیل آنکه بر اصلاح وضعیت خویش تواناست و از درون نیز به تقوا فراخوانده می‏شود، نسبت به تغییر سرنوشت خود مسئول است.
مفهوم توبه در ادبیات اسلامی به عنوان یک واجب فوری، هم نمایانگر مسئولیت فرد است و هم مسئولیت جامعه در ایجاد فضای مناسب برای توبه و پذیرش شخص توبه‏کار. اما جامعه ما با تضییقات بیش از حد، راه بازگشت را بر خطاکاران می‏بندد و آنان را به ادامه مسیر غلط وامی‏دارد.
بدین منظور علاوه بر ترویج فرهنگ توبه لازم است مکانیزم‏هایی برای کارآمدی آن در نظر گرفته شود. شخص خطاکار بیش از هر چیز باید خود را مواجه با مطالبه وجدان شخصی و وجدان عمومی جامعه برای بازگشت به مسیر صحیح احساس کند. در قدم بعد باید مطالعه‏ای بر وضعیت شخصی و خانوادگی چنین اشخاصی انجام شود تا در صورتی که خانواده شرایط اخلاقی لازم را برای پذیرش فرد دارد، بازپروری وی با محوریت خانواده انجام شود.
مراکز بازپروری در صورتی توصیه می‏شوند که هم خانواده، ناکارآمدی خود را به اثبات رسانده باشد و هم این مراکز به واقع مراکز بازپروری باشند نه مراکز نگهداری؛ و گرنه خوف آن هست که این مراکز خود کانون تبدیل بزه‏های فردی به جرایم سازمانی شوند. بازپروری روانی و اخلاقی افراد تحت نظر مشاوران کارآمد، ایجاد زمینه‏های اشتغال و زمینه‏سازی برای ازدواج آنان پس از احراز صلاحیت اخلاقی از جمله راهکارهاست. در درمان‏گری، هم باید شخصیت خفته آنان را بیدار نمود و با شخصیت دادن به آنان، سطح توقعات خودشان و جامعه را از آنان افزایش داد، هم آنان را به فعالیت مستمر واداشت تا بیکاری، زمینه وسوسه بازگشت به گناه را برای آنان فراهم نکند و هم نظارت بر آنان را استمرار بخشید.(۲۰)
● نتیجه‏گیری‏
حساسیت آموزه‏های دینی به اخلاق و تربیت جنسی و تأثیرات فردی، خانوادگی و اجتماعی عفاف یا ابتذال جنسی، مسئولیت خطیری بر عهده نظام اسلامی، نهادهای تخصصی، حوزه‏های علوم دینی و کارشناسان، پژوهشگران و مبلغان نهاده است. در قدم اول، تشکیل گروه کارشناسی زیر نظر مستقیم ریاست قوه مجریه ضروری است تا تحلیلی جامع از وضعیت موجود به دست دهد؛ سرفصل‏های اصلی موضوع را ترسیم کند و با ترسیم نقشه راهبردی، جایگاه نهادهای دولتی و غیر دولتی را در هر بخش به وضوح مشخص نماید و با این کار زمینه هماهنگی ثمربخش نهادها را در حوزه اخلاق جنسی بر عهده گیرد. از سوی دیگر، جامعه کارشناسی کشور در پیوند با نهادهای رسمی نظام، باید مسئولیت‏های خود را به خوبی ایفا کند و بهای لازم را در تدوین سیاست‏ها و برنامه‏ها به دست آورد. حوزه‏های علوم دینی نیز لازم است با ورود به عرصه‏های کاربردی و پرهیز از کلی‏گویی، در تعامل با جامعه کارشناسی و نهادهای دولتی، با نقد عالمانه ساختارها و دیدگاههای علمی رایج و با تحلیل‏های موضوع‏شناسانه به تبیین روشمند آموزه‏های دینی بپردازند تا همکاری ثمربخش این نهادها به ترسیم شاخص‏های رشد اخلاقی جامعه اسلامی، تحلیل جامع وضع موجود، افق‏های پیش رو و برنامه عمل ملی نظام در زمینه اخلاق و سلامت جنسی منجر شود.
منبع:ماهنامه پیام زن ـ شماره ۱۸۶
پی‏نوشتها:
۱) ر. ک: الحر العاملی، وسائل‏الشیعه، ج‏۲۱، ح‏۲۵۸۲۷ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج‏۷۰، ص‏۴، ح‏۲.
۲) ر.ک: محسن آژینی، «نشانه‏های خط نفوذ»، روزنامه رسالت، ۳/۱۱/۷۴، ص‏۲.
۳) ر.ک: «تبدیل اعتراض علیه حجاب به جنش عام سیاسی»، ۳/۲/۸۶، (به نقل از: خبرنامه داخلی مرکز فرهنگی زنان، ش‏۵) www.akhbar rooz.com؛ جنش‏های سیاسی در ایران با تأکید بر مطالبات زنان، ۲/۲/۸۶، (سازمان دانش‏آموختگان دفتر تحکیم وحدت) www.advarnews؛ نبرد بی‏پایان حجاب، www.shahrzadnews.org؛ طرح جدید سرکوب زنان محکوم به شکست است www.roshangary.net.
۴) در سال گذشته آمار ازدواج ۴ درصد و آمار طلاق ۸/۶ درصد افزایش نشان می‏دهد (توسعه، ۲۸/۱/۸۶ و کیهان، ۹/۱۲/۸۵، ص‏۱۵).
۵) چنانکه به گفته پیامبر اکرم(ص) زنا لذت همسر را می‏برد (ر. ک: الحسن بن‏الفضل الطبرسی، مکارم الاخلاق، ص‏۲۳۸).
۶) ر. ک: «کاهش سن دختران فراری به ۱۳ سال»، آفتاب یزد، ۲۳/۴/۸۳، ص‏۹ و «۴۶ درصد دختران فراری دانش‏آموز هستند.» کارگزاران، ۱۵/۱۱/۸۵، ص‏۱۷.
۷) فاصله ۲۴ ساعته دختران فراری تا تجاوز (مصاحبه مدیر کل دفتر پیشگیری از آسیب‏های اجتماعی سازمان بهزیستی با رادیوB.B.C) به نقل از: www.khabarchin.com۲۱/۱۰/۸۴.
۸) ر.ک: سید هادی معتمدی، «طرح‏های ساماندهی روسپیان»، نظام اسلامی و مسئله روسپی‏گری، ص‏۲۷۵.
۹) ویکتور بی، کلاین، «هرزه‏نگاری و تهاجمات جنسی علیه زنان»، سیاحت غرب، ص‏۵۷.
۱۰) ر.ک: سید روح‏اللَّه موسوی‏خمینی، چهل حدیث، ص‏۸.
۱۱) ر.ک: روم (۳۰) آیه ۲۱؛ اعراف (۷) آیه ۱۸۹ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج‏۱۰۱، ص‏۳۲۷، ح‏۷.
۱۲) به گفته ویلیام گاردنر این زنان هستند که میل جنسی مردان را به گونه‏ای هدایت و محدود می‏کنند که در خدمت خانواده قرار گیرد (ر.ک: ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده، ص‏۲۰۴).
۱۳) امروزه می‏توان جریان انتقادی مهمی را در جامعه علمی غرب یافت که نگاه مسلط در این عرصه‏های علمی را به چالش می‏کشد. (ر.ک: ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده).
۱۴) ر.ک: محمدرضا سالاری‏فر، خانواده در نگرش اسلام و روانشناسی، ص‏۱۴۷ و ۲۰۲.
۱۵) ر.ک: غلامرضا متقی‏فر، «آموزش جنسی در مدارس»، فصلنامه تربیت اسلامی، ص‏۱۵۳.
۱۶) مورلی دانینو، آندره، جامعه‏شناس روابط جنسی، ترجمه حسن پویان، ص‏۱۴۹ - ۱۵۴.
۱۷) ر.ک: ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده، ص‏۱۴۷.
۱۸) ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده، ص‏۸۷.
۱۹) آموزه‏هایی که اوایل سن رشد را برای دختران بهترین سن ازدواج می‏داند، تأخیر در ازدواج دختران و سخت‏گیری والدین را زمینه‏ساز بروز فتنه و مفاسد اخلاقی عظیم می‏داند، و والدین و بزرگان را به اقدام برای ازدواج جوانان ترغیب می‏کند، از مواردی است که می‏تواند بر این ادعا مهر تأیید بزند (ر.ک: الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج‏۲، ص‏۶۰ ۶۴، باب ۲۲ و ۲۳ و ص‏۷۶ - ۷۹، باب ۳۸).
۲۰) برای آشنایی با مباحث تفصیلی‏تر در موضوع اصلاح و بازپروری، ر.ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، نظام اسلامی و مسئله روسپی‏گری، ص‏۱۱۰- ۱۲۹.
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید