جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
دوتا فرشته روی شانه های من
شاید ما آدم ها خیلی وقت ها قصه های فرشته ها را شنیده باشیم. یادم می آید وقتی کوچک بودم شب ها وقتی خان جون (مادر بزرگم) برایم قصه می گفت، همیشه از فرشته ها می گفت، می گفت که آنها دو تا بال دارند، سفید هستند حتی بال ها یا لباس هایشان هم سفید است ازش می پرسیدم نکند پرنده هستند می گفت نه. می گفتم حتما مادرشان تند تند لباس هایشان را می شوید یا پدرشان برایشان فقط لباس سفید می خرد.
مادربزرگ می خندید و بعد مرا می بوسید و آرام می خوابید.
گاهی اوقات چند سوال بود که خیلی ذهنم را درگیر می کرد. یک روز دل را زدم به دریا و سراغ مادربزرگ رفتم ازش پرسیدم: مادر بزرگ فرشته ها چه طوری هستند؟
- گفت خیلی مهربون هستند و مثل دوست های ما کمک کننده، سفید هستند و دو تا بال زیبا دارند.
کجا هستند؟
- چند قدمی ما هستند و خیلی به ما نزدیک ما را می بینند؟ پس چرا ما آنها را نمی بینیم؟
- معلوم است که ما را می بینند. ما هم می بینیمشان اما خودمان را گول می زنیم و توجیه می کنیم.
از آن روزها چندین و چند سال است که می گذرد و من هم سوالات دیگر که با سوالات آن زمان خیلی تفاوت دارد ذهنم را درگیر کرده نه تنها من بلکه همه آدم ها همین طور هستیم. تا کوچک هستیم سوالاتی از قبیل: فرشته ها چه شکلی هستند، خدا کجاست؟ روز و شب چگونه به وجود می آید و... این دسته از سوالات.
هنگامی که بزرگ می شویم یادمان می رود که در دوران کودکی چه سوالاتی در ذهنمان می گنجید یا وقتی به آنها فکر می کنیم بر تمام آنها می خندیم اما چرا...؟
وقتی انسان بزرگ تر می شود مشکلاتش همه بیشتر می شود. گاهی اوقات کسی کمکش می کند و گاهی اوقات هم نه. تنهای تنها می ماند. نمی دانم تا به حال برایتان پیش آمده یا نه، هنگامی که در بدترین شرایط مشکلی برایتان پیش می آید و هیچ کس را ندارید تا کمکتان کند خیلی زجر آور است. آن موقع است که یکی ازدوستانت یا خواهر یا برادرت به سراغت آمده و تو هم درد دلت را به آنها می گویی! و اصلا متوجه نمی شوی که چگونه تمام کارها درست و مشکلت رفع شد، همان موقع است که بر می گردی به چند سال پیش یاد حرف های مادر بزرگ می افتی و این قضیه را که: آره فرشته ها وجود دارند، آره هستند، در چند قدمی ما و خیلی نزدیک، لباس و بال های سپیدشان هم همان اخلاق و سیره پاک و نیکویشان است.
ما هم بیاییم از این به بعد کمک، اطرافیان را که کمکمان می کنند به عنوان یک وظیفه نبینیم و همیشه از دید مثبت و محبت گرایانه به آنها نگاه کنیم و از آنها ممنون باشیم.
چه بهتر که از این به بعد کمک از جانب خودمان به اطرافیان را یک وظیفه بدانیم تا بتوانیم جای فرشته ها باشیم.
تعجب نکنید چرا که بسیاری از اطرافیان ما فرشته هستند. اما چون کمک آنها را به چشم وظیفه دیده ایم برایمان جذابیت ندارد و به آنها فرشته نمی گوییم.
نویسنده : مهدیه یزدی فر
مادربزرگ می خندید و بعد مرا می بوسید و آرام می خوابید.
گاهی اوقات چند سوال بود که خیلی ذهنم را درگیر می کرد. یک روز دل را زدم به دریا و سراغ مادربزرگ رفتم ازش پرسیدم: مادر بزرگ فرشته ها چه طوری هستند؟
- گفت خیلی مهربون هستند و مثل دوست های ما کمک کننده، سفید هستند و دو تا بال زیبا دارند.
کجا هستند؟
- چند قدمی ما هستند و خیلی به ما نزدیک ما را می بینند؟ پس چرا ما آنها را نمی بینیم؟
- معلوم است که ما را می بینند. ما هم می بینیمشان اما خودمان را گول می زنیم و توجیه می کنیم.
از آن روزها چندین و چند سال است که می گذرد و من هم سوالات دیگر که با سوالات آن زمان خیلی تفاوت دارد ذهنم را درگیر کرده نه تنها من بلکه همه آدم ها همین طور هستیم. تا کوچک هستیم سوالاتی از قبیل: فرشته ها چه شکلی هستند، خدا کجاست؟ روز و شب چگونه به وجود می آید و... این دسته از سوالات.
هنگامی که بزرگ می شویم یادمان می رود که در دوران کودکی چه سوالاتی در ذهنمان می گنجید یا وقتی به آنها فکر می کنیم بر تمام آنها می خندیم اما چرا...؟
وقتی انسان بزرگ تر می شود مشکلاتش همه بیشتر می شود. گاهی اوقات کسی کمکش می کند و گاهی اوقات هم نه. تنهای تنها می ماند. نمی دانم تا به حال برایتان پیش آمده یا نه، هنگامی که در بدترین شرایط مشکلی برایتان پیش می آید و هیچ کس را ندارید تا کمکتان کند خیلی زجر آور است. آن موقع است که یکی ازدوستانت یا خواهر یا برادرت به سراغت آمده و تو هم درد دلت را به آنها می گویی! و اصلا متوجه نمی شوی که چگونه تمام کارها درست و مشکلت رفع شد، همان موقع است که بر می گردی به چند سال پیش یاد حرف های مادر بزرگ می افتی و این قضیه را که: آره فرشته ها وجود دارند، آره هستند، در چند قدمی ما و خیلی نزدیک، لباس و بال های سپیدشان هم همان اخلاق و سیره پاک و نیکویشان است.
ما هم بیاییم از این به بعد کمک، اطرافیان را که کمکمان می کنند به عنوان یک وظیفه نبینیم و همیشه از دید مثبت و محبت گرایانه به آنها نگاه کنیم و از آنها ممنون باشیم.
چه بهتر که از این به بعد کمک از جانب خودمان به اطرافیان را یک وظیفه بدانیم تا بتوانیم جای فرشته ها باشیم.
تعجب نکنید چرا که بسیاری از اطرافیان ما فرشته هستند. اما چون کمک آنها را به چشم وظیفه دیده ایم برایمان جذابیت ندارد و به آنها فرشته نمی گوییم.
نویسنده : مهدیه یزدی فر
منبع : روزنامه مردم سالاری
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه روسیه مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت
هلال احمر یسنا بارش باران آتش سوزی قوه قضاییه پلیس تهران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
حقوق بازنشستگان قیمت خودرو بانک مرکزی قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو خودرو دلار سایپا ایران خودرو کارگران تورم
فضای مجازی سریال نمایشگاه کتاب تلویزیون مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس ایالات متحده آمریکا یمن
استقلال فوتبال علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی دیابت کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی