یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


سد‌ها و توهم توسعه


سد‌ها و توهم توسعه
فاطمه ظفرن‍‍ژاد، ‌کارشناس ارشد محیط زیست، پژوهشگر در امور آب کشور و مترجم کتاب پر سر و صدای «رودهای خاموش» است. او که سال‌ها مطالعات خود را صرف پیامدهای زیانبار سد‌سازی و نابودی رودخانه‌ها و تالاب‌ها کرده است، همچون دیگر کارشناسان بخش آب و محیط زیست،‌ سدسازی را یکی از بدترین گزینه‌های مدیریت آب کشور می‌داند؛ مدیریتی که هرگز خود را با اصل ۴۴ قانون اساسی همسو نکرده و همچنان در اختیار دولت است تا آخرین بازمانده رودهای کشور را به ورطه نیستی بکشاند. او در مقاله خود درباره جایگزین سد‌سازی در ایران ابتدا به اثرات مخرب سدها می‌پردازد: «سدهای خالی از مهم‌ترین دستاوردهای رویکرد ساخت و ساز در بخش آب هستند و تقریبا همه سدهای کشور با برآوردهای اساسی در میزان ورودی رودخانه طراحی و اجراشده و می‌شوند. خدا کند داستان، داستان شتر کلیله و دمنه نباشد اما سدهای خالی کشور ما از «پیشین» و «ساوه» و «گاوشان» و.. آنقدر زیادند که انگار بیماری همه‌گیر به‌جانشان افتاده است. بخش آب به‌رغم بودجه کلان خود هیچ پژوهشی تاکنون دراین‌باره انجام نداده است و این مهم‌ترین مسئله سدهای کشور همواره با سکوتی ابدی دست به گریبان بوده است.
سدهای سوراخ از دیگر دستاوردهای رویکرد ساخت و ساز در بخش آب هستند. به‌عبارت فنی‌تر به سبب مطالعات بسیار شتابزده و ناقص زمین‌شناسی و یا شاید نادیده انگاشتن آن یا نتایجش، بسیاری از سدهای ما به بیماری بسیار پرهزینه و خطرناک و لاعلاج فرار آب دچارند. سد لار قدیمی‌ترین نمونه است که ساخت و ساز در زاگرس کارستیک آن را روسفید کرد و سد آبشینه و سد کرخه با بیش از هشت مترمکعب فرار آب پرهزینه‌ترین آنها به‌شمار می‌روند. آیا شگفت‌آور نیست که بیش از ۳۰ سال است ما با این پدیده روبه‌رو هستیم اما هرگز هیچ مطالعه جامع و درخوری برای این مشکل خطرناک سدهایمان انجام نداده‌ایم؟ صرف کسر کوچکی از هزینه، پرکردن بی‌فایده این سوراخ‌ها برای بررسی‌های تطبیقی و پژوهشی عمیق می‌توانست از هدررفت سرمایه‌های عظیم ملی جلوگیری کند. به‌گفته رودکی: هرکه ناموخت از گذشت روزگار، ز هیچ ناموزد زهیچ آموزگار.
تخریب سامانه‌های پایدار ملی تامین آب، دیگر دستاورد این رویکرد است که به نابودی قنات‌ها و آب‌بندان‌ها و.. انجامیده است. با اینکه پژوهشگرانی چون صفی‌نژاد، سمساریزدی، پاپلی‌یزدی و دیگران درباره اهمیت قنات‌ها پژوهش‌های ارزشمندی انجام داده‌اند اما بسیاری از سدهای ما در نقاطی ساخته شدند که مبدا قناتی قدیمی و فعال را در مخزن خود خفه کرد. سدهای بارنیشابور، نهرین طبس، ماشکید و بسیار نمونه‌های دیگر با هزینه‌های زیاد روی سرچشمه قنات‌ها ساخته شدند تا حداکثر به‌همان اندازه اراضی را آبیاری کنند که قنات‌ها می‌کردند. با این تفاوت که قنات‌ها آب را دربرابر آفتاب قرار نمی‌دهند تا بخش زیادی از آن تبخیر شود و کیفیت خود را نیز از دست بدهد. قنات‌ها از پایدارترین اشکال کاربرد آب زیرزمینی به‌شمار می‌روند و پتریک مک کالی در کتاب معروف خود، «رودهای خاموش»، به‌عنوان شاهکار پایدار مهندسی آب از آنها یاد می‌کند. درباره آب‌بندان‌ها نیز همین داستان تکرار شد. آب‌بندان‌های گیلان و مازندران با قدمت بیش از چند صد سال از سنجیده‌ترین اشکال کاربرد آب باران rain harvesting بوده و هستند که ساخت سدها تخریب بسیاری از آنها را به‌طور ضمنی در دستورکار خود قرار داد (سد تجن مازندران، البرز..). اما بخش آب حتی به اندازه بودجه مطالعات (و نه ساخت) یک سد نیز بودجه بررسی و پژوهش درباره سامانه‌های پایدار ملی تامین آب اختصاص نداد. سدهای بدون کاربرد دستاورد دیگر رویکرد ساخت و ساز در بخش آب است؛ ساخت سدهایی که اصلا هدفی برای آنها تعیین نشد یا با نام تامین آب کشاورزی ساخته شد و زمین‌های کشاورزی آنها هرگز پیدا نشد (صدها سد با این پوشش ساخته شد). پس از سدبندی تقریبا همه رودهای کشور، بررسی‌های عباس محمدی نشان داد که تنها ۱۰ درصد آب کشاورزی ما از سدها تامین می‌شود. متاسفانه بخش آب همه بودجه خود را که گویا نزدیک به یک‌سوم بودجه کشور است صرف سدسازی کرده است و هیچ تحقیق و پژوهش واقعی درباره هزاران مسئله سدها یا ارزیابی تطبیقی صحت و سقم آنها انجام نداده و تنها به ساخت و ساز مشغول بوده است. بودجه‌های پژوهشی بخش آب نیز تنها در راستای توجیه رویکرد سدسازی خرج شده‌اند و بس! بررسی‌های محمد درویش،‌ عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع نشان می‌دهد که ۱.۵ میلیون هکتار اراضی منسوب به سدها تاکنون به شبکه آبیاری تجهیز نشده‌اند و ۷۰ سال طول می‌کشد تا این شبکه‌ها ساخته شود که تا آن زمان همه این سدها از عمر مفید خود گذشته‌اند و پر از رسوب یا پر از ترک شده‌اند که باید هزینه هنگفتی صرف برچیدنشان شود. سدهای برقابی، دیگر دستاورد رویکرد سازه‌ای بخش آب است که با نام انرژی پاک و عاری از پیامدهای زیست‌محیطی به افکار عمومی باورانده شدند. مک کالی در کتاب رودهای خاموش همه اشکال مختلف تولید برق از زغال سنگی و هسته‌ای و بادی تا گازی و خورشیدی را هم از دیدگاه اقتصادی و قیمت تمام شده هرکیلووات ساعت برق تولیدشده و هم از دیدگاه پیامدهای زیست‌محیطی و تولید گازهای گلخانه‌ای با هم مقایسه کرده و نشان داده است که نیروگاه‌های خورشیدی در جایگاه نخست و پس از آن نیروگاه‌های گازی جای دارند. درکشور ما با ذخایر گاز فراوان و امکان ساخت سریع و ارزان نیروگاه‌های گازی ساخت سد برقابی تخصیص ناموثر است. توهم توسعه و فراوانی آب از دیگر دستاوردهای رویکرد ساخت و ساز در بخش آب است. سدها توهم فراوانی آب ایجاد می‌کنند. حجم آب تجدیدپذیر هر سرزمینی مقدار ثابتی است و سدها نه تنها آن را زیاد نمی‌کنند که با در برابر آفتاب قراردادن آب، آن‌را به هدر می‌دهند. حجم آب تجدیدپذیر کشور ما ۱۲۰ تا ۱۳۰ میلیارد مترمکعب در سال برآورد می‌شود که سالانه ۱۰-۵ میلیون مترمکعب آن از مخزن سدها تبخیر می‌شود(سد کرخه به تنهایی سالانه بیش از ۳۰ میلیون مترمکعب آب شیرین تجدیدپذیر کشور را تبخیر می‌کند). در حقیقت سدسازی نه تنها به کاهش آب تجدیدپذیر یک سرزمین می‌انجامد که توهم توسعه و فراوانی آب ایجاد می‌کند که افزایش مصرف بی‌رویه را دامن می‌زند. شستشوی خودرو، کوچه و خیابان با فشارآب، پروخالی کردن استخرها، از پیامدهای این توهم است. بی‌آنکه بخواهیم منکر استفاده هدفمند از موازین رفاه شویم باید ببینیم چرا مردمی که درگذشته آب را با وسواسی صرفه‌جویانه به کار می‌گرفتند و آب را مقدس و هدیه الهه آناهیتا و مهریه دختر پیامبر می‌دانستند امروز کمتر به نادرستی هدررفت این منبع محدود سرزمین‌مان می‌اندیشند. آبی که با حجم زیاد مصرف می‌شود مقدار زیادی مواد شوینده و پاک کننده را با خود به چاهه sink می‌فرستد که آلودگی شدیدی در چاهه ایجاد می‌کند و تخریب زیستگاه‌های آبی، کنار آبی و نیز خشکی و ناگزیر نابودی بسیاری از گونه‌های گیاهی و جانوری متکی به زیستگاه‌های یادشده را در پی ‌دارد.
منبع : روزنامه کارگزاران