جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


از چه سنی تربیت کودکان را جدی بگیریم؟


از چه سنی تربیت کودکان را جدی بگیریم؟
تربیت کودک سه ساله راحت‌تر از سال‌های قبل است، او تقریباً در این سن منظور خود را با صحبت کردن به ما می‌رساند. بسیار آرام‌تر و حرف‌شنوتر از قبل شده است و مدام در حال فراگیری بهتر زبان است. در ضمن، شما دیگر در این سن می‌توانید به او با آرامش بیشتری به خرید بروید و لذت ببرید.
● مطالب را درک کردن
به خاطر دارم مرتب به کودک هجده ماهه‌ام می‌گفتم: ”دم گربه را نکش“ ولی او اصلاً به حرف‌های من توجهی نمی‌کرد. شاید این اتفاق برای همه والدین به‌صورت‌های مختلفی رخ داده باشد. در این صورت نباید تصور کنید کودک تقصیر دارد و به حرف ما توجهی نمی‌کند. کودکان زیر دو سال هنوز این توانائی را ندارند که دستورات شما را اجراء کند و به صحبت‌‌های شما گوش دهند. در این سن، تنها کاری که می‌توانید انجام دهید این است که مرتب حرفتان را تکرار کنید تا او آن مطلب را فراموش نکند. بالاخره روزی فرا می‌رسد که دیگر نیازی نیست به او بگوئید فلان کار را انجام نده. کودکان بین دو تا سه سال شروع به درک مسائل پیرامون خود می‌کنند، به دستورات شما بیشتر توجه می‌کنند و مطالب را در ذهن خود نگه می‌دارند. اگر به کودک هجده ماهه‌تان ده‌ها بار بگوئید: ”رفتن به خیابان خطرناک است“ با شما طوری برخورد می‌کند که انگار اصلاً این جمله را نشنیده است. در صورتی‌که اگر به کودک سه ساله‌ای همین جمله را بگوئید، عکس‌العمل او کاملاً متفاوت است و می‌گوید: ”آها، یادم آمد“. بنابراین هنگامی‌که کودک شروع به درک مطلب کرد، می‌توانید تربیت او را آغاز کنید.
● ابراز احساسات کردن
خودخواهی کودک در سه سالگی کاهش می‌یابد و تا حدی به دیگران نیز توجه می‌کند. همین موضوع باعث می‌شود که والدین راحت‌تر تربیت او را آغاز کنند. کودک دو ساله تنها به احساسات و عواطف پدر و مادر خود توجه می‌کند در صورتی‌که کودک سه ساله سعی می‌کند با آنها ارتباط برقرار کند. روزی مارتا از کودک سه ساله خود خواست تمام اسباب‌بازی‌هایش را جمع کند ولی ماتیو بدون توجه به حرف مادر به خواهر بزرگترش گفت این کار را انجام دهد. بعد مادر به او گفت که به خاطر نافرمانی از دست او ناراحت شده است. چند دقیقه‌ای او را به حال خود گذاشت و ناگهان با کمال تعجب دید او با اشتیاق فراوان مشغول جمع‌آوری اسباب‌بازی‌هایش شده است. در همان حال از مادرش پرسید: ”مرا دوست داری؟“ مادر به او گفت: ”حتی اگر گریه کنی، فریاد بزنی و نافرمانی کنی، باز هم دوستت دارم“. دوباره ماتیو پرسید: ”از دست من ناراحت نیستی؟“ مارتا گفت: ”اگر به حرف‌های من گوش کنی، بیشتر خوشحال می‌شوم“ هنگامی که ماتیو اسباب‌بازی‌ها را جمع کرد، پیش مادر آمد، او را بغل کرد و گفت: ”مامان ببخشید“. مارتا او را در آغوش کشید و گفت: ”من هم به خاطر بلند صحبت کردن از تو معذرت می‌خواهم“. دوباره بعد از چند لحظه به مادر گفت: ”مامان دیگه از دست من ناراحت نیستی این احساسات و عواطف معمولاً سه تا چهار سالگی در کودک ظاهر می‌شود. آنها واقعاً دوست دارند شما تحت هر شرایطی راضی و خوشحال باشید. اگر سخت‌گیر نباشید و به آن فرصت کافی بدهید و آنها را ببخشید، بسیار راحت می‌توانید با آنها ارتباط برقرار کنید.
کودک در سه سالگی از کارهائی که خود انجام می‌دهد بسیار خوشحال می‌شود و از خود تعریف می‌کند و دوست دارد آن را برای دیگران تعریف می‌کند و دوست‌ دارد آن را برای دیگران تعریف کند تا آنها نیز او را تشویق کنند. یک شب ماتیو با خوشحالی فریاد زد: ”من خودم چراغ درخت کریسمس را روشن کردم“. ما نیز او را تشویق کردیم و گفتیم: ”وای، آفرین تو چقدر زرنگی“. سپس او گفت: ”مامان، بابا دیدید من همه کار بلدم“. بنابراین کودک در این سن بسیار علاقه دارد کارها را خود به تنهائی انجام دهد. اگر شما به او اجازه چنین کاری را دهید، مطمئناً اعتمادبه‌نفس را در او افزایش خواهید داد.
● قوانین منزل را اجراء کردن
از آنجائی که کودک سه ساله حرف‌شنوتر از قبل شده است، مادر راحت‌تر می‌تواند با او ارتباط برقرار کند. نه‌های مکرر در سن دو سالگی به پاسخ‌های مثبت بله تبدیل می‌شوند. در این سن کودک خیلی سریع‌تر منظور شما را درک می‌کند گرچه هنوز در مواردی با شما مخالفت می‌کند ولی کمی منطقی‌تر شده و راحت‌تر می‌توان با او کنار آمد. کودک در سن دو سالگی تصور می‌کند تنها او در این دنیا وجود دارد، در صورتی‌که در سه سالگی نیازهای دیگران را نیز در نظر می‌گیرد. از او انتظار نداشته باشید به موقع کاری را انجام دهد و یا اسباب‌بازی‌هایش را جمع کند. ابتدا از او ار موردنظر را بخواهید، اگر انجام نداد به او فرصت دهید. و او را ببخشید تا بالاخره خود با میل و رغبت آن کار را انجام دهد. هرگز انتظار نداشته باشید تمام این تغییرات یک شبه به وقوع بپیوندد.
کودک سه ساله تا حدودی به قوانین حاکم بر خانه احترام می‌گذارد و دیگر چیزها را بی‌جهت نمی‌شکند. سعی می‌کند اعمالی را که والدینش از او انتظار دارند، انجام دهد. بر طبق روحیات و رشد فکری کودکتان می‌وانید به‌تدریج انتظارات خود را از او افزایش دهید. کودک سه ساله تقریباً متوجه شده است که چرا نباید در خیابان سه چرخه‌سواری کند. در این سن، کودک بیش از انجام کار موردنظر در مورد آن فکر می‌کند. البته یادتان باشد که زیاد به او اعتماد نکنید. زیرا هنوز توانائی تشخیص درستی یا نادرستی آن کار را ندارد. بیشتر، کارهائی را انجام می‌دهد که شما از او خواسته‌اید و به او آموزش داده‌اید. یا به‌عبارت دیگر او به انجام کارهای خوب عادت می‌کند ولی دقیقاً متوجه نمی‌شود کدام کار درست و کدام نادرست است. (کودک در سن شش، هفت سالگی می‌تواند کار خوب و بد را تشخیص دهد). گاهی اوقات روش‌های تزئینی که در دو سالگی کارساز نبودە، در سه سالگی قابل اجراء خواهد بود. به‌عنوان مثال اگر به کودک سه ساله‌ای به‌عنوان تنبیه اجازه ادامه بازی موردعلاقه‌اش را ندهید. خیلی زودتر پی به اشتباه خود می‌برد تا یک کودک دو ساله.
● به او حق انتخاب دادن
در سه سالگی می‌توانید به او حق انتخاب بدهید. با این عمل، برای او ارزش قائل می‌شوید و او بیشتر به صحبت‌های شما توجه می‌کند. شما می‌توانید به این صورت از او نظرخواهی کنید: ”فکر می‌کنی کدام لباس را بپوشم، بهتر است. آبی یا قرمز؟“ (البته از ابتدا دو لباسی را انتخاب کنید که برایتان فرقی نداشته باشد) او با این کار احساس قدرت می‌کند. تصور نکنید شما همیشه درست می‌گوئید و او باید به حرف‌های شما گوش دهد. از خود او نیز نظر بخواهید و برای آن ارزش قائل شوید. بیشتر کودکان وقتی به آنها قدرت انتخاب می‌دهید، در آینده افرادی می‌شوند که بهتر تصمیم‌گیری می‌کنند.
● بازی‌های خیالی کردن
اغلب کودکان در طول روز مشغول بازی‌های خیالی می‌شوند و از انجام آن بسیار لذت می‌برند. آنها صحنه‌هائی را که در دنیای واقعی دوست دارند به وقوع بپیوندد، بازی می‌کنند. با این عمل آنها این توانائی را پیدا می‌کنند که حقایق را از دنیای پیرامون خود کشف کنند. آنها در بازی‌های خود نقش حیوان، مامان، بابا، دکتر، مریض، راننده کامیون، معلم و یا شاهزاده را بازی می‌کنند. شما نیز می‌توانید در بازی‌های آنها شرکت کنید. به‌عنوان مثال بگوئید: ”امروز من می‌خواهم میهمان تو باشم خوب، از من پذیرائی می‌کنی؟“ شما از طریق بازی‌های آنها می‌توانید متوجه افکارشان شوید و در صورت نیاز به آنها کمک کنید.
شما می‌توانید از قدرت تصور او استفاده کنید تا به حرف‌های شما گوش دهد و با شما کنار بیاید. به‌عنوان مثال اگر می‌خواهید دندان او را مسواک بزنید و او شما را اذیت می‌کند بهتر است از زبان یک حیوان با او صحبت کنید و بگوئید: ”دهانت را باز کن ببینم آشغالی روی دندان‌هایت هست یا نه؟ اگر آشغالی هست بیایم و آنها را بخورم. ”او سریع دهانش را باز می‌کند تا آن حیوان خیالی آشغال‌ها را بخورد. بنابراین شما با این عمل، از قدرت تصور او استفاده می‌کنید و به هدفتان که مسواک زدن است، می‌رسید.
کودکان پیش‌دبستانی بسیار خیال‌پرداز هستند. یک کودک سه ساله در تصور خود سوار بر یک پرنده بزرگ می‌شود، پرواز می‌کند و لذت می‌برد. برخی از والدین تصور می‌کنند باید به او توضیح دهند که چه چیزی واقعی و چه چیزی واقعی نیست. گاهی در توضیح دادن به او افراط نیز می‌کنند. هرگز این کار را نکنید. تعادل را برقرار کنید. بگذارید فرزندتان از تخیلات خود لذت ببرد. به مرور زمان او خود متوجه می‌شود که چه چیزی تخیلی است و چه چیزی واقعی است. مراقب باشید از تخیلات کودکتان در جهت منفی استفاده نکنید تا باعث وحشت او شوید. به‌عنوان مثال به او نگوئید فرشته‌ها همیشه و را نگاه می‌کنند اگر تو کار بدی کنی، هیچ‌وقت برای تو کادو نمی‌آورند و اگر کار خوبی کنی برایت هدیه می‌آورند شما با این کار به‌طور ناخودآگاه باعث ترس او خواهید شد.
مترجم: مهتاب علیمرادی
منبع : مجله موفقیت