یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

به خاورمیانه خوش آمدید


به خاورمیانه خوش آمدید
چقدر این مسلمانان خاورمیانه مزاحم و اسباب زحمت اند! وقتی به آنها فشار می آوریم كه از دموكراسی استقبال كنند، «حماس» را انتخاب می كنند یعنی یك انتخاب اشتباه، و بعد هم كه حماس در یك جنگ كوچك داخلی، پیروز می شود، اداره نوار غزه را به دست می گیرد. ولی ما غربی ها هنوز هم می خواهیم با محمود عباس، رئیس جمهوری نامعتبر فلسطین مذاكره كنیم. امروز فلسطین دو نخست وزیر دارد. ما با چه كسی می توانیم مذاكره كنیم؟
با چه كسی گفت و گو خواهیم كرد؟ البته باید ماه ها پیش با حماس مذاكره می كردیم ولی ما دولتی را كه از طریق دموكراسی و با رأی مردم فلسطین انتخاب شده است، دوست نداریم. از مردم فلسطین انتظار می رفت به فتح و رهبری فاسد آن رأی بدهند ولی به حماس رأی دادند كه از به رسمیت شناختن اسرائیل امتناع می كند و حاضر نیست به توافقنامه های بی اعتبار شده اسلو گردن نهد.
هیچ كس نپرسید - البته از طرف ما- كه حماس به طور مشخص باید كدام اسرائیل را به رسمیت می شناخت، اسرائیل ۱۹۴۸ را یا اسرائیل با مرز های پس از ۱۹۶۷ را؟ و یا اسرائیلی را كه شهرك های وسیعی را برای مهاجران اسرائیلی می سازد آن هم تنها در سرزمین اعراب، و با این كارش می خواهد دست روی همان ۲۲ درصدی كه برای مذاكره برای فلسطینی ها باقی مانده است، بگذارد؟
بنابراین امروز فرض بر این است كه با رهبر فلسطین، پلیس وفادارمان محمودعباس میانه رو (آن طور كه بی.بی.سی و فاكس نیوز از او نام می برند)، مردی كه كتابی ۶۰۰ صفحه ای درباره اسلو نوشت، بدون این كه حتی یك بار هم از واژه «اشغال» استفاده كند، همه جا در مورد «عقب نشینی» اسرائیل، از واژه «توزیع مجدد» استفاده كرده است. رهبری كه ما می توانیم به او اعتماد كنیم، چون كراوات می زند و به كاخ سفید می رود تا حرف های «درست» بزند یعنی آنچه را كه ما دوست داریم.
فلسطینی ها رأی به فتح ندادند زیرا آنها حكومت اسلامی ای می خواستند كه اكنون حماس پیروز، نماینده آن است و همچنین به این دلیل كه آنها از حزب فتح آقای عباس و اختیار و اقتدار ناچیز و بی مقدار فلسطینی ها خسته شده اند.
به خاطر می آورم سال ها پیش را كه به خانه یك مقام فلسطینی دعوت شده بودم كه دیوار های خانه اش به دلیل اصابت یك گلوله تانك اسرائیلی، سوراخ شده بود، كه واقعیت داشت. ولی چیزی كه مرا شگفت زده كرد، این بود كه شیر های آب حمام او روكشی از طلا داشتند. این شیر های طلایی و چیز هایی از این قبیل بود كه موجب شكست فتح در انتخابات شد. فلسطینی ها می خواستند به فساد پایان بدهند- كه سرطان دنیای عرب است- بنابراین آنها به حماس رأی دادند.
به این ترتیب ما غربی های همه خوب و همه عاقل، تصمیم گرفتیم آنها را به خاطر رأیی كه آزادانه دادند، تحریم كنیم و گرسنگی بدهیم. به آنها زور بگوییم و تهدیدشان كنیم. شاید اگر آنها به اندازه كافی قدرشناس بودند و به آدم هایی كه ما می خواستیم رأی می دادند، عضویت اتحادیه اروپا را هم پیشكش شان می كردیم ! در سراسر خاورمیانه وضع به همین شكل است. ما از حامد كرزای در افغانستان حمایت می كنیم، حتی با این كه سلاطین مواد مخدر و حنگ سالاران را حفظ كرده است (و در عین حال اظهار تأسف می كنیم در مورد آن افغان های غیر نظامی بی گناهی كه آنها را «در جنگ با ترور» در زمین های بایر استان هلمند می كشیم). ما عاشق حسنی مبارك در مصر هستیم كه شكنجه هایش هنوز هم در مورد سیاستمداران اخوان المسلمین كه به تازگی بیرون از قاهره بازداشت شدند ادامه دارد.
رئیس جمهوری كه از حمایت گرم خانواده بوش برخوردار است و كسی است كه جانشینی او تقریباً به طور قطع به پسرش جمال می رسد. ما معمرقذافی را ستایش می كنیم، دیكتاتور دیوانه لیبی را كه گرگ های انسان نمای او مخالفان او را در خارج از لیبی به قتل می رسانند و پیش از دیدار تونی بلر از تریپولی، برای قتل ملك عبدالله پادشاه عربستان توطئه چیده بود. به یاد داشته باشیم كه سرهنگ قذافی به خاطر رها كردن جاه طلبی های هسته ای موهوم خود به وسیله جك استراو، وزیر خارجه وقت بریتانیا، یك دولتمرد نامیده شده بود و دموكراسی اش به طور كامل برای ما قابل قبول است، زیرا در «جنگ با ترور» در طرف ما قرار دارد.
ما به دیكتاتوری خلاف قانون اساسی ملك عبدالله در اردن علاقه مندیم و همه شاهزاده ها و امیر های خلیج فارس، بویژه آنهایی كه كمپانی های اسلحه سازی ما رشوه هایی آنچنانی و كلان به آنها داده اند كه حتی اسكاتلندیارد مجبور شده است تحقیقات خود را به دستور نخست وزیر ما تعطیل كند و من می بینم كه چرا تونی بلر پوشش خبری نشریه ایندیپندنت را درباره آنچه او با آن لحن شگفت انگیز «خاورمیانه» می نامد، دوست ندارد.
اگر عرب ها و ایرانی ها از سلطان ها و پادشاهان مورد نظر ما كه پسران و دختران شان در آكسفورد درس خوانده اند، حمایت می كردند، چقدر كنترل «خاورمیانه» آسان می بود. برای این كه آنچه در مورد كنترل خاورمیانه اهمیت دارد و می تواند آن را عملی سازد همین است. و با همین معیاراست كه ما از حاكمان خاورمیانه حمایت می كنیم و یا لطف خود را از آنها پس می گیریم.
اكنون غزه به حماس تعلق دارد. رهبران انتخابی ما چه خواهند كرد؟ آیا موعظه گران ما در اتحادیه اروپا، سازمان ملل، واشینگتن و مسكو اكنون مجبورند با نماینده این مردم فلك زده پا پتی، صحبت كنند (نترسید آنها با شما دست نخواهند داد) و یا با افراد سرشناس مورد قبول مان در ساحل غربی فلسطین، از نوع عباس گفت و گو خواهند كرد و حماس را كه انتخاب شده است و از لحاظ نظامی هم در غزه موفق، نادیده می گیرند؟
البته آسان است كه لعنت به هر دوی این ها بفرستیم و هردو را رها كنیم. ولی بعد چه خواهد شد؟ این چیزی است كه درباره كل خاورمیانه وجود دارد. اگر بشار اسد رئیس جمهور سوریه نبود (خدا می داند چه كسی جانشین او بود). اگر لبنان دارای یك دموكراسی خودساخته بود نظیر مثلاً كشور های كوچك همسایه خودمان، بلژیك یا لوكزامبورگ و یا... آن وقت چه؟ ولی نه، این كشور های خاورمیانه ای پر درد سر به آدم های اشتباهی رأی می دهند، آنها آدم هایی را كه نباید دوست بدارند، دوست دارند و از آنها پشتیبانی می كنند. به این جور آدم ها عشق می ورزند و مانند ما غربیان متمدن رفتار نمی كنند. بنابراین چه باید بكنیم؟
شاید از اشغال مجدد غزه حمایت می كنیم؟ شكی نیست كه ما اسرائیل را مورد انتقاد قرار نخواهیم داد و به نشان دادن دلبستگی و محبت به پادشاهان و شاهزاده ها و رئیسان جمهوری كه در خاورمیانه مورد علاقه مردم نیستند، ادامه خواهیم داد تا آنجا كه تمام منطقه را خشم فرا گیرد و توی صورت ما منفجر شود و بعد همان طور كه اكنون در مورد عراقی ها می گوییم، بگوییم آنها شایسته فداكاری و محبت ما نیستند. ما غربی های دورو و ریاكار چگونه با یك كودتا به وسیله یك دولت منتخب روبه رو خواهیم شد؟
منبع : روزنامه ایران