شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

از انقلاب مسلحانه تا انتخابات دموکراتیک


از انقلاب مسلحانه تا انتخابات دموکراتیک
شخصیت های سیاسی و اجتماعی و به طور کلی نوع بشر همواره فرزندان زمان خویشند و هیچ واقعیتی تاکنون این قانون بزرگ طبیعت را نقض نکرده است. در آن سوی قضیه هم تحولات سیاسی- اجتماعی همیشه حلقه ای از زنجیر تاریخی سیر تحولات جامعه بشری بوده است. به همین دلیل هیچ گاه نمی توان رویدادهای بزرگ اجتماعی و شخصیت افراد را به صورت انتزاعی و خارج از درک موقعیت زمان و هر آنچه را ابعاد مکانی، سیاسی، اقتصادی، علمی، فردی و فرهنگی در این چارچوب تلقی می شود، مورد ارزیابی قرار داد.
انقلاب نیکاراگوئه در دهه ۸۰ میلادی و رهبری آن توسط «دانیل اورتگا» در هیبت یک چریک مبارز و انقلابی و مقایسه آن با شرایط کنونی که بار دیگر وی با استفاده از مکانیسم انتخابات مسالمت آمیز و آزاد به قدرت رسیده است را می بایست در چنین بستری مورد قضاوت قرار داد. تغییرات به وجود آمده در دو دهه اخیر بدون شک تاثیر تعیین کننده ای بر تحولات و شخصیت های متفاوت سیاسی گذاشته است که رئیس جمهور نیکاراگوئه هم از این قاعده مستثنی نیست.
دهه هشتاد میلادی دوران جهش های انقلابی در تقابل با دیکتاتورهای تا به دندان مسلحی بوده است که تا حدود زیادی راه هرگونه تحول و اصلاح از طریق مسالمت آمیز را بسته بودند. رژیم دیکتاتوری سوموزا در نیکاراگوئه نیز با توجه به فضای مطلقا بسته سیاسی- اجتماعی این کشور و حمایت های بدون قید و شرط ایالات متحده از آن، توجیه پذیر بستر برای اقدام انقلابی جبهه ساندنیست بوده است.
در آن شرایط که جامعه نیکاراگوئه همچون دیگر جوامع دیکتاتورزده امریکای لاتین از هرگونه ساز و کار دموکراتیک برای رفرم و دگرگونی در قالب مبارزات مسالمت آمیز محروم بود، شاید تنها راه برای تحول خواهان سیاسی- اجتماعی، مبارزات مسلحانه و انقلابی بوده است. همانگونه که در چارچوب جهان لیبرال نیز طی جنگ جهانی دوم و سرکشی فاشیسم هیتلری هیچ راهی به جز سرکوب نظامی این نظام غیرانسانی توجیه منطقی نداشت.
فراموش نباید کرد که نیروهای ارتجاعی هوادار دیکتاتور سرنگون شده و سازماندهی شده توسط یک دولت متخاصم در قالب «کنتراها» جنگ سختی را با حکومت نوپای نیکاراگوئه راه انداخته بودند. حتی اینکه وضعیت سیاسی- اخلاقی این گروه تا به آن اندازه ناخوشایند بوده است که واشنگتن برای تسلیح و تدارک آنان از نهادهای رسمی کشور نمی توانست استفاده کند و برای همین در قضیه ایران گیت «رابرت مک فارلین» از مقامات ارشد امنیتی امریکا سود معاملات غیرقانونی اسلحه را به دست کنتراها می رساند.
در چنین مقطع زمانی ما با انقلاب و شخصیتی چون اورتگا روبه رو هستیم که از درون همین شرایط زاده شده است و می بایست در درون همین شرایط نیز ایفای نقش کند. در آن زمان به جهت تداوم نبردهای مسلحانه و آشوب های خانمان برانداز، رهبر انقلاب ساندنیست برای برون رفت از این فضا، به سمت یک تصمیم بزرگ رفت که شاید تا آن روز در هیچ انقلاب مسلحانه پیروزمندی سابقه نداشت.
انتخابات عمومی و آزاد با نظارت جامعه بین الملل نشان دهنده تعهد واقعی اورتگا به روندهای دموکراتیک بوده است که بعداً با تمکین به شکست و پیروزی مخالفان در اولین انتخابات آزاد کشور بدون هیچ اخلالی قدرت را به رقیبان خود واگذار کرد.
امروز دوباره با رئیس جمهور «دانیل اورتگا» روبه رو می شویم با این تفاوت که این بار او از درون یک نظام انتخابات آزاد به این مسند رسیده است. چرا که نیکاراگوئه امروز با نیکاراگوئه دهه ۸۰ به کلی تفاوت دارد و دیگر لازم نیست اورتگای جوان دیروزی دوباره به مبارزات مسلحانه روی آورد. مطمئناً اورتگا عوض شده است و دیگر اورتگای دیروزی نیست چرا که وی گزینه های بهتری برای مبارزات سیاسی در اختیار دارد که بسیار کم هزینه تر از نوع قبلی نیز هستند.
فکر کردن به این موضوع شاید زیاد سخت نباشد که تنها تروریست ها، قاچاقچیان مواد مخدر، سرخوردگان اجتماعی، گروه های مافیایی و دار و دسته هایی از این قماش، شوق اسلحه و استفاده از آن را در سر می پرورانند وگرنه عنصر سیاسی با گرایش مردم خواهانه در صورت وجود دموکراسی و راهکار تغییرات دموکراتیک در هر ساختاری هرگز به سمت مبارزات مسلحانه نخواهد رفت.
اورتگا نیز از همان تبار «سالوادور آلنده» رهبر سوسیالیست شیلی است که دولت قانونی وی به دست ژنرال «آگوستو پینوشه» دیکتاتور نظامی شیلی با یک کودتای خونین ساقط شد. در اینجا تفاوت روندهای دموکراتیک یا انقلابی بیش از هر چیز دیگری به شرایط درونی ساختار موجود بستگی دارد.
البته یک تفاوت اساسی نیز در اینجا وجود دارد و آن اینکه انقلابیون دهه ۸۰ با آرمان های حداکثری پا به میدان مبارزه می گذاشتند و به همین دلیل بسیار انعطاف ناپذیر بودند. اما چپ دموکراتیک در سراسر جهان و از جمله امریکای لاتین با درس گرفتن از تجارب پرهزینه قبلی آرمان های حداقلی و تحولات گام به گام را در دستور کار خویش قرار داده است.
اورتگا با پیوستن به جبهه مقاومت چپ در قاره امریکا و همسویی با رهبران کوبا، ونزوئلا، بولیوی و اکوادور نشان داده است که همچنان به ایده های چپ وفادار است. اصولاً دو دهه دستان باز بانک جهانی و صندوق بین المللی پول برای احاطه کامل بر اقتصادهای این منطقه بستر مناسبی را برای ظهور جنبش های چپ گرا ایجاد کرده است که اورتگا محصول چنین محیطی است. رئیس جمهور نیکاراگوئه تغییر کرده است، تغییرات اساسی، ولی نه در آن اندازه ای که بتوان وی را متعلق به اردوگاه متفاوت با دهه ۸۰ خود تلقی کرد.
تمکین اورتگا به انتخابات دموکراتیک در ۱۶ سال پیش و پیروزی دوباره وی در همین بستر اثبات می کند که دموکراسی و مبارزات پارلمانتاریستی در شرایط آزاد بهترین گزینه برای جنبش های منتقد و چپ پراگماتیست بین المللی است.
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : روزنامه شرق