چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

انقلاب اسلامی و خطر نفوذ نااهلان و نامحرمان سیاسی


انقلاب اسلامی و خطر نفوذ نااهلان و نامحرمان سیاسی
بیدار باش های امام خمینی برای جلوگیری از سیطره عناصر بیگانه گرا و ناسالم برانقلاب و نظام اسلامی
« انقلاب اسلامی » به نهری جاری می ماند که همواره باید در حال حرکت و رفتن باشد و اگر چنین نباشد به سکون می رسد و در چنین حالتی دیگر نهر نیست که مرداب است و جاری نیست که ساکن است .
« نهر » پیش می رود و رحمت و فیض می آفریند و موجب باروری بذرها و رشد نهال ها و سربرافراشتن درختان و تولید میوه ها می گردد و « مرداب » می ماند و می گندد و زیان و آسیب و تباهی به وجود می آورد.
انقلاب اسلامی اگر همواره زنده و پویا و حاضر در صحنه ها و تحول زا و تحرک بخش باشد نهری است جاری و خیررسان و موجب رشد و شکوفایی و پیشرفت و بالندگی . و چنانچه به رکود و سکون و ایستایی برسد مردابی است که آبی زلال را در دل خود جمع آورده است لکن آنقدر مانده و از حرکت به جلو باز مانده که آب زلال و حیات بخش عفن و گندیده شده و نه تنها از اثر و ثمردهی عاجز گردیده که در حال نابودی و اضمحلال قرار گرفته است .
این یک اصل طبیعی است که هر انقلاب و نهضتی راه بقا و ماندگاریش را در تداوم و استمرار می یابد. براساس اصل طبیعی دیگر هر انقلابی را آفات و آسیب هایی تهدید می کنند و محال است حرکت و نهضتی فاقد آفت و تهدید و خطر باشد و به طور مطلق از هر مانع و زیان و آسیبی مصون و محفوظ گردد. بر مبنای اصل اول باید در مسیر بقا و ماندگاری انقلاب اسلامی تلاش نمائیم و این هدف با تداوم و استمرار نهضت اسلامی محقق می گردد. و بر مبنای اصل دوم ـ که هر انقلابی را آفاتی تهدید می کند ـ باید به شناسایی آفت ها و آسیب ها بپردازیم تا به این وسیله راه تداوم و استمرار انقلاب اسلامی با مرتفع نمودن موانع و خطرات صاف و هموار گردد.
برای این که انقلاب اسلامی همواره « نهر جاری » باقی بماند باید تداوم یابد و به حرکت پویا و بالنده خویش ادامه دهد و راه تداوم و استمرار انقلاب با مقابله با آفات و موانع صاف و مقصد رسان می گردد و اگر در این وظیفه و مسئولیت عظیم و بزرگ قصور و تسامح شود نهری که می توانست جاری باقی بماند و فیض و رحمت برساند و رشد و شکوفایی به بار آورد و اثر و ثمر تولید کند به « مرداب » تبدیل خواهد شد.
آفات و خطراتی که انقلاب را تهدید می کنند فراوان هستند و هر کدام دارای موضوعی خاص و آثاری مختص به خود می باشند که باید به طور مجزا به شناسایی و نقد و بررسی در آیند. از میان آنها آفت و خطر « نااهلان و نامحرمان » کمتر به مداقه و تامل گذشته شده است و این واقعیتی است که موجب گردید حضرت امام خمینی آن را با هوشیاری و در قالب و شیوه های مختلف و در مناسبت های گوناگون مطرح نمایند. عبارات بیداری بخش ذیل از جمله هشدارهای حضرت امام خمینی در این باره می باشد :
« من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد . » (۱ )
در حیات « سیاسی » و باتوجه به وسعت و گستردگی این فضا که نه یک خانه و محله و منطقه بلکه یک جامعه بزرگ و کشور وسیع را دربرمی گیرد « نااهل سیاسی » آفاتی بسیار عظیم و آسیب هایی بس گسترده تولید می نماید.
نااهل سیاسی فاقد قابلیت و استعداد می باشد و هر تلاشی که برای اصلاح او صورت گیرد بدون نتیجه باقی می ماند و به آب در هاون کوبیدن ـ که تمثیلی است برای نشان دادن کار و تلاش های بدون اثر و ثمر ـ شبیه می باشد.
نا اهل سیاسی هم ناموافق و کینه ورز است و هم منافق و دو رو. بیماری عناد و کینه اش شفا نمی یابد و نفاق او ـ که کفر پنهان می باشد که در ظاهر ایمان می نمایاند ـ مرتفع نمی گردد و او بسیار خطرناک و آسیب رسان است و برای جامعه و کشور تولید تنش و آشوب می کند و امنیت اجتماعی و سیاسی را با خطر مواجه می سازد.
می بینیم که « نااهلان سیاسی » چقدرخطرناک و آسیب رسان می باشند و چگونه میتوانند جامعه و کشور را در معرض آفات و خطرات فراوان قرار دهند.
حضرت امام خمینی در رهنمود بیدار کننده و هشدار دهنده خویش اعلام می نماید که نگذارید « انقلاب اسلامی » که ثمره خون شهیدان و مجاهدات مردم مسلمان و پایداری و ایثار جانبازان است به دست « نااهلان » بیفتد که اینان را قابلیت و استعداد اصلاح نیست و ناموافق و عنود هستند و منافق و چند چهره و مختل کننده آرامش و امنیت اجتماعی و سیاسی می باشند.
موضوع دیگر در هشدار و بیدار باش امام خمینی جلوگیری از نفوذ و سیطره نامحرمان سیاسی میباشد.
بدیهی است در « حیات سیاسی » با وسعت خاصی که دارد و گستره جامعه و کشور را در بر می گیرد « نامحرم سیاسی » آفت ها و آسیب های فراوان می آفریند و خطرات بزرگ به وجود می آورد.
نا محرم سیاسی بیگانه ای است که به هیچ وجه نمی توان او را به حریم مدیریت کلان و کلیدی کشور راه داد و هدایت و سازماندهی یا برنامه ریزی و نظارت و ارزیابی را در حیطه قدرت و سیطره او درآورد.
« نامحرم سیاسی » « خادم » نیست که « خائن » است . او به دین و ملت و جامعه و کشور خویش پشت می کند و به بیگانگان ـ که قدرت های استعماری و کشورهای معاند و دشمنان در هر لباس و در هر موقعیت و منطقه می باشند ـ دل می بندد و با انگشت اشارت آنان حرکت می نماید و به خودفروشی می پردازد و به تمامیت ارضی و استقلال کشوری که در آن متولد شده و رشد و نمو یافته واز نعمت های آن ارتزاق نموده و از امکاناتش بهره مند گردیده است ضربه وارد می سازد.
نامحرم سیاسی هرگز قابل اعتماد نمی باشد و نباید از اسرار کشور مطلع گردد و نسبت به آنچه نباید بداند وقوف و آگاهی پیدا کند. البته نامحرم سیاسی هرگز نمی نشیند و دست روی دست نمی گذارد تا او را به تعامل بگیرند و به اسرار کشور مطلع سازند بلکه او با زیرکی و شیطنت و ظاهر سازی رخنه می کند و نفوذ می نماید و اعتماد دولتمردان و مسئولان را جلب می نماید و تا آنجا مورد وثوق می گردد که دست اندرکاران سخاوتمندانه اسرار کشور و حکومت و نظام را در اختیار او می گذارند!
وقتی اسرار بزرگ کشور در ابعاد و موضوعات مختلف سیاسی نظامی اقتصادی علمی و صنعتی و فناوری هسته ای در اختیار « نامحرمان سیاسی » قرار گرفت « جاسوسی » برای کشورهای استعماری به ویژه مثلث شوم « آمریکا انگلیس اسرائیل » اوج خیانتی است که توسط عناصر خائن و نامحرم به صورت یک فعالیت طبیعی و روزمره و متداول شدیدترین ضربه ها را بر پیکر دین و ملت و کشور وارد می سازد و از این طریق دشمنان خونخوار به اسرار مختلف مخصوصا « سیاسی » و « نظامی » دسترسی می یابند و از پیش می دانند که چگونه و با چه شیوه و در چه زمان و چه مکان هایی باید تهاجم و تعدی نمایند و ضربات مهلک خود را وارد سازند.
مشاهده می کنیم که « نامحرمان سیاسی » چه موجودات ناسالم و خیانتکاری می باشند و چگونه می توانند بزرگترین آسیب و زیان ها را بر یک ملت و کشور وارد نمایند.
با توجه به ماهیت و تفکر و عملکردهای « نااهلان » و « نامحرمان » اکنون عمق خطری که رهبر بیدار و هشیار انقلاب و بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی احساس می کردند مشخص می گردد و متوجه می شویم که چرا آن پیشوای بزرگ الهی اینگونه از نفوذ و سیطره این عناصر بر « انقلاب اسلامی » نگران بودند.
آفات و خطرات ناشی از رخنه و ضربه نااهلان و نامحرمان به حدی است که حضرت امام خمینی اولا تاکید می کنند من در میان شما باشم و یا نباشم نگذارید این عناصر انقلاب را تحت سلطه خود درآورند. ثانیا این سفارش را به صورت وصیت خویش به مسئولان و مردم اعلام می نمایند.
درباره تاکید اول این نکته قابل توجه و تامل است که امام خمینی تصریح دارند که مراقبت برای جلوگیری از نفوذ و سیطره نااهلان و نامحرمان از چنان اهمیتی برخوردار است که باید چه در زمان حیات و چه در دوره مرگ من مورد توجه و عمل قرار گیرد و هیچ گونه بیم و هراسی مانع تحقق این وظیفه بزرگ نمی باشد و این موضوع همان گونه که در حضور من مهم و اساسی است در غیاب من نیز حائز اهمیت است و نباید فراموش شود.
درباره تاکید دوم این نکته قابل توجه است که به کارگیری کلمه « وصیت » در سخنان حضرت امام دارای این اهمیت خاص می باشد که در فرهنگ عمومی این واژه در هر موضوعی که استعمال گردد نشان از مهم و حیاتی بودن آن دارد و وصیت کننده مخاطبان را به هوشیاری در عمل دقیق به آنچه می خواهد و توصیه می نماید فرامی خواند.
حوادث و رخدادهایی که در طول دوران انقلاب از آغاز تاکنون به وقوع پیوسته است به وضوح « نااهلان » و « نامحرمان » را شناسایی و ماهیت اصلی آنان را نمایانده است . این عناصر چه در پیکره « جریان های فکری » و « گروه های فرهنگی » و « احزاب سیاسی » و چه به صورت « منفرد » و برون از جریان ها و جمعیت ها و فعال در مطبوعات معاند با حکومت دینی و متعامل با غرب در ایجاد مانع بر سر راه انقلاب و تلاش به منظور زمینه سازی بازگشت مجدد آمریکا به ایران موثر بوده و هستند.
ملت ما فراموش نمی کند فعالیت مخرب و خیانت آشکار کسانی را که در مسائل سیاس برای آمریکائیان جاسوسی کردند. و نیز فراموش نمی کند افرادی را که اسرار نظامی کشور را به بیگانگان گزارش نمودند و دلارهای آمریکایی را برای پاداش این خیانت به سوی خود سرازیر کردند. همچنین از یاد نمی برد کسانی را که تحت عناوین مضحک « دریافت دلار برای امور فرهنگی و خیریه » با سازمان های حقوق بشر آمریکایی ! تماس برقرار نمودند و تطمیع شدند تا به جریان سازی فکری و فضاسازی فرهنگی علیه اسلام و انقلاب و نظام اسلامی اهتمام ورزند....
شگفت انگیز است که همه این عناصر نقاب « دوستی » و « حمایت » به چهره زده بودند و می زنند و با شعار « خدمت » « خیانت » کردند و می کنند! و خود را « اهل » می دانستند و می دانند و « نااهل » بودند و هستند و « محرم » معرفی می کردند و می کنند و « نامحرم » بودند و هستند!
حضرت امام خمینی همان گونه که به مراقبت از نفوذ و سیطره نااهلان و نامحرمان فرامی خوانند و معتقدند که این عناصر « به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی آمریکا جهانخوار قناعت نمی کنند » (۲ ) به شناسایی و بهره وری از عناصر خالص و صادق و پایبند به اسلام اصیل و مبانی و اصول انقلاب و نظام اسلامی و دارای تعهد نسبت به دین و ملت و کشور و خادم به مردم به ویژه محرومان و تهی دستان و کسانی که همه هستی خود را در راه خدا و برای اعتلای اسلام و صیانت از دستاوردهای نهضت اسلامی از دست دادند و در هیچ شرایطی حاضر به رهاسازی حمایت از اسلام و مقابله با توطئه های دشمنان نمی باشند فرمان می دهند . (۳ )
بدیهی است نااهلان و نامحرمان را نمی توان فقط در افراد و گروه های خاصی محدود نمود که این عناصر دارای طیفی گسترده می باشند و در عین حال که همه آنان « نااهلان نامحرمان سیاسی » هستند و دارای « اهداف سیاسی » می باشند تحرکات و فعالیت های مسموم و مخرب خود را در جریان های اعتقادی ناسالم مسلک های فکری باطل متحجران و جمودگرایان و اهل جهل و موهوم و خرافه به ظهور و بروز درمی آورند.
کسانی که امروز با جریان سازی های باطل اعتقادی مدعی ارتباط با امام زمان می گردند و از این هم بالاتر برخی را امام زمان معرفی می کنند و به این وسیله فضایی آلوده به جهل و حماقت به وجود می آورند و گروه هایی از مردم نادان و ظاهربین و خرافاتی را به گرد خویش جمع می کنند تا به اهداف سیاسی خاص خویش نائل آیند از جمله « نااهلان سیاسی » به شمار می روند.
افراد و عناصری که در اوج تحجر و جمود ـ چه در لباس روحانی و در واقع « روحانی نما » و چه به صورت غیرروحانی و در لباس دوست و دلسوز و همیار ـ در تشکیلات نظام سیاسی و حکومتی نفوذ می کنند و با القائات خود برخی از کارگزاران و مدیران را به حمایت از تفکرات و تحرکات به ظاهر دینی و در واقع متضاد و متعارض با دین ترغیب می نمایند و آنان را ناآگاه و ناخواسته در مسیری قرار می دهند که حاصل و فرجامی جز وهن دین ندارد از جمله نااهلان و نامحرمان سیاسی می باشند.
کسانی که با اغراض و مقاصد خاص سیاسی و حزبی و در حالی که به شدت به بیماری « جناح زدگی » مبتلا می باشند چشم و گوش خویش را بر حقایق و واقعیت ها می بندند و تا جایی در دام نفسانیت های گروهی گرفتار می آیند که جز « خود » و « حزب » و « جناح » خویش را نمی بینند و باور ندارند و هویت و موجودیتی برای کسی قائل نمی باشند و به همین دلیل هر جریان فکری سالم معتقد به اسلام و انقلاب و نظام را سرکوب می کنند و هر عنصر شایسته و صالح و خدوم را از صحنه خارج می سازند و افکار و عملکردها و توانمندی ها و تخصص ها و تجربه ها و خدمات او را طرد و نفی می نمایند از جمله نااهلان و نامحرمان سیاسی می باشند.
عناصر و گروه هایی که « آزاداندیشی » را که بلای جان تعصب های کور و تصلب های صعب و سخت و موهومات و خرافات و تحجر و قشری گرایی و هر نوع جهل و جمود می باشد برنمی تابند و به شدت با این « ارزش » و صاحبان آن عناد و دشمنی می ورزند و به این وسیله راه ورود آثار مبتنی بر آزاداندیشی در علوم و دانش های سیاسی و حکومتی از حوزه های علمیه و مراکز پژوهشی وابسته به آن را به مراکز اصلی و برنامه ریز نظام اسلامی مسدود می سازند و به این ترتیب راه های تحول و نوآوری های فقهی و سیاسی و هر نوع رشد و پویایی و پیشرفت را ناهموار و ناصاف می نمایند از جمله نااهلان و نامحرمان سیاسی به شمار می روند.
می بینیم که این آفت و آسیب بزرگ که در کمین انقلاب برای نفوذ و سیطره و تخریب نشسته است دارای ابعاد و جلوه ها و موضوعات گوناگون می باشد و نباید ساده و سطحی با آن مواجه گردید بلکه باید با بصیرت و آگاهی و ژرف اندیشی و عمق نگری و تفکر و اندیشه جامع با آن روبرو شد و راه های مقابله با آن را طی نمود.
بدیهی است هم رهبری انقلاب هم مسئولان رده بالای نظام هم کارگزاران و مدیران هم جریان های فکری و جناح های سیاسی وفادار به اسلام و انقلاب و هم پژوهندگان فکور و توانمند در جریان شناسی حق و باطل و آگاه به تحرکات دشمنان دوست نما در انجام وظیفه بزرگ جلوگیری از نفوذ نااهلان و نامحرمان سیاسی و سیطره آنان بر انقلاب عظیم اسلامی مسئول می باشند و باید با روش های گوناگون از آسیب و زیان های این دشمنان در لباس دوست درآمده مانع گردند.
پاورقی :
۱ ـ صحیفه امام ج ۲۱ ص ۹۳
۲ ـ همان منبع ص ۲۸۵
۳ ـ مراجعه شود به وصیت نامه حضرت امام خمینی کتاب صحیفه امام ج ۲۱ صفحات ۴۱۹ تا ۴۲۱ ـ ۴۲۶ و ۴۲۷
ملت ما فراموش نمی کند فعالیت مخرب و خیانت آشکار کسانی را که در مسائل سیاسی برای آمریکائیان جاسوسی کردند. و نیز فراموش نمی کند افرادی را که اسرار نظامی کشور را به بیگانگان گزارش نمودند و دلارهای آمریکایی را برای پاداش این خیانت به سوی خود سرازیر کردند. همچنین از یاد نمی برد عناصری را که با سازمان های حقوق بشر آمریکایی ! تماس برقرار نمودند و تطمیع شدند تا به جریان سازی فکری و فضاسازی فرهنگی علیه اسلام و انقلاب و نظام اسلامی اهتمام ورزند
کسانی که با اغراض و مقاصد خاص سیاسی و حزبی و در حالی که به شدت به بیماری « جناح زدگی » مبتلا می باشند چشم و گوش خویش را بر حقایق و واقعیت ها می بندند و جز خود و حزب و جناح خویش را نمی بینند و باور ندارند و به همین دلیل هر جریان فکری سالم را سرکوب می کنند و هر عنصر شایسته و صالح و خدوم را از صحنه خارج می سازند و افکار و عملکردها و توانمندی ها و تخصص ها و تجربه های او را طرد و نفی می نمایند از جمله نااهلان و نامحرمان سیاسی می باشند
عناصر و گروه هایی که « آزاداندیشی » را که بلای جان تعصب های کور و تصلب های سخت و موهومات و خرافات و تحجر و قشری گرایی می باشد بر نمی تابند و به شدت با این « ارزش » و صاحبان آن عناد و دشمنی می ورزند و به این ترتیب راه های تحول و نوآوری فقهی و سیاسی و حکومتی و هر نوع رشد و پویایی و پیشرفت را ناهموار می نمایند در گروه نااهلان و نامحرمان سیاسی قرار دارند
نااهلان و نامحرمان را نمی توان فقط در افراد و گروه های خاصی محدود نمود که این عناصر دارای طیفی گسترده می باشند و درعین حال که همه آنان « نااهلان و نامحرمان سیاسی » هستند و دارای « اهداف سیاسی » می باشند تحرکات و فعالیت های مسموم و مخرب خود را در جریان های اعتقادی ناسالم مسلک های فکری باطل متحجران و جمودگرایان و اهل جهل و موهوم و خرافه به ظهور و بروز در می آورند .
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی