پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا


دیگر محدودیت های نمایش کلاسیک را نداریم


دیگر محدودیت های نمایش کلاسیک را نداریم
«محمد یعقوبی» یکی از نمایشنامه نویسان جوان تئاتر کشور است که فعالیتهای هنری اش را با ترجمه و کارگردانی نمایشنامه «شب به خیر مادر» نوشته «مارشا نورمن» از سال ۱۳۷۶ آغاز کرده و از آن زمان تاکنون نویسندگی ۹ نمایشنامه و کارگردانی ۱۱ نمایش را در کارنامه فعالیتهایش به ثبت رسانده است.
دریافت جایزه اول کارگردانی و جایزه دوم نمایشنامه نویسی از پانزدهمین جشنواره تئاتر فجر برای نمایش «زمستان ۶۶»، جایزه دوم کارگردانی و نمایشنامه نویسی از شانزدهمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر (۱۳۷۷) برای «رقص کاغذ پاره ها»، جایزه سوم کارگردانی از هفدهمین جشنواره تئاتر فجر (۱۳۷۸) برای «پس تا فردا»، جایزه سوم کارگردانی از نوزدهمین جشنواره تئاتر فجر (۱۳۸۰) برای نمایش «یک دقیقه سکوت» و دریافت جایزه و عنوان اول نمایشنامه نویسی از طرف کانون ملی منتقدان در سال ۱۳۸۴ برای نمایشنامه «گلهای شمعدانی» از جمله عناوینی است که یعقوبی طی سالهای گذشته کسب کرده است.
محمد یعقوبی در حال حاضر نمایش «ماچیسمو» که خودش با اقتباس از رمان «کنسول افتخاری» گراهام گرین نوشته است را در تالار چهار سو تئاتر شهر در حال اجرا دارد.
▪ گویا به کار به صورت نویسنده/ کارگردان اعتقاد زیادی دارید. خودتان این جریان را چگونه ارزیابی می کنید؟
ـ ما در سینما، فیلمسازان زیادی داریم که خودشان نویسنده فیلمهایشان هستند و هیچ کس هم از آنها نپرسیده چرا این طور کار می کنند و چرا متنهای خودشان را کارگردانی می کنند !ظاهراً این جریان و پرسش، فقط متعلق به تئاتر کشور ماست. همین چند وقت پیش در یکی از برنامه های تلویزیونی هم «محمد چرمشیر» درباره همین موضوع بحث کرد و اعتقاد داشت یک نویسنده لزومی ندارد کارهای خودش را کارگردانی کند.
اما من دوره کارگردانی دیده ام و اساساً درباره کارگردانی و نحوه بازیگری سلیقه و حرف خودم را دارم. تصور من این است که وقتی نویسنده و کارگردان یک نفر نیست - ممکن است همیشه هم این طور نباشد - آن کارگردان صرف، ترجیح می دهد خودش را اثبات کند و برای همین، همواره می خواهد در متن دنبال ثابت کردن دیدگاه و سلیقه خودش به عنوان کارگردان باشد. این اتفاق، به یک جور جاه طلبی میدان می دهد و تجربه هم نشان داده خیلی از این دست کارگردانها متن را به راه دیگری برده اند و نویسنده معمولاً از اجرا راضی نبوده است.
▪ چقدر اجازه تغییر متن در جریان تمرین را به خودتان می دهید؟
ـ نمایشنامه های من در دل تمرین بسیار تغییر می کنند. یک دلیل کاملاً خصوصی هم دارم که به تاریخ ادبیات نمایشی هیچ ارتباطی ندارد؛ اگر من نویسنده کاری باشم که کارگردان آن فرد دیگری باشد - به نحوی که هر از چند گاه پیش آمده است - به خودم ثابت شده که در این مورد بسیار از زیر کار در رو و تنبل می شوم! یعنی همیشه از این کارها فرار و هر کاری می کنم مگر آن قولی که برای نوشتن داده ام! اما هر وقت کارگردان کار خودم بوده ام، همه کارهایم را تعطیل کرده ام و ششدانگ ذهنم به همین کار بوده است.
▪ با بقیه اعضای گروه چگونه کار می کنید؟ آنها از کار با شما لذت می برند یا به عنوان یک مدیر همه کاره به شما نگاه می کنند؟
ـ برخی که مشکلاتی در گذشته با هم داشته ایم ممکن است در مورد من نظر دیگری داشته باشند، اما بیشتر کسانی که با آنان کار کرده ام همیشه گفته اند که من در کارهایم به فضایی اشتراکی و گروهی تأکید داشته ام.
اولین چیزی که من به عنوان کارگردان به بازیگران تازه وارد گروه می گویم این است که: «نوشته های من آیه های آسمانی نیستند و قابل تغییرند؛ بنابراین اگر نظری درخصوص آنها دارید با گروه در میان بگذارید.» این جمله را هر بازیگری که با من کار کرده، حتماً شنیده است. پس در خودم روحیه گروهی را می بینم و آمادگی هرگونه پیشنهادی را دارم و به راحتی از آنها در کارهایم استفاده می کنم. مثلاً کاراکتر فرهاد «ماه در آب» در نسخه اولیه نمایشنامه در نهایت پنج دقیقه بازی داشت، اما در اجرا به یکی از نقشهای اصلی نمایشنامه تبدیل شد.
▪ شما روایت کلاسیک چند پرده ای را در «ماچیسمو» از میان برداشته اید و نمایش به اقتضای روایت سلیقه ای تان ممکن است بارها و بارها شامل برشهایی در صحنه های مختلف بشود. چرا از این شیوه استفاده کرده اید؟
ـ ببینید، ما دیگر در نمایشهای امروز، محدودیتهای نمایشهای کلاسیک را نداریم.یکی از بهترین نمایشنامه هایی که در زندگی ام خوانده ام، نمایشنامه «شب به خیر مادر» بود که یک نمایشنامه تک پرده ای است. من مشکلی با این نوع نمایشنامه ندارم، اما می گویم حتماً لزومی ندارد که به این شیوه بنویسیم. اگر که اقتضا می کند، کوتاه کوتاه بنویسیم که برای من این شیوه مهم است و می گویم که «این لحظه» مهم است ، نه لحظه قبل و بعد آن!
ضمن اینکه با این کات ها و استفاده از پروژکشن خواسته ام تماشاگر را در تمام لحظات درگیر و متوجه کار نگه دارم، و الا در هنگام تغییرات صحنه میان قطعه های مختلف تماشاگرم را در تاریکی تنها گذاشته بودم. این مشکل حداقل در فعالیتهای من که با تغییرات صحنه زیادی همراه است وجود داشت. من در «ماچیسمو» ارتباط میان صحنه ها را با پروژکشن حفظ کردم و در «ماه در آب» همین کار را با صدا انجام دادم.
▪ در نشست رسانه ای چند روز پیش، یکی از خبرنگاران و منتقدان اجرای نمایش شما را برای امروز و مخاطب ایرانی نامناسب دانسته بود...
ـ بله، چیزهایی شنیدم و در چند روزنامه هم بخشهایی از این صحبتها را خواندم.
من تصور می کنم اگر اجرای نمایش ضرورتی نمی داشت، ایشان این صحبت ها را مطرح نمی کردند.اما چیزی که من را بسیار متعجب می کند این است که ظرفیت پذیرش برخی از آدمها چقدر اندک شده، که حتی حاضر نیستند شاهد اجرای داستان نمایش آدمهایی از دنیای دیگر باشند. من بسیار خوشحال شدم که آقای پارسایی - رئیس هنرهای نمایشی - آن پاسخ درست را به این خبرنگار دادند و گفتند، نباید به دنبال تئاتر خنثی باشیم.
آی سان نوروزی
منبع : روزنامه قدس