پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا


پول نفت و نسل دوم حقوق بشر


پول نفت و نسل دوم حقوق بشر
۱) یکصد سال است که از کشف، تولید و فروش نفت خام در ایران می‌گذرد. اگر «مسئله یهود» همواره بخش مهمی از تاریخ اروپاییان را به خود مشغول ساخته، در ایران اما «مسئله نفت» همواره مسئله‌ای موثر در تاریخ معاصر ماست. تا پیش از سال‌های ابتدایی دهه ۵۰ اما مسئله نفت صرفا منحصر بود به اثبات مالکیت و اعمال حق حاکمیت‌ ملی در فرآیند اکتشاف، تولید و فروش آن و کوتاه نمودن دست اجانب از این ثروت ملی. در سال‌های آغازین دهه ۵۰ اما مسئله‌ای دیگر نیز بر مسائل نفت افزوده شد و آن چیزی نبود جز سیر صعودی و رشد باورنکردنی بهای این ماده خام؛ افزایش قیمتی که درآمدی هنگفت و بادآورده را نصیب ما ساخت. از آن تاریخ تاکنون مسئله‌ای دیگر نیز بر مسائل نفت افزوده شد و پرسشی ناگزیر ذهن ما ایرانیان را به خود مشغول ساخت؛ با پول نفت چه باید کرد؟ تاکنون پاسخ‌هایی متفاوت از نظرگاه‌های گوناگون به این پرسش داده شده است؛ عده‌ای در توهم احیای امپراتوری هخامنشیان بودند، برخی تزریق این پول به حوزه صنعت و تقویت بخش خصوصی را لازم می‌دانند، برخی دیگر از لزوم تقسیم مستقیم و مساوی آن میان تمامی شهروندان سخن می‌گویند و جمعی نیز در تلاش برای بسط و تعمیق مناسبات حامی‌پرورانه‌اند! در این میان همچنان مسئله پابرجاست و صورت مسئله این است؛ با پول نفت چه باید کرد؟ اصلاح‌طلبانی که در تدارک حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری به قصد ورود دوباره به قدرت و بسط و تعمیق مناسبات دموکراتیک و حقوق بشری‌اند نیز می‌باید پاسخی مناسب و درخور به این پرسش داشته باشند. انتخابات صورت دموکراسی است و حقوق بشر، ماهیت و کیفیت آن. شرکت شهروندان در انتخابات (صورت دموکراسی) می‌باید به ارتقای حقوق بشر (کیفیت دموکراسی) بینجامد. رای‌دهندگان برنامه‌ای روشن برای نحوه مصرف درآمد هنگفت نفت می‌خواهند و پاسخ اصلاح‌طلبان می‌باید متناسب با اهداف و ارزش‌های دموکراسی‌خواهانه بوده و به ارتقای استانداردهای حقوق بشر بینجامد. پول نفت و حقوق بشر، آری اما کدام حقوق؟
۲) حقوق بشر تاکنون سه نسل از حقوق را پشت سر نهاده است؛ نسل اول حقوق بشر در تمایز خواسته‌ها، منافع و علایق آدمی ریشه دارد و آن را می‌توان حقوق سلبی یا حقوق رهایی نامید. این حقوق با ماگناکارتای جان، پادشاه انگلستان، متولد شد و در اعلامیه‌های حقوق شهروند فرانسه و اعلامیه استقلال آمریکا پرورده شد و تکامل یافت. نسل اول حقوق بشر بر نبایدها تاکید دارد و کثیری از نبایدها را برمی‌شمارد. حقوق بشر اساسا مبنای تنظیم حدود و ثغور روابط حکومت‌ها با شهروندان و شهروندان با یکدیگر در دنیای مدرن است و نسل اول حقوق بشر نبایدها در مناسبات و روابط حکومت‌ها با شهروندان و شهروندان با یکدیگر را مشخص می‌سازد. نسل دوم حقوق بشر اما ریشه‌اش در تشابه غرایز و نیازهای آدمی است و آن را حقوق ایجابی یا حقوق برابری نامیده‌اند. نسل دوم حقوق بشر مبین بخش‌هایی دیگر از حقوق افراد است و می‌توان آن را تکمله حقوق نسل اول در نظامات حقوق‌اندیش لیبرال دانست. نسل دوم حقوق بشر به تشریح بایدها در رفتار حکومت‌ها در قبال شهروندان و شهروندان در قبال یکدیگر می‌پردازد. بایدهایی که به تامین برابری شهروندان در برخورداری از حداقل‌های ضروری برای زیستن مبتنی بر کرامت می‌انجامد. مواردی چون بهره‌مندی از خوراک، پوشاک، مسکن، کار شایسته، آموزش، بهداشت و تفریح. موادی از اعلامیه حقوق بشر برخی از این حقوق را اینچنین اعلام می‌دارد:
▪ ماده ۲۳: ۱- هر شخصی حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه برگزیند، شرایط منصفانه و رضایت‌بخشی برای کار خواستار باشد و در برابر بیکاری حمایت شود.
▪ ماده ۲۵: ۱- هر شخصی حق دارد از سطح مناسب برای تامین سلامتی و رفاه خود و خانواده‌اش به ویژه از حیث خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت‌های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری برخوردار شود.
▪ ماده ۲۶: ۱- هر شخصی حق دارد که از آموزش و پرورش بهره‌مند گردد. آموزش و پرورش، دست کم آموزش ابتدایی و پایه باید رایگان باشد. آموزش ابتدایی اجباری است. آموزش فنی‌وحرفه‌ای، باید همگانی شود و دستیابی به آموزش عالی باید با تساوی کامل برای همه امکان‌پذیر باشد تا هر کس بنا به استعداد خود از آن بهره‌مند گردد.
۳) انتخابات، عرصه نبرد برنامه‌هاست و اصلاح‌طلبان نیازمند تدوین برنامه‌ای شفاف برای ارائه به افکار عمومی‌اند. اصلاح‌طلبی حرکتی است از تبار کوشش‌هایی که با انقلاب مشروطه آغاز گردید؛ کوشش‌هایی که به قصد درهم شکستن مناسباتی صورت گرفت که در آن ملت، «بی‌حق» بود و دولت، «بی‌حد». بنیاد اصلاح‌طلبی نیز بر شناسایی و تثبیت حقوق ملت و محدود ساختن تعدی دولت‌ها به این حقوق بنا گشته است. از این‌رو اهتمام به حقوق شهروندان مبدا اصلاح‌طلبی است و تدوین هر برنامه‌ای به قصد اصلاحات می‌باید از همین مبدا صورت بگیرد. برنامه انتخاباتی اصلاح‌طلبان می‌باید تشریح اقداماتی باشد که به ارتقای کرامت و حقوق شهروندان در تمامی حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روابط بین‌الملل می‌انجامد.
نسل اول حقوق بشر به تشریح «نبایدها» در رفتار حاکمان نسبت به شهروندان می‌پردازد. مواد یک تا ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر بر شناسایی و تثبیت همین نبایدها اهتمام ورزیده است. از جمله در آن می‌خوانیم: «نباید هیچ تبعیضی به عمل آید که مبتنی بر وضع سیاسی، قضایی یا بین‌المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد.» (ماده۲) «هیچ‌کس را نباید خودسرانه توقیف، حبس یا تبعید کرد.» (ماده۹)
«نباید در زندگی خصوصی، امور خانوادگی، اقامتگاه و مکاتبات هیچ‌کس مداخلات خودسرانه صورت بگیرد یا به شرافت و آبرو و شهرت کسی حمله شود.» (ماده ۱۲) «هر شخصی به تنهایی یا به صورت جمعی حق مالکیت دارد. هیچ‌کس را نباید خودسرانه از حق مالکیت محروم کرد.»(ماده ۱۷) «هر شخصی حق دارد از آزادی تشکیل اجتماعات، مجامع و انجمن‌های مسالمت‌آمیز بهره‌مند گردد. هیچ‌کس را نباید به شرکت در هیچ اجتماعی مجبور کرد.»(ماده ۲۰)
نسل اول حقوق بشر صدای شهروندانی است که خطاب به دولت می‌گویند: بگذار باشد، بگذار بگذرد. نسل دوم حقوق بشر اما تشریح بایدهایی است که دولت‌ها مکلف به زمینه‌سازی برای تحقق آن هستند؛ بایدهایی که به برخورداری حداقلی از مطلوب‌ها، برای فرد فرد شهروندان می‌انجامد. نسل اول حقوق بشر با اهتمام به مفاهیمی چون آزادی بیان، حق مالکیت، آزادی تجارت، رواداری و تساهل، آزادی انجمن‌ها و اجتماعات، احترام به حیطه خصوصی افراد، دادخواهی عادلانه، حکومت قانون و... دولت‌ها را به موجوداتی کم‌خطر، بدل می‌سازد و نسل دوم حقوق بشر از چنین موجود سربه‌راهی می‌خواهد به برخی حیطه‌های اجتماعی و اقتصادی وارد شده و حداقل‌هایی چون خوراک، پوشاک، مسکن، آموزش و بهداشت را برای عموم شهروندان فراهم آورد. عمر دولت‌های سازندگی و اصلاحات اما عمدتا در پی عملیاتی ساختن نسل اول حقوق بشر گذشت. دولت سازندگی، عدم دخالت دولت در اقتصاد را می‌جست و دولت اصلاحات، عدم دخالت در سیاست را پیگیری می‌کرد. پیشبرد «موثر» نسل دوم حقوق بشر غایب بزرگ در برنامه‌ریزی و سیاستگذاری این دولت‌ها بود و اقدامات صورت گرفته در این حوزه، جسته گریخته بود و غیرموثر. رشد و پیروزی پوپولیسم بی‌‌تردید مرهون همین غفلت بزرگ بود؛ چرا که انسان، موجودی است در پی کامجویی حداکثری و در آنجا که حداقلی از کامروایی نیز نصیب‌اش نشود، پوپولیسم است که زیرکانه سر برمی‌آورد و از توده‌های ناکام دل‌ربایی می‌کند. نسل دوم حقوق بشر فی‌الواقع چیزی نیست جز تضمین حداقلی از کامروایی برای عموم شهروندان. با توجه به این نکته می‌توان به پرسش ابتدایی این یادداشت پرداخت: با پول نفت چه باید کرد؟ از یک سو درآمدهای نفتی، هنگفت است و از دیگر سو احساس ناکامی رو به تزاید. در چنین فضایی می‌توان حدس زد در انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده طیفی از اشکال گوناگون پوپولیسم، رقبای اصلاحات خواهند بود. در این میان اهتمام جدی به نسل دوم حقوق بشر هم متناسب با اهداف اصلاحات است، هم «رای‌آور» است و هم عقیم کننده پوپولیسم می‌باشد. در این حوزه بر چهار حق می‌توان پای فشرد؛
۱) حمایت فرد در برابر بیکاری
۲) برخورداری از مسکن
۳) آموزش
۴) بهداشت و درمان.
اهتمام به این حقوق در کنار توجه جدی به حقوق نسل اول (آزادسازی اقتصادی و سیاسی) می‌تواند از یک سو راهکاری مناسب برای مصرف درآمدهای نفتی باشد و از دیگر سو ضریب همدلی و همراهی عموم شهروندان برای پیمودن مسیر رشد و توسعه را دوچندان ساخته و در سنگلاخ‌های توسعه امکان فعال‌شدن ویروس پوپولیسم را به حداقل رساند. البته تدقیق چگونگی استفاده از درآمدهای نفتی به قصد ارتقای نسل دوم حقوق بشر، امری است کاملا اقتصادی که تدوین آن نیازمند بهره‌گیری از نظرات کارشناسان اقتصادی می‌باشد.
مهدی الیاسی
منبع : روزنامه کارگزاران