چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


قصه‌های سرزمین اشباح (جلدهای 10 تا 12)


تاریخ نشر : ۸۴۱۲۲۲
تیراژ : ۲۲۰۰
تعداد صفحه : ۲۴۸
نوبت چاپ : ۱
شابک : ۹۶۴-۴۱۷-۸۲۲-X
رده دیویی : ۸۲۳.۹۱۴
نوع اثر : ترجمه
زبان کتاب : فارسی
قطع : رقعی
جلد : سلفون
محل نشر : تهران
ویراستار : کریمی - فرزانه
مترجم : کریمی - سوده
نویسنده : شان - دارن

در چهارمین شماره از این مجموعه آمده است: 'من و هارکات تا آن موقع، هیچ وقت پلنگ شکار نکرده بودیم و بهترین سلاح‌هایمان چند چاقوی سنگی و چوب بلند و سر گردی بود که مثل گرز از آن استفاده می‌کردیم. با چنین شرایطی، کنار گودالی ایستاده بودیم که چند روز پیش، کنده بودیم و مراقب گوزنی بودیم که خودمان شکار کرده بودیم. برای به دان انداختن پلنگ، از آن گوزن به جای طعمه استفاده می‌کردیم. هاکارت چند قدم جلوتر بود. به همین خاطر، اول او داخل گودال را دید. گیج و آشفته سر جایش ایستاد. دو ثانیه بعد دیدم که چرا او آن طور پریشان شده است. جسدی روی تیرها به سیخ کشیده شده بود و از سوراخ‌هایی که در آن به وجود آمده بود خون بیرون می‌‌زد. اما آن جسد یک پلنگ نبود، مال یک بابون سرخ بود. هاکارت گفت: گلوی میمون ریده شده باید کار پلنگ ... حرفش را ادامه نداد. روی شاخه‌های درختی پیکر کشیده و تنومندی به رنگ سیاه یک دست را دیدم که با چنگال‌های بیرون کشیده و آرواره‌های باز، بالای سرمان پرواز کرد. بعد پلنگ بالای سر من بود و پیروزمندانه می‌غرید. آن روز، قرعه به نام مرگ کشیده شده بود'.