جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


سیستم نادرست تعرفه پنبه در ایران


سیستم نادرست تعرفه پنبه در ایران
مهندس حائری اظهار داشت: وزارت جهاد کشاورزی توجه کند تنها راهی که ما می‌توانیم از این معضل نجات پیدا کنیم افزایش تولیدات است، باید بتوانیم تولیدمان را افزایش دهیم، تولید ۸۰ـ۷۰ هزار تن پنبه با این وسعت صنعت نساجی که بعد از نفت، دومین صنعت اشتغالزای کشور محسوب می‌شود رقم تحقیرآمیزی است. باید در ابتدا، هم به لحاظ سطح زیر کشت هم به لحاظ برداشت از واحد هکتار، افزایش تولید داشته باشیم. الان تجارت جهانی پنبه در سال حدود ۹ میلیون تن است. پس اگر پنبه اضافی داشته باشیم اصلاً روی دستمان نمی‌ماند، می‌توانیم صادرات داشته باشیم و در میدان تجارت جهانی حضور یابیم. وی با اعلام این مطلب که مسئله پنبه و تعرفه آن حساسیت‌هائی را برانگیخت و دلیل این بود که تعرفه پنبه ۱۵ درصد و تعرفه نخ که از پنبه تولید می‌شود ۱۰ درصد است تصریح کرد: این نکته بسیار عجیب است زیرا هیچ‌وقت تعرفه واد اولیه بالاتر از تعرفه محصول نیم ساخته‌ای نباید باشد که از همان مواد تهیه می‌شود. قاعدتاً باید به‌صورت پلکانی بالا رود یعنی اگر پنبه ۱۵ درصد است کالای نیم‌ساخته مثلاً نخ باید ۲۰ درصد باشد، پارچه ۳۰ درصد، پارچه تکمیل شده ۴۰ درصد و ... در حال حاضر ورود پنبه به کشور را دشوار کرده‌ایم تعرفه آن را افزایش داده‌ایم که کارخانجات ریسندگی نتوانند پنبه مورد نیازشان را با قیمت مناسب تهیه نمایند از آن طرف تعرفه نخ پنبه‌ای را ۱۰ درصد کرده‌ایم یعنی ورود نخ راحت شده و با دست خودمان کارخانجات داخلی را تحت فشار قرار داده‌ایم که تولیدشان را کاهش دهند تا کارخانجات ریسندگی کشورهائی مانند اندونزی، پاکستان و هند بتوانند نخ‌هایش را به ما صادر کنند!!! متن مصاحبه ما با نائب‌رئیس انجمن صنایع نساجی ایران را می‌خوانید:
▪ نیاز واحدهای نساجی به پنبه چه میزان است و از این میان چه حجمی از پنبه داخلی و چه حجمی از پنبه وارداتی مرتفع می‌شود؟
ـ نیاز واحدهای نساجی به پنبه متغیر است و بستگی به فصل برداشت پنبه دارد. اگر فصل خوبی داشته باشیم و پنبه در دسترس باشد ریسنده‌ها می‌توانند تولیدشان را تغییر دهند و اگر پنبه کم در اختیارشان قرار گیرد به طرف استفاده از پلی‌استر می‌روند. به هرحال اولویت اول آنها استفاده از پنبه است. در شرایط خوب اگر پنبه با کیفیت مرغوب در دسترس باشد تا سالی ۱۵۰ هزار تن هم مورد مصرف صنایع نساجی و ریسندگی قرار می‌گیرد. البته اگر پنبه در دسترس نباشد و تولید داخل کم باشد و واردات با محدودیت مواجه باشد این رقم تا ۷۰ـ۶۰ هزار تن هم می‌رسد، کما این‌که امسال کل پنبه محلوج کشور حدود ۸۰ـ۷۰ هزار تن بیشتر نبود. کارخانجات ریسندگی هم خود را با تولید پنبه محلوج امسال تطبیق می‌دهند. نکته دیگر این‌که صددرصد پنبه داخلی مصرف می‌شود معادل چیزی که داخل تولید شده باید از خارج وارد شود تا ما به سقف ۱۵۰ هزار تن برسیم ولی واردات هم این حجم نبوده است و چیزی بین ۳۵ـ۲۰ هزار تن هم واردات داشتیم. فکر می‌کنم با توجه به موجودی و برداشت امسال ۱۰۰ هزار تن پنبه مورد استفاده قرار گرفته است.
بد نیست آمار و ارقامی در مورد پنبه ارائه نمایم. سال ۲۰۰۸ـ۲۰۰۷ تولید پنبه در جهان حدود ۲۷ میلیون تن بوده و همین حدود هم مصرف شده است. چین با ۷/۷ میلیون تن بالاترین تولید را دارد (۱۰ میلیون تن پنبه مصرف و ۳ میلیون تن واردات پنبه داشته است). تولید پنبه در هند ۵ میلیون تن، در آمریکا ۴ میلیون تن و در پاکستان ۶/۲ میلیون تن می‌باشد.
این کشورها که عمده تولیدکنندگان پنبه هستند حدود ۸۰ـ۷۰ درصد تولید جهان را در برمی‌گیرند. تولید پنبه ایران هم حدود ۷۰ـ۸۰ هزار تن بود است. تجارت جهانی پنبه در سال حدود ۹ میلیون تن است. تولید پنبه با تار بلند در کشورهای آمریکا، مصر، سودان انجام می‌شود و صادرات آن در سال در حدود ۲۷۸ هزار تن است.
▪ برخی معتقدند پنبه در انبارها می‌ماند و صنعتگران نساجی به بهانه کیفیت پائین آن اقدام به واردات پنبه می‌کنند. دیدگاه شما در این مورد چیست؟
ـ اصلاً پنبه‌ای در ایران باقی نمی‌ماند. موجودی پنبه از سال گذشته طبق آمار حدود ۱۰ هزار تن بوده است که به‌صورت موجودی همیشه وجود دارد امسال هم آخر فصل می‌ماند و به فصل جدید منتقل می‌شود. یعنی پنبه‌ای در دست کسی باقی نمی‌ماند که غیرقابل فروش باشد مگر این‌که خودشان بخواهند پنبه را به فروش نرسانند. در هفته گذشته تلاش کردیم پنبه گنبد بخریم و به همین دلیل با چند نفر از کسانی که پنبه گنبد را در اختیار دارند وارد مذاکره شدیم آنها اعلام کرده‌اند که برای سال آینده (فروردین و اردیبهشت ماه ۱۳۸۷) پنبه را می‌فروشند.
▪ یعنی با قیمت گران‌تر بفروشند؟
ـ احتمالاً همین‌طور است. با توجه به افزایش قیمت‌ها پیش‌بینی می‌کنند که پنبه را گران‌تر بفروشند در نتیجه پنبه‌ای نیست که فروشنده وجود داشته باشد اما فروش نرود. اگر ۸ـ۷ هزار تن پنبه در آخر فصل می‌ماند به فصل بعد منتقل می‌شود. در حال حاضر دو برابر میزانی که پنبه در کشور تولید می‌شود مصرف کارخانجات ریسندگی است.
▪ به پنبه‌های وارداتی هم اشاره نمائید، این‌که مجاز به واردات چه نوع پنبه از کدام کشورها هستیم؟
ـ پنبه‌های وارداتی مشخصات خاصی ندارد. پنبه‌هائی که عمدتاً وارد می‌شود طول‌های ۳۳-۲۹ میلی‌متر است و عمده پنبه‌های وارداتی از کشور ازبکستان است و در دو رقم GM یا SM خلاصه می‌شود. دلیل واردات از ازبکستان این است که کشور ازبکستان تعرفه ترجیحی دارد یعنی پنبه‌ای که الان ۱۵ درصد تعرفه واردات دارد اگر از ازبکستان وارد کنید ۵/۵ درصد در تعرفه تخفیف می‌دهند و بدین صورت می‌توانید با ۵/۹ درصد تعرفه پنبه وارد کنید، این تعرفه ترجیحی برای کشورهای دیگر وجود ندارد و اگر بخواهید از مصر و سودان اقدام به واردات پنبه کنید این تعرفه ترجیحی وجود ندارد لذا واردکنندگان (چه کارخانجات ریسندگی یا تجار) ترجیح می‌دهند از ازبکستان وارد کنند که ۵/۵ درصد کمتر تعرفه بپردازند غیر از ازبکستان اطلاع دارم که مقداری بسیار اندکی پنبه از تاجیکستان و آذربایجان هم وارد می‌شود که ارقام آن قابل ذکر نیست.
خصوصیت پنبه ازبکستان شبیه پنبه مناطق خراسان است، یعنی ظرافت و طول الیاف آن به نسبت پنبه گنبد و گرگان پائین‌تر است و پنبه گنبد و گرگان به لحاظ ظرافت نسبت به پنبه ازبکستان خصوصیت بهتری دارد. پنبه ازبکستان صرف‌نظر از قیمت، کم بودن میزان ناخالصی آن است (حدود ۳ـ۲ درصد ناخالصی این پنبه از پنبه‌های داخلی کمتر است). یعنی همین‌طور ۳ـ۲ درصد وزنی پنبه بهتری می‌توانید داشته باشید.
پنبه ازبکستان به‌صورت وزن خالص فروخته می‌شود به‌عبارت دیگر پنبه را به همراه گونی، سیم و مفتول نمی‌فروشند بلکه وزنش برمبنای وزن خالص پنبه است و الیاف غریبه داخل آن وجود ندارد به این سه دلیل و به اضافه قیمت و ناکافی بودن میزان پنبه داخلی، این نیاز از پنبه‌های وارداتی برطرف می‌شود.
در حال حاضر هیچ‌گونه محدودیتی برای واردات پنبه وجود ندارد و به‌جز چند کشور و آن هم به دلیل مسائل قرنطینه‌ای می‌توان از هرجا پنبه وارد کرد اما با نرخ تعرفه ۱۵ درصد.
▪ آیا تحریم‌های سیاسی اخیر علیه ایران تأثیراتی به روی واردات پنبه گذاشته است؟
ـ بله صددرصد تأثیر گذاشته است نه فقط به روی خرید پنبه بلکه تمام خریدهای مواد اولیه را تحت‌الشعاع قرار داده است. خریدها به‌صورت پیش‌پرداخت شده است یعنی ابتدا باید پول را واریز و سپس مواد اولیه (هرچه هست و با هر کیفیتی) را دریاف کنید. قبلاً تولیدکننده LC باز می‌کرد و با ۱۰ درصد ارزش کالا گشایش اعتبار می‌نمود، مواد اولیه وارد کشور می‌شد کالا از آن تولید می‌گردید، محصول به فروش می‌رفت و در این زمان بود که باید پول مواد اولیه را پرداخت می‌کرد.
اما در حال حاضر در بهترین حالت و شرایط (و هم‌چنین وجود اعتماد) با شرکت‌هائی که در گذشته سابقه همکاری داشتید فروشندگان مواد اولیه را ارسال می‌کنند، مواد اولیه تخلیه می‌شود و هنگامی‌که می‌خواهید اسناد خرید و فروش را مبادله نمائید باید پول را بپردازید. اما اگر میان شرکت‌ها اعتماد متقابل وجود نداشته باشد باید این ریسک را ما بپذیریم، پول را بپردازیم تا کالا را برایمان حمل کنند؛ این‌که چه اتفاقی بیفتد و مواد اولیه حمل شود یا خیر مسئله‌ای پر ریسک است. به هر حال جریان ورود مواد اولیه و خرید بسیار دشوار شده است و فشار مضاعفی بر نقدینگی شرکت‌های نساجی وارد می‌آید زیرا باید تمام نقدینگی خود را به منظور خرید مواد اولیه به‌صورت صددرصد به‌صورت پیش‌پرداخت و نقدی بپردازند.
▪ تأثیرات افزایش یا کاهش قیمت پنبه به روی تولیدات محصولات نساجی چیست؟
ـ در جزئیات قیمت تمام شده محصولات نساجی متأسفانه چیزی بین ۷۵ـ۶۰ درصد قیمت تمام شده قیمت مواد اولیه است یعنی حدود ۲۵ـ۲۰ درصد دیگر است که با انضباط مالی، مدیریت صحیح، افزایش بهره‌وری و ... می‌توان قیمت تمام شده را کاهش داد. بخش مواد اولیه ۴/۳ قیمت تمام شده را دربر می‌گیرد دیگر حدس بزنید وقتی ۷۵ـ۶۰ درصد قیمت تمام شده نخ یا پارچه شما پنبه است قطعاً افزایش قیمت مواد اولیه با افزایش قیمت تمام شده مصادف می‌شود.
قیمت فروش هم در اختیار تولیدکننده نیست بلکه بازار آن را تعیین می‌کند، در مقاطعی قیمت تمام شده با قیمت فروش یکسان می‌شود گاهی اوقات بالاتر از قیمت فروش می‌شود لذا یا باید با زیان محصولات خود را به فروش برسانید یا تولید را کاهش دهید و یا بخش‌هائی از کارخانه را تعطیل کنید، به هر حال تأثیر مواد اولیه بر قیمت تمام شده بسیار بالاست.
خرید مواد اولیه به‌صورت نقدی یا پیش‌پرداخت شده و کارخانجات نساجی مجبورند این نقدینگی را به هر نحوی تأمین کنند از ان طرف هم بانک‌ها به دلیل مهار تورم، سیاست‌های انقباضی در پیش گرفته‌اند و هم به دلیل انتشار فهرست بدهکاران خیلی تحت فشار هستند و مانند گذشته نقدینگی کارخانجات را تأمین نمی‌کنند و تسهیلات اعطا نمی‌کنند. به نظرم وقت این است که دولت ورود مواد اولیه صنعت نساجی و سایر صنایع را تسهیل کند یعنی تعرفه‌ەای آن‌چنانی باید برداشته شود تا جریان ورود مواد اولیه به کشور آسان شود.
▪ با مشکلاتی که در مورد تهیه و تأمین پنبه اشاره کردید طبیعتاً تولیدکنندگان به استفاده از الیاف مصنوعی مانند پلی‌استر و ... روی می‌آوردند، دیدگاه شما در این زمینه و جایگزینی الیاف مصنوعی به‌جای الیاف طبیعی چیست؟
ـ اولویت اول واحدهای ریسندگی استفاده از پنبه است وقتی موجودی و در دسترس بودن پنبه به هر دلیلی کاهش پیدا کند واحدهای ریسندگی برای ادامه تولید رو به سایر الیاف می‌آورند. ویسکوز که دو برابر قیمت پنبه است ضمن این‌که ویسکوز لیفی طبیعی و منابع تولید آن هم در دنیا کم است و چند کشور بیشتر نیستند که منابع ویسکوز در اختیار دارند لذا ویسکوز را نمی‌توان چندان جایگزین پنبه کرد، ضمن این‌که ویسکوز مواد اولیه‌ای نیست که بتواند صددرصد جای پنبه را بگیرد بلکه ویسکوز لیفی کمکی است.
جایگزین اصلی پنبه، پلی‌استر است. قیمت پلی‌استر هم با توجه به افزایش قیمت جهانی نفت که از ۶۰ دلار به بیش از ۱۰۰ دلار رسیده، افزایش پیدا کرده است و آن هم پا به پای پنبه بالا می‌آید و تقریباً نزدیک قیمت پنبه است.
تولید شرکت پلی اکریل حدود ۳۰ درصد نیاز صنایع نساجی را برطرف می‌کند و مابقی باید وارد شود. افزایش قیمت نفت و نحوه خرید که به‌صورت پیش‌پرداخت یا نقدی است معضلی برای خرید پلی‌استر محسوب می‌شود. به هر حال چاره‌ای نیست و این کار باید انجام شود؛ ضمن این‌که مصرف لیف پلی‌استر در جهان به‌تدریج محدود می‌شود و بسیاری از کشورهای پیشرفته‌ اروپائی و آمریکائی تمایلی ندارند که از الیاف پلی‌استر استفاده کنند و ترجیح می‌دهند الیاف طبیعی مانند پنبه را مورد استفاده قرار دهند.
مزیت نسبی پنبه نسبت به سایر محصولات کشاورزی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ در مقایسه با گندم و پنبه مزیت کدامیک را بالاتر می‌دانید؟
ـ پنبه را نمی‌توان با گندم مقایسه کرد زیرا دو مقوله متفاوت هستند. گندم یک مبحث استراتژیک و سیاسی است که با معاش مردم سروکار دارد و اولویت اول دولت گندم است. دولت برای متعادل نگه داشتن نرخ گندم به کشاورزان گندم‌کار یارانه می‌پردازند در واقع دولت گندم را به‌عنوان یک کالای سیاسی مدنظر قرار می‌دهد و تعهد دارد که آن را با قیمت مناسب و ارزان در دسترس همگان قرار دهد در نتیجه نگاه دولت به گندم با نگاه به پنبه متفاوت است. اگر پنبه را با سایر محصولات کشاورزی مثلاً با صیفی‌جات مقایسه کنید به لحاظ مملکتی اصلح این است که پنبه کاشته شود. کشاورز ۹ ماه درگیر کاشت، داشت و برداشت پنبه است و از یک زمین کشاورزی سالی یک‌بار می‌توان محصول برداشت کرد که آن هم پنبه است کشاورز هم به منافع اقتصادی خود توجه نشان می‌دهد و چندان در نظر نمی‌گیرد که منافع واحدهای ریسندگی یا صنایع نساجی چیست زیرا در دجه اول می‌خواهد از زمین کشاورزی که در اختیار دارد حداکثر منفعت و سود را کسب نماید.
وضعیت پنبه هم که هر سال با نوسانات متعدد مواجه است لذا کشاورز محصولی را می‌کارد که هم سریع برداشت شود و هم بتواند دو بار در سال از آن زمین بهره‌برداری کند و هم سریع آن را به پول تبدیل کند. از آن طرف پنبه قابلیت صدور دارد و می‌تواند نیاز صنعت نساجی را برآورده سازد و برای کشاورزی و صنعت، ایجاد اشتغال کند.
▪ پیشنهاد شما برای حل و فصل مناقشات و مشکلات پنبه میان واحدهای ریسندگی و تولیدکنندگان پنبه چیست؟
ـ پنبه ایران کیفیت خوبی دارد اما نه در حدی که بتوان نخ در نمرات بالا و ظریف از آن تولید کرد اگر بخواهید نخ ۴۰ به بالا تولیدکنید نیازمند پنبه با ویژگی‌های خاص است که این پنبه کمتر در ایران تولید می‌شود البته تمام محصولات کشور ما، نخ ۴۰ به بالا نیست و شاید ۲۰ـ۱۵ درصد محصول کارخانجات ریسندگی آن نوع نخ است ۸۰ـ۷۵ درصد ماشین‌آلات و نخ‌های تولیدی ما با پنبه ایران نامرغوب و پنبه خارجی مرغوب است اصلاً مطرح نیست.
خصوصیات فیزیکی پنبه ازبکستان که وارد می‌کنیم تقریباً مشابه پنبه خراسان و مناطق خشک ماست. (پنبه مناطق مرطوب مانند گنبد و گرگان ظریف‌تر است و اگر بخواهیم نخ ظریف تولید کنیم قطعاً باید به پنبه ازبکستان، پنبه گرگان و گنبد را اضافه کنیم اگر پنبه ازبکستان را به تنهائی مورد استفاده قرار دهیم، پارچه‌ تولیدی ضخیم می‌شود). پنبه ایران مادامی که روی بوته قرار دارد مرغوب است فکر می‌کنم اشکال از زمان برداشت پنبه شروع می‌شود. به خاطر گرانی پنبه، غوزه و خار و خاشاک هم با آن برداشت می‌شود تا سنگین‌تر شود. امسال شنیده‌ام گوجه‌فرنگی‌های سبز و کال که شبیه غوزه پنبه است هم با پنبه‌ها مخلوط و روانه کارخانجات پنبه پاک‌کنی می‌شود. در کارخانجات پنبه‌ پاک‌کنی به خاطر این‌که پنبه گران است پنبه‌ها به خوبی تصفیه و استحصال نمی‌شوند. به نظرم تا مرحله کاشت و برداشت پنبه تولیدی ما متوسط رو به خوب است، اگر در سایر مراحل دقت کنیم که الیاف غریبه وارد نشود، رقم‌بندی صحیح ارائه شود و به خاطر گرانی، سایر مواد را وارد آن نشود؛ فکر می‌کنم پنبه ایران به خوبی قابل استفاده است.
▪ پیشنهاد شما برای وزارت جهاد کشاورزی و صنایع و معادن در خصوص نحوه حمایت از تولید و واردات پنبه چیست؟
ـ وزارت جهاد کشاورزی توجه کند تنها راهی که ما می‌توانیم از این معضل نجات پیدا کنیم افزایش تولیدات است، باید بتوانیم تولیدمان را افزایش دهیم، تولید ۸۰ـ۷۰ هزار تن پنبه با این وسعت صنعت نساجی که بعد از نفت، دومین صنعت اشتغالزای کشور محسوب می‌شود رقم تحقیرآمیزی است. باید در ابتدا، هم به لحاظ سطح زیر کشت هم به لحاظ برداشت از واحد هکتار، افزایش تولید داشته باشیم. الان تجارت جهانی پنبه در سال حدود ۹ میلیون تن است. پس اگر پنبه اضافی داشته باشیم اصلاً روی دستمان نمی‌ماند، می‌توانیم صادرات داشته باشیم و در میدان تجارت جهانی حضور یابیم.
دوم این‌که باید برداشت از واحد هکتار را افزایش دهیم. الان برداشت از واحد هکتار ما حدود ۲۵۰۰ تا ۳ هزار کیلوگرم است که در حدود یک تن به ما محلوج می‌دهد. باید بتوانیم با سیاست‌هائی که وزارت کشاورزی اتخاذ می‌کند کود، سم و ... به موقع در اختیار کشاورز قرار گیرد.
بزرگ‌ترین معضلی که مزارع پنبه دارد این است که کوچک شده‌اند. یعنی مزارع بزرگ پنبه قبل انقلاب، خُرد شده در نتیجه تمام برداشت‌ها دستی است اصلاً به لحاظ این‌که زمین کوچک است، نمی‌توانید برداشت مکانیزه داشته باشید.
مطلب مهم دیگر، آزاد بودن عرضه و تقاضاست. نباید عرضه چیزی را محدود کنیم.
نباید به نام حمایت از چیزی، چیز دیگر را در محدودیت بگذاریم دقیقاً همان کاری که دنیا انجام می‌دهد یعنی لازم نیست چرخ را از ابتدا اختراع کنیم الان تمام دنیا آن بخش از پنبه را که مازاد است صادر می‌کنند و بخشی که نیاز دارند وارد می‌کنند. در واقع هم امکانات واردات و هم توان صادرات دارند.
به نظرم اگر وزارت صنایع و معادن و جهاد کشاورزی، بتوانند در بخش عرضه و تقاضای آزاد با تحریم‌ها و فشارهای مالی که کارخانجات ریسندگی دارند و وضعیت خریدها که همگی نقدی شده است، باید حداقل تعرفه را تعیین کنند که جریان ورود پنبه به کشور آزاد باشد و هر کسی که نیازمند پنبه است بتواند به راحتی و با قیمت و کیفیت مناسب اقدام به واردات پنبه نماید. به‌عنوان نائب رئیس انجمن از سوی این تشکل نساجی به شما قول می‌دهم هیچ پنبه‌ای روی دست کشاورز ایرانی نمی‌ماند مگر این‌که خودشان نخواهند پنبه را بفروشند.
اگر زمانی به تولید ۲۰۰ هزار تن پنبه در سال رسیدیم؛ می‌توانیم سایر کشورهای پنبه‌خیز صادرات نیز داشته باشیم.
▪ مطلب پایانی؟
ـ مسئله پنبه و تعرفه آن حساسیت‌هائی را برانگیخت و دلیل این بود که تعرفه پنبه ۱۵ درصد و تعرفه نخ که از پنبه تولید می‌شود ۱۰ درصد است!!! این نکته بسیار عجیب است زیرا هیچ‌وقت تعرفه مواد اولیه بالاتر از تعرفه محصول نیم ساخته‌ای نباید باشد که از همان مواد تهیه می‌شود.
قاعدتاً باید به‌صورت پلکانی بالا رود یعنی اگر پنبه ۱۵ درصد داست کالای نیم ساخته مثلاً نخ باید ۲۰ درصد باشد، پارچه ۳۰ درصد، پارچه تکمیل شده ۴۰ درصد و .... در حال حاضر ورود پنبه به کشور را دشوار کرده‌ایم تعرفه آن را افزایش داده‌ایم که کارخانجات ریسندگی نتوانند پنبه مورد نیازشان را با قیمت مناسب تهیه نمایند از آن طرف تعرفه نخ پنبه‌ای را ۱۰ درصد کرده‌ایم یعنی ورود نخ راحت شده و با دست خودمان کارخانجات داخلی را تحت فشار قرار داده‌ایم که تولیدشان را کاهش دهد تا کارخانجات ریسندگی کشورهائی مانند اندونزی، پاکستان و هند بتوانند نخ‌هایش را به ما صادر کنند!!! همگی اذعان می‌دارند این سیستم نادرست است و نظام تعرفه‌ای باید به‌صورت پلکانی بالا رود اگر اشتباه است باید آنرا اصلاح کنند اما اگر در مورد صحت این امر توجیهی وجود دارد، اعلام شود که چرا تعرفه نخ باید از تعرفه پنبه پائین‌تر باشد؟ بارها از سوی انجمن صنایع نساجی به وزیر محترم صنایع و معادن، مدیر کل محترم دفتر صنایع نساجی و پوشاک، وکلای محترم مجلس و وزارت بازرگانی این مسئله را یادآور شده‌ایم همه تأیید می‌کنند اما نتیجه‌ای در برنداشته و بیش از یکسال است که اوضاع این‌طور می‌باشد.
منبع : ماهنامه نساجی امروز