پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بحران فلسطینیها مصر اتحاد اروپا امریکا و دولت محمود عباس


بحران فلسطینیها مصر اتحاد اروپا امریکا و دولت محمود عباس
بحران فلسطینیها و به طور مشخص بحران جنبش الفتح به رهبری « محمود عباس » و جنبش حماس به رهبری خالد مشعل با آغاز به کار اجلاس آشتی ملی در قاهره در روز چهارشنبه ۷ اسفندماه زیر نظر « عمر سلیمان » رئیس سرویس اطلاعات مصر وارد مرحله تازه ای شد . نمایندگان دو طرف و نیز نمایندگان ۱۴ سازمان فلسطینی و شخصیتهای مستقل پس از یک روز نشست کاری موفق شدند پنج کمیته برگزاری انتخابات ادامه مصالحه ملی تشکیل دولت وفاق بازسازی غزه و بازسازی سازمان آزادیبخش فلسطین تشکیل دهند. قرار است این کمیته ها حداکثر تا هفته آینده چشم انداز کلی توافق عمومی را تدوین کرده و آن را در اختیار رهبران شرکت کننده در اجلاس قاهره قرار دهند. نمایندگان فلسطینی طی مصاحبه مطبوعاتی به سرپرستی « احمد قریع » به نمایندگی جنبش فتح و « موسی ابو مرزوق » به نمایندگی جنبش حماس از نتایج به دست آمده در نشست قاهره ابراز خوش بینی کردند. در پی اعلام نتایج اولیه نشست قاهره محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین اعلام کرد وی با هر گونه توافق ملی فلسطینیها بر پایه فرمول تشکیل دو دولت فلسطین و اسرائیل جانبداری کرد و در مقابل خالد مشغل رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس طی نشست مطبوعاتی در دمشق اعلام نمود جنبش حماس برای حفظ همبستگی ملت فلسطین آماده مصالحه است اما این مصالحه بر پایه حفظ مقاومت علیه اسرائیل خواهد بود و اگر کسی تصور کند که این مصالحه مقاومت را قربانی خواهد کرد توهم خواهد داشت .
در پی این کشمکش سیاسی برخی از کشورهای اروپایی مانند دولت نروژ روی ضرورت انجام مذاکره با جنبش حماس به عنوان نیروی واقعی در نوار غزه تاکید کرد. دیگر دولتهای اتحاد اروپا انجام این مذاکره را مشروط به برسمیت شناختن اسرائیل از سوی جنبش حماس و کنار گذاشتن استراتژی مقاومت و خشونت علیه اسرائیل کردند. در همین حال اجلاس شرم الشیخ برای بررسی چگونگی بازسازی نوار غزه تشکیل شد.
این صورت وضعیت سیاسی در جبهه فلسطینیها و کشمکشهای جانبی آن است . در جبهه دیگر انتخابات پارلمانی اسرائیل منجر به پیروزی حزب « کادیما » به رهبری خانم « لیونی شد » اما حزب دست راستی لیکود به رهبری « بنیامین نتانیاهو » با اختلاف یک کرسی در مقایسه با حزب کادیما به پیروزی رسید. حزب افراطی « اسرائیل خانه ما » به رهبری « لیبرمان » نیز در مقام سوم در کسب کرسیهای پارلمانی اسرائیل دست یافت . حزب کار اسرائیل به رهبری « ایهود باراک » وزیر دفاع کنونی اسرائیل به بزرگترین شکست تاریخی خود تن داد. از این رو خانم لیونی نتوانست با حزب اسرائیل خانه ما به ائتلاف دست یابد. به همین دلیل شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل از بنیامین نتانیاهو خواست کابینه ائتلافی خود را تشکیل دهد . نتانیاهو با ائتلاف با حزب اسرائیل خانه ما می تواند به اکثریت لرزان ۶۴ کرسی پارلمان دست یابد اما ائتلاف با این حزب نتانیاهو را در وضعیت دشوار قرار می دهد از این رو نتانیاهو طی دو مذاکره جدی با رهبر حزب کادیما از وی خواست با پذیرش ۳ پست کلیدی در دولت ائتلافی به کابینه جدید بپیوندد اما خانم لیونی این پیشنهاد نتانیاهو را نپذیرفت و اظهار داشت حزب کادیما از دو راه پیوستن به اپوزیسون و پیوستن به دولت ائتلافی نتانیاهو راه اول را برمی گزیند. بنابراین دولت جدید رژیم صهیونیستی هنوز تشکیل نشده دچار بحران سیاسی شده و احتمال ناکامی نتانیاهو مطرح شده و یا اینکه وی به یک ائتلاف دست راستی لرزان تن خواهد داد که با اوضاع کنونی منطقه و سیاستهای جدید ایالات متحده امریکا در منطقه چندان سازگار نیست .
این نیز صورت وضعیت بحران سیاسی اسرائیل است . نتیجه گیری این دو وضعیت در جبهه فلسطینیها و اسرائیل این است که در جبهه فلسطینیها یک نیروی مقاومت به رهبری جنبش حماس وجود دارد که از سوی دولتهای محور میانه رو عرب برای انصراف از استراتژی مقاومت علیه اسرائیل و نیز از سوی دولت محمود عباس به خاطر تعارض سیاست حماس با روندهای اوسلو تحت فشار است . همچنین مذاکره اروپا و امریکا با جنبش حماس مشروط به به شناسایی اسرائیل از سوی حماس و کنار گذاشتن استراتژی مقاومت و خشونت علیه اشغالگران صهیونیستی شده است . در سوی دیگر ماجرا دولتی در اسرائیل روی کار آمده است که نه حماس را به رسمیت می شناسد و نه محمود عباس را بنیامین نتانیاهو با فرمول تشکیل دو دولت اسرائیل و فلسطین مخالف بوده و حاضر به پذیرش روند صلح پیشنهادی کمیسیون چهارجانبه نیست . انتخاب نتانیاهو در اسرائیل نشان می دهد که افکار عمومی رژیم صهیونیستی در شرایط کنونی به سیاستهای افراطی بدنه سیاسی اسرائیل رای دادند. بدین ترتیب این معادله شکل می گیرد که دولت آینده اسرائیل برای برقراری صلح با فلسطینیها حتی مطابق فرمول دولت جورج بوش یعنی ایجاد دو دولت اسرائیل و فلسطین آمادگی ندارد بیت المقدس را پایتخت همیشگی اسرائیل می داند و استراتژی یهودی سازی این شهر مقدس را در وسیع ترین شکل آن دنبال خواهد کرد. همچنین این دولت مطابق برنامه انتخاباتی اش آمادگی برچیدن شهرکهای یهودی نشین واقع در کرانه باختری ندارد و به طور آشکار از سرنگونی جنبش حماس در نوار غزه سخن به میان آورده است .
در مقابل این معادله تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس همچنان به روند و موافقتنامه های اوسلو پایبند بوده و به ادامه مذاکره با اسرائیل برای تحقق فرمول ایجاد دو کشور اسرائیل و فلسطین علاقه مند است و به همین منظور از جنبش حماس می خواهد که از استراتژی مقاومت دست بردارد و به روند صلح و به رسمیت شناختن اسرائیل به منظور جلب همدردی بین المللی به عنوان فرضیه افزایش فشار روی اسرائیل با هدف تحقق فرمول یاد شده بپیوندد.
این نوشته می کوشد ابعاد کشمکشهای فلسطینیها و نقشه سیاسی جدید اسرائیل و نیز مواضع کشورهای بزرگ بویژه کشورهای غربی و نیز محور میانه رو عرب به رهبری مصر در قبال این وضعیت را مورد بررسی قرار داده و چشم انداز روند آشتی فلسطینیها و نتایج آن را ترسیم کند.
۱) برای من و بسیاری از ناظران سیاسی که مواضع اتحاد اروپا و ایالات متحده آمریکا را در قبال بحران فلسطین تعقیب می کنند تردیدی وجود ندارد که هم آمریکا و هم اتحاد اروپا و نیز کمیسیون چهارجانبه همچنان بر پایه فرمول برخورد دوگانه عمل خواهند کرد. آنها از فلسطینیها می خواهند که همه انواع و اشکال مقاومت را کنار بگذارند و راه مذاکره با اسرائیل را بر مبنای موافقتنامه های اوسلو (۱۹۹۳ ) دنبال کنند همچنین آنها از فلسطینیها می خواهند که به « نقشه راه » که از سوی کمیسیون چهارجانبه به سرپرستی تونی بلر نخست وزیر پیشین انگلیس تعیین شده احترام بگذارند و علاوه بر این در میان خود مصالحه ای بر مبنای فرمولهای فوق ایجاد کنند تا سیاست واحدی در قبال اسرائیل داشته باشند. در مقابل اتحاد اروپا و ایالات متحده امریکا هم موضوع بازسازی غزه را در اجلاس شرم الشیخ تصویب می کنند و هم از اسرائیل خواهند خواست به نقشه راه و فرمول ایجاد دو دولت اسرائیل و فلسطین احترام بگذارد. هنگامی که از اتحاد اروپا سئوال می شود که چرا فقط از فلسطینیها (یعنی قربانیان شش دهه تجاوزهای پیوسته و اشغالگریهای اسرائیل ) می خواهید که به طور همه جانبه اسرائیل را به رسمیت بشناسند از مقاومت دست بردارند و حسن رفتار و نیت خود را برای شرکت در صلح با اسرائیل نشان دهند و در مقابل از اسرائیل نمی خواهید که هم نیروی فلسطینیها را به رسمیت بشناسد و هم از دست زدن به هر گونه ااقدام نافی صلح در قلمرو سرزمینهای اشغالی ۱۹۶۷ از قبیل یهودی سازی بیت المقدس ادامه ساخت شهرکهای یهودی نشین بنای دیوار حائل سرقت اراضی فلسطینیهای واقع در قلمرو قدس و الخلیل و دیگر مناطق کرانه باختری خودداری کند پاسخ آنها این است که در اسرائیل یک دولت دموکراتیک روی کار است و خشونت فلسطینیها عامل مهمی در روی کار آمدن جریان افراطی در دولت اسرائیل می شود. و هنگامی که از اتحاد اروپا سئوال می شود که جنبش حماس طی یک انتخابات دموکراتیک و پاکیزه قدرت را در دست گرفته و این جنبش به دلایل گوناگون از به رسمیت شناختن اسرائیل خودداری می کند و با جریانهای اسرائیلی از قبیل حزب لیکود یا حزب شاس و یا حزب اسرائیل خانه ما مقابله به مثل می کند پس چرا هم اتحاد اروپا و هم آمریکا از به رسمیت شناختن جنبش حماس خودداری کردند و اسرائیل روش خشونت باری را در قبال جنبش حماس در پیش گرفت نوار غزه را به محاصره درآورد اقدام به ترور پیوسته رهبران مقاومت کرد و در نهایت اقدام به جنگ دامنه دار و جنون آمیز در ماههای دسامبر ۲۰۰۸ و ژانویه ۲۰۰۹ (۸۶ و ۸۷ ) علیه مردم بیدفاع غزه کرد پاسخ اتحاد اروپا این است که موشکهای القسام جنبش حماس عامل مهمی در تشدید اقدامات اسرائیل علیه نوار غزه بود.
بنابراین هم آمریکا و هم اتحاد اروپا از معیارهای دوگانه در برخورد با یک بحران بهره می جویند. در حالی که آنان می دانند که اصل بحران در ماهیت اشغالگری اسرائیل نهفته است و اگر اشغالگری پایان یابد مقاومت نیز پایان می یابد. هنگامی که از اتحاد اروپا پرسش می شود که اگر محمود عباس و تشکیلات وی از دیدگاه شما شریک شایسته برای برقراری صلح با فلسطینیها به شمار می رود چرا به همین دولت نیم بند رام الله اجازه تشکیل نهادهای وابسته به دولت در حال تاسیس را نمی دهید چرا در هر ۵۰۰ متر پست بازرسی اسرائیل وجود دارد و چرا اسرائیل به ساخت و ساز شهرکهای یهودی نشین در قلمرو اراضی اشغالی ۱۹۶۷ ادامه می دهد و چرا به صورت روزانه ارتش اسرائیل علیه مردم بیدفاع فلسطینیها در کرانه باختری آتش می گشاید پاسخ آنها این است که اگر فلسطینیها صفوف خود را به وحدت برسانند آنوقت نوبت به اسرائیل می رسد که باید به نقشه راه و راههای کمیسیون چهارجانبه احترام بگذارد اما هم اتحاد اروپا و هم اسرائیل تا کنون به این پرسش جدی و ماهوی پاسخ ندادند که اگر رژیم صهیونیستی صلح طلب بود از سال ۱۹۹۳ قرن پیشین (۷۲ ) و پس از امضای موافقتنامه اوسلو زمینه های اجرای قطعنامه های شورای امنیت را فراهم می کرد و اسرائیل را برای پرهیز از ادامه سیاستهای توسعه طلبانه اش در اراضی اشغالی ۱۹۶۷ (۴۶ ) تحت فشار قرار می داد و از سوی دیگر مذاکره با سوریه برای باز پس دهی بلندیهای جولان تداوم می یافت حداقل اوضاع کنونی شکل دیگری به خود می گرفت .
از این رو و با شناخته شدن چهره طرفداران اسرائیل در آمریکا و اتحاد اروپا برای همه ناظران منطقه ای و ناظران با وجدان بین المللی آشکار شده است که اسرائیل خواهان برقراری صلح در خاورمیانه نیست . فرمول برپایی دو کشور فلسطین و اسرائیل بر مبنای قطعنامه ۱۹۴ شورای امنیت که از سوی دولت جرج بوش مورد تاکید قرار گرفت و همین دولت وعده داد که در پایان دوره دوم ریاست جمهوری بوش منطقه شاهد برپایی دو کشور اسرائیل و فلسطین خواهد بود و دولت باراک اوباما به سرعت و در روزهای اولیه زمامداری اش در کاخ سفید بر پایبندی ایالات متحده روی فرمول تشکیل دو کشور تاکید کرد. همه این وعده ها با این هدف صورت می گیرد که برای رهبران عرب در خاورمیانه این توهم را ایجاد کنند که روند صلح رو به جلو در حال حرکت است و در سایه این توهم امریکا به عراق لشکرکشی می کند و به صورت مستقیم در حوزه امنیت منطقه ای وارد می شود. آیا با وجود نیروهای امریکایی در منطقه و با گسترش سیاستهای توسعه طلبانه اسرائیل در اراضی اشغالی فلسطینیها می توان امیدوار بود که همین فرمول برپایی دو کشور فلسطین و اسرائیل روی آفتاب را به خود ببیند ! ناظران مستقل منطقه ای به دلایل گوناگون از جمله موازنه قوای منطقه ای و فروپاشی منظومه رسمی عرب قابل تحقق نمی دانند و روز به روز کشور فلسطین با صدها مانع جغرافیایی و سیاسی و امنیتی چهار میخ می شود تا اگر به فرض روی آفتاب را ببیند یک کشور خلع سلاح شده یک کشور بی پیوستگی جغرافیایی و یک کشور سرشار از شهرکهای کاشته شده یهودی نشین (آنهم تحت نظارت اسرائیل ) و یک کشور فاقد حاکمیت ملی در هوا زمین و آبهای ساحلی تشکیل خواهد شد که فاقد بدیهی ترین عناصر یک کشور مستقل خواهد بود. بنابراین توقع و انتظار از آمریکا برای جانبداری از فرمول پیشنهادی خود و تحقق آن تا اطلاع ثانوی توقعی بیجا خواهد بود. بویژه در شرایطی که بنیامین نتانیاهو از هم اکنون خود را برای قلع و قمع جنبش حماس در نوار غزه آماده می کند.
۲) طرف دیگر ماجرا کشور مصر است که عهده دار برگزاری نشست مصالحه و آشتی ملی میان فلسطینیها شده است . پیش از ورود به بحث مربوط به مواضع مصر اشاره به این نکته ضروری است که دولت مصر از تشکیل یک دولت اسلامگرای فلسطینی در حوزه امنیت ملی خود به شدت نگران است . رهبران مصر بارها و بارها از خطر گسترش اسلامگرایی در منطقه بویژه در فلسطین تحت عناوینی از قبیل نفوذ ایران و نفوذ اخوان المسلمین از دریچه فلسطین و تاثیر منفی آن روی امنیت ملی مصر ابراز نگرانی کردند. عدم صدور مجوز برای کشتی ایرانی حامل مواد امدادی در آبهای ساحلی العریش و کنترل همه کمکهای جنسی ایران برای نوار غزه و نیز جلوگیری از رسیدن کمکهای مالی ایران برای بازسازی نوار غزه در چارچوب جلوگیری از گسترش نفوذ ایران در منطقه صورت می گیرد که دولت مصر در راس این تلاشها قرار گرفته است . همچنین دولت مصر اجلاس کشورهای کمک کننده به بازسازی نوار غزه را در شرم الشیخ برگزار می کند تا به کشورهای غربی هشدار دهد که اگر نوار غزه به حال خود واگذار شود راه برای فعال شدن سیاست ایران در فلسطین هموار خواهد شد و کشورهای غربی باید متکفل بازسازی غزه شوند تا امکان حضور ایران در این زمینه به حداقل برسد. همزمان با این سیاست مصر در موضوع تونلها و قاچاق سلاح به نوار غزه نیز به صورت همزمان و هماهنگ در میان مصر و اسرائیل تقسیم کار شده است . اسرائیل بمباران تونلهای واقع در جنوب نوار غزه و به موازات گذرگاه رفح را به عهده گرفته و مصر با نصب تجهیزات الکترونیکی پیشرفته مشغول کشف و انهدام این تونلهاست . این وضعیت دولت مصر است .
جالب است بدانیم که اسرائیل حتی به تعهدات خود با دولت مصر عمل نکرده و موضوع آزادسازی گلعاد شالیت سرباز اسیر اسرائیلی در دست جنبش حماس را با موضوع آرام سازی در نوار غزه گره زده است . این آخرین بی احترامی دولت ایهود اولمرت به رهبران مصر است . حتی مامور امنیتی اسرائیل که به گفت و گوهای زنجیره ای در قاهره برای انعقاد قرارداد مبادله اسرای فلسطینی با اسیر اسرائیلی ادامه می داد از سوی اولمرت برکنار شد. در همین حال و در یک نگاه عمومی به مواضع مصر از جنگ اسرائیل علیه نوار غزه تا کنون همه امیدهای امریکا و اتحاد اروپا به مصر دوخته شده است زیرا دولت مصر چند وظیفه سنگین را بر دوش گرفته است . وظیفه اول همکاری با همه کشورهای اروپایی برای جلوگیری از قاچاق سلاح به نوار غزه است . گذرگاه رفح مصر به این دلیل فقط به وضعیت انسانی فوق العاده از سوی دولت مصر اختصاص پیدا کرده که دولت مصر بتواند کنترل همه جانبه ای بر این گذرگاه داشته باشد. جالب است بدانید که اسرائیل گذرگاههای بیشتری را به روی نوار غزه در مقایسه با دولت مصر گشوده است . علت روشن است . تمامی کامیونهای حامل کمکها و امداد کشورهای گوناگون به مردم غزه در اسرائیل تحت کنترل دقیق و بازرسی قرار می گیرد و سپس اجازه ورود به نوار غزه صادر می شود. این تقسیم کار میان اسرائیل و مصر بر سر چگونگی بازسازی نوار غزه چگونگی رساندن کمکهای انسانی به نوار غزه و چگونگی کنترل تونلهای موجود و انهدام آن به وسیله اسرائیل و مصر در این سو و آنسوی گذرگاه رفح بسیار قابل تامل است .
آشکار است که دولت مصر به دلیل قرارداد کمپ دیوید با اسرائیل و نیز به دلیل هراس دولت قاهره از رشد اسلامگرایی در فلسطین و مخاطرات آن بر حوزه امنیت خود و نیز به دلیل آنچه گسترش نفوذ ایران در منطقه خوانده می شود هماهنگی بیشتری با اسرائیل و اتحاد اروپا و آمریکا برای اجرای ماموریتهای خود دارد.
در مقابل این پرسش در برابر رهبران مصر مطرح می شود که آیا بهتر نبود رهبران مصر از وجود جریان مقاومت در فلسطین بویژه مقاومتی که موفق شد استراتژی نظامی اسرائیل را برای شکستن مقاومت جنبش حماس درهم بشکند برای تقویت قدرت مذاکراتی خود و نیز افزایش ضریب قدرت فلسطینیها برای گرفتن امتیاز بیشتر از رژیم صهیونیستی حتی امتیازهای مرحله ای از قبیل وجود جناح تندرو فلسطین در مقابل جناح تندرو اسرائیلی به رهبری بنیامین نتانیاهو به منظور برقراری موازنه قوا در فلسطین استفاده کند. بویژه آنکه رهبران مصر می دانند که نه اسرائیل و نه آمریکا در میان مدت آماده پذیرش ایجاد دو کشور اسرائیل و فلسطین نیستند تنها پیامد سیاست جاری مصر علاوه بر بدنامی در میان افکار عمومی جهان عرب و پشت پا زدن به تاریخچه ای سرشار از مقاومت و فداکاری برای مسئله فلسطین از سوی مصر قربانی کردن تنها نیروی مقاومت فلسطین که برای شکستن روحیه زیاده خواهی اسرائیل در آینده ضرورتی اجتناب ناپذیر حتی در استراتژیهای کلان مصر در خاورمیانه خواهد بود.
اجازه دهید این وضعیت را با این پرسش فرموله بندی کنم که اگر دولت مصر به هر دلیل موفق شود جنبش حماس را به پذیرش معادلات جدید وادار کند و کل سرزمین فلسطین را از وجود هر گونه مقاومت ضدصهیونیستی پاکسازی کند در مقابل اسرائیل به هیچ یک از تعهدات امریکا و اتحاد اروپا و کمیسیون چهارجانبه و انتظارات دولت مصر پاسخ مثبت ندهد و در مقابل سرکوب بیشتر یهودی سازی بیشتر قدس شهرکهای یهودی نشین بیشتر در کرانه باختری و یا حتی اشغال مجدد نوار غزه از سوی اسرائیل (در سایه فرضیه عدم وجود مقاومت ) از سوی اسرائیل به اجرا گذاشته شود چه سرنوشتی برای ملت فلسطین و جانبداری و بلکه هماهنگی عملی مصر با این سیاست اسرائیل رقم خواهد خورد !
۳) اگر از دولت مصر به دلایل گوناگون از جمله غلبه منافع ملی اش بر منافع ملت فلسطین (پس از فروپاشی منظومه رسمی عرب ) و نیز دیگر ملاحظات بین المللی مصر از جمله مشروط بودن کمکهای سالانه امریکا به مصر به همراهی قاهره با سیاستها و توصیه های واشنگتن که عمدتا در جهت افزایش ضریب امنیتی اسرائیل صورت می گیرد بگذریم چگونه می توان سیاست دولت و تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس را در شرایط کنونی توجیه کرد ملاحظه فرمائید که در اسرائیل فرمولی وجود دارد که بارها و بارها طی موجودیت ۶۰ ساله رژیم صهیونیستی تکرار شده است . این فرمول روی این اصل استوار است که هر گاه در جبهه اعراب آستانه مقاومت و مخالفت با اسرائیل بالا می رود افکار عمومی اسرائیل به سمت انتخاب یک دولت تندرو هدایت می شود. این اقدام افکار عمومی اسرائیل خود جوش و یا ناشی از غریزه انسانی برای افزایش ضریب ایمنی در برابر مخاطرات پیش رو نیست بلکه بدنه سیاسی رژیم صهیونیستی با فرمولهای ویژه از قبیل وحشت آفرینی در صفوف مردم نسبت به وجود آدمهای خطرناک در میان فلسطینیها برای نابودی اسرائیل این وضعیت را مدیریت می کنند . برای بسیاری از ناظران سیاسی آشکار بود که پیروزی حزب الله در جنگ ۳۳ روزه اسرائیل علیه لبنان و نیز پیروزی نسبی جنبش حماس در جنگ جنون آمیز اسرائیل علیه غزه منجر به این خواهد شد که افکار عمومی اسرائیل با هدایت بدنه سیاسی رژیم صهیونیستی به سوی گزینش یک دولت افراطی هدایت شود و این دولت مسئولیت اعاده امور به نقطه صفر را به دوش می گیرد و بر پایه واقعیتهای تحمیل شده جدید خود موضوع صلح را مطرح می کند تا امتیازهای بیشتری برای اسرائیل در هر گونه راه حل مسالمت آمیز به دست آورد. این فرمول شناخته شده اسرائیل طی چند دهه اخیر است حال این پرسش مطرح می شود که چرا دولت محمود عباس از همین فرمول برای پیشبرد هدفهای مرحله ای خود بهره نمی جوید چرا دولت محمود عباس همه امتیازهای مردم فلسطین از قبیل وجود مقاومت سرسختانه را به حراج گذاشته و خود را از داشتن پشتوانه ای به عظمت و قدرت جنبش حماس محروم کرده است آیا واقعا دولت و تشکیلات محمود عباس به وعده های رژیم صهیونیستی در مورد پذیرش فرمول دو کشور بر مبنای قطعنامه های شورای امنیت بویژه در مورد وضعیت قدس اطمینان پیدا کرده است آیا دولت محمود عباس برای اخذ تضمین های لازم جهت افزایش اعتماد به کارآمدی روش در پیش گرفته شده نیاز به نشانه های محلی از سوی اسرائیل مثلا در شکل پایان دادن به ساخت و ساز شهرکهای یهودی نشین و برچیدن شهرکهای غیرقانونی کاشته شده در کرانه باختری و پایان دادن به موضوع یهودی سازی شهر بیت المقدس و برچیدن دیوار حائل نژادی نیست کدام دولت مسئول در برابر ملت و سرنوشت کشور و سرزمینش آنهم سرزمین اشغال شده اش و کشور معلق و ملت آواره خود را از پشتوانه ای به نام جنبش مقاومت مشروع علیه اشغالگران آنهم مقاومتی که توانست به حجم تهاجم وحشیانه اسرائیل علیه نوار غزه مقاومت کند و اسرائیل را از ورود به مرکز غزه باز دارد محروم سازد آیا این عاقلانه است در حالی که برخی کشورهای اروپایی برای مذاکره با جنبش حماس خود را آماده می کنند دولت رام اله در جهت تضعیف این جنبش چه در چارچوب توافقات قاهره و چه در سیاستهای اتخاذ شده طی جنگ اسرائیل علیه غزه حرکت کند آیا این دیدگاه دولت محمود عباس جنبه راهبردی دارد در حالی که مقاومت اسطوره ای مردم غزه در برابر ماشین نظامی اسرائیل مسئله فلسطین را در مقیاس بین المللی و در میان افکار عمومی جهان مطرح کرد و در مقابل رژیم صهیونیستی را به دلیل ارتکاب جنایات جنگی بیشمار به دادگاههای رسیدگی به جنایات جنگی سوق می دهد دولت محمود عباس همچنان از پایبندی به روندهای اسلو سخن به میان آورد و از ایستادگی در کنار مقاومت ملت خود برای ایجاد یک جبهه عریض و طویل از اقیانوس آرام تا خلیج فارس و بهره گیری از آن در مجامع جهان جهت کسب امتیازات و دستاوردهای سیاسی جنبش مقاومت فلسطین در نوار غزه پرهیز کند
آیا این سخن همیشگی جمهوری اسلامی ایران بویژه سخنان مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای که رژیم صهیونیستی جز زبان زور به زبان دیگری عادت ندارد کارآمدی خود را در مقاومت دلیرانه حزب الله لبنان در جنگ ۳۳ روزه اسرائیل علیه لبنان و شکسته شدن اسطوره شکست ناپذیری ارتش اسرائیل نشان نداد آیا اسرائیل دیگر جرات می کند به جنوب لبنان حمله کند و آیا اسرائیل به همین نوار غزه در صورت تقویت بنیه مقاومت جنبش حماس و جهاد اسلامی و دیگر عناصر مقاومت می تواند مجددا ریسک کند و به نوار غزه حمله کند آیا دولت محمود عباس می تواند در مقابل موج ترورها دستگیریها شلیک به تظاهر کنندگان مصادره اراضی فلسطینیها در کرانه باختری که از سوی اسرائیل طی سالهای اخیر به صورت پیوسته ادامه داشته واکنش نشان دهد در مقابل آیا محمود عباس نمی بیند که واحدهای قسام بلافاصله پس از هر عملیات نظامی اسرائیل علیه نوار غزه اقدام به واکنش مناسب می کنند بی آنکه اسرائیل به خود جرات دهد عملیات وسیعی شبیه آنچه در ماههای دسامبر و ژانویه گذشته انجام داد به اجرا بگذارد
۴) تهران در همین روزها شاهد برگزاری نشستی در حمایت از مردم فلسطین بود . این اجلاس با حضور دهها نماینده نیروهای مقاومت از سراسر منطقه برگزار شد. پرسشهایی از قبیل آنچه در بالا آمد می تواند برای حاضران در اجلاس تهران مطرح شود. نیروهای مقاومت فلسطینی در پاسخگویی به پرسشهای فوق با عمل خود پاسخ خود را داده اند. مشکل در میان نیروهای فلسطینی دیگر است .
تردید وجود ندارد که سابقه سیاستهای اوسلو و روندهای آن به نتایج مطلوب نرسیده است . یکی از عوامل رشد نیروهای مقاومت طی سالهای اخیر ناشی از ناکامی روند اوسلو است . اجلاس تهران بدنه نیروی مقاومت منطقه ای را دربر داشت ولی اجلاسهای منطقه ای یا بین المللی دیدگاه لایه های رهبری سیاسی کشورها را بازتاب می دهد. این دیدگاهها اکنون به دلیل سرسختیهای اسرائیل به بن بست رسیده است . از این رو نوبت به بدنه نیروی مقاومت رسیده است . نیروی مقاومت باید خود را برای مدیریت مرحله آینده آماده کند از پراکندگی و اختلاف نظر بپرهیزد و نسل مقاوم امروز را نسبت به کارآمدی روشهایش و پیروزی قطعی آن به آینده امیدوار سازد.
دولت جدید رژیم صهیونیستی هنوز تشکیل نشده دچار بحران سیاسی شده و احتمال ناکامی نتانیاهو مطرح شده و اینکه وی به یک ائتلاف دست راستی لرزان تن خواهد داد
هم آمریکا و هم اتحادیه اروپا و کمیسیون چهارجانبه برپایه فرمول برخورد دوگانه عمل می کنند
اصل بحران خاورمیانه در ماهیت اشغالگری اسرائیل نهفته است
مصر به شدت از تشکیل یک دولت اسلامگرای فلسطینی نگران است و به هر نحو با آن مخالفت می کند
مصر و رژیم صهیونیستی به طور همزمان و هماهنگ سیاست ضربه زدن به مردم فلسطین را دنبال می کنند
محمود عباس مردم فلسطین را در مقابل اسرائیل به حراج گذاشته است
سیاستهای سازشکاران منطقه به بن بست رسیده و از این رو نیروهای مقاومت باید خود را برای مدیریت مرحله آینده آماده کنند .
دکتر سید حسین موسوی
رئیس مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات خاورمیانه
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی