جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

تلاش برای هم اندیشی


تلاش برای هم اندیشی
● این روزها تحلیل بسیاری از امور به چالش سنت و مدرنیته حواله می شود. سخنی كه با فرض موجه بودن، آنقدر كلی است كه گره فروبسته ای را نمی گشاید و كلیدی است بزرگتر از هر قفلی. ما مهمترین وجه سنت را در این روزگار و كشور، سنت دینی می بینیم. بر آن شدیم كه بحث سنت و مدرنیته در ایران را اندكی تخصصی تر و در قالب دین و مدرنیته بررسیم. امری كه روشن شدن سویه ها و مبانی اش به آشكاری وجوه پنهان مسئله سنت و تجدد هم كمك بسیار خواهد كرد. گرچه درباره مسائل ادیان در دنیای مدرن حرف های بسیار زده شده، اما در متون فارسی سخن منسجم كم گفته شده است. همه سخنرانی ها و مقالات در همایش ما موضوعی واحد دارند و به یكی از این دو سئوال معطوف هستند: ۱ آیا دین و مدرنیته با یكدیگر سازگارند ۲ در دنیای مدرن چه بر سر دین می آید به دیگر سخن، نسبت ما با نظریه سكولاریزاسیون در دو سطح خرد و كلان چیست. كمتر سمینار یا نشستی را سراغ داریم كه تخصصا بر این مسئله تمركز كرده باشد و البته كه مسئله دین و مدرنیته آنقدر مهم هست كه برگزاری نشستی دیگر و احتمالا بهتر را توجیه كند.
● سنت گرایان و گروهی از روشنفكران ایرانی پاسخی كلی به این سئوال را در آستین دارند، اما گروهی دیگر كه آنها نیز زیر چتر عنوان «دین و مدرنیته» در این سمینار گرد آمده اند، سئوال اصلی را خردتر می كنند و بر ضرورت شكستن مسئله نسبت دین و مدرنیته به مسائل ریزتر تاكید خواهند كرد. شاید بهتر بود به نسبت سویه ای خاص از مدرنیته با سبك دین ورزی مشخصی در دینی معین می پرداختیم، اما در این صورت از شنیدن پاسخ آن دسته از متفكرانی كه پاسخی كلی نیز در چنته دارند و نیز شنیدن تاكید دسته دیگر بر ضرورت خردكردن مسئله محروم می ماندیم.
● از جهت اجرایی سعی كردیم سمینار ما نه یك نشست روشنفكرانه باشد و نه یك سمینار آكادمیك. كوشیدیم در طراحی سمینار، چیزی بین این دو باشیم. در گزینش سخنرانان دقت بسیار شد كه درباره موضوع سمینار صاحب سخن باشند و به استادی دانشگاه یا روشنفكر بودن اكتفا نكردیم. از سوی دیگر فقط هم نخواستیم كه سمیناری برگزار كرده باشیم و دنباله كار خویش گیریم. در واقع این سمینار بخشی از یك برنامه علمی بزرگتر است كه به قصد فربه كردن ادبیات مربوط به دین و مدرنیته فراهم شده است. این برنامه علمی محدود به سمینار نیست و حداقل چاپ ویژه نامه ای كه در دست دارید و كتاب سمینار و احتمالا سمینارهای بعدی سالیانه را نیز در بردارد.در بعد محتوایی كوشیدیم برنامه را به گونه ای تنظیم كنیم كه جامع دیدگاه ها و قرائت های گوناگون باشد. در فهرست سخنرانان، نویسندگان و مصاحبه شوندگان، نمایندگانی از سنت گرایان، سنتی ها، نواندیشان دینی، روشنفكران دین دار، روشنفكران لائیك، فیلسوفان با ذائقه تحلیلی و قاره ای و انتقادی، جامعه شناسان دین منتقد نظریه كلاسیك سكولاریزاسیون و جامعه شناسان دین مدافع این نظریه حضور دارند. البته برخی دعوت ما را نپذیرفتند. برخی در سفر بودند، و بعضی ما را قبول نداشتند. به هر روی النهایه جمعی از برجسته ترین روشنفكران و اندیشمندان ایرانی، بزرگوارانه دعوت ما را اجابت كردند و ما را رهین منت خود ساختند. دل بسته ایم كه گردآمدن این بزرگان در یك مجموعه، موجبات تعامل و گفت وگوی روشنفكران و دانشگاهیان برجسته ایرانی را بیشتر فراهم آورد. سمینار قرار بود میزبان تعدادی از برجسته ترین صاحب نظران غیر ایرانی این عرصه از جمله براین ترنر، جوز كازانوا و گریس دیوی هم باشد كه البته بخت یارمان نبود تا چه بازی رخ نماید...
●سمینار ما البته به معنایی یك اتفاق هم هست. دكتر عبدالكریم سروش پس از دو سال و اندی سخنرانی نداشتن در ایران در سمینار ما شركت جسته اند. افتخاری است برای ما. دكتر سیدحسین نصر هم محبت كردند و پذیرفتند كه به مناسبت این سمینار گفت وگویی اختصاصی را با ما داشته باشند، هر چند به دلایل آشكار پنهان از میزبانی شان محروم هستیم. بسیاری از اندیشمندان و روشنفكران برجسته ایرانی نیز به شكل سخنرانی، ارائه مقاله یا مصاحبه، برای اولین بار یا پس از مدتی دوری، در همایش ما حضور یافته اند. از این بزرگواران بسیار سپاسگزاریم.
●میزبان و پشتیبان مالی سمینار، موسسه گفت وگوی ادیان است. موسسه ای خصوصی و مدنی كه چند سالی است به یكی از مراكز مهم اطلاع رسانی و پژوهش در حوزه ادیان تبدیل شده و در نوع خود نمونه موفقی را از فعالیت دینی و دین پژوهانه در جامعه مدنی به نمایش گذاشته است. از مدیر محترم این موسسه، جناب حجت الاسلام محمدعلی ابطحی كه با گشاده رویی و بی هیچ تعلل و منت میزبانی سمینار را پذیرفتند و مشفقانه ما را در برگزاری سمینار یاری دادند، سپاس فراوان داریم. توفیق ایشان و كارمندان كوشا و عزیز این موسسه را خواستاریم. كوشیدیم با توجه به حمایت نهادی مدنی، سمینار را با حداقل هزینه ها برگزار كنیم، جمعا حدود یك میلیون و دویست هزار تومان.
●از مدیران محترم روزنامه شرق، كه عمرش دراز باد،كه كریمانه پذیرفتند ویژه نامه سمینار را منتشر كنند و مخاطبان سخنان مدعوین اندیشمند ما را دوصد چندان سازند، بسیار سپاسگزاریم. امروز شرق به مهمترین محمل برای گفت وگوی اندیشمندان، روشنفكران و عمومی سازی اندیشه ها بدل شده است. جناب آقای میناچی مدیر محترم حسینیه ارشاد نیز با در اختیار قراردادن بی مزد و منت تالار حسینیه، محبت و لطف را بر ما تمام كردند. برگزاری این سمینار بدون یاری بی دریغ دوستان عزیزم آقایان حسن رحمانی، ابوذر معتمدی، عبدالله یوسف زادگان، امیرحسین خداپرست، صدرا ساده، محمدعلی كدیور، سروش دباغ، مهدی شیرزاد، هادی نیلی، جهانگیر پاك نیا،كوروش قاضی مراد طراح و خانم فاطمه شمس میسر نبود. اجر و ارجشان با كریم متعال.در صفحاتی كه پیش رو دارید بخشی از خلاصه مقالات، مقالات ارسالی و مصاحبه های انجام شده به مناسب سمینار را خواهید خواند. بخش دوم مصاحبه ها و مقالات در روزهای آتی به چاپ خواهد رسید.
●امید داریم كه چشمان خطاپوش، كاستی های سمینار را بر ما ببخشند و این نشست نه یك اتفاق كه جریان مداومی باشد از تولید و ارائه اندیشه. اگر توفیق دهد و دوستان و روزگار یاری كنند از قبل ثمرات و بركات این اتفاق می توانیم تداومی را پیگیری كنیم كه فردا كه پیشگاه حقیقت شود پدید، شرمنده خدا و خلق خدا نباشیم. و آخرالامر اینكه توفیق همه از رفیق اعلی است...
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد. (دبیر سمینار)
● چكیده مقاله دكتر سعید بینای مطلق
▪ دین و مدرنیته
رابطه دین و مدرنیته به دو لحاظ قابل طرح و بررسی است: به لحاظ ماهیت دین و مدرنیته و به لحاظ جایگاه دین در جهان امروز. به لحاظ نخست، دین و مدرنیته به هیچ روی با یكدیگر سازگار نیستند، چون گوهر دین اساسا مغایر و متضاد با ماهیت مدرنیته است: محور دین خداست، در حالی كه مدرنیته انسان محور است. بنابراین نه می توان دین را مدرن كرد و نه مدرنیته را دینی و قدسی گردانید. آمیزش میان دین و مدرنیته، نه تنها آمیزشی اصیل و شریف و حتی كارآمد نیست، بلكه به قلب شدن دین می انجامد.
و اما به لحاظ جایگاه دین در دنیای امروز اگر دین و مدرنیته با یكدیگر ناسازگارند، پس موضع دین در جهان مدرن چه باید باشد در پاسخ می توان از وظیفه دوگانه دین یاد كرد: دین در جهان كنونی، از سویی باید بیش از پیش متذكر به حقیقت قدسی خود باشد، بیش از پیش به اصل خود، كه همانا حكمت خالده است، اعتنا كند و از سوی دیگر از صور غیراصیل و منحط دینی، كه حاصل آمیزش دین و مدرنیته است، اجتناب ورزد. این صور غیراصیل اهریمنی تر و مزورانه تر از «ضد سنت» است. از همین روی حكمایی چون رنه گنون و فریتهیوف شوئون، كه سخنگویان راستین حكمت خالده در عصر حاضرند، ضمن تاكید بر حكمت خالده و نقد مدرنیته بر این اساس، به شناسایی و شناساندن صور غیراصیل دینی نیز پرداخته اند. از جمله اساسی ترین صور غیراصیل دینی، آنگونه كه رئه گنون در سیطره كمیت به ما می آموزد همان «رازآموزی دروغین» و «سنت معكوس» است. نتیجه اینكه، در جهان مدرن، دیگر نمی توان به احیای جوامع سنتی پرداخت، چون مبانی و ابزار آن دیگر فراهم نیست. از این رو دین در دوران مدرن باید در قلعه ای ماوی گزیند كه برج و باروی آن حقیقت و زیبایی است، و نه آن كه در پس صورتك هایی پنهان شود كه عاری از اصالت اند: نه مدرن به معنای درست واژه اند، و نه قدسی به معنای اصیل و شریف آن. پس اگر «عالمی سنتی» نمی توان ساخت، حداقل می توان به طور شخصی، سنتی زیست و معنویت ورزید.
● چكیده مقاله حجت الاسلام سیدعلی طالقانی
▪ سازگاری اسلام و مدرنیته
پرسشی كه از من خواسته شده است و تلاش خواهم كرد در این مجال بدان پاسخ گویم این است: «آیا دین با مدرنیته و مدرنیزاسیون سازگار است آیا سنتزی میان این دو را ممكن می دانید» تعالیم اسلامی انسان را خودبسنده و بی نیاز از آسمان نمی داند و از این رو با اومانیسم، سكولاریسم، راسیونالیسم، فردگرایی، آزادی و برابری به معانی ای كه در مقاله ذكر خواهد شد، موافقتی ندارد و ناسازگار است. واضح است كه البته اومانیسم و سكولاریسم با دئیسم سازگار است، اما با ادیان وحیانی و از جمله اسلام نه. مدرنیزاسیون یا نوسازی عبارت است از بازسازی آگاهانه تجربه تجدد غربی. بدین ترتیب چنان چه ایدئولوژی و پروژه تجدد با دین ناسازگار باشد مدرنیزاسیون هم چنین خواهد بود. اكنون پرسش حیاتی این است كه در زمانه هجوم فراگیر و تمامیت خواهانه دنیای متجدد، مسلمانان چه كنند و چه می توانند بكنند این پرسشی است كه وظیفه متفكران مسلمان است كه پاسخی برای آن بیابند. اما بخش دوم پرسش اصلی، گویا در بطن خود، پیشرفت و ترقی خطی Linear Progression را مفروض دارد. اساسا چنانچه پیشرفت خطی نباشد و الزاما راه ترقی همان راه تجدد نباشد، چرا لازم است ما به این پرسش بپردازیم آیا تاكنون به نحو موجهی نشان داده شده است كه نمی توان راه تجدد را فرونهاد و از آن چشم پوشید از این كه بگذریم، تركیب synthesis مستلزم از میان رفتن نهاده thesis و برابرنهاده antithesis است. پس سنتز دین و مدرنیته، چیزی است كه نه دین است و نه مدرنیته...● چكیده مقاله علیرضا علوی تبار
▪ دین و مدرنیته: سطوح مختلف یك نسبت
تحلیل «نسبت دین و مدرنیته» كاملا وابسته است به اینكه چه «رویكردی» در تعریف مدرنیته و چه «الگویی» در شناخت دین انتخاب شوند. در یك طبقه بندی ساده شده رویكرد های موجود در فهم و تفسیر مدرنیته را می توان در دو گروه «رویكردهای نهادی» و «رویكردهای نگرشی شناختی» طبقه بندی كرد. در اینجا برای بررسی نسبت مدرنیته و دین پیشنهاد می شود كه رویكرد نگرشی و شناختی انتخاب شود. الگوی دین شناسی منتخب نیز دین را حاوی سه جزء اساسی «تجربه دینی»، «باورهای دینی» و «كنش دینی» فرض می كند. در این چارچوب مفهومی نظری نسبت دین و مدرنیته در چهار سطح مورد بررسی قرار می گیرد: ۱سطح بیان و تحقق زبانی تجربه دینی پیامبر. ۲ سطح استخراج نظام الهیاتی از داده های وحیانی. ۳ سطح فهم و تفهیم. ۴ سطح دفاع، مقایسه، ارزیابی و تعیین اعتبار.
● چكیده مقاله دكتر ژند شكیبی
▪ دین و مدرنیته و روسیه
به این سئوال كه آیا دین و مدرنیته با هم سازگار هستند یا نه، جوابی قطعی نمی توان داد. از یك نظر این سئوال نقصی اساسی و غیرقابل اصلاح دارد، زیرا بر این فرض استوار است كه دین و مدرنیته معنی و شكل ثابت و معینی دارد. اما تاریخ نشان می دهد كه همیشه برداشت های متفاوتی هم از دین و هم از مدرنیته وجود داشته است. عوامل مهمی در شكل گیری رابطه بین دین و مدرنیته و توسعه سیاسی موثر هستند، از جمله: جغرافیای سیاسی، ملت سازی، نگرانی از هویت زدایی و ساخت نهادهای كارآمد دولت. هر یك از این عوامل اثری متفاوت بر تصور افراد یك جامعه از دین و مدرنیته می گذارند. بررسی سئوال سازگار بودن دین و مدرنیته بدون توجه به این عوامل سبب می شود به نتایجی ناقص دست یابیم. این موضوع از نقطه نظر فلسفی به طور كامل و همه جانبه مورد بررسی قرار گرفته است. به همین دلیل در این جا به تحلیل آن از دیدگاهی تاریخی سیاسی و با توجه ویژه به روسیه و شوروی می پردازیم. روسیه به دلایل فرهنگی و تاریخی تا حدود زیادی از اعضای دنیای غرب و یا حداقل دنیای غرب پروتستان كاتولیك نبوده است. از این رو تحلیل نوع برخورد و تعامل بین دین و مدرنیته در روسیه می تواند برای كشورهای دیگری كه عضو دنیای غرب نیستند، مثل ایران دارای نكات جالب و آموزنده ای باشد. روسیه اولین كشوری بود كه با مسئله سازگاری دین و مدرنیته و ترویج آداب و رسوم غربی و غرب گرایی به طور كلی روبه رو شد. بنابراین تحلیل تاریخ سیاسی روسیه و شوروی مروری بر تجربه ای چند صد ساله از تعامل بین دین و مدرنیته است. محبوبیت در حال افزایش دین در میان مردم روسیه و نقش پررنگ تر آن در هویت سازی و سیاست داخلی در كشوری كه بیش از هفتاد سال توسط حكومتی ضد دینی اداره می شد تجربه روسیه را قابل توجه تر و آموزنده تر می سازد.
● چكیده مقاله گریس دیویس
▪ دین و مدرنیته
نقطه آغاز این مقاله در تٲملات من درباره ماهیت دین در اروپای مدرن ریشه دارد. در این زمینه سئوالات ذیل برای من مطرح اند: اروپا چون مدرن است، سكولار است یا اروپا سكولار است چون در جهت خط سیری توسعه یافته است كه تكرار آن در جاهای دیگر غیرممكن است از نظر تحلیلی نیز می توان پرسش مشابهی را مطرح كرد: آیا عرفی شدن ذاتی فرآیند نوسازی است اگر این طور باشد آن گاه اروپا نمونه ای از یك جریان كلان تر است.
ولی اگر عرفی شدن ذاتی فرآیند مدرنیته نباشد، عرفی شدن نسبی در اروپا ممكن است در جاهای دیگر تكرار نشود تبیین این وضعیت امور در این بخش از جهان بیشتر در خصوصیت های تاریخ اروپا ریشه دارد تا مستقیما در فرآیند نوسازی. گام دوم بحث نیز در پی همین مطلب برداشته می شود. در صورتی كه اروپا یك مورد استثنایی باشد، نظریه ها، ابزار، و مفاهیمی كه برای تبیین چیستی رخداد های اروپا به وجود آمده اند، را دیگر نمی توان برای جاهای دیگر به كار برد. در واقع استفاده كوركورانه نظریه ها، ابزار، و مفاهیم، خطا خواهد بود خطایی كه به پیش فرض های غلط و محاسبات بدون دقت منجر خواهد شد. از این رو، اگر اروپا بیشتر به یك نمونه عالی نزدیك باشد، آنگاه ابزار جامعه شناسانه ای كه در اروپا بسط یافته احتمالا استفاده گسترده تری خواهد داشت و تعمیم های مبتنی بر اروپا منطقی تر خواهند بود. به بیان عام تر، این مقاله در دو سطح عمل می كند. مقاله در حالی كه توجه ویژه ای به اروپا دارد، ابتدا مناقشه موجود درباره رابطه عرفی شدن و نوسازی را مورد بررسی قرار می دهد سپس به الزامات مفهومی این بحث می پردازد. بخش دوم را در درجه اول باید درآمدی دانست بر پاسخ هایی برای این پرسش كه از مناطق مختلف جهان به دست می آیند.
● چكیده مقاله علی رضا شجاعی زند
▪ مدرنیته و عرفی شدن
در بین تئوری های عرفی شدن، آن دسته كه بر اثر عرفی كننده مدرنیته به انحای مختلف تاكید كرده اند، از اعتبار و پشتوانه به مراتب بالاتری از بقیه برخوردارند. این را هم از كثرت نظریه پردازان مدافع آن و هم از فراوانی شواهد و مستندات موید می توان به دست آورد. وارسی عناصر ذاتی و ممیزات متفق علیه آن نیز همین نتیجه را القا می كند.
به اعتقاد ما هیچ یك از این مصادیق و تئوری های پشتیبانی كننده آن، نمی توانند تلازم میان مدرنیته و عرفی شدن را نقض كنند، با اینكه شواهد قابل اعتنایی از همراهی و همزیستی میان دین و مدرنیته را نشان می دهند. به بیان دیگر این نحو حضور و بقای دین در دنیای مدرن، حاوی هیچ دلالتی بر واژگونه شدن فرآیند عرفی شدن نیست، بلكه خود نشانه ای دال بر تحقق و پیشروی آن است.
● چكیده مقاله دكتر محمود صدری
▪ نظریه مدرنیت و پدیده دین جمعی از دیدگاهی پارسنزی
شكی نیست كه تئوری های سكولاریسم و مدرنیسم نیازمند تجدیدنظرند چون آنچه در ابتدای قرن بیستم پیشنهاد و پیش بینی كرده اند در انتهای آن نادرست از آب درآمده است. نه تنها دین در بعد حیات فردی و فرهنگی تحلیل نرفته و لذا فرض سكولاریسم ذهنی را باطل كرده بلكه در حیات جمعی هم همه جا از لهستان تا برزیل رشد و بالندگی داشته. این فرآیند را «دین جمعی» خوانده اند. از نقطه نظر پارسنزی، «دین جمعی» ممكن است دو گونه قرائت داشته باشد كه یكی قهقرایی و قسری است و دیگری پیشرو و سازگار با سپهر مدرنیت و عقلانیت. متاسفانه این دو جنبه تا به حال به خوبی از یكدیگر تشخیص داده نشده اند. قرائت قهقرایی را «تفكیك زدایی» دیدیفرانسیاسونی می نامیم كه در جهت عكس مسیر جوامع پیچیده و بالنده سیر می كند. قرائت پیشرو را «وحدت در عین كثرت» اینتگراتیو نام می نهیم كه در جهت غنای جوامع مدرن حركت می كند. نمونه ای از نوع اول دین جمعی حكومت طالبان در افغانستان و نمونه نوع دوم آن موضع كلیسای كاتولیك در برزیل است. بین این دو قطب طیفی هست كه كشورهایی مانند ایران را می توان روی آن قرار داد. به این تفصیل، قرائتی از دین جمعی كه سازگار با مدرنیت است با سكولاریسم به تعبیر عینی آن نیز همخوانی خواهد داشت.
● چكیده مقاله مراد فرهادپور
▪ عقلانی شدن و تعالی خداوند
پرسش دین و مدرنیته كلی تر و انتزاعی تر از آن است كه بتواند به پاسخی حقیقی و انضمامی منجر شود. پرسش حقیقی همان رابطه ادیان خاص با صور خاصی از تجربه زندگی مدرن است. از این رو، می كوشم تا با تكیه بر تجربه خودم از جمهوری اسلامی و پرسش و پاسخ های بر آمده از آن، به برخی نكات در مورد رابطه اسلام و مدرنیته بپردازم. محور اصلی بحث من بررسی تعالی مطلق خداوند در اسلام، پیوند آن با عقلانی شدن جهان و افسون زدایی از آن و همچنین رابطه اسلام به مثابه شكلی از سازماندهی زندگی با خصلت آنومیك زندگی مدرن است. اشاره ای كوتاه و انتقادی به برخی از رهیافت های رایج، از قبیل تلطیف و عرفی ساختن شریعت مضمون نهایی این بحث خواهد بود.
● چكیده مقاله محسن كدیور
▪ داد و ستد اسلام و مدرنیته
۱ در مواجهه اسلام و مدرنیته در یكصد و پنجاه سال اخیر در مجموع سه رویكرد قابل مشاهده است: ناسازگاری اسلام و مدرنیته و بطلان مدرنیته دیدگاه متشرعان سنتی، ناسازگاری اسلام و مدرنیته و اعتبار مدرنیته دیدگاه لائیك، سازگاری اسلام و مدرنیته دیدگاه روشنفكری دینی. این مقاله در مقام تبیین دیدگاه سوم است.
۲ سازگاری اسلام و مدرنیته سه گونه تفسیر محتمل دارد:
انطباق اسلام بر مدرنیته، انطباق مدرنیته بر اسلام، دادوستد اسلام و مدرنیته. دو دیدگاه اول برخاسته از برداشتی خام از هر دو سو است. این مقاله در پی تشریح تفسیر سوم است.
۳ دادوستد اسلام و مدرنیته در واقع تعامل «معرفت و عمل مسلمانان» با «اندیشه و كردار متجددان» است. در هر دو سو معرفت و عمل معتقدان است، نه دو امر انتزاعی دین و مدرنیته.
۴ این دادوستد همانند هر دادوستد دیگری مبتنی بر یك پیش فرض مهم است: «هر دو طرف امتیازات و در عین حال نواقصی دارند.» پس قائل به كامل بودن یكی از دو طرف در این دادوستد ورودی ندارد. این پیش فرض مهم را می توان در دو گزاره ذیل بیان كرد: ۱ معرفت دینی به دستاوردهای خرد جمعی بشری نیازمند است.۲ خرد بشری به رهاورد پیامبران الهی نیازمند است.
۵ براساس دو گزاره بنیادی پیش فرض، دو عرصه فراروی مسلمانان متجدد گشوده می شود: ۱ عرصه نقد، اصلاح و تكمیل معرفت دینی براساس دستاوردهای مدرنیته. ۲ عرصه نقد، اصلاح و تكمیل مدرنیته براساس رهاوردهای دین.
۶ مسلمانان متجدد با دو سئوال ستبر مواجهند: ۱ هر یك از معرفت دینی و مدرنیته در چه قلمروهایی تن به تغییر و تكمیل و اصلاح می دهند۲ با چه مبنایی این گزینش بنیادی صورت می گیرد
این مقاله كوششی است برای پاسخ مقدماتی به این دو سئوال دشوار.
محمدرضا جلائی پور
منبع : روزنامه شرق