یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

بسیار سفر باید...


بسیار سفر باید...
این روزها، به نظر می رسد مقامات دولت در حال آماده سازی زمینه های آغاز دور دوم سفرهای استانی اعضای کابینه هستند و براساس اعلام بعضی دولتمردان این سفرها به زودی آغاز می شود. دور نخست این سفرها که جزو رفتارهای منحصر به فرد محمود احمدی نژاد است سه ماه پس از روی کارآمدن دولت نهم در ۱۸ آبان ۸۴ با سفر به خراسان جنوبی آغاز شد و طی ۱۹ ماه دولت توانست یک دور کامل در تمام ایران زده باشد و از همه استان ها بازدید کند و احمدی نژاد در بیش از ۳۰۰ شهر کشور سخنرانی کند. با توجه به این که این سفرها مهمترین و شاخص ترین اقدام دولت نهم در عمر خود بوده بازخوانی اظهارنظرهای مختلف پیرامون آن و تحلیل نتایج و عواقب آن و همچنین تذکر این موضوع که مطمئنا دور دوم این سفرها تفاوت های بسیار بادور اول داشته و باید همانطور که مردم با دید دیگری به این دور از سفرها نگاه می کنند، دولتمردان هم باید با نگاه و شیوه عملی متفاوت این سفرها را بگذرانند، موضوع مهم و غیرقابل چشم پوشی است که نباید مورد غفلت رسانه ها واقع شود. تمام این مسائل و موضوعات را می توان در یک سوال خلاصه کرد: واقعا چه نیازی به برگزاری دور دوم سفرهای استانی است؟ جواب این سوال را ولی نمی توان خیلی خلاصه و مختصر و مفید داد. برای پاسخگویی به این سوال باید یک بار دیگر همه آنچه درباره سفرهای مختلف دولت گفته شده مرور کرد.
● اصلا چرا سفر؟!
این سوال از روزهایی که دولت آماده زمینه چینی برای اولین مسافرت بود تا امروز همواره وجود داشته که اصلا چه لزومی به انجام چنین سفرهایی است و بالطبع پاسخ هایی متنوع و بسیاری به این سوال داده شده است که مشروح ترین پاسخ را می توان از آن خود احمدی نژاد دانست: «دیدار از نزدیک مردم فواید فراوانی دارد اولا وقتی که ما مردم را زیارت می کنیم از مردم روحیه، نشاط و توان برای کار می گیریم. این چهره های بانشاط، مومن، زحمتکش و پاک برای انسان انرژی، توان و تعهد می آورد تا بتوانیم بیش از گذشته در خدمت مردم عزیز باشیم. اصولا زیارت چهره های مردم برای دولتمردان کاری ضروری است. آن کسانی که خودشان را از زیارت مردم محروم می کنند در یک خسارت عظیم و دائمی خواهند بود. علت دوم سفرها بررسی از نزدیک مسائل، نیازمندی ها و وظایف دولت است. فرق می کند در تهران در یک ساختمان چند طبقه در اتاق های دربسته بنشینیم و فقط از روی کاغذ مسائل را ببینیم تا اینکه بیاییم در متن مردم و حرف ها را بشنویم، نامه ها را بگیریم، محیط و شهر و روستا را ببینیم. معمولا گزارش هایی که از مناطق درباره مشکلات و مسائل از روی کاغذ می رسد، بر روی کاغذ هم مرتب است اما وقتی در متن مردم می آییم می بینیم اوضاع به شکل دیگری است.»
این سخنان البته بارها و بارها با عبارات متفاوت از طرف اعضای دولت و دوستداران دولت گفته شده و همچنین سخنان در مقابل آن هم بارها تکرار شده و حتی می توان ادعا کرد که این توضیحات از حجم انتقادات از این سفرها کم نکرده است. منتقدین و صاحب نظرهایی که لزومی به انجام چنین سفرهایی نمی بینند، استدلال می کنند که دولت نباید خودش را محدود به اعضای کابینه ببیند و باید این نکته بدیهی را فراموش نکند که ادارات و سازمان ها در استان ها، شهرها و حتی روستاهای کشور هم جزیی از دولت هستند و در واقع دولت در همه جا حضور دارد و اگر منظور از این سفرها نظارت و بازرسی است، باز هم این کار نقض غرض است، چرا که اولا نظارت و بازرسی باید مستمر باشد و با یک یا دو سفر در سال مشکلی حل نمی شود و ثانیا کسانی که باید مصوبات و تصمیمات دولتمردان در این سفرها را اجرا کنند همین زیر مجموعه مستقر در استان و شهرستان هستند! از سوی دیگر این موضوع هم قابل بررسی است که سفرهای استانی جنبه احساسی برای دولتمردان دارد و آنها در فضایی جو زده و غیرکارشناسی تصمیم گیری می کنند. هزینه های این سفرها و تبلیغاتی بودن آنها - بیشتر از اجرایی بودن آنها - و این موضوع که در واقع مصوبات استانی، چیزی جز مصوبات مجلس در قوانین بودجه و... نبوده هم از نکاتی است که لزوم سفرها را زیر سوال می برد. زیارت مردم هم در نظر بسیاری به این همه سفر احتیاج ندارد ضمن اینکه دولت باید الاهم و الاهم نیز بکند و ببیند که اختصاص چنین وقت و انرژی و هزینه ای برای سفرهای استانی، صحیح است یا بهتر است قسمت اعظم وقت، انرژی و هزینه را در مسائلی مهمتر صرف کرد.
آن چه باید علی رغم همه این انتقادات و استدلا لات گفت، این است که مساله مهمی در این سخنان منطقی نادیده گرفته شده است و آن، تفاوت دولت نهم با الگو و شکل دولت در ذهن این صاحب نظران و منتقدان است. به عبارت صحیح تر، برای قضاوت درباره لزوم یا عدم لزوم سفرهای استانی دولت نهم، باید ظرفیت و توانایی های دولت نهم معیار قرار گیرد و این سفرها با دیگر اقدامات همین دولت مقایسه شود و آنگاه درباره این سفرها نظر داد. تا به حال هر چه استدلا ل درباره این که نباید دولت به این سفرها این همه بپردازد فقط از دیدگاه سنجش این دولت با دولت ایده آل یا دولتهای دیگر بوده است و کمتر کسی فارغ از این دیدگاه و براساس آنچه دربالا توضیح داده شد به این سفرها می نگرد.
دولت نهم در طول حیات خود سعی بسیار کرده تا در نظر و عمل به همه ثابت کند که براساس الگو و تئوری های علمی علوم انسانی از جمله مدیریت عمل نمی کند و روشی خاص دارد. در چنین حالتی سخن گفتن از دولت ایده آل که براساس همین تئوری ها پایه ریزی شده و ملا ک قرار دادن آن برای توجه دادن دولت، خیلی کاربرد ندارد. استدلا ل بر این پایه هم اگر چه در حالت کلی منطقی تر است ولی در وضعیت ویژه دولت نهم به جایی نمی رسد. با این وضعیت است که باید ترجیح داد که ملا ک و معیار نظر و نمره دادن درباره سفرهای استانی را سایر اقدامات همین دولت قرار داد و البته در هر بار اظهار نظر در این باره ، به این ملا ک هم اشاره کرد.
ماحصل این سخن آن که، پرسش «اصلا چه لزومی به انجام سفرهای استانی است؟» در شرایط حاضر بهتر است تبدیل به این پرسش شود که «اگر دولت به این سفرها نرود، چه باید بکند؟»
▪ با نگاه از این زاویه به سفرهای استانی اگر آنها را مبارک و حتی لا زم بدانیم، در این باره به نکات زیر می توان توجه کرد:
۱) دست دولت نهم از نیروهای کارآمد، متخصص و باتجربه تقریبا خالی است. برای این ادعا شواهد بسیاری می توان آورد: بعضی از اعضای کابینه چندین مسوولیت مختلف دارند که هر کدام از این مسوولیت ها به تنهایی توان بالا یی می خواهد اما آنها ناگزیر هستند همه این مسوولیت ها را با هم داشته باشند چون فرد جایگزینی وجود ندارد. احتیاج به آوردن مثال هم نیست، همه می توانند به راحتی در این باره مثال بزنند! تعیین وزیران و اعضای کابینه در آغاز دولت نشان داد که چقدر دست احمدی نژاد خالی است. در ماه های اخیر و پس از برکناری وزیران صنایع و نفت هم همین اتفاق افتاده است و در حالی که اداره بدون وزیر وزارتخانه های مهمی چون نفت دردسرساز است، دولت اقدامی در این باره نکرده است و...
با چنین وضعیتی معلوم است که اطمینان و نظارت دولت به زیرمجموعه اش در استان ها و شهرستانها تا چه اندازه کم است و اگر به این سفرها نرود، هیچ گاه بر هیچ گزارشی و درخواستی با اطمینان قلبی پاسخ نخواهد داد و این وضعیت در دراز مدت ممکن است به بدتر شدن وضعیت استان های محروم منجر شود.
یک بار دیگر سخنان نقل شده از احمدی نژاد را در آغاز مطلب بخوانید: «... معمولا گزارش هایی که از مناطق درباره مشکلا ت و مسائل از روی کاغذ می رسد بر روی کاغذ همه مرتب است اما وقتی در متن مردم می آئیم می بینیم اوضاع به شکل دیگری است.»
۲) برخورد های احساسی بودن دولتمردان هم دیگر برای همه عادی شده است و این نکته اختصاص به سفرهای استانی ندارد. سفرهای مکرر دولتمردان به ونزوئلا و دعوت های مکرر از هوگو چاوز و در آغوش کشیدن های مکرر او مگر جز از برخوردهای احساسی نشات گرفته است؟ اظهارنظرهای متفاوت و متناقض اعضای کابینه درباره گرانی، مسکن، بنزین، تعطیلا ت، تغییرات کابینه و به طور کلی تصمیمات خلق الساعه و یک باره دولت (که موجب چنان اظهارنظرهایی می شود) همه از احساسی بودن دولتمردان و تصمیماتشان ریشه دارد. بی اطلا عی سخنگوی دولت از تغییر وزیر صنایع در روزی که سرپرست این وزارتخانه تعیین شد، تصمیم یک باره در آخرین روزهای سال ۸۴ مبنی بر عدم تغییر ساعت در آغاز سال ۸۵ که به مشکلا ت بسیار منجر شد واصرار بسیار و بی مورد برای اجرای آن، علی رغم نظرات کارشناسی که بالا خره به تصمیم مجلس برای تصویب تغییر ساعت انجامید، توضیحات عجیب درباره گرانی از جمله اینکه اشتباه یک نفر در ۳۰ تومان گرانتر خریدن شیر باعث گرانی لبنیات شده است، گرانی مسکن یک کلا غ، چهل کلا غ است، اسامی مفسدان اقتصادی در جیب کتم است ولی به درخواست دوستان نامشان را نمی برم، نفت را سر سفره مردم نمی آوریم چون بوی بدی می دهد و کثیری از حرف های مشابه، همه از احساسات دولت نشان دارد ونشانه می دهد. حالا اگر این احساسات به جای آنکه در تصمیم گیری ها گل کند، اگر در میان مردم (یا به تعبیر احمدی نژاد در زیارت مردم) شکوفا شود. بهتر نیست تا شاید درتصمیم گیری های دیگر دولت بیشتر کار کارشناسی عامل تصمیم گیری باشد؟
۳) یکی از مهمترین کارهای دولت در سفرهای استانی جمعآوری نامه های مردمی است. در حالت کلی، دولت باید سیستمی را طراحی کند که مشکلا تی که باید با نامه اختصاصی نوشتن به بالا ترین مقام اجرایی حل شود، کم ونادر باشد اما چنین سیستمی وجود ندارد ودولت هم نمی تواند آنرا طراحی کند وضمنا کارهایی از جمله تاکید بر جمع کردن نامه نشانگر این است که برنامه ای برای ایجاد چنین سیستمی وجود ندارد. با این وضعیت باید به جمع کردن نامه هم با نظر مثبت نگاه کرد و دلخوش بود که حتی اگر یک درصد این نامه ها به سر انجام برسد، مشکل خیلی از هموطنان حل شده است. براساس اعلا م، بیش از ۹ میلیون نامه از مردم جمع شده است که یک درصد آن ۹۰ هزار درخواست می شود. حل ۹۰ هزار درخواست مردمی توسط دولت نهم، شاهکار است وباید بر انجام آن اصرار کرد!
با توجه به همه موارد فوق الذکر، می توان گفت که سفرهای استانی دولت نه تنها آثار مثبت دارد بلکه برای دولت نهم و مردم که باید چهار سال تحت مدیریت این دولت روزگار بگذرانند، لا زم و ضروری است.
● دور دوم سفرها
همه آن چه گفته شد درباره دور دوم سفرها هم قابل تعمیم است و با چنین نگاهی می توان گفت که حتی اگر سفرهای استانی دهها دور هم برگزار شود، لا زم و موثر است اما نمی توان از این واقعیت چشم پوشی کرد که دور دوم سفرها تفاوت های بسیاری با دور اول این سفرها دارد.
در دور اول سفرهای استانی، دولت استارت وعده های اختصاصی استانها و شهرستانها را زد و حال در دور دوم، مردم با پیش زمینه و قضاوت درباره وعده های داده شده و میزان تحقق آن به پیشواز دولت می آیند. یکی از مهمترین وعده ها که تقریبا در هر شهرستانی تکرار شد و عمومیت داشت، رفع معضل بیکاری جوانان شهر یا استان و بهبود وضعیت معیشتی مردم بود که برای همه مردم تحقق یا عدم تحقق و میزان آن معلوم است و نیازی به شنیدن آن از زبان مسوولا ن یا انتظار برای شنیدن آن در سخنرانی های سفر استانی نیست، اتفاقا باید گفت که در دور دوم سفرها باید دولتمردان منتظر شنیدن نتیجه وعده های خود از زبان مردم باشند و در این مورد سکوت و گوش کردن لا زم است و این تفاوتی مهم و عمده در میان سفرهای پیش رو با سفرهای قبلی است.
همچنین است میزان رضایتمندی صاحبان ۹ میلیون نامه جمعآوری شده که نشانگر میزان تحقق درخواستها است. براساس اعلا م، بیش از ۵ میلیون نامه توسط دولت رسیدگی شده اما این رسیدگی، فقط به معنای ارجاع نامه ها به ادارات و قسمت های خاص است و لزوما به معنای به سرانجام رسیدن آن نیست. بسیاری از نامه ها برای اجرا به اداراتی ارجاع شده که اصل مشکل هم از همانجا نشات گرفته و نویسنده نامه چون نتوانسته از طریق عادی مشکلش را حل کند - صرف نظر از این که خواسته اش به حق یا ناحق است - به دولتمردان نامه نوشته است.
در دور دوم سفرها همچنین بسیاری از حرف های دور اول قابل تکرار نیست. مثلا اگر باز هم از پیچاندن گوش مسوولا ن غیرمردمی سخن گفته شود، این سوال پیش میآید که پس کی قرار است این اتفاق بیفتد؟ حالا از فرصت چهارساله دولت، ۱/۵ سال مانده است و دولت در سراشیب عمر خویش است و اگر قرار است باز هم حرفهایی از این جنس زده شود، دولت فقط باید آمار گوشهایی که پیچیده شده را به مردم بدهد!
سفرهای استانی یک تجربه برای دولتها و مردم است و در تاریخ به یادگار می ماند و درسها می دهد و نکاتی را گوشزد می کند. باید امیدوار باشیم که روزهای آینده از این تجربه و نکته ها استفاده کنند و هرگز خود را بی نیاز از آن ندانند! این هم نکاتی است که می تواند کمی تا قسمتی مایه آرامش باشد و سفرهای استانی را مثبت جلوه دهد.
نویسنده : محمدحسین روانبخش
منبع : روزنامه مردم سالاری