یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


شهری که دیگر نمی شناسیمش


شهری که دیگر نمی شناسیمش
ماسوله، روستا نیست بلکه یکی از شهرهای کوچک استان گیلان است که هرچند ۸۰ سال از استقرار شهرداری در آن می گذرد، همچنان به عنوان یکی از روستاهای خاص ایران و منطقه نمونه گردشگری معرفی می شود. واقعیت این است که از این شهر تاریخی که مقصد سفرهای تابستانی بسیاری از ایرانیان است فقط پوسته ظاهری از شهری تاریخی و پلکانی باقی مانده و مابقی این شهر کوچک و توریستی در میان ساخت و ساز های غیراصولی دست و پا می زند.
بررسی تصویری جدید از شهر ماسوله با تصویری از ۱۰ سال پیش آن به خوبی جاهای خالی شده شهر را به نمایش می گذارد؛ جای خالی خانه هایی قدیمی که فروریخته اند.
آنچه سالانه این تعداد گردشگر را به این کوچه شهر کوهستانی می کشاند، نمای روستا و هویت اجتماعی آن است. ساختمان های کاهگلی با گره های چوبی که زینت پنجره ها هستند و حیاط هایی که پشت بام خانه دیگری است و مراودات اجتماعی و المان هایی که همچنان روی برخی خانه های پانصد ساله این شهر باقی مانده است. اما آیا همین ویژگی ها به تنهایی این قابلیت را خواهند داشت تا همچنان ماسوله را که بسیاری از مردم آن را به عنوان یک روستا می شناسند، در صدر فهرست روستاهای شگفت انگیز ایران و به عنوان یکی از کانون های گردشگری قرار دهد؟
داشتن حداقل اطلاعاتی از شهر ماسوله شاید به شناخت این منطقه خاص کمک کند تا بدانیم بر چه اساسی این مجموعه عجیب با وجود همه تخریب هایی که در آن اتفاق افتاده، همچنان مورد توجه است.
حدود ۸۰۰ سال پیش مردمانی از نقاط مختلف ایران از قبیل خراسان، کردستان و آذربایجان به منطقه کنونی ماسوله کوچ کردند. هنوز دلیل این مهاجرت مشخص نیست. از نکات قابل تامل در این روستا، سردر ورودی خانه هاست که همچون سردر خانه های مناطق کویری طاقی شکل و از ارتفاع کمی برخوردار است؛ به نحوی که اشخاص ناچارند برای عبور از سردر خود را خم کنند. از دیگر نشانه های تاریخی در این شهر وجود آیینه در روی دیوارها است؛ نشانه یی از آیین مهرپرستی که مورد بی توجهی قرار گرفته است.
بازار دو طبقه این شهر یکی از جذابیت های آن است که در چند سال اخیر به شدت آسیب دیده و در بسیاری از نقاط به راحتی می توان آسیب های وارده را مشاهده کرد. طبق اسناد موجود تا پیش از این ۶۰۰ خانوار در این روستا زندگی می کردند اما در حال حاضر کمتر از ۳۵۰ خانوار در این منطقه ساکن هستند. نبود دبیرستان در این شهر کوچک پلکانی منجر شده تا بسیاری از خانوارها به دلیل ادامه تحصیل فرزندان شان به شهر فومن یا شهر های اطراف کوچ کنند.
دخل و تصرف در بافت شهر، هجوم مصالح غیربومی، ناهمگونی در نمای شهر و ورود غریبه ها با عنوان ویلادارها باعث شده علاوه بر دگرگونی در معماری و فیزیک شهر، بافت اجتماعی و روابط اجتماعی نیز دچار تغییر شود. به طوری که به استناد آمار گزارش پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری جمعیت ثابت شهر تاریخی ماسوله از ۳۵۰۰ نفر در سال ۱۳۲۵ به ۸۱۱ نفر در سال ۱۳۸۲ رسیده است.
وابستگی اقتصادی این شهر به تجارت از قدیم الایام از عوامل رشد و شکوفایی اقتصادی و اجتماعی بوده است. برقراری ارتباط بین گیلان، خلخال و زنجان از دوران قدیم و تبادل کالا بین این شهرها، ساکنان این شهر کوچک پنهان شده در دل کوهستان را با آداب و رسوم ارتباط با غریبه ها آشنا کرده است. وجود همین مسافران و بازرگانان فرهنگ خاصی را در میان اهالی به وجود آورده است که شاید همین فرهنگ خاص کمک کرده تا ساکنان امروز ماسوله به خوبی بدانند با وجود از رونق افتادن اقتصاد و بسته شدن کارگاه های آهنگری و چموش دوزی (کفش های چرمی) و حتی با وجود مهاجرت اهالی و خالی از سکنه شدن شهر، چگونه با جبر و زور اجناس ارزان و نه چندان با کیفیت چین، اقتصاد بازار دو طبقه و قدیمی خود را حفظ کنند.
با وجود این پشتوانه اطلاعاتی و تجربه ارتباط با مسافران، امروز ماسوله شهر زنده، پویا و امنی برای توسعه گردشگری در منطقه نیست. ادامه حیات شهر از روال طبیعی خود خارج شده و دستورهای مدیران پایگاه میراث فرهنگی، گاه به صورت تصنعی، اداره فرهنگی شهر را هدایت می کند.
بمباران مسافر در میانه بازار از سوی اجناس چینی، ایستادن در صف برای خرید کلوچه فومن، وقت گذرانی در مغازه های فروش حلوای کنجدی، ایستادن در صف برای خالی شدن میزهای غذا در رستوران ها و خوردن خوراک های محلی، مجال دیدن جاذبه های تاریخی و طبیعی و معماری ماسوله را از مسافران باز ستانده است.
بسیاری از مسافران با وجود اینکه برای چندمین بار ماسوله را مقصد گردشگری خود کرده اند اما از وجود چشمه های طبیعی در بافت شهر و بازدید مناطق شمالی، شرقی و غربی شهر جا مانده اند.
با این همه به همت قلاب بافی های کهن زنان ماسوله و به همت دیگ هایی که هنوز حلوای کنجدی می پزند، تنورهایی که کلوچه فومن را داغ تر از شهر فومن به دست گردشگران می رساند، گلپرهایی که در پلاستیک های کوچک فروخته می شود و فروش زنگوله های آهنی کوچک که گردشگران را به خود مشغول کرده، چنین شهری با چنین تاریخی و چنین پشتوانه یی برای تولد دوباره اقتصاد در میان خود و آشنایی تاریخی اهالی برای برخورد با مسافران، اسیر اقتصاد چین است و کارگاه های تاریخی آهنگری آن همچنان تعطیل و هیچ کس نمی داند چرا روی برخی دیوارهای خانه ها، آیینه یی در مقابل خورشید می درخشد.
ماسوله اینک با همه ناتوانی هایش در پذیرش محدود گردشگر، که می تواند یکی از امتیازات خاص آن باشد، با وجود نیاز به پارکینگ (به نقل قول از شهردارش)، نیاز به سرویس بهداشتی و مهم تر از آن نیاز به اطلاع رسانی به مسافران و مجاب کردن آنها برای گرفتن راهنما در بازدید واقعی از شهر، می تواند در خیزش یک تولد دوباره، رونق گذشته خود را به دست آورد.
منبع : روزنامه اعتماد