جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

۲۸ آبان ـ ۱۹ نوامبر ـ بی کفایتی شاه سلطان حسین، شورش قندهار و سقوط اصفهان


«میرویس» بزرگ قندهاری ها كه برای تظلم از جور و ستم عبد الله خان حكمران اعزامی دولت صفویان رنج سفر به اصفهان را بر خود هموار كرده بود ولی موفق به دیدار شاه سلطان حسین نشده بود ۱۹ نوامبر سال ۱۶۹۹ (۱۰۷۸ خورشیدی) با دست خالی به قندهار باز گشت و سران طوایف ناحیه را به باغ خود دعوت كرد و وجود ضعف در اركان دولتی و رواج فساد اداری و چاپلوسی در دربار صفوی را برایشان بیان داشت و گفت كه شاه در محاصره عده ای كوته نظر آزمند است و كسی نمی تواند، حتی برای تظلم به او دسترسی یابد و احكام انتصابات خرید و فروش می شود و دلسوز وجود ندارد.
میرویس(پدر میرمحمود فاتح اصفهان) اضافه كرد كه در این شرایط راه دیگری جز این كه خودمان بپاخیزیم وجود ندارد ، و بذر شورش در همان روز كاشته شد و طرف دو سال از زمین سر بر آورد.
شاه سلطان حسین به توصیه درباریان مغرض و نا آگاه خود گرگین خان گرجی را بدون توجه به این كه وی با آداب و رسوم پشتون ها نا آشنا ست و كار را خرابتر خواهد كرد و بر وخامت اوضاع خواهد افزود به حكومت قندهار بر گزید تا اوضاع منطقه را آرام كند. به اسلام گرویدن گرگین خان دلیل عمده گماردن او به حكمرانی قندهار و موفق بودن او در سركوب كردن بلوچها كه خطه كرمان را ناآرام كرده بودند توجیه این انتصاب بود.
پشتونهای قندهار تا آن زمان سابقه نافرمانی و ضدیت با دولت متبوع، ایران، را نداشتند.
باد دانست كه لهجه پوشتونها (در پاكستان آنان را پاتان می نامند) و بلوچها پارسی باستان است و همانند سایر بردران پارسی خود از نژاد آرین هستند.
گرگین خان كه پس از اسلام آوردن از شاه سلطان حسین كه جماعتی گرجی زاده بر دربار او سلطه یافته بودند و جز منافع شخصی به چیز دیگری توجه نداشتند لقب «شهنوازخان» گرفته بود پس از استقرار در قندهار آتش شورش را با خشونت تمام خاموش و میرویس را به عنوان عامل فتنه به اصفهان تبعید كرد.
میرویس در طول اقامت در اصفهان بیش از پیش بر ضعف نفس شاه سلطان حسین واقف شد. وی با این استدلال كه نمی شود حتی یك مسلمان تبعیدی را از از اجرای واجبات دینی كه زیارت خانه خدا از جمله انها است مانع شد اجازه حج گرفت و در مكه از بعضی روحانیون سنی فتوای جنگ با حاكم شیعه را به دست آورد.
میر ویس در بازگشت به اصفهان توجه شاه سلطان حسین را چنان به خود جلب كرد كه تبعید او لغو و اجازه بازگشت به قندهار به دست اورد.
در قندهار، میر ویس فتاوی روحانیون سنی را كه به دست آورده بود به سران طوایف كه تا آن زمان حاضر به این درجه از تمرد نبودند نشان داد و قتل گرگین خان را مباح دانست.
میرویس سپس با بكار بردن نیرنگ گرگین خان را به باغ خود دعوت كرد و در آنجا اورا بكشت.
شورش میرویس موفق شد زیرا كه شاه سلطان حسین بی كفایت قبلا طایفه ابدالی را از خود رنجانده بود تا از آنان كمك گیرد و ملك محمود سیستانی حاكم «فراه» را هم كشته بود و مردم آن ایالت ناراضی بودند.
پس از مرگ میر ویس درسال ۱۷۱۱ میلادی، برادرش میر عبدالله (پدر اشرف افغان كه سكه های اشرفی یادگار زمان اوست) جایش را گرفت كه میر محمود پسر میر ویس عموی خود را كشت و به كرمان حمله برد.
لطفعلیخان حاكم فارس به كمك كرمان شتافت و میر محمود را به قندهار فراری داد. شاه بی خرد اندكی بعد لطفعلیخان را معزول ساخت.
این خبر كه به گوش میر محمود رسید در سال ۱۷۲۵ میلادی با ۲۵ هزار تن به كرمان حمله آورد و این شهررا متصرف شد و از آنجا از طریق یزد عازم اصفهان گردید. وی موفق به تصرف یزد نشد، ولی اصفهان را در ۱۲ اكتبر سال ۱۷۲۲ میلادی تصرف كرد و عملا به عمر دودمان صفویان پایان داد.
میر محمود، خود در سال ۱۷۲۴ به دست پسر عمویش اشرف كشته شد. اشرف با قتل محمود انتقام خون پدرش را از او گرفت. بساط اشرف نیز ضمن سه جنگ به دست نادر برچیده شد.
نادر شاه در سال ۱۷۳۷ قندهار را كه عادت به یاغیگری كرده بود تصرف كرد و در مجاورت آن شهری به نام نادر آباد ساخت و آن دسته از بزرگان شهر را كه در شورش میر ویس و میر محمود مشاركت كرده بودند به مازندران تبعید كرد.
پس از قتل نادر شاه، احمدخان افغان یكی از ژنرالهای او در قندهار اعلام استقلال كرد و خود را احمد شاه خواند و....
منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز