یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا


چالشها و موانع پیش روی صنعت ایران


چالشها و موانع پیش روی صنعت ایران
رقابت پذیری یا قابلیت رقابت صنایع ایران درصحنه جهانی ومحیط نا مناسب كسب وكار، چشم اندازمطلوبی رابرای توسعه صنعتی ایران تشكیل می دهد قبول واجماع صاحبنظران ومدیران صنعتی كشوراست تحقق این چشم انداز نسبی بوده وحصول مطلق آن به معنای قابلیت رقابت صنایع ایران درهمه رشته های صنعتی ودر بالاترین سطح، احتمالاً هیچگاه تحقق نیاید. ولی پیشرفت به سوی آن به ویژه دررشته هایی كه درآنها دارای مزایای نسبی ورقابتی هستیم امكان پذیر است .
● درمجموع سه چالش عمده درپیش روی توسعه صنعتی كشورقرارداد :
۱) نامساعد بودن محیط كسب وكار
۲) فقدان سیاستهای تجاری ، صنعتی وتكنولوژی
۳) موانع فرهنگی واجتماعی
۱) نامساعد بودن محیط كار :
واحدهای صنعتی هركشور در خلاء فعالیت نمی كنند بلكه در محیطی انجام می پذیرد كه متاثرازسیاستهای موجود، روابط اقتصادی، اجتماعی حاكم فرهنگی است . با توجه به اینكه درهزاره سوم تنها عاملی كه ثابت خواهد بود عامل تغییراست ، درنتیجه واحدهای صنعتی هزاره سوم درجریان تغییرات محیطی قرارگرفته اند كه هیچگاه واحدهای صنعتی قرون گذشته آن را تجربه نكرده اند .
▪ دررتبه بندی محیط كاركسب وكار عوامل مختلفی موثرمی باشند :
۱) محیط سیاسی
۲) محیط اقتصاد كلان
۳) فرصت های بازار
۴) سیاست دررابطه با شركتهای خصوصی و رقابت
۵) سیاست سرمایه گذاری خارجی
۶) تجارت خارجی و كنترل ارزی
۷) مالیات
۸) تامین مالی
۹) بازار كار
۱۰) زیرساخت ها
۲) فقدان سیاستهای تجاری
صنعتی وتكنولوژی صنعت كشور دردوره بعد ازانقلاب به دلیل شوكهای نامساعد بیرونی ، محیط نامناسب كسب وكار وفقدان سیاستهای تجاری، تكنولوژی و صنعتی مناسب درمقایسه با كشورهایی نظیر تركیه ، تایوان جمهوری كره ، مالزی وچین عملكرد ضعیفی داشته است .
دردهه اول بعد ازانقلاب (۱۳۶۷-۱۳۵۸ ) رشد صنعت كشور كند شد ومیانگین سالانه ۲/۳ درصد فراتر نرفت . اختلال درمناسبات بین المللی ، جنگ وتحریم اقتصاد آثارزیانباری بربخش صنعت كشور بجای گذاشت درآن دوره محیط كسب وكاردرداخل كشورنیز به وخامت گرایید وهمین امرموجب فرارسرمایه ها ومغزها از كشور شد درآن دوره منابع مالی دولت برای سرمایه گذاری صنعتی اندك بود وبخش خصوصی نیزازسرمایه گذاری درصنعت رویگردان شد به دلیل سرمایه گذاری اندك در بخش صنعت ، سن متوسط تجهیزات افزایش یافت و بهره وری سرانه نیروی كاركاستی گرفت وشكاف تكنولوژیك ما با كشورهای مشابه افزایش یافت دردوره بعد ازجنگ (۱۳۸۰-۱۳۶۸) مناسب اقتصادی كشور در سطح بین المللی بهبود یافت .
دراین دوره به دلیل افزایش درآمدهای ارزی ، منابع لازم برای واردات تجهیزات تولید ، قطعات یدكی ومواد نیم سوخته وخرید دانش فنی خارج فراهم شد . مجموعه این عوامل به رشد سریعترصنعت انجامید ومیانگین رشد سالانه بخش صنعت به حدود۹/۷ درصدر رسیده رشد صنعتی ایران در دوره بعد ازانقلاب اندك و پرنوسان بوده است این وضع بیانگرتاثیرات سوء ناشی ازشوك های بیرونی ویی ثابتی محیط سیاسی واقتصادی درداخل می باشد .
همچنین صنعت كشوربه دلیل تداوم دراز مدت سیاست جایگزینی واردات و حمایت غیر هدفمند ازآن ، دچار رخوت تكنولوژیكی شده ورقابت پذیری لازم راكسب نكرده است ، رقابت پذیری اندك صنعت كشور رامی توان درارزش كم صادرات صنعتی كشوروموانع تعرفه ای وغیرتعرفه ای جدی درمقابل واردات ملاحظه كرد. صنایع كشور نه تنها در بازارهای بین المللی توان رقابتی لازم را ندارد بلكه دربازار داخلی نیز به اتكای دیوارهای بلند تعرفه ای وموانع غیرتعرفه ای به حیات خود ادامه می دهند .
ـ عقب ماندگی تكنولوژیك صنایع كشور را می توان با توجه به سنجه های زیرارزیابی كرد :
۱) امروزه پایین وبودن بهره وری سرانه نیروی كارورشد اندك آن دردو دهه اخیریكی از نشانه های كندی پیشرفت تكنولوژیكی درصنایع كشوراست .
۲) این مسئله كه درساختارصنعتی كشور صنایع بلوغ یافته وقدیمی وصنایع با تكنولوژی متوسط حایز اهمیت است خود جلوه دیگری ازشكاف تكنولوژیك می باشد .
۳) محدود بودن توانایی طراحی واحدهای صنعتی جدید و طولانی شدن زمان اجرای طرح های صنعتی در كشور گواه پایین بودن توانایی های احداث صنعت دركشور است .
۴) درصنایع كشور توانایی اعمال تغییرات جزیی در فرایندهای تولید ومشخصات محصولات اندك است تا چه رسد به توانایی ایجاد تغییرات عمده .
۵) همچنین بهره گیری ازتوانایی ارتباطی برای انتقال تكنولوژی در درون بنگاه ها ، بین بنگاه ها و میان بنگاه ها و زیر ساختهای علمی كشور محدود است .
۶) بازاریابی استراتژیك كه یكی دیگر ازابعاد توانایی های تكنولوژیك شناخته می شود كم وبیش ناشناخته مانده است . امروزه بیش ازهر زمان دیگراین نكته باز شناخته شده كه معجزه آسیای شرقی مرهون دست نامرئی بازار نیست بلكه دولتها توسعه گرای این منطقه نقش مهمی درصنعت شدن كشورهای مزبور ایفا كرده اند كشورهایی كه با تاخیر صنعتی شده اند از طریق اتخاذ سیاستهای تجاری ، صنعتی و تكنولوژیكی مناسب تلاش كرده اند شكاف تكنولوژیك خود را بادنیای پیشرفته كاهش دهند وبه رشد شتابان صنعتی دست یابند .
متاسفانه ایران به دلیل نارساییهای مدیریت دولتی ، اتخاذ این سیاست توسعه گرا مورد توجه قرار گرفته است عدم وجود انسجام درونی ، بی توجهی به شایسته سالاری دراستخدام وارتقای كاركنان دولت وفقدان مناسبات همكاری متقابل میان دولت وبخش خصوصی در عین حفظ استقلال دولت در برابر نفوذ منافع شخصی افراد دولت را از ایفای نقش سازنده در فرایند توسعه اقتصادی وصنعتی باز داشته است .
۳) موانع فرهنگی واجتماعی :
موانع مختلفی درپیشرفت این زمینه وجود دارد كه به چند نمونه اشاره می شود :
موانع انگیزشی جهان بینی وارزشهای حاكم بر جامعه ، انگیزه های مردم را شدیداً تحت تاثیر قرار می دهد این انگیزه ها رفتار اقتصادی ، صنعتی ، علمی و سیاسی مردم را متاثر می سازد مطالعات روانشناسان اجتماعی مانند مك للند درمورد كشورهای مختلف من جمله ایران نشان می دهد كه انگیزه سازندگی ( انگیزه - دست یابی) دربرابر انگیزه های قدرت والفت ، نقش اسامی درسازندگی و توسعه وپیشرفت اقتصادی وصنعتی دارد این مطالعات نشان می دهد كه انگیزه سازندگی دركشورمان ضعیف ودربرابر آن انگیزه قدرت فردی (انگیزه - قدرت - خصوصی ) شدید است .
ضعف انگیزه سازندگی وشدت انگیزه قدرت فردی ازموانع اصلی توسعه وپیشرفت به سوی رقابت پذیری در صحنه جهانی است .
موانع ساختاری منظور از موانع ساختاری مشكلات ناشی از قوانین و مقررات و روابط بین واحدهای صنعتی و محیط است .
▪ موانع ساختاری شامل موارد زیر می باشد :
۱) قانون كار
۲) فرهنگ دلالی
۳) فقدان تشكل های صنعتی غیردولتی
۴) ضعف درپیوندهای صنعتی
۵) وابستگی صنعت به دولت و عدم وابستگی دولت به صنعت
۶) قطع رابطه علم وتكنولوژی با صنعت
۷) نگرش ابزاری به كاركنان ، بوروكراسی وعدم وابستگی وعدم مشاركت واقعی
۸) تعارض وتضاد سازمانی
۹) گشادگی و بی حسابی . ازدیگرموانع فرهنگی واجتماعی می توان از موانع بینشی ، ارزشی ، اخلاقی ، زیبا شناختی و تربیتی را نام برد .
خبرگزاری البرز
نویسنده: میرقربان حسینی فیروزکوهی
منبع : مرکز فن بازارهای صنعتی آصف