دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

شعارهای برخاسته از شعور


شعارهای برخاسته از شعور
وقتی طلیعه فجر و دهه مبارک آن نمایان می‌شود خاطراتی زیبا و به یادماندنی از روزهای حماسه، ایمان، شجاعت، وحدت، تکبیر، تبعیت از آن امام فرزانه (ره)، ذهن و روح انسان را جلا می‌دهد.
فجر یادآور روزگار عشق و ایثار است، روزگاری که همه در فکر دیگران بودند، مردم از خود به خدا رسیده بودند، چه زیبا بود عطر زندگی در آن ایام، چه با صفا بودند مردم؛ مساجد پر از مردم (پیر، جوان و نوجوان)؛ خیابان‌ها پر از مردم با ایمان بود و شب‌‌ها مثل روزها صدای «الله‌ اکبر» در آسمان طنین انداز می‌شد و صفا، امید و عشق به خدا دل‌های همگان را زنده کرده بود، در میان این بانگ بلند تکبیر که صدای سفیر گلوله‌ها را در خود پنهان می‌کرد و گوش همه را نوازش می‌داد، صدای تکبیر و انفجار نور بود.
وقتی صحبت از انقلاب می‌شود برای هر تازه جوانی این سوالات را پیش می‌آورد که: چرا انقلاب؟ مگر مردم چه مشکلی داشتند که انقلاب کردند؟ «چرا رفرم شکل نگرفت؟ چرا کودتا پیش نیامد؟ و چرا انقلاب، آن هم انقلابی اسلامی شکل گرفت؟ سوالی دیگر که ذهن جوان امروز رامشغول می‌نماید، این است که چرا رهبری این انقلاب را روشنفکران دانشگاه‌ها دراختیار نداشتند؟ به راستی چرا و چگونه رهبری انقلاب تحت زعامت حضرت امام خمینی (ره ) از مراجع‌تراز اول مدرسه فیضیه قم قرار گرفت؟ هدف مردم و رهبری از این انقلاب چه بود؟ آیا اهداف، آن قدر مهم بود که به خاطر رسیدن به آنها بتوان تن به جنگ داد؟ هدفی آن قدر مهم که انسان عزیزترین دارایی خود، یعنی جانش را برای آن بدهد؟ و آیا انقلاب به آن اهداف رسید؟ آیا جامعه کنونی ما همان جامعه آرمانی است که در فکر و نظر آنها بود؟ چرا برای مردم توپ و تانک و مسلسل دیگر اثر نداشت؟
این سئوالاتی است که ذهن نسل جوان را به خود مشغول ساخته و به دنبال پاسخ هستند؟ آیا مروری بر گذشته نمی‌تواند آینده را خوب و زیبا بسازد؟
شعار مردم چه بود؟ آیا جز این بود که جوانان در ۱۳ آبان ماه ۵۷ می‌گفتند؛
جرم من مادر، حب قرآن است
جای من بنگر، کنج زندان است
بس شکنجه دیده‌ام، جانم به لب آمد
بس شکنجه دیده‌ام، جانم به سر آمد
آیت‌الله خمینی سرورم باشد
آیت‌الله خمینی رهبرم باشد
یا می‌گفتند:
وای اگر خمینی حکم جهادم دهد
ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد
تا شاه کفن نشود
این وطن، وطن نشود
و آیا این نبود که اصلی‌ترین و پایدارترین شعار مردم، لااله الا الله و الله اکبر، خمینی رهبر بود.
آیا این شعارها از شعور، آگاهی، عشق مردم به خدا، قرآن، ایمانی عمیق و پاک و بی‌ریا به خالق هستی بخش نبود. آیا این شعور و آگاهی مردم را به سر منزل و سر منشا هستی نزدیک نکرده بود که به مصداق این بیت شعر:
از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود
به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم
از کجا آمدنشان را، علت و فلسفه آمدنشان، حیاتشان و محل انتهای بودنشان و یا هدف هستی خویش را یافته بودند. مردم در عصر انقلاب از پوچ‌انگاری‌ها و خود فریبی‌ها، از لاابالی‌گری‌ها و مادی‌گرایی و پول پرستی، جاه پرستی و شهوت پرستی‌ها از همه چیز و همه کس بریده و به یگانه محبوب هستی پیوسته بودند. این بود که آنها را یک صدا کرده بود و متحد، عاشق و ایثارگر، قلب‌ها متحول شده و جسم‌ها در اختیار قلوب و روح پاک و قدم‌ها در راه خدا، دست‌ها، مشتی شده بود که بر دهان دشمنان دین، کوبیده می‌شد. نفس‌ها گرم و یکصدا بانگ الله اکبر را به سرتاسر عالم می‌رساند. آری مردم ازخود دروغین، خود حیوانی، بریدند و به خدا رسیدند و این شد که انقلابی درگرفت آن هم خدایی، یعنی اسلامی.
مردم حرکت ملیون (نهضت نفت) را در سال ۱۳۳۲ و حرکت مشروطه را دیده بودند. مردم رفرم‌ها را در سوم اسفند و ششم بهمن دیده بودند، مردم به شناخت و آگاهی رسیده بودند و می‌خواستند حرکتی یکدست و بدون التقاط را به سرانجام برسانند و فقط خدا، «الله اکبر»، «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را باور کرده و به منصه ظهور رسانده بودند. مساجد، تکایا، خیابان‌ها، کوچه‌ها، بهشت زهرا (س) حتی سینماها همه و همه شده بودند آگاهانه‌ زیستن و آگاهانه بودن و حتی آگاهانه مردن، دشمن نیز فهمیده بود که یک روز سینما رکس آبادان را در آتش خشم خود شعله‌ور کرد، یک روز مسجد جامع کرمان را، یک روز میدان ژاله را و روز دیگر دانشگاه تهران را، این نبود مگر اینکه دشمن سردرگم شده بود، چرا که خداوند وعده داده «ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم» و در جای دیگر «و مکروا و مکرالله و الله خیر الماکرین.» انقلاب ایران بازگشت به خویشتن خویش ایرانیان، این مومنین و مسلمین دلسوز بود که خود را، جایگاه خود را، تمدن عظیم خود را، مذهب خود را، امام خود را و در اصل خدای خود را یافته بودند و برای خدای خود سر از جان نمی‌شناختند و با هم می‌گفتند:
ما پیرو قرآنیم، سلطنت نمی‌خواهیم
حکومت اسلامی، ایجاد باید گردد
استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی
نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی
چپ و راست نابود است، اسلام پیروز است
آری برای این انقلاب شد که مردم از ستم، استعمار، استثمار و ظلمی که تحت عنوان تمدن بزرگ به آنها می‌شد به تنگ آمده بودند. آمریکا، اسرائیل، انگلیس و دیگر قدرت‌ها هر چه می‌خواستند می‌کردند و کسی جرات نداشت و اگر کسی هم چیزی می‌گفت او را به سیاه چال‌های مخوف می‌بردند، ناخن می‌کشیدند، با آتش سیگار و اتو او را داغ و شکنجه می‌کردند و یا مثل شهید آیت‌الله حسین غفاری با مته جمجمه‌اش را سوراخ می‌کردند و یامثل آیت‌الله سعیدی با آهن گداخته رگ حیات او را می‌سوزاندند و یا به طرق مشکوکی مسموم می‌کردند. دستگاه ساواک با همکاری موساد و سازمان سیا حرکات انقلابی را تحت نظر داشتند. در خیابان بهار تهران یکی از روسای ساواک با ناخن‌های کشیده کلکسیونی درست کرده بود.
مردم پشت سر مرجعیت، مرجعی که صداقت خود را با اعطای فرزندش آقا مصطفی به کشور، انقلاب، مردم و اسلام ثابت کرده بود، پشت این ابراهیم زمان که اسماعیل خود را ذبح کرده بود گرد آمدند و با او همنوا شدند و با آرامشی الهی برگرفته از آیه شریفه «الا بذکرالله تطمئن القلوب» به پیش رفتند و روز به روز بر تعدادشان افزوده شد تا رسیدند به تاسوعا و عاشورای حسینی و با شعار
نهضت ما حسینی است
رهبر ما خمینی است
شوری عاشورایی و کربلایی گرفتند و گفتند:
کل یوم عاشورا
کل ارض کربلا
ایران شد کرب بلا
مهدی بیا، مهدی بیا
برای دفن شهدا
مهدی بیا، مهدی بیا
و انقلاب از رمضان آغاز و در محرم به اوج خود رسید. ملت مسلمان ایران در ماه رمضان، رجعتی خاص به سمت معبود محبوب خویش کرده و در محرم به یاد آن یگانه سید و سالار شهیدان حاضر به ایثار جان خویش و فرزندان خود در مسیر شهیدان کربلا می‌شود. انقلاب ما برگرفته از انقلاب امام حسین علیه السلام است و انقلاب امام حسین علیه السلام برای احیای دین جد بزرگوارش «اسلام» بود، پس انقلاب ما اسلامی است و رهبری انقلاب نیز باید پیرو مکتب حسین (ع) باشد. او کسی نمی‌تواند باشد جز آنکه علی‌اکبر خویش، آقا مصطفی را در راه احیای دین فدا نمود و هدفش نیز احیای دین نبوی بود.
لذا مردم گوش به فرمان امام خمینی (ره ) بودند و خود را سرباز و فدای او می‌دانستند. پس بیاییم پس از گذشت سال‌ها باز به یاد بیاوریم این شعار را؛
ما همه سرباز توایم خمینی
گوش به فرمان توایم خمینی
و در تداوم پیروی از ولایت مطلقه فقیه؛
خامنه‌ای خمینی دیگر است
ولایتش ولایت حیدر است
ما در عصر تنهایی «علی» زمان خویش به پا خاستیم و مسئولیت دینی انقلابی خود را یافتیم و برآشفتیم از آن بلایی که به اسم دین بر مکتبمان روا می‌داشتند. ما خویشتن خویش را شناخته و از بار اتهام غفلت و بی‌خبری، خود را پاک و مبرا نمودیم و در صحنه عمل حضور یافته و شدیم آنچه را که دین و خدایمان از ما می‌خواست.
آری خدایی شدیم، آنچه را که جانان می‌پسندد و این شد که توانستیم در کمتر از ۶ ماه انقلاب خود را به اوج و به پیروزی برسانیم.
اینک به پاس بزرگداشت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، این نوآوری بزرگ حضرت امام خمینی (ره) در قرن اخیر که چشم دنیا را به ایران معطوف کرد به طوری همه مستضعفان و حق‌طلبان عالم، ایران اسلامی انقلابی را ملجاء، پناه و امید خود می‌دانند و با تاسی از آن مردم لبنان توانستند طی ۳۳ روز، اسرائیل را به خاک مذلت بنشانند و غزه عزیز توانست در مقابل تهاجم غاصبین فلسطین، مقاومت نماید.
اکنون با هم می‌بینیم شکوفا شدن این نوآوری بزرگ را، پس بیاییم و با دست به دست هم دادن، با وحدت کلمه و با ایمان به خدای بزرگ با تبعیت از رهبری که می‌دانیم یکی از برکات انقلاب ما اصل مترقی و دوراندیشانه ولایت مطلقه فقیه بوده و هست، دهه چهارم را در حالی که در استفاده صلح آمیز انرژی اتمی و ساخت سوخت هسته‌ای به خودکفایی رسیده‌ایم و خیلی از علوم پیشرفته دنیا را در اختیار داریم، آغاز کنیم و ضمن پاسداشت و نکوداشت خون شهیدان، حرکت و تحول عظیم خود را به نسل‌های آینده سپرده و ایران اسلامی را به قدرتمندترین، با ایمان‌ترین، مستقل‌ترین و پیشرفته‌ترین و مستحکم‌ترین کشور دنیا مبدل کنیم و پرچم انقلاب اسلامی ایران را به دست صاحب اصلی آن حضرت حجت‌بن الحسن العسکری (عج) بسپاریم. ان‌شاء‌الله.
حسین پاک سرشت
مربی تربیتی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید