شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

تأملی بر ادعاهای موجود پیرامون انجمن اسلامی دانشجویان این اصالت و هویت تاریخی از آن کیست؟


تأملی بر ادعاهای موجود پیرامون انجمن اسلامی دانشجویان این اصالت و هویت تاریخی از آن کیست؟
چندی پیش روزنامه کارگزاران در مقاله ای با عنوان «مدعیانی برای انجمن اسلامی دانشجویان»، به نقد ماهیت «انجمن اسلامی دانشجویان مستقل» پرداخته و با مدعی خطاب نمودن آنان، تلویحا دفتر تحکیم وحدت را به عنوان میراث دار واقعی «انجمن اسلامی دانشجویان» مطرح کرده بود. نویسنده مقاله با استناد به دیدگاه های برخی چهره های این تشکل غیرقانونی، به اثبات ادعای خود، مبنی بر میراث داری «سنت» و «هویت تاریخی» انجمن اسلامی دانشجویان از سوی تحکیمیان پرداخته بود. ادعای مشابه در بسیاری از بیانیه ها، اطلاعیه ها، گفتگوها و حتی اقدامات اعضای تحکیم وحدت نیز مشاهده می شود تا جایی که مدعیان به خود حق می دهند که جلسات و همایش های رسمی و قانونی انجمن اسلامی دانشجویان مستقل را به هم بزنند، نمونه آن ایجاد درگیری و آشوب در جریان سخنرانی آقای لاریجانی که به دعوت مستقل ها برگزار شده بود و نیز اردوی تشکیلاتی اتحادیه انجمن های اسلامی مستقل در شهریور ۸۷ می باشد. در این یادداشت در راستای طرح این بحث که در میراث داری انجمن اسلامی دانشجویان، حق با دفتر تحکیم است یا انجمن اسلامی دانشجویان مستقل، ضمن اشاره ای کوتاه به تاریخچه شکل گیری دفتر تحکیم وحدت و شکاف های رخ داده در آن، به طرح نکاتی چند خواهیم پرداخت.
لازم است قبل از ورود به اصل بحث، یک تذکر را اضافه نماییم که منظور از تحکیم وحدت در این یادداشت، طیف علامه می باشد. ناگفته پیداست که طیف شیراز تحکیم وحدت اولا اختلاف مبنایی با اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل ندارد، ثانیا خود نیز در نگرش طیف علامه از این اتهام که حقی در میراث و هویت تاریخی انجمن اسلامی ندارد، مبرا نمی باشد؛ چرا که طیف علامه به همان میزان که مستقل ها را مورد هجوم قرار می دهد، با طیف شیراز هم سر دعوا دارد.
دفتر تحکیم وحدت سال ۱۳۵۹ به منظور سازماندهی انجمن های اسلامی دانشجویان سراسر کشور و کادرسازی دانشجویان مذهبی از بین انجمن های اسلامی دانشجویان جهت رویارویی با تفکرات چپ و التقاطی و دفع تهدید آنان تشکیل شد. شاید آن روز هیچ کس تصور نمی کرد دفتر تحکیم وحدت که برای ایجاد هماهنگی و اتحاد بین انجمن های اسلامی دانشجویان سراسر کشور شکل گرفته بود، به ناگاه در ماجرای کوی دانشگاه حتی تبدیل به «دفتر تحکیم وحشت» شده و امروز مجبور باشد با چنین چالش هایی مواجه گردد که تشکل هایی می خواهند این میراث گرانبها را از دستش بستانند. در این راستا اکنون با این سؤالات مواجه هستیم که:
علت شکاف و انشعاب در اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت) چه بود؟ منشعبین یا مدعیان کدامند؟ ادعای هر کدام چیست؟ و میراث انجمن اسلامی وتاریخ و هویت آن به کدام تعلق دارد؟
در پاسخ به این پرسش ها باید گفت که بررسی علل اختلافات و انشعاب فرصت بیشتری می طلبد ولی اولین انشعاب به آبان ۷۸ باز می گردد که تعدادی از انجمن های اسلامی دانشجویان که از ابتدا به عضویت دفتر تحکیم وحدت در نیامده بودند به همراه تعدادی دیگر که در تحکیم وحدت دچار اختلاف تشکیلاتی شده بودند، «اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل» را شکل دادند. انشعاب دیگر به سال ۷۹ مربوط می شود که بنا به دلایلی دفتر تحکیم وحدت از درون دچار انشعاب گردیده و به دو طیف «شیراز» و «علامه» تقسیم گردید.
اکنون از یک سو اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل مدعی است، از آنجا که دفتر تحکیم وحدت (طیف علامه) اساسنامه و مرامنامه انجمن اسلامی را نقض نموده، لذا میراث دار واقعی انجمن اسلامی دانشجویان، مستقل ها هستند که داعیه بازگشت به اصالت اولیه را دارند. در مقابل تحکیمی ها نیز آنها را متهم به «وابستگی»، «دولت ساخته بودن» و... می نمایند. درون تحکیم وحدت نیز طیف شیراز مدعی است که طیف علامه برمدار اصول مرامنامه حرکت نمی کند، در مقابل طیف علامه نیز آنها را به وابستگی به قدرت و حاکمیت متهم می سازد.
اما برای پاسخ به سؤال اصلی این یادداشت (که صاحبان واقعی انجمن اسلامی چه کسانی هستند) و در واکاوی مطالب مندرج در مقاله مذکور در بالا و برخی اطلاعیه ها و بیانیه های دفتر تحکیم (طیف علامه)، بیان چند نکته ضروری است:
۱) یکی از دلایل دفتر تحکیم وحدت برای میراث داری انجمن اسلامی، از زبان کوروش جعفری از اعضای تحکیم وحدت چنین بیان شده: «انجمن اسلامی دانشجویان یک عرف و سنت سیاسی و عقیدتی ۵۰ساله را با خود دارد که طبق آن، آزاداندیشی و نوگرایی را با حفظ هویت دینی دنبال می کند و این ها سه ضلع سازنده و قوام بخش انجمن اسلامی دانشجویان در تمام این سالها بوده اند.»۱ وی مدعی است انجمن اسلامی دانشجویان مستقل تناسبی با این هویت تاریخی ندارند. حسین نقاشی، دبیر پیشین انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی نیز معتقد است: «تشکلی که ادعای یدک کشیدن نام انجمن را دارد، باید پایبند به هویت تاریخی این مجموعه باشد که مبتنی بر آموزه های روشنفکران دینی و نواندیشی دینی است».۲
باید پرسید این هویت تاریخی چه معنایی دارد؟ این سنت و هویت تاریخی بدون شک دربرگیرنده «تسخیرلانه جاسوسی»، «مقابله و مبارزه با تفکرات مارکسیستی»، «نقش آفرینی در انقلاب فرهنگی» و... از سوی دانشجویان عضو انجمن اسلامی نیز می باشد. حال آیا منطق حکم نمی کند تحکیمی ها در نسبت خودشان با «استکبارستیزی» (که تسخیر لانه جاسوسی نماد آن می باشد) و «مطالبات اسلامی و انقلابی» (که انقلاب فرهنگی جلوه ای از آن است) تجدیدنظری داشته باشند؟ و آیا منصفانه نیست طیف مستقل را که امروز شعار «استکبارستیزی» سرداده و خواهان «انقلاب فرهنگی دوم» است، نزدیکتر به این سنت و هویت تاریخی بدانیم؟!
۲) ادعای دیگر تحکیمی ها این است که چون آنها مسائل ریشه ای تر اسلام را دنبال می کنند، پس عنوان «اسلامی» شایسته آنهاست. علی وفقی عضو شورای مرکزی تحکیم وحدت (طیف علامه) مدعی است: «انجمن اسلامی به جای توجه به ظاهر به عمق توجه کرده و مسائل ریشه ای تر اسلام را پیگیری می کند.»۳ ای کاش ایشان مسائل ریشه ای تر اسلام را معنی می کردند. اگر از دید ایشان «ولایت فقها»، «حکومت دینی»، «امر به معروف و نهی از منکر»، «حجاب اسلامی» و... از مسائل ریشه ای تر اسلام نیست(؟!)، شایسته بود در راهبردها و مطالباتشان حداقل از «بانکداری اسلامی»، «مبارزه با مفاسد اخلاقی و اقتصادی»، «عدالت طلبی» و دیگر ارزشهای دینی سخن بگویند و حکومت را به پاسخ گویی فراخوانند. اما وجدانهای بیدار در دانشگاهها شاهداند که طی این سالها که تحکیم وحدت ادعای یکه تازی در عرصه دانشگاهها را داشت و هراز چند گاهی بلوایی را به راه می انداخت، تنها عنصری که در شعار و عمل آن رنگ و بویی نداشت، «دین» بود. باز منصفانه خواهد بود که در «پیگیری مسائل ریشه ای تر اسلام» نیز به مستقل ها نمره بالاتری داده شود؛ چرا که مطالبات آنها بازتابی شفاف از دغدغه دینی شان است. به عنوان مثال با شعار «نقد حاکمان آری، نقد حاکمیت هرگز»، بین دو مقوله «حاکمان حکومت دینی» و «حاکمیت دینی» تمایز قائل شده و دامن حاکمیت دینی را از اشتباهات احتمالی حاکمان مبری می دانند. همچنین طرح مطالبات عدالت طلبی، مبارزه با مفاسد اقتصادی و... نیز نمایان گر چنین دغدغه هایی است.
۳) اما در مورد «عدالت خواهی» طیف انجمن مستقل نیز، حسین نقاشی می گوید: «درباره گفتمان عدالت خواهی، آنها ]مستقل ها[ می توانند حامل یک برش تاریخی سال های ۶۸-۵۸ باشند، نزدیکی هایی را با تاریخچه انجمن های اسلامی در آن بازه زمانی فرض کنند که مبارزه با امپریالیسم و عدالت خواهی را مطرح کننداما رویکرد انجمن اسلامی در آن بازه زمانی هم رویکردی ترقی خواهانه بود.۴ حال سؤال این است که چرا از نظر مدعیان میراث داری انجمن اسلامی، عدالت خواهی دیگر رویکردی مترقی نیست؟ آیا درون جامعه ما بی عدالتی وجود ندارد؟ و یا بساط ظلم و ستم از روی زمین برچیده شده است؟ جایگزین شدن شعارهای «دموکراسی خواهی» و «دفاع از حقوق بشر» در گفتمان تحکیمیان، این پرسش را به ذهن متبادر می کند که، آیا مقوله «عدالت طلبی» پیش فرض اساسی برای احقاق حقوق پایمال شده بشریت امروز نیست؟ آیا در جهان آکنده از ظلم می شود از حقوق بشر و... حرف زد؟ بنابراین آیا شایسته نیست که در کنار شعار وارداتی دفاع از حقوق بشر و دموکراسی خواهی، بر شعار جهان شمول «نفی تبعیض و برچیده شدن بساط ظلم» پای فشرد؟
۴) یکی از اتهامات دفتر تحکیم وحدت به اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل، «وابستگی» و «دولت ساخته بودن» است. در مقام پاسخ باید گفت، اگر شکل گیری انجمن اسلامی مستقل به بعد از روی کارآمدن اصول گرایان مربوط می شد، این اتهام جای تأمل داشت ولی فراموش نباید کرد که تأسیس آن به سال ۷۸ بازمی گردد. مروری بر واقعیات تاریخی دوران اصلاحات نشان می دهد که در آن مقطع، دفتر تحکیم وحدت در اوج وابستگی تئوریک، ساختاری و حتی مالی به دولت اصلاحات بود. این واقعیات در بیانیه ها و سخنان فعالین این تشکل، بعد از شکست اصلاحات و در جریان دعواهای تشکیلاتی افشا شد. بنابراین حتی برخی معتقدند دوران اصلاحات اوج دخالت وزارت علوم در انجمن اسلامی بود. هرجا دانشجویان مستقل که به وضع موجود نقد داشتند پیروز می شدند، با دستور وزارت علوم، انتخابات باطل شده و برگزاری انتخابات مجدد توسط مدیریت دانشگاه و بارد صلاحیت منتقدین صورت می گرفت. از جمله می توان به پلمب انجمن اسلامی همدان در سال ۸۱ و ضرب و شتم دانشجویان مستقل اشاره کرد که مقابل وزارت علوم تحصن کرده بودند.۵ اساساً یکی از دلایل شکل گیری اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل، واکنش به تلاش های رسمی اصلاح طلبان جهت یکسان و یکدست کردن تحکیم وحدت بود.
۵) مهمتر از همه موارد بالا، این سؤال است که چرا درانجمن اسلامی دانشجویان اختلاف رخ داد؟ به اعتراف خود تحکیمی ها، ریشه اختلافات به ۱۸ تیر و کوی دانشگاه برمی گردد. در جریان کوی دانشگاه دفتر تحکیم وحدت چه اشتباه استراتژیکی مرتکب شد که به وحدت و یکدستی آن صدمه زده، آن را تا آستانه فروپاشی پیش برد؟ اگر دفتر تحکیم در این غائله مظلوم بود و حاکمیت دست به قلع و قمع معترضین که در رأس آنها دفتر تحکیم بود، زد - ادعایی که مطرح می شود- روال طبیعی این بود که وجود دشمن و مظلومیت به اتحاد بیشتر بینجامد، اما چرا چنین نشد؟ آیا بهتر نیست دفتر تحکیم وحدت به جای فرافکنی، ابتدا به آسیب شناسی درونی بپردازد و به جای چشم بستن بر واقعیت، متهم را درون خود جستجو کند؟
باید پذیرفت که دوران «هژمونی» تحکیم وحدت بر دانشگاهها و جنبش دانشجویی سپری شده و جریاناتی پیدا شده اند که اگر هم «تقدم زمانی» نداشته باشند، «تناسب آرمانی» بیشتری با هویت تاریخی- اسلامی جنبش دانشجویی ایران وشعارها و عملکردهای آن دارند.پی نوشت ها:
۱) کوروش جعفری، «وابستگان مستقل» روزنامه کارگزاران، شماره ۵۳۹، پنج شنبه ۸۷.۴.۲۰، ص ۸
۲) حسین نقاشی به نقل از: مهران فرجی، «مدعیانی برای انجمن اسلامی دانشجویان،» همان
۳) علی وفقی به نقل از: همان
۴) حسین نقاشی، پیشین
۵) مهدی بلوکات به نقل از: آرمان امیری، «سه مدعی برای میراث دفتر تحکیم وحدت»، خبرگزاری آفتاب، چهارشنبه ۲۱ تیر ۸۵ (wwwaflabnewsir)
فاطمه نواب
منبع : روزنامه کیهان