چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مدرک زنده - Physical Evidence


مدرک زنده - Physical Evidence
سال تولید : ۱۹۸۸
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : کلمبیا
کارگردان : مایکل کرایتن
فیلمنامه‌نویس : بیل فیلیپس، برمبنای داستانی نوشته استیو رنسوهوف و فیلیپس
فیلمبردار : جان آلونزو
آهنگساز(موسیقی متن) : هنری منسینی
هنرپیشگان : برت رنولدز، ترزا راسل، ند بیتی، کی لنز، تد مک‌گینلی، تام اوبراین، کِنت ولش، ری بیکر، کن جیمز، مایکل پ. موران، آنجلو ریزاکوس، دان گرانبری و لامار جکسن.
نوع فیلم : رنگی، ۹۹ دقیقه.


«جو پاریس» (رنولدز) که قبلاً پلیس بوده و حالا آدمی سرخورده و بی‌خانمان است، به اتهام قتل «جیک فارلی» (از سران جنایتکاران که «جو» از او متنفر بوده)، دستگیر و پرونده‌اش به وکیلی جاه‌طلب به نام «جنی هادسن» (راسل) ارجاع می‌شود. هر چند «جو» و «جنی» از همدیگر بدشان می‌آید، «جنی» موفق می‌شود با وجود مخالفت «دادستان نیکز» (بیتی)، «جو» را با سپردن وثیقه آزاد کند. وقتی «مت» (اوبراین)، پسر «فارلی»، «جو» را تهدید به قتل می‌کند، این یکی با کمک پلیسی به نام «استریکلر» (بیکر) پرونده‌های پلیس را زیر و رو می‌کند تا بفهمد چه کسی احتمالاً برایش پاپوش دوخته است. «دبورا» (لنز)، همسر جنایتکاری به‌نام «وینسنت کوئین» (گرانبری) به «جنی» اطلاع می‌دهد که «جو» در شب حادث نزد او بوده و بی‌گناه است. از سوی دیگر، «جو» به «هاری‌نورتن» (ولش)، خلافکاری که در گذشته‌ها او را دستگیر و به زندان فرستاده، مظنون می‌شود. روز محاکمه، «کوئین» تأکید می‌کند که شب حادثه، همسرش نزد خود او بوده و «جو» را ندیده است. «جو» که می‌بیند «جنی» با وسط کشیدن پای «دبورا» به دادگاه، موجب به خطر افتادن جان «دبورا» شده، او را از وکالت خود خلع می‌کند. اما خیلی زود می‌فهمد که برای حل این معما به کمک «جنی» نیاز دارد. بعدتر، محکومی به نام «تونی اسکلار» (ریزاکوس) تلفن می‌کند و می‌گوید «نورتن» به او مأموریت داده بوده تا «جیک فارلی» را بکشد. وقتی «تونی» نیز به قتل می‌رسد، «جو» و «جنی» خود را در مقابل سه مظنون - «کوئین»، «مت فارلی» و «نورتن» - می‌بینند...
* همان قصه آشنا و قدیمی مردی که گرفتار هزار توی گریز ناپذیر دنیای خلافکاران شده؛ بی‌گناه که گناهکار شناخته شده و فرصت اندکی برای اثبات بی‌گناهی‌اش دارد. اما این داستان، برای فیلم‌ساز / داستان‌نویسی مثل کرایتن که مهمترین دغدغه و علاقه‌اش مواجهه انسان با تکنولوژی است، اندکی ناهم خوان به نظر می‌رسد. فیلم «نوآر»ی که برای زمان ساختش، باسمه‌ای و کهنه به‌نظر می‌رسد. حضور یک خانم وکیل که باید منجی مجرم بی‌گناه باشد، شاید تنها تغییر فیلم نسبت به نمونه‌های کلاسیکش باشد، اگرچه همین ایده در متهم جاناتان کاپلان (1988) نیز به خوبی استفاده شده است. رنولدز مثل همیشه بازیگر متقاعد کننده این ژانر است، اما راسل تناسب چندانی با نقشش ندارد. موسیقی منسینی در واپسین سال‌های عمرش همچنان شنیدنی است.