پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


یک خمینی، دو خمینی


یک خمینی، دو خمینی
در اواخر عمر رژیم صدام هیمنه پول عراق همچون دیگر عناصر ملی این کشور از نظر ارزش و اعتبار فروریخت و شکل ظاهری اسکناس‌های عراقی، نظیر کپی کاغذهای تک رنگ آبی بود. در دو سفری که در آن روزگار به عتبات داشتم شاهد ولع بیش از حد مردم عراق نسبت به اسکناس‌های صد، دویست، پانصد تومانی ایرانی بودم در این میان اسکناس یک‌هزار تومانی سبز ایرانی، سلطان اسکناس‌های ایرانی به حساب می‌آمد و در زبان عراق به «واحد خمینی»، «یک خمینی» نامگذاری شده بود. از نظر عراقی‌ها، این برگ سبز ایران علاوه بر برخورداری از ارزش‌های اعتباری از نظر طراحی، رنگ‌بندی، کادربندی، جنس و اندازه کاغذ جذابیت فوق‌العاده و صلابت چشمگیری داشت به‌نحوی‌که حتی عناصر اطلاعاتی، بعثی عراق هم به‌رغم ضدیت و حساسیت نسبت به نام – امام – خمینی، نسبت به پذیرفتن نام «واحد خمینی» و استفاده از آن در معاملات رایج خود اشتیاق نشان می‌دادند، بهترین هدیه ایرانی‌ها به عراقی‌ها دادن «یک خمینی» به ازای خریدهایشان بود.
در ماه‌های اخیر که سفر مجددی نصیبم شد، اوضاع کنونی عراق را در مقایسه با سال‌های پایانی عمر صدام، حداقل صد سال ویران‌تر، وامانده‌تر و عقب‌افتاده‌تر دیدم در بین همه خرابی‌ها، تداوم ناثباتی پول عراق و رفتار سخیف و سبک عراقی‌ها با پول ملی‌شان بود، به‌رغم بهبود ظاهری اسکناس‌های عراقی، بی‌رمقی و بی‌اعتباری ارزش آن، همچون گذشته «در نزد عراقی‌ها – مداومت داشت و در معاملات روزانه اسکناس‌های ایرانی را بر آنها ترجیح می‌دادند. آنچه جلب توجه می‌نمود منزلت ویژه «چک‌پول‌»های بیست، پنجاه، صد، دویست و پانصد هزار تومانی، بین شهروندان عراقی بود، عراقی‌ها به‌دور از بهانه‌تراشی‌ها، تردیدها، نق‌نق‌ها و غرغرهای تأسف‌بار بانک‌های ایرانی در برخورد با دارندگان با چک‌پول‌های داخلی همه چک پول‌های ایرانی به هر رقم و متعلق به هر بانکی را بدون درج اسم و تلفن و آدرس ...! می‌پذیرفتند و نسبت به آن علاقه خاصی نشان می‌دادند. در آنجا آرزو کردم ای‌کاش چنین رفتار و پدیده‌ای در ایران رخ بنماید.
بی‌تردید اقدام بانک مرکزی در ممنوع کردن چاپ و جمع‌آوری چک‌پول‌های متفرقه بانک‌ها و جایگزین ساختن چک‌پول‌های جدید، اقدامی صد درصد درست، پسندیده و اقتصادی است و سرآغاز تقویت روانی و اعتباری «چک‌پول»‌های ایرانی خواهد بود. اما چاپ چک‌پول‌های جدید بانک مرکزی با سهل‌انگاری‌هایی همراه است که از جمله آن می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:
۱) پول ملی، نظیر پرچم و سرود ملی، نماد اقتدار فرهنگ و هویت ملی هر جامعه است. باید در طراحی و چاپ آن به اصول روانشناسانه ملی توجه شود به نحوی که هر شهروندی در برخورد و نگهداری آن احساس سمپاتیک نشان دهد. همچنین پول ملی در دایره حکمت پرچم و سرود ملی است و نباید دستخوش تنوع زیاد و تغییر پی‌درپی شود. کشورهایی نظیر آمریکا، ژاپن، کانادا، انگلیس و... که بر توسعه اقتدار ملی خویش، تلاش و تاکید زیاد دارند، برای حفظ ثبات ظاهری و اعتباری و زیبایی‌شناسی اسکناس‌ها و مسکوکات خویش اصرار فوق‌العاده‌ای نشان می‌دهند. تغییر دولت‌ها و ساختارهای سیاسی و اقتصادی در این کشورها سبب و بهانه‌ای برای تغییر پول آنها نمی‌شود.
۲) اندازه و جنس کاغذ «ایران‌چک»‌های جدید مطلوب نیست، حتی از هزار و دو هزار تومانی‌های موجود کوچک‌تر و نامرغوب‌تر است.
۳) نمادهای ایرانی و اسلامی طراحی شده از نظر هنری، کلیشه‌ای، تکراری و فاقد نوآوری – در سال نوآوری و شکوفایی – است در چک‌پول پنجاه‌ هزار تومانی، احتمالاً نمادی از حرم مطهر رضوی و در چک‌پول صد هزار تومانی، نمادی از تخت‌جمشید طراحی و در بالا جمله «آثار تاریخی کشور جزو مفاخر ملت ایران است»
درج گردیده است. این جمله بدیهی و واضح از نظر مفهوم به‌خاطر عدم ذکر منبع، فاقد اعتبار فرهنگی شده است. با توجه به شباهت اکثر تصاویر اماکن مذهبی ایران به یکدیگر، اگر زاویه و وجه مشخص‌تری از حرم رضوی برای نقاشی انتخاب و یا حداقل با درج جمله‌ای در معرفی تصویر به اندازه تصویر تخت‌جمشید (در قطعه صد هزار تومانی) برای این بارگاه شریف اهتمام، نشان داده می‌شد بهتر می‌شد. آیا حرم رضوی، جزو آثار تاریخی و مفاخر ملت ایران نیست؟ اگر هست (که هست) حداقل جمله مندرج بر تصویر تخت‌جمشید می‌توانست در این تصویر هم تکرار شود. تا چنین تلقی نشود که از نظر دست‌اندرکاران طراحی و انتشار فقط آثار به‌جای مانده از دوره تاریخی پیش از اسلام، جزو آثار تاریخی و مفاخر ملت ایران است!! آیا درج تصویر حرم رضوی – مذهبی – در قطعه پنجاه هزار تومانی و تصویر تخت‌جمشید – ملی – در قطعه صدهزار تومانی، از نظر ارزشی، برای مخاطب، حامل پیامی است؟! آیا اساساً تاکید بر تفکیک تصاویر ملی و مذهبی در یک قطعه با استراتژی کلان اندیشه «ایران اسلامی» سازگار است؟
۴) انتخاب رنگ‌های متمایل به بنفش و قهوه‌ای که جزو رنگ‌های بی‌روح و مرده است، این اوراق بهادار ملی را فاقد جذابیت کرده است. در نماد اقتدار ملی باید از مزیت رنگ‌های اصلی، زنده، شاداب و همه پسند، استفاده شود، رنگ‌های سبز، سفید و قرمز که جزو رنگ‌های ممتاز، پرمفهوم و تأثیرگذار است و در روانشناسی مذهبی – ملی ما ایرانیان ِشکوه و سترگ به حساب می‌آید و در دیرباز در انتخاب آن به عنوان رنگ‌های پرچم ملی دقت لازم صورت پذیرفته است.
۵) پشت هر دو قطعه پنجاه و صد هزار تومان خالی از محتوا و پیام است. از اوراق مالی به‌دلیل قابلیت نقل و انتقال بالایشان می‌بایست به عنوان سفیران فرهنگی – ملی استفاده شود، این اوراق به جاهایی می‌رود و در دست کسانی مبادله می‌شود، که شاید مخالف صد درصد نظام اسلامی باشند و هیچیک از پیام‌رسانان رسانه‌ای نظام اسلامی به آنجا راه ندارند، درج جمله‌ای استراتژیک از اندیشه انقلاب اسلامی و یا تصویری از یکی از پدیده‌های دوره جمهوری اسلامی نقش پیام‌رسانی این اوراق را آشکار می‌سازد. هیچیک از دو تصویر انتخابی – تخت‌جمشید و حرم رضوی، مربوط به دوره جمهوری اسلامی نیست، حال آن‌که، این اوراق، متعلق به این دوره است.
روی دلارهای آمریکایی این جمله نوشته شده است: «ما به خدا توکل کرده‌ایم» در حالی که ما که خود را دینی‌ترین کشور هستی و از همه ملت‌های جهان خود را به خدا نزدیک‌تر می‌دانیم، از به‌کارگیری صحیح این مفاهیم روی آثار ملی‌مان نظیر اسکناس، احساس شرمساری می‌کنیم!
۶) در هر دو قطعه پنجاه و صد هزار تومانی،‌ تصویر دو روی پرتره معمم و دارای محاسن چاپ شده که هیچ شباهتی به چهره امام‌خمینی که در ماده ۵ قانون برنامه توسعه چهارم بانک مرکزی موظف به چاپ تصویر حضرتشان روی اسکناس‌ها شده است، ندارد. درج نام صاحب تصویر می‌توانست از این چهره ابهام‌زدایی کند.
۷) بانک مرکزی خواسته یا ناخواسته، «ایران‌چک»های جدید را شبیه اسکناس و در قطع اسکناس دلار آمریکایی چاپ کرده است. اگر بانک مرکزی اقدام خود را قرین جسارت و دقت بیشتری کرده بود و ایهام و سردرگمی بین چک پول و اسکناس را برطرف می‌کرد، تأثیر مثبت‌تری از اقدام خود به جای می‌گذاشت.
۸) درج مشخصاتی نظیر امضای خریدار، امضای واگذارنده، مشخصات دریافت‌کننده وجه علاوه بر این‌که شأن این اوراق را در حدّ «یک بار مصرفی» تنزل داده است، زائد و تشریفاتی به‌نظر می‌رسد، در بزنگاه‌های تبادل این اوراق بین مردم، آنجا که دسترسی به شناسنامه، کارت ملی و سایر مشخصات واقعی مبادله‌کنندگان وجود ندارد، تشریفاتی بودن آن بیشتر آشکار می‌گردد و اگر نوشتن شرط قطعی و رسمی مبادلات در بین مردم باشد، آنجا که ممکن است در یک روز ده مرتبه این مبادله صورت پذیرد، ببینید نوشتن این همه مطلب در هر مبادله این اوراق را با چه وضعی مواجه می‌کند؟ اساساً بانک مرکزی که متولی حقوقی چاپ اسکناس است باید تدبیری اتخاذ کند که زمینه دست بردن و نوشتن روی چنین اوراقی توسط شهروندان ممکن نباشد و هر نوع نوشته و قلمزنی بر روی اسکناس را دلیل باطل شدن آن اعلام کند، در این صورت هم از هزینه‌های زائد از دور خارج کردن و چاپ مجدّد اسکناس کاسته می‌شود، هم به‌تدریج نمادهای ملی از احترام ویژه برخوردار خواهند شد.
۹) درج عدد ۵۰ و ۱۰۰ با رنگ سبز و به حروف لاتین روی برگ‌های منتشره نشان چیست؟ آیا زمینه حذف سه و چهار صفر از پول ملی نیست؟! متأسفانه در سالیان اخیر به‌خاطر افت ارزش پول ملی در برخی طبقات جامعه، یک میلیون تومان، یک تومان و در برخی دیگر یک میلیارد تومان و یک تومان در طبقه، خیلی از ما بهتران ده میلیارد تومان بمنزله یک تومان تلقی و خوانده می‌شود، حذف سه یا کمتر و بیشتر صفر از پول‌ ملی، فقط نشان پذیرفتن ضعف و کاستن ارزش پول ایرانی است و این که در دنیا کشورهایی نظیر ترکیه و افغانستان فاقد سرمایه و پشتوانه‌ای نظیر نفت هستند مبادرت به چنین کاری کرده‌اند، محمل صحت این اقدام نخواهد بود. اقتصاد بالقوه ایران، هیچگاه نظیر کشورهای کاهش‌دهنده صفرهای ملی‌شان نمی‌باشد، فعل ضعیف دولت‌مردان برنامه‌ریز و ناکارآمد، اقتصادی است که شرایط تحمیل حذف و تبدیل ریال به تومان را بر پول ملی فراهم کرده است.
۱۰) ابّهت پول ایرانی در چاپ این دو اسکناس نادیده گرفته شده و حتی به اندازه هیبت برگ سبز و آبی یک و دو هزار تومانی هم، نیست.
شتابزدگی، سهل‌انگاری و شلختگی حاکم بر آن، در نگاه نخست هر مسلمان و ایرانی را شگفت‌زده می‌کند. با راه پیدا کردن این پول‌ها به کشور همسایه عراق روزنه توسعه اصطلاح، «خمینی خمینی»، «مأئه خمینی» هم کور خواهد شد.
بانک مرکزی گرچه یک سازمان مستقل پولی – اقتصادی کشور است، اما برخی اقدامات آن نظیر چاپ اسکناس، یک اقدام فراسازمانی فرهنگی و اجتماعی است که باید در انجام آن از همه بنیه کارشناسی، ظرفیت نخبگی فرهنگی و خبرگان روانشناسی اجتماعی – ملی کشور استفاده و از مشورت و بهره‌مندی ایشان دریغ نورزد، اساتید و فرهیختگان روانشناس و ارگان‌های فرهنگی نظام، باید بیش از دیگران سهم‌ خواه، تأثیرگذاری خود در پول ملی باشند و مردان بزرگ دولت نهم که خود را بیش از گذشتگان اسلام‌خواه و طرفدار اجرای اسلام، تحقق شعارهای اسلامی و اعلای نشان‌های دینی می‌دانند باید بیش از گذشتگان از فرصت چاپ اسکناس و مسکوکات ملی، در جهت هدف‌های ایدئولوژیک، آرمان‌های اسلامی و آرزوهای استراتژیک «عدالت‌خواهانه» و «انتظارواره» خود بهره بگیرند، آیا ضرب سکه و چاپ اسکناسی به‌نام حضرت صاحب‌الامر که غایت هستی کون و مکان و موعود منتظر همه مذاهب الهی و ادیان باستانی است، برای منتظران جهانی حضرتش زیبنده و غرورآفرین نیست؟!
محمدعلی ‌زم
منبع : شهروند امروز