پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آیا مالتوس باز هم اشتباه می کند؟


آیا مالتوس باز هم اشتباه می کند؟
این گمانه زنی ها الهام بخش هشدار جدی و نگران كننده محیط زیست گرایان بوده است. از زمان مالتوس تاكنون جمعیت جهان شش برابر شده و به بیش از شش میلیارد نفر رسیده است. اما خوشبختانه به مدد ظهور انرژی ارزان، پیشرفت علم و تكنولوژی و انقلاب سبز تا حدود زیادی جلوی فروپاشی های فاجعه بار ناشی از چنین رشد جمعیتی گرفته شده است. در حال حاضر بیشتر جمعیت شناسان پیش بینی می كنند كه جمعیت جهان تا سال ۲۱۰۰ تقریباً در مرز ۱۰ میلیارد نفر تثبیت شود. و اما پرسش اساسی این است كه آیا استانداردهای كنونی زندگی را می توان حفظ كرد درحالی كه باید وضعیت اسفبار نیازمندان را نیز بهبود بخشید. هم اكنون مصرف منابع _ نه فقط غذا بلكه آب، سوخت های فسیلی، الوار و سایر ضروریات- به طور چشمگیری در جهان توسعه یافته، افزایش یافته است. به علاوه انسان به روش های متعدد نظیر تغییرات اقلیمی، آلودگی آب و خاك و انتشار گونه های مهاجم، خطرات آنی را متوجه این منابع ساخته است. چگونه انسان می تواند به طور پایدار بر روی زمین به حیات خویش ادامه دهد و در عین حال به روشی عمل كند كه بتوان تنوع زیستی را نیز تا حدودی حفظ كرد؟ پرداختن به این پرسش گستره وسیعی در زمینه های تحقیقاتی را پیش روی دانشمندان علوم طبیعی و اجتماعی قرار می دهد. به عنوان مثال كاملاً روشن است كه انسان هم اكنون بسیاری از اكوسیستم ها را به ورطه هلاك می كشاند و قابلیت های آنها برای فراهم آوردن آب پاك و سایر امكانات و خدمات را به تعویق می اندازد. اما حقیقتاً اوضاع تا چه اندازه وخیم است؟ پژوهشگران برای اظهارنظر درباره وضعیت كنونی و روند آتی تالاب ها، جنگل ها و سایر نواحی به اطلاعات بیشتری نیاز دارند. آنها برای اولویت دادن به كارها باید درك بهتری از آنچه اكوسیستم ها را مقاوم تر و آسیب پذیرتر می سازد داشته باشند و باید بدانند كه اكوسیستم های تحت فشار نظیر ذخیره گاه های دریایی آیا آستانه خطری دارند كه پس از آن دیگر احیا نخواهند شد یا خیر. كشاورزان وظیفه تغذیه بیش از چهار میلیارد نفر را بر عهده دارند. میزان محصولات زراعی ممكن است در جهان توسعه یافته به حداكثر رسیده باشد اما هنوز در كشورهای در حال توسعه به ویژه آفریقای زیر صحرا كه شدیداً به منابع نیتروژن بیشتر نیاز دارد، تا رسیدن به چنین مرحله ای راه درازی در پیش است. اگرچه بیوتكنولوژی زراعی آشكارا پتانسیل افزایش تولید محصولات و كاهش اثرات مخرب كشاورزی بر محیط زیست را دارا است اما آن هم با مخاطرات خاص خویش روبه رو است و به علاوه متقاعد ساختن شكاكان نیز كار دشواری است. برای دانشمندان علوم اجتماعی نیز موضوع كار كم نیست. مثلاً سوبسیدهای مفرط و نابجا كه استفاده بیش از حد از منابع را تشویق می كند- مانند راه های گریز از مالیات اجناس لوكس و سایر وسایل كم بازده- همچنان به شكل یك معضل مزمن باقی مانده است. از این رو تلاش برای ارزش گذاری خدمات حاصل از اكوسیستم ها حوزه جدیدی از فعالیت را پوشش می دهد. به عنوان مثال هزینه قطع كردن درختان باید به گونه ای باشد كه فقدان قابلیت های جنگل در تهیه آب پاك را جبران كند. گنجاندن این برون دادها در ارزش گذاری اكوسیستم چالش پیچیده و بغرنجی است كه عبور از آن شناخت بسیار بیشتر اكوسیستم ها را می طلبد. علاوه بر این در تصمیمات اقتصادی غالباً تنها به سود خالص جاری توجه می شود و ارزش آتی منابع نادیده گرفته می شود- فرسایش خاك، كاهش بازده كشاورزی و برداشت از آب های زیرزمینی برای شهرها و مزارع مثال های بارز این نوع تصمیم گیری هستند. تمامی اینها فرایند دگرگونی صنایع را به طوری كه نتواند از سویی شغل، امكانات و خدمات فراهم آورد و از سوی دیگر آسیب كمتری را متوجه محیط زیست كند دشوارتر و پیچیده تر می سازد.پژوهشگران همچنین باید با معضل تهیه مسكن با در نظر گرفتن تحولات جمعیت شناختی و تاثیر آن بر سلامت و رفاه انسان ها نیز دست و پنجه نرم كنند. در ۳۵ تا ۵۰ سال آینده جمعیت كسانی كه در شهرها زندگی می كنند به دو برابر خواهد رسید. بخش عمده ای از این رشد احتمالاً در كشورهای در حال توسعه و در شهرهایی كه هم اكنون بین ۳۰ هزار تا سه میلیون جمعیت دارند اتفاق خواهد افتاد. برای برآمدن از عهده چنین موج سیل آسای جمعیتی هر چیزی كه بتوان تصور كرد از روش های كارآمد تولید انرژی تا شیوه های ساده تصفیه آب آشامیدنی مورد نیاز خواهد بود. اما در عصر سیطره جهانی تلویزیون و تبلیغات بی پایان آن بر سر الگوهای مصرفی چه خواهد آمد؟ كاملاً بدیهی است كه جهان نمی تواند امكانات زندگی ۱۰ میلیارد نفر را مشابه سطح زندگی آمریكاییان در حال حاضر فراهم آورد. آیا علم _ هم علوم طبیعی و هم اجتماعی- و تكنولوژی می توانند از عهده مشكلاتی كه ما به وجود آورده ایم برآیند. این احتمالاً حیاتی ترین پرسشی است كه جهان با آن روبه رو است.اما شاید ایجاد همسویی سیاسی از این هم چالش بزرگ تری باشد .


اریك استوكستاد
ترجمه:طاهره رنجبر
منبع : روزنامه شرق