دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


هنر تصویری همراه با اندیشه هنر انتزاعی


هنر تصویری همراه با اندیشه  هنر انتزاعی
گالری سیحون در ماه گذشته شاهد برپایی نمایشگاهی از آثار طراحی محسن احمدوند هنرمند جوان بود. آثار این هنرمند جوان ارائه دهنده طنز سیاه بود. در طرح های احمدوند اصالت هنر ایرانی همراه با ظرافت های سیاه قلم و سبك تصویرگری اردشیر محصص جلب نظر می كرد. او متولد سال ۱۳۶۰ است و از هفت سالگی كار هنری و خطی را آغاز كرد.
چطور كار هنری را آغاز كردید؟
از هفت سالگی به آتلیه آقای ناصر غفارزاده می رفتم و با شور و شوقی وصف ناشدنی از طبیعت بی جان طراحی می كردم. در كنكور دانشگاه رشته ریاضی و هنر شركت كردم كه در هر دو قبول شدم؛ عمران و رشته نقاشی. اما با توجه به علاقه دیرینه ام و تشویق پدر رشته نقاشی را در دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران انتخاب كردم و توانستم معلومات خود را به صورت آكادمیك درآورم و از دانشجویان ممتاز دانشكده باشم.
رساله نهایی دوره كارشناسی ام را كه موضوع آن «بررسی تحلیل تاثیرات تجسمی هنر نگارگری ایران در نقاشی نوگرای معاصر» بود با راهنمایی های دلسوزانه خانم ایراندخت محصص در سال ۱۳۸۴ ارائه دادم. در طول مدت دانشگاه علاقه ای خاص به كارهای ذهنی داشتم به طوری كه یكی از كارهای من به عنوان بهترین اثر ذهنی در بین هم دوره ای هایم انتخاب شد. ولی از ترم سه به طور جدی شیوه خاص طراحی با قلم را كه با روحیات من سازگار بود برگزیدم و خوشبختانه این قضیه مورد استقبال بسیاری از اساتید قرار گرفت كه هنوز هم آن را ادامه می دهم.
گمان می كنم تحصیل در دانشگاه تهران و رشته نقاشی در موفقیت شما موثر بوده است و در همین آغاز نشان داده اید كه صاحب سبك خاصی هستید.
مسلماً دانشگاه نقش بسزایی داشت اما من راه خود را انتخاب كرده بودم و با اساتیدی كه متاسفانه بنابر دلایلی در دانشگاه حضور ندارند نیز در مكاتبه و رفت و آمد هستم و این اندیشه و سبك خاص را كه سال ها است در من وجود دارد مدیون راهنمایی های این بزرگان هستم و الا دانشكده دارای ضعف های بسیاری بود.
درباره تم های ایرانی كه در كارهایتان به چشم می خورد، توضیح دهید.
من علاقه فراوانی به مینیاتورهای ایرانی، نسخ خطی و نقاشی های چاپ سنگی و هنر ایران باستان دارم در نتیجه پشتوانه كارهایم را براساس همین گنجینه ارزشمند قرار داده ام كه این امر خواه ناخواه هویتی ایرانی به آثارم می دهد. البته من در پی یافتن زبانی نو براساس یافته هایی از گذشته تاریخی كشورم هستم و اعتقاد دارم كه بر پایه ارزش های هنری گذشته است كه آثار هنری اكنون وجود دارند و آینده نیز به وجود خواهد آمد و این امر عاملی است برای مطرح شدن در سطح جهانی.
منظورم از هویت ایرانی، به كار بردن سمبل هایی است كه برای مردم ما اهمیت دارد و احساسات مخاطب را نسبت به تاریخ و فرهنگ خود تحریك می كند. مثلاً كاربرد خط نستعلیق یا شیوه هایی از طراحی كه بیننده را به یاد تابلوهای مینیاتوری ایرانی می اندازد. این نقش و نگارها را چگونه به دست آوردید؟
باید بگویم به تاریخ كشورم علاقه زیادی دارم. در طول دوران تحصیل نیز در دانشگاه از عناصر امروزی در قالب تركیب بندی های نگارگری ایرانی استفاده می كردم كه كاملاً قالبی مدرن داشت و همیشه در پی كشف این جذابیت ها بودم چون احساس می كنم این فرهنگ كهن خود چنین قابلیت هایی را دارا است و وظیفه ما است كه از فراموش شدن این گنجینه جلوگیری كنیم. البته در این راه تشویق های خانم ایراندخت محصص نیز خیلی به من كمك كرد تا راه درست را انتخاب كنم و كارهایی بدیع پدید آورم.
در آثار شما رگه هایی از طنز سیاه وجود دارد كه مرا به یاد آثار اردشیر محصص می اندازد. آیا خود شما این قرابت و نزدیكی را قبول دارید؟
از لحاظ محتوایی بله. لازم می دانم به این نكته اشاره كنم كه برای كسانی كه همفكر هستند محتواها یكی است ولی شكل ارائه آثار متفاوت است و همین امتیاز كار را مشخص می كند. تمام هنرمندان همفكر، شباهت های مضمونی با یكدیگر دارند زیرا واقعیات را می بینند و تلخی های آن را به نمایش می گذارند و در آرزوی بهبود اوضاع هستند و این گونه است كه جریانی به وجود می آید و در تاریخ هنر ثبت می شود.
در كارهای شما گاهی بر می خوریم با شخصیت هایی كه دفرمه شده اند یا به قول بعضی ها باژگونه شده اند همین طور تصاویری كه مثله شده اند اینها با سبك شما همخوانی دارد. خطوط تقریباً بدون هاشور با قلم فلزی و مركب به زشتی های دنیا چیزهای تازه ای نیز افزوده است. این نیروهای مختلف از كجا سر درمی آورند؟
من فكر می كنم خود شما در سئوالتان پاسخ را گفتید. مسلماً از زشتی ها می آیند و این زشتی ها مخصوصاً در جغرافیایی كه ما زندگی می كنیم بسیار زیاد است و عجیب است كه نمایش این زشتی ها برای مخاطب طبیعی بوده و مخاطب احساسی مشترك با طرح ها پیدا می كند. البته در وجود او پرسش های بسیاری نیز به وجود می آید، مثل اینكه از خود بپرسید كه این زشتی ها از كجا آمده اند كه او آنها را می بیند و می فهمد و از چه طریق می تواند از آنها رهایی یابد.
زمانی كه طراحی می كنید آیا سناریویی از قبل آماده دارید؛ تكه های روزنامه، عكس های قدیمی و یا رویایی كه شب ها به سراغ شما می آید؟ آیا این چیزها را در نظر می گیرید؟
تمام مواردی كه شما اشاره كردید قبل از طراحی وجود دارند مخصوصاً «رویا» نقش بسزایی در آفرینش این «سناریو» دارد و طرح ها براساس ذهن و این داده ها به طور غیرمنتظره ای به وجود می آیند بدون اتود قبلی و مستقیماً به مرحله اجرا می رسد و گهگاه پیش می آید كه ذهنیت من در طول مدت طراحی دستخوش تغییراتی می شود كه برای خود من هم جذابند.
بعضی از كارهای شما شخصیت هایی را نشان می دهند كه دو چهره دارند؛ چهره ای شوخ، چهره ای جدی یا ترسناك. تقابل این چهره ها از چه ناشی می شوند؟
این دوچهرگی را می توانم در محیط حس كنم و به چشم ببینم و به نمایش بگذارم. زیرا تعهدی نسبت به هنر دارم كه بار سنگینی آن را سوژه ها می كشند.
یحیی تدین
منبع : روزنامه شرق