پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مولفه های پیروزی انقلاب


مولفه های پیروزی انقلاب
شاید امروز به دلیل فاصله گرفتن از بهمن سال ۱۳۵۷، وجود ابهاماتی در اذهان جوانان درباره چگونگی پیروزی انقلاب اسلامی حتی اگر این تحول استقلال طلبانه ، دشمنان سرسختی نمی داشت چندان دور از ذهن نباشد.
پرسش هایی همچون نحوه فائق آمدن یك خیزش مردمی بدون كمترین امكانات تسلیحاتی بر بزرگترین ارتش مجهز منطقه ، به دلیل غفلت از تبیین دقیق رخدادها به نسل پس از انقلاب ، به طور طبیعی می تواند موجب درك نادرست ابعاد این تحول بزرگ سیاسی شود و همین تفهیم نشدن می تواند زمینه ساز ابهامات شود.
باید بدانیم زمانی نسل‌های آینده كشور می توانند با گذشته ارتباطی قوی برقرار كنند كه زوایای فروپاشی رژیم پهلوی ، برایشان ملموس شود. بویژه این كه حامیان خارجی استبداد محمدرضا شاه ، دارای قدرت تسلیحاتی چشمگیری بوده اند و مزید بر آن ، بزرگترین ارتش خاورمیانه را برای رژیم مولود كودتا در ایران فراهم كرده بودند.
همچنین در كنار این بازوی قدرتمند نظامی ، سرویس های اطلاعاتی امریكا (سیا)، انگلیس (اینتلیجنس سرویس) و اسرائیل (موساد) بزرگترین مركز منطقه ای خود را در تهران دایر كرده بودند و از كنار فعالیت های آنان ، سرویس پلیس مخفی (ساواك) برای پهلوی دوم ایجاد شد كه هر مخالفتی را با استبداد و سلطه بیگانه با قوت و سرعت سركوب می كرد. با علم بر امكانات گسترده فراهم آمده در ایران كه كارتر (رئیس جمهور وقت این كشور) از آن به عنوان جزیره ثبات یاد كرد، برای حفاظت از منافع امریكا، آیا جوانی كه مطالعه چندانی درباره تاریخ خود ندارد، می تواند درك كند چگونه نسل پیش از او، توانستند به چنین وضعیتی در كشور پایان دهند؟
نخستین پاسخی كه می توان به این گونه ابهامات احتمالی داد كه قدرت مردم را نیز براساس ملاك های قدرت تسلیحاتی و نظامی می سنجند؛ متمایز بودن انقلاب اسلامی ایران از دیگر نهضت ها و خیزشهای اجتماعی سیاسی رخ داده تا آن زمان است. خیزش ملت ایران به هیچ وجه در چارچوب الگوهای رایج انقلاب های دیگر عمل نكرد، بلكه در متبلور كردن اراده ملی نوآوری داشت.
درواقع همین ابداع و خلاقیت در هدایت جامعه به سوی استقلال موجب شد كه آمادگی های قدرتهایی كه چندین دهه در ایران جا خوش كرده بودند، ناكارآمد شود.
به تعبیر دیگر، امریكا و انگلیس برای مقابله با خیزشی در قالب الگوهای رایج ، كاملا مهیا بودند. برای مثال ارتش و دیگر قوای سركوبگر به منظور قلع و قمع هر حركت مسلحانه ، نه تنها انگیزه داشتند بلكه برای اجرای قدرتمندانه این ماموریت دارای ایدئولوژی نیز شده بودند؛ حتی بارها به نهادهای سركوب چنین تفهیم شده بود كه هر حركت مسلحانه مخالف نظام شاهنشاهی ، ناگزیر خواهد بود از نظر تسلیحاتی متكی به روسها باشد.
البته این سخن نیز چندان دور از واقعیت نبود، زیرا هر جنبشی در ایران براساس تقابل نظامی با ماشین نظامی شاه كه مورد حمایت كامل امریكا و انگلیس بود، می بایست با اتكا به قدرت تسلیحاتی همسایه شمالی صورت گیرد. حتی زمانی كه چریكهای چپگرا در سال ۱۳۵۰ در كوههای سیاهكل ، مبارزه مسلحانه خود را علیه رژیم پهلوی آغاز كردند، اهل نظر، در این حركت نظامی چپگرایان گوشه چشمی به همسایه شمالی داشتند، چراكه دلیل نداشت با انتخاب منطقه ای در جوار مرزهای شوروی برای اعلام موجودیت ، تبلیغات امریكایی ها و استبداد داخلی را برای انتساب مخالفان سلطه بیگانه بر كشور به ارتش سرخ ، تقویت كرد.
البته ماشین نظامی ایجاد شده برای محمدرضا پهلوی به سرعت توانست این جریان مسلح مخالف را سركوب كند و نشانی از آن جز در محافل روشنفكری باقی نگذارد؛ اما مشی رهبری انقلاب اسلامی به عنوان پدیده ای نو و كاملا ابداعی ، چرخ ماشین نظامی استبداد را زمینگیر كرد.
رهبر انقلاب اسلامی از ابتدای دهه ۴۰ ضمن مخالفت شدید با كاپیتولاسیون ، به تشریح مزیتهای استقلال و تحقیر تحت سلطه بودن پرداخت. با توجه به این كه این لایحه كاپیتولاسیون با فشار شدید واشنگتن بر كشور تحمیل شد، حتی برای برخی دست اندركاران وقت نیز قابل دفاع نبود.
مخالفت شدید برخی وزرا در دولت علی امینی و سپس دولت علم و بیان صریح این كه چنین خواسته ای به نفع امریكا نخواهد بود و با اعتراض ملت ایران روبه رو خواهد شد، از جمله مصادیق این مساله به شمار می رود.
هرچند خفقان كم نظیر در ایران ، كمتر به كسی جرات ابراز نظر می داد، اما مخالفت تاریخی امام خمینی با چنین خواسته تحقیرآمیزی ، اولین سنگ بنای آگاهی عمومی نسبت به تبعات شوم وابستگی در كشور شد. پس از آن نیز امام طی ۱۵سال رهبری انقلاب ، تمام توان خود و اطرافیان مبارز خویش را در جهت آگاهی دادن به توده های مردم مصروف داشت.
اعتقاد راسخ امام به توان مردم و نفی مبارزه مسلحانه سبب می شد كه بستر مبارزه فكری برای همگان فراهم باشد و با كمترین امكاناتی ، هر فرد آگاه شده به این وادی درآید. طبعا مقابله دستگاه پلیسی شاه با كسانی كه در عرصه مبارزه مردمی قدم می نهادند، بسیار دشوار بود.
همچنین از آنجا كه مردمی كه پای در مسیر مبارزه می گذاشتند، هرگز به قوه قهریه متوسل نمی شدند، ارتش نیز انگیزه چندانی برای مبارزه با آنان پیدا نمی كرد.
این مقوله ، آنچنان با آغاز نهضت سراسری ملت ایران برای شاه تحمل ناپذیر بود كه در برخی شهرها، برای انگیزه مند كردن ارتش به كشتار بیشتر، ساواكی ها برخی عناصر ارتشی را به قتل رساندند، سپس آنها را وحشیانه قطعه قطعه كرده و به پادگان ها بردند و این گونه تبلیغ كردند كه مردم مرتكب چنین قتل هایی شده اند.
برای نمونه یكی از كشتارهای وسیع ارتش شاهنشاهی در مشهد، به دنبال این جنایت ساواك صورت گرفت كه طی آن ، تانكهای چیفتن انگلیسی ، برخی تظاهركنندگان را زیر زنجیرهای خود له كردند؛ اما زمانی كه نرمش مردم پس از هر كشتاری در خیابان ها به صورت هدیه گل به ارتشیان تبلور می یافت ، توده های ارتش را بشدت منقلب می كرد.
عطوفت مردم نسبت به فرزندان نظامی خود، بتدریج قاعده هرم ارتش را در برابر امرای وابسته آن قرار داد.
نافرمانی و فرار از پادگان ها بشدت فزونی گرفت و عملا ارتشی كه امریكایی ها برای مقابله با یك حركت نظامی تدارك دیده بودند، ناكارآمد شد.
تا آن زمان ، هرگز انقلابی با شكل منحصر به فرد آنچه در ایران رخ داد، به وقوع نپیوسته بود. در واقع با آغاز حركت سراسری ملت ایران ، بسرعت ابتكار عمل از دست صاحبان قدرت تسلیحاتی خارج شد و آنها در برابر موج رو به گسترش آگاهی مردم ، كاملا منفعلانه عمل می كردند.
برخی اقدامات انفعالی نیز بر شناخت عمیق تر مردم می افزود، لذا به چیزی جز پایان رژیم پهلوی و سلطه بیگانه نمی اندیشیدند؛ این در حالی بود كه هر ترفند ممكنی از سوی رژیم پهلوی و حامیان آن به كار گرفته شد تا ملت ایران به چیزی كمتر از خاتمه دادن به نظام سلطنتی و بیرون كردن بیگانگان راضی شود، اما زمانی كه حركتی براساس آگاهی و شناخت آغاز شود، دیگر هیچ قدرتی را یارای مقابله با آن نیست. مردم برای استقلال ، حاضر به هر نوع فداكاری بودند و در نهایت نیز در وادی استقلال گام نهادند.
نویسنده:عباس سلیمی نمین
منبع : روزنامه جام‌جم