شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

ژست استراتژیک


ژست استراتژیک
نفس اعزام معاون سیاسی وزارت خارجه آمریکا به مذاکرات ژنو، در حالی که دولتمردان آمریکا پیش تر تاکید داشتند تعلیق غنی سازی اورانیوم از سوی ایران، پیش شرط هرگونه مذاکره با آن کشور است، کافی بود تا این مذاکرات را درکانون توجه تحلیل گران و رسانه های جهان قرار دهد. عباراتی چون؛ اقدام غیرمنتظره، تحول بی سابقه، چرخش در سیاست های واشنگتن، چرخش ۱۸۰درجه ای بوش و... توصیفاتی بود که هرچند اغراق آمیز و به دور از واقعیت، اما در این باره به کار برده شد.
با آنکه مذاکرات ژنو پایان یافته، اما هنوز جایگاه خود را در صدر اخبار سیاسی و تحولات منطقه ای حفظ کرده است. شاید حضور «ویلیام برنز» در این جلسه و حواشی و مؤخراتی که به دنبال داشته یکی از دلایل وضعیتی باشد که باعث شده این سوژه هنوز هم در کانون اخبار و تحلیل ها قرار داشته باشد. شرکت برنز در مذاکرات ژنو از نظر سمبلیک نیز مورد توجه واقع شد چرا که وی در سال ۲۰۰۶ مذاکرات با لیبی را رهبری کرد. جریانی که منجر به برقراری روابط بین آمریکا و این کشور گردید.
این نکته حائز اهمیت است که چرا آمریکا از مواضع قبلی خود در قبال پرونده هسته ای ایران و پیش شرط تعلیق عدول کرد؟ و آیا توانست با حرکت جدید مهره خود در صفحه شطرنج مناقشه هسته ای با ایران، بازی را به نفع خود برگرداند؟ در این باره چند نکته گفتنی است؛
۱) آمریکا برای آنکه موضع خود را در قبال برنامه صلح آمیز هسته ای ایران مقبول جلوه دهد، متحمل صرف هزینه های گزافی شد و همواره در تلاش بود تا دیگر اعضاء دائم شورای امنیت و آلمان را در جبهه خود نگه دارد. اما روندی که پرونده اتمی ایران در آن طی می شد، نشان می داد که چنین نیست و یا حداقل مواضع ۴ عضو دیگر با آنچه آمریکا انتظار دارد تطابق ندارد.
خاویر سولانا پنجشنبه ۲۷ تیر به طور ضمنی از تاثیر منفی حضور نماینده آمریکا در مذاکرات و عدم امیدواری به موفقیت آن سخن گفته بود. این موضع و گفتگوی تلفنی وی با سعید جلیلی در ۱۴ تیر مبنی بر آنکه اتحادیه اروپا تمایل ندارد فضای مثبت ایجاد شده بین ایران و غرب لطمه ببیند، تصویری روشن و گویا از موقعیت آمریکا بین سایر اعضاء ۱+۵ می باشد. روسیه و چین از ابتدا دیدگاههایی متفاوت از آمریکا داشتند و آلمان نیز مدتهاست علیه برنامه هسته ای ایران موضعی اتخاذ نکرده است.
بهر حال ظاهراً دیگر برای آمریکا مطلوب نیست که با صرف بیشترین هزینه و تبلیغات پردامنه علیه برنامه هسته ای ایران، اینک از بیرون گود نظاره گر بر باد رفتن تلاش و دشمنی های چندین ساله خود برای به شکست کشاندن ایران در برنامه های اتمی این کشور باشد.
۲) مقامات آمریکایی کراراً بر این نکته تأکید می کردند که اصرار ایران بر ادامه برنامه های هسته ای و تعقیب غنی سازی اورانیوم موجب اعمال تحریم های جهانی بیشتر و انزوای این کشور می شود. این موضوع سر فصل اصلی جنگ روانی- تبلیغاتی بود که علیه جمهوری اسلامی راه انداخته بودند، اما در عمل و نهایتاً این آمریکا بود که با پافشاری بر مواضع خصمانه خود در انزوا قرار گرفت. آمریکا سعی کرد با اعزام نماینده و حضور مستقیم در مذاکرات هسته ای ژنو تا حدودی خود را از انزوای خودساخته خارج کند و دیپلماسی خود را هرچند به حسب ظاهر به واقعیات موجود نزدیک تر نماید.
«گری سیمور» معاون رئیس شورای روابط خارجی آمریکا در این باره می گوید: «آمریکا متوجه شده است که دیگر نمی تواند با چالشهای سیاسی خارجی به وسیله ارعاب، فشار و استفاده از زور مقابله کند. اکنون تحریم نشست ها با مقامهای بلندپایه ایرانی از سوی آمریکا یک کار احمقانه است.»
به نظر می رسد آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی از هم پیمانان اروپایی آنان، درک این مسئله را آغاز کرده اند که سیاست شان در شکست کسانی که آنها را دشمن خود می دانند، از طریق انزوا و بدنام کردن، سیاستی شکست خورده است. تبادل اسرا بین حزب الله لبنان و اسرائیل در روزی که ۵ زندانی لبنانی در ازای ۲ تابوت اسرائیلی مبادله شدند، نشانه بارزی از این شکست است.
۳) پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و به دنبال آن اضمحلال قدرت در بلوک شرق، آمریکا که قدرت خود را بلامنازع می دید، با تکیه بر جهان تک قطبی دامنه حاکمیت و نفوذ خود را در جهان، بویژه منطقه خاورمیانه گسترش داد. اما با ظهور عوامل بازدارنده ای چون اوج گیری انتفاضه فلسطین و مقاومت مردمی حماس، حزب الله لبنان و... که از جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک ابرقدرت اسلامی و بزرگ منطقه ای الگو گرفته بودند و بسط روحیه آزادیخواهی و استقلال طلبی در سایر کشورها خصوصاً آمریکای لاتین، آمریکا متوجه شد که عصر تک قطبی و یک جانبه گرایی در جهان خصوصاً خاورمیانه به سرآمده است. در عصر جدید ایران و دیگر عوامل منطقه ای نفوذ این کشور را در منطقه کاهش داده اند، به گونه ای که دیگر قادر نیست همچون گذشته بر خواسته های خود پافشاری کند.
شاید از رهگذر همین فرآیند باشد که آمریکا، نماینده رده بالای خود را برای شرکت در گفتگوی هسته ای با ایران عازم ژنو می کند. طی چند روز گذشته بوش برای اولین بار با تعیین یک «افق زمانی» برای عقب نشینی نیروهای آمریکایی از عراق موافقت کرده و به «رایس» نیز اجازه می دهد برای پایان دادن به برنامه هسته ای پیونگ یانگ به دیپلماتهای کره شمالی برای حضور در گفتگوهای شش جانبه بپیوندد. یادمان باشد دولت بوش از سال ۲۰۰۲ به این طرف، عراق، ایران و کره شمالی را در «محور شرارت»! قرار داده بود.
آمریکا نیز دریافته است که جهان امروز دهکده ای نیست که بتوان بر آن کدخدایی کرد. ملت ها امروز بیدار شده اند و منافع و مصالح خود را در استقلال و پایداری بر آرمانهای خود می بینند.
۴) دستگاه دیپلماسی آمریکا درگذشته بصورت غیرمستقیم و از طریق کشورهای هم پیمان خود به مفاد مذاکرات هسته ای دسترسی پیدا می کرد. اکنون شاید گمان می کند دسترسی مستقیم از طریق شرکت در مذاکرات و قرار گرفتن در جریان مستقیم مواضع طرفین خصوصاً ایران با آنچه که در گذشته و پس از عبور از فیلتر ذهنیت واسطه ها و کانالهایی که منافع و ملاحظات خود را دارند به دست می آورد، متفاوت خواهد بود.
دولت بوش در مواجهه با مخالفت های ایران برای صرف نظر کردن از یک حق ملی در زمینه داشتن انرژی هسته ای تصمیم گرفت از بلندای جاه طلبانه و متوهم خود پایین آید و بر سر میز مذاکره با ایران بنشینند.
اما از سوی دیگر آمریکا نتوانست با این تغییر تاکتیک اهداف خود را درباره پرونده هسته ای ایران تامین و جریان بازی را به نفع خود عوض کند. رسانه های آمریکایی که از زمان سفر برنز به ژنو جار و جنجال زیادی برای پراهمیت نشان دادن سفر وی راه انداخته بودند، پس از آنکه دیپلمات آمریکایی نتوانست نظرات خود را بر دیگر شرکت کنندگان تحمیل نماید، اخبار توافق مذاکرات را با بی میلی دنبال کردند.
در رأس این رسانه ها آسوشیتدپرس، فاکس نیوز، سی ان ان و رویترز بدون توجه به محتوای مذاکرات که غالباً استقبال از دیدگاه جمهوری اسلامی ایران بود، مجدداً حربه قدیمی عدم پذیرش تعلیق از سوی ایران را مطرح و برآن پافشاری کردند.
عدم توجه رسانه های همگانی غرب به خواست شرکت کنندگان در مذاکرات و تاکید بر دیدگاههای قبلی خود، نشان از تکروی آمریکا و عدم اعتماد به سایر شرکت کنندگان در اجلاس ژنو داشت.
واقعیت آن است که تغییر سیاست آمریکا در قبال ایران بیشتر یک تاکتیک است تا یک تغییر راهبردی. آمریکا هنوز بر مواضع قبلی خود در مساله هسته ای ایران اصرار دارد و با اعزام نماینده خود به مذاکرات ژنو، تنها یک ژست استراتژیک گرفته است. «دانا پرینو» سخنگوی کاخ سفید دراین باره تاکید می کند که ؛ سیاست ما هیچ تغییری نکرده است و چنانچه ایران پیشنهاد واشنگتن را نپذیرد تحریم های بیشتری در آینده در راه است.»
«شان مک کورمک» سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا نیز درخصوص حضور نماینده این کشور در مذاکرات ژنو، باردیگر درخواست غیرقانونی خود را از کشورمان برای انصراف از حقوق مشروع هسته ای و غنی سازی اورانیوم تکرار کرده و می گوید: «ویلیام برنز» یک پیام ساده و روشن را با خود به همراه داشت و آن اینکه اگر ایران غنی سازی اورانیوم را متوقف کند آنگاه آمریکا در فکر مذاکره با این کشور خواهد بود.»
کاخ سفید در حالی به جبهه گیری و جوسازی علیه ایران دست می زند که سولانا مذاکرات ژنو را مذاکراتی سازنده توصیف کرده است.
حمید امیدی
منبع : روزنامه رسالت