جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

هنر و ادبیات در ایستگاه امروز


هنر و ادبیات در ایستگاه امروز
آیا هنر و ادبیات مسیر یكطرفه ای است كه فقط از معبر دیدگان ما می گذرد؟ تابلوهای این مسیر را آیا فقط ما حق داریم بنویسیم و بر هر نقطه ای از آن نصب كنیم؟ علامات و مشخصه های استفاده از این جاده را تنها ما حق داریم ابلاغ كنیم؟ آیا عبوركنندگان از آن با معیارهای ما مجوز عبور می گیرند و محدوده تردد آنان صرفاً در ابلاغیه های پیدا و پنهان ما آمده است؟ آیا ساعت مراجعه برای گرفتن مجوز و تردد در این حوزه فقط توسط ما مجاز و تعیین می شود؟ الگوپذیری و شیوه راندن مركب نیز در محدوده اختیارات ماست؟ شیوه نشستن و گرفتن فرمان در دست در داخل اتومبیل هم باید توسط ما مشخص شود؟ آیا باید طبق نظر ما پدال را زیر پاها قرار داد و در زمانی كه ما تعیین می كنیم آن را جابه جا كرد و از آن استفاده نمود؟ آیافراز ونشیب جاده را باید ما تعیین كنیم؟ آیا گودال های مسیر فقط آن چیزی است كه ما آن را گودال نامیده ایم، اگرچه این گودال رفتن به بام برجهای چندمنظوره باشد؟ و آیا ...
خدا نكند كه این نفس یا به زعم ادبا و هنرمندان ذوق، سلیقه و نگاه ما معیار شود و هر كس یا هر اثر و یا هر مقوله را با كاسه یا قاشق خودمان اندازه بزنیم، مقوله ادبیات و هنر، دنیای تنوع، نوآوری و ابلاغ است. جوهره معرفت و آرمان خواهی اصل این حركت، و قلم ابداعی و نقش بند آن تعهد و رسالت زمانی و مكانی است. آفتاب امروز در طبیعت و جهان بدیع و روبه نو شدن های سریع، رنگ و بوی تازه ای گرفته و علم فیزیك نیز به اثبات پدیده های نو در كهكشان زمان واقف شده است، جامعه، ذهن، ارزش گرایی، نوآوری و سازندگی همه جانبه، اصول زیستن انسان جامع و كامل است. انسان بسان نوشدن بهار در حال كمال و پویایی است. امروز را چون دیروز دانستن توقف در ایستگاه خاموشی و سكوت است. در ایستگاه دیروز كسانی ایستاده اند كه توان رفتن به ایستگاه جدید را ندارند. باید از رهبرمعظم انقلاب درس گرفت كه هر روز بهاری را زمزمه می كند و سال نو و جدیدی را در پیش روی خود و همراهان می بیند. این باغبان گل شناس، چهره ای كه با كمی تأمل از جانب صاحبان خرد، منطق و اندیشه، چون گلاب گلهای بهاری همیشه تازه پسند و نوگرا و تحول دوست است. باغبانی كه افتادگان از درخت را به بار نشستن دوباره می خواند، ولی شاید خزان برگ و بار آنان مقدر به ماندن بر زمین های خشك و در كنار علفهای ناپایدار باشد، زیرا جوهر بهار را در خود زنده نگاه نداشته و آب حیات از باده تحول نیوشیده اند.
باغبان ما، مهر زنده امروز و جانبخش دلهای ماست كه درخشندگی و طراوتش امید، نشاط، حركت و آینده سازی را به ما عطا می كند. او را آن چنان كه هست ببینیم و بر نگاه بلند و آسمانی اش اقتدا كنیم و نپنداریم كه از ماندن ما در زیر سایه ها و در كنار علفزارها رضایت دارد. او آسمانی رابرای ما روشن می كند كه هنر و ادبیات گوهرهای بی بدیل او می شوند و جلوه های معرفت و آگاهی را به انسانها هدیه می كنند. اینك قضاوت ما روشن تر از دیروزهاست و فردا نیز با جواهر قلم معرفت امروز رقم زده خواهد شد.
آگاهی، زیبایی، تحمل و مدارا شرط موفقیت در مسیر كهكشانی و روشنای این جامعه روبه آینده است. برای دوستان و گلهای زیبای این باغ حقوق و منزلت مناسب و هم شأن آنان قایل شویم و بدانیم كه نباید خود را فصل الخطاب بدانیم و بر هر فعل و نظری حكم قطعی و جزمی خود را حاكم گردانیم. حوزه هنر و ادبیات حوزه سازندگی و تحول فرهنگی در انسانهاست ـ آن هم اگر از نوع دفاع مقدس باشد كه مضاعف عمل می كند ـ آن را به اندك بینی خود محصور نگردانیم و هنرمندان و نویسندگان باور مدار و دلسوز را رنجیده خاطر و دلواپس نسازیم. ان شاءالله.
منبع : روزنامه ایران