چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا
شهید آیتالله سید محمدرضا سعیدی
شهید آیتالله سید محمدرضا سعیدی پس از پایان دوره سطح عازم قم گردید و در درس آیتالله بروجردی و امام خمینی حاضر شد.مراتب فضل و دانش و شخصیت امام،سعیدی را شیفته و مجذوب خود ساخت كه این شیفتگی روز به روز بیشتر میشد تا جایی كه جزو افاضل شاگردان امام و رابط میان طلاب و ایشان گردید.امام نیز به دلیل فضل و كمال و عواطف وی،علاقه خاصی نسبت به سعیدی داشت.نامهای كه امام از تبعیدگاه عراق به وی نوشته مؤید همین مطلب است:«من از افرادی مثل شما آنقدر خوشم میآید كه شاید نتوانم عواطف درونی را آنطور كه هست ابراز كنم. من قادر نیستم عواطف امثال شما را جواب بدهم، لكن خداوند متعال، قادر است.»
سید محمدرضا سعیدی از روحانیون مبارز و انقلابی ایران در قرن چهاردهم هجری فرزند سید احمد در ۱۳۰۸ در نوغان خراسان به دنیا آمد. دروس ابتدایی را نزد پدرش خواند و مقدمات و سطح را در مشهد مقدس از استادان نامآور آنجا از جمله ادیب نیشابوری، شیخ هاشم و شیخ مجتبی قزوینی فراگرفت.
پس از پایان دوره سطح عازم قم گردید و در درس آیتالله بروجردی و امام خمینی حاضر شد. مراتب فضل و دانش و ابهت و شخصیت ویژه امام، سعیدی را شیفته و مجذوب خود ساخت كه این شیفتگی روز به روز بیشتر میشد تا جایی كه جزو افاضل شاگردان امام و رابط میان طلاب و ایشان گردید. امام نیز به دلیل فضل و كمال و عواطف وی، علاقه خاصی نسبت به سعیدی داشت. نامهای كه امام از تبعیدگاه عراق به وی نوشته، مؤید همین مطلب است: «من از افرادی مثل شما آنقدر خوشم میآید كه شاید نتوانم عواطف درونی را آنطور كه هست ابراز كنم. من قادر نیستم عواطف امثال شما را جواب بدهم، لكن خداوند متعال، قادر است.»
سعیدی، عالمی دردآشنا و شجاع بود و در انتقاد از رژیم وابسته و دیكتاتور شاه پروایی نداشت. از همین رو پیش از نهضت امام در ۱۳۴۱ در آبادان دستگیر گردید كه پس از چند روز آزاد شد.
او در جریان غائلهٔ انجمنهای ایالتی و ولایتی در پخش و توزیع اعلامیههای امام، فعالیت زیادی نمود.در عاشورای ۱۳۴۲ كه امام سخنرانی معروف خود را ایراد كرد و به دستگیری وی و قیام مردم تهران، قم، شیراز و... انجامید و واقعه ۱۵ خرداد روی داد، سعیدی برای تبلیغ در كویت به سر میبرد و در آنجا بود كه از آن واقعهٔ ناگوار اطلاع یافت. وی بلافاصله پس از مشورت با دیگر دوستان روحانی خود نامههایی به مراجع تقلید عراق نوشت و از آنها خواست تا اقدامات لازمی در آن باره انجام دهند. او نیز در حسینیهٔ خودش به انتقاد شدید از رژیم شاه پرداخت و شیعیان كویت را از ماجرا آگاه ساخت، اما چون دستگیری خود را توسط رژیم شاه قطعی میدانست، پس از پایان ماه صفر همچنان در كویت ماند و بعد از گذشت بیش از یك سال و آزادی امام، به قم بازگشت و به دیدار امام شتافت و بار دیگر بدون هیچ گونه ترس و واهمه به افشاگری و انتقاد علیه رژیم شاه پرداخت.
پس از دستگیری مجدد امام در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ كه به تبعید ایشان به تركیه انجامید، سعیدی به همراه سی و یك تن دیگر از مدرسان و فضلای حوزهٔ علمیه قم راجع به وظیفهٔ وعاظ در ماه مبارك رمضان آن سال از آیتالله میلانی و آیتالله مرعشی نجفی استفتا كرد. پاسخ قاطع آن دو مرجع، ساواك را ناگزیر به دستیگری بسیاری از وعاظ و روحانیون، از جمله سعیدی، پس از پایان ماه رمضان نمود.
بعد از آنكه رژیم شاه تبعید گاه امام را از بورسا (در تركیه) به نجف تغییر داد، سعیدی به همراه دهها تن دیگر از فضلای حوزهٔ علمیه قم در آبان ۱۳۴۴ طی نامه سرگشادهای به امیرعباس هویدا هشدار دادند كه «شما خیال نكنید با انتقال حضرت آیتالله العظمی خمینی از تركیه به عراق، میشود احساسات افروخته این ملت را خاموش كنید.» آنان در پایان ضمن محكوم كردن رژیم، خواستار بازگشت امام خمینی به قم شدند.
سعیدی برای معرفی هرچه بیشتر امام به فضلا و مدرسان حوزهٔ نجف، مخفیانه و با مخاطرات فراوان، خود را به نجف رساند و با امام دیدار كرد و سپس در یكی از مدارس آنجا به بیان شخصیت علمی و سیاسی امام پرداخت. پس از بازگشت به كشور، وی آرام ننشست و در هنگام دیدار با مراجع قم، از آنان مصرانه خواست تا برای بازگشت امام بكوشند. وقتی كه تلاشهای خود را بیثمر دید ناگزیر به دعوت گروهی از مردم تهران در ۱۳۴۵ به این شهر مراجعت كرد و در مسجد امام موسیبن جعفر(ع) در محله غیاثی تهران به اقامه جماعت پرداخت و در همانجا نیز تدریس میكرد. او توانست گروهی از مردان و زنان علاقمند را جذب نموده و آنان را با افكار و آرمانهای امام آشنا سازد. وی همچنین امر به معروف و نهی از منكر را به صحنهٔ جامعه كشاند و بدین منظور «انجمن اسلامی ناصحین» را تأسیس كرد. اخلاق حسنه و روش خاص او در اجرای امر به معروف و نهی از منكر، سبب شد تا محله غیاثی در طول چهار سال اقامت او به عنوان یكی از محلات امن تهران درآید.
سعیدی بر فراز منبر آشكارا سیاستهای استعمارگرانهٔ امریكا و صهیونیسم را به باد انتقاد میگرفت و نام امام را ـ كه ممنوع بود ـ بر زبان میراند. شهامت اخلاقی وسیاسی او، هم برای رژیم و هم برای مردم روشن بود و از همین رو خیل عظیمی از مردم به ویژه جوانان انقلابی برای شنیدن سخنرانیهای او اجتماع میكردند و مسجدش از كانونهای مهم سیاسی و خبر ساز بود. به استناد یكی از اسناد ساواك وی در یكی از سخنرانیهای خود اظهار داشت: «ما باید برای مبارزه كردن تشكیلات داشته باشیم تا بتوانیم در مقابل دشمن مقاومت كنیم و با دولتی كه علماء را زندانی و تبعید میكند مبارزه نماییم. من راهی را میروم كه امام حسین و رهبر عالیقدر دین ما آیتالله خمینی رفت و تا پای جان ایستادگی كرد. من حرف خود را میگویم و مبارزه را ناتمام نمیگذارم.»
سعیدی برای دومین بار در بهار ۱۳۴۶ مخفیانه وارد عراق شد و به دیدار امام شتافت و به یكی از آرزوهای خود نایل شد و با ایشان به رایزنی پرداخت و سپس به طور مخفیانه به ایران بازگشت و به شناسایی و سازماندهی نیروهای انقلابی دست زد و آنان را برای كارهای تشكیلاتی زیرزمینی آماده ساخت. اما جزییات فعالیتهای او از چشم ساواك پنهان نبود و سعیدی نیز در سخنانش به دیدار و ملاقات خود با امام اشاره نمود.
مسجد او پایگاه انقلابیون مذهبی بود كه اعلامیهها و نوارهای سخنان امام و از جمله كتاب حكومت اسلامی یا ولایت فقیه امام را كه مخفیانه وارد كشور شده بود به طور مخفی تكثیر و توزیع میكردند و خود نیز به تدریس كتاب ولایت فقیه برای طلاب مسجد خود پرداخت.
ساواك برای به انزوا كشاندن سعیدی، طلاب و كسبه محل را احضار و تهدید نمود و توسط ایادی خود، مجالس او را بر هم میزد كه این عوامل سبب خالی شدن تدریجی مسجد گردید و سعیدی ناچار به ترك تهران شد و شرایط پیش آمده را در نامهای برای امام شرح داد. امام در پاسخ نامه وی ضمن تأیید وخامت اوضاع، او را نسبت به توجهات غیبی و وظیفهٔ شرعی خویش آگاه ساخت. او بار دیگر در اطراف تهران به فعالیتهای تبلیغاتی و سیاسی پرداخت و نشریهای حاوی استفتائات امام منتشر كرد كه در مقدمه آن به زبان عربی از امام تجلیل شده بود و نسخهاز آن را برای امام فرستاد. امام پس از وصول آن نشریه، انتشار آن را به آن كیفیت صلاح ندانست و از او خواست تا از عبارات تجلیلآمیز از وی «غمض عین» نماید. و در نامهای دیگر، او را از ورود به درگیریهای ساختگی به طور ناخودآگاه بر حذر فرمود و حفظ حیثیت او را برای انجام خدمات بیشتر به اسلام و مسلمین برتر دانست.
در اواخر اردیبهشت ۱۳۴۹، گروهی از سرمایهداران بزرگ صهیونیست امریكا برای مذاكره پیرامون سرمایهگذاری در ایران وارد تهران شدند و با نخستوزیر و دولتمردان ایرانی، به گفتگو پرداختند. وی در نامههایی به علمای بزرگ كشور، آنان را نسبت به عواقب شوم حضور امریكائیان هشدار داد و نوشت: «... به حق و حقیقت سوگند كه این اقدام جدید آن چنان مصیبت بزرگ و خطرناكی است كه مسائل مهمی از قبیل امتیاز تنباكو، كاپیتولاسیون و سایر حوادث كه برای هر یك از آنها، جامعه روحانیت پیشقدم در اعتراض و مبارزه بوده و قربانیانی داده است، در قبال آن كم اهمیت و كوچك است.» وی سپس وظایف علما را در آن امر خطیر یادرآور شد: «چقدر جای تعجب است كه شما پیشوایان دینی در مقابل این خطر بزرگ، سكوت اختیار كرده و برای جلوگیری از آن، اقدامی نمیكنید؟... راستی چرا شما مهر سكوت بر لب زدهاید و در این باره چیزی نمیگویید؟ خود میدانید كه موضوع سرمایهگذاری صهیونیستهای امریكایی در ایران، از تأسیس سینما در قم (كه برای جلوگیری از آن چه سر و صدایی به راه انداختید) برای اسلام و مسلمین، خطرناكتر است.»
به دستور رژیم، مأموران امنیتی، سعیدی را در ۱۱ خرداد ۱۳۴۹ پس از اتمام نماز ظهر در منزل مسكونیش دستگیر كرده و به زندان قزل قلعه تهران منتقل نمودند و تحت شكنجههای شدید قرار دادند و پس از گذشت نه روز در ۲۰ خرداد ۱۳۴۹، وی را در زندان به شهادت رساندند. پیكر پاك سعیدی را به قم منتقل كردند. مراسم تشییع جنازه او در قم به تظاهرات سیاسی علیه رژیم شاه تبدیل شد و در میان اندوه و ماتم تشییع كنندگان در وادیالسلام آن شهر به خاك سپرده شد.
به مناسبت شهادت او مجالس ختم متعددی توسط یاران امام خمینی در نجف اشرف برگزار گردید كه به مدت چهل شب ادامه داشت و امام مخارج آن را به عهده گرفت و خود نیز در همه آن مجالس شركت كرد و پیامی نیز به همان مناسبت انتشار دارد. در بخشی از این پیام آمده بود: «... این تنها مرحوم سعیدی نیست كه با این وصف اسفانگیز در گوشه زندان از پای در میآید، بلكه چه بسا افراد مظلوم و بیگناه به جرم حقگویی در سیاهچالهای زندان مورد ضرب و شتم و شكنجههای وحشیانه و رفتار غیر انسانی قرار میگیرند... من قتل فجیع این سید بزرگوار و فداكار را كه برای حفظ مصالح مسلمین و خدمت به اسلام، جان خود را از دست داد به ملت اسلام عموماً و خصوصاً به ملت ایران تعزیت میدهم و از خداوند متعال، رفع شر دستگاه جبار و عمال كثیف استعمار را مسئله مینمایم.»
به نقل از : علمای مجاهد-مركز اسناد انقلاب اسلامی - محمد حسن رجبی
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
روز معلم ایران معلمان رهبر انقلاب نیکا شاکرمی دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی مجلس بابک زنجانی حجاب شورای نگهبان شهید مطهری
تهران هواشناسی شهرداری تهران سیل پلیس علیرضا زاکانی آموزش و پرورش قوه قضاییه بارش باران سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
قیمت دلار خودرو قیمت خودرو دلار ایران خودرو دولت قیمت طلا بانک مرکزی سایپا بازار خودرو کارگران تورم
فضای مجازی تلویزیون رادیو سریال سینما رضا عطاران سینمای ایران دفاع مقدس فیلم تئاتر موسیقی نون خ
دانش بنیان مکزیک
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین آمریکا غزه جنگ غزه نوار غزه روسیه چین حماس عربستان اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس تراکتور رئال مادرید بایرن مونیخ سپاهان لیگ قهرمانان اروپا باشگاه استقلال لیگ برتر بازی باشگاه پرسپولیس
همراه اول وزیر ارتباطات دبی پهپاد تبلیغات اپل ناسا نخبگان گوگل ماه
کبد چرب میوه دیابت کاهش وزن ویتامین بیماری قلبی مسمومیت خواب قهوه طول عمر