چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

جنگ صرفاً امتداد سیاست است!


جنگ صرفاً امتداد سیاست است!
درگیری نظامی در عراق و جنگ سیاسی در واشنگتن؛ پیش به سوی ناكجاآباد!
آنچه خواندید بخشی از دكترین مشهور كارل فون كلوزویتس(كلوسویتز)، تاریخ نگار و تئوریسین نظامی بزرگ آلمان است كه اوائل قرن ۱۹ میلادی در مورد منازعات نظامی ارائه كرد و بر مبنای آن، جنگ را باید ادامه دیپلماسی دانست.
بنا بر نظریه كلوزویتس، جنگ بازوی دیپلماسی است اما پیش از دست یازیدن به آن باید دید كه چه بهایی در بر دارد و در نهایت و پس از در نظر گرفتن همه جوانب به عنوان آخرین راه به آن متوسل شد.
لئون هدار، خبرنگار پیشین روزنامه «جرازلیم پست» در سازمان ملل و خبرنگار كنونی روزنامه «سنگاپور بیزنیس تایمز» در واشنگتن، در گزارشی با عنوان «افزایش قوای نظامی برای رسیدن به ناكجا آباد سیاسی» به بررسی رویكرد تازه بوش در عراق پرداخته است.لئون هدار، دكترین كارل فون كلوزویتس را نظریه ای می داند كه باید به عنوان دیدگاهی عبرت آموز، همچنان نصب العین دولتمردان و ژنرالهایی باشد كه شرایط و موقعیت سیاسی را - كه تحت لوای آن استراتژی نظامی خود را به پیش می برند- بدرستی درك نكرده اند.
هدار می نویسد: جنگ، به مسابقه كشتی كه نتیجه اش تقریباً به صورت كامل به استفاده مؤثر از قوای جسمانی وابسته است، هیچ شباهتی ندارد. یك استراتژی نظامی باید وسیله ای برای نیل به یك استراتژی سیاسی باشد كه با استفاده از آن و فائق آمدن بر موانع نظامی و سیاسی، راه برای پیروزی هموار می شود.اگر از منظر دكترین كلوزویتسی به مسأله بنگریم، سیاست تازه بوش(اعزام ۲۱ هزار و ۵۰۰ نظامی دیگر به عراق برای تأمین امنیت استانهای بغداد و انبار) نمونه ای از یك طرح نظامی است كه فارغ از یك نگرش سیاسی معنی دار، طراحی و ارائه شده است.
احتمالاً این همان مسأله ای است كه سبب شده شخصیتهای نظامی و سیاسی در واشنگتن و بغداد - از اندیشمندان عضو گروه مطالعات عراق گرفته تا ژنرالهای آمریكایی كه عملیات نظامی را در عراق فرماندهی كرده اند- در برابر آخرین طرح بوش واكنشی از سر شك و تردید نشان دهند(البته اگر نگوییم به دشمنی با آن برخاسته اند).
به نظر می رسد حرفهای بوش درباره استراتژی جنگی تازه اش، بر این فرض استوار بود كه اشتباهات ایالات متحده در عراق، نتیجه ضعف این كشور در برآورد و اعزام نظامیان كافی برای جلوگیری از بروز هرج و مرج در بغداد و دیگر مناطق عراق بوده است....
استدلالهای بوش در حقیقت منعكس كننده همان نظراتی است كه پیش از این توسط تحلیلگران نومحافظه كار ارائه شده بود و سنگ بنا و شالوده آن را سرنگونی صدام و ایجاد «عراقی یكپارچه و دموكراتیك» تشكیل می داد اما این استراتژی در فاز نظامی راه به خطا برد.به همین دلیل است كه تصور می شود اگر آمریكا فقط یگانهای نظامی گسترده تری در اختیار داشت، عراق هم اكنون در مسیر تبدیل شدن به یك دموكراسی عملی در خاورمیانه در حال پیشروی بود.
بر مبنای این استدلال كه همچنان بر فضای اتاقهای فكر نفوذناپذیر نومحافظه كاران(مانند مؤسسه مطالعاتی امریكن انترپرایز) سایه انداخته و جدیدترین استراتژی رئیس جمهور نیز بر اساس آن تهیه و تنظیم شده است، بوش اعلام كرد ۵ تیپ نظامی دیگر كه شامل ۱۶ هزار سرباز است روانه بغداد می كند. این اقدام شمار نظامیان حاضر در پایتخت عراق را به دو برابر میزان كنونی افزایش می دهد....
بوش همچنین از اعزام ۴ هزار نظامی تازه نفس به استان انبار خبر داد. بیشترین ناآرامی های ضدآمریكایی در این منطقه كه كنترل آن در اختیار نیروهای سنی است و به گفته بوش پیوندهایی با القاعده دارند، رخ می دهد.
بعضی از منتقدان نومحافظه كار، سقف پیش بینی شده برای افزایش سربازان را بسیار ناچیز می دانند و بر این باورند كه برای تحقق اهدافی كه بوش در اولین نطق خود در سال جدید میلادی اعلام كرد، ۳۰ تا ۳۵ هزار نظامی مورد نیاز است. با این وجود نباید فراموش كرد حتی اگر ارتش ایالات متحده كه بیش از اندازه تحت فشار است از پس افزایش شمار نیروهای نظامی برآید، باز هم بعید به نظر می رسد آمریكایی ها بتوانند بر موانع سیاسی پیش رویشان در بغداد و واشنگتن فایق آیند.
بخش عمده طرح عظیم نومحافظه كاران برای عراق بر این نظریه استوار بود كه این كشور، ملت و دولتی متحد دارد و شهروندان از طریق انتخابات عمومی آزاد، یك دولت مركزی كارآمد و مشروع برمی گزینند اما واقعیات سیاسی عراق(سه جامعه مذهبی و قومی مشتمل بر یك اكثریت شیعه و دو اقلیت سنی و كرد) اوضاع را به گونه ای متفاوت رقم زد كه كاملاً با پیش بینی های معماران جنگ در تضاد است....
طرح بوش به این امید ارائه شده كه نوری مالكی و دولتش دارای قدرت و خواست سیاسی لازم برای تغییر مسیر روند جاری هستند؛ بنابراین موفقیت آن به صورت عمده وابسته به عملكرد دولت عراق است....
چنانچه ارتش عراق واجد توانمندی لازم برای برقراری آرامش در بغداد باشد این گونه انگاشته خواهد شد كه یك «ارتش عراقی» مشروع و كارآمد در حال شكل گیری است اما در عمل، ارتش عراق فاقد توان رزمی است....
از سویی دور از ذهن به نظر می رسد كه مالكی و متحدان سیاسی او مایل باشند با اتخاذ موضع خشن در برابر گروههایی مانند سپاه المهدی مقتدا صدر، از آمریكایی ها پشتیبانی كنند. البته این رفتار دولت عراق بسیار منطقی است زیرا مالكی بخوبی می داند بوش و سربازان آمریكایی -دیر یا زود- عراق را ترك می كنند اما صدر و نیروهایش سالها در این كشور باقی خواهند ماند.حتی افزودن بر شمار نظامیان آمریكایی كه موظف شده اند پا به میدان جنگ قومی در عراق بگذارند نیز نمی تواند به بوش كمك كند تا موانع سیاسی دیگری كه در برابر استراتژی نظامی پرهزینه اش در عراق قد علم كرده اند را از سر راه بر دارد.
تداوم روند نزولی پشتیبانی نخبگان و نیز افكار عمومی آمریكا از سیاستهای رئیس جمهور در عراق یكی از مهمترین موانعی است كه گذر از آن بسادگی ممكن نیست.
یافته های بیشتر افكارسنجی های عمومی حكایت از آن دارد كه بوش در زمینه پیشبرد جنگ عراق تقریباً حمایت همه گروههای قومی و جمعیتی را از دست داده و تنها بخش كوچكی از حزب جمهوریخواه همچنان از او پشتیبانی می كنند.
آمریكایی ها هم اكنون به انتظار نشسته اند تا آغاز عقب نشینی ۱۳۲ هزار سرباز آمریكایی كه در عراق به سر می برند، آغاز شود. با این وجود به نظر می رسد كه بوش تصمیم گرفته است به مخالفت عمومی و نیز توصیه های گروه مطالعات عراق و فرماندهان نظامی آمریكا اعتنایی نكند و حضور نظامی ایالات متحده را در این كشور گسترش دهد.
علاوه بر این، اظهارات پنجشنبه گذشته بوش درباره سوریه و ایران و پیامدهای آن، نشان از آماده شدن حكومت آمریكا برای گسترش احتمالی جنگ دارد.
علایمی كه حاكی از قصد بوش برای تشدید و گسترش جنگ است، تقویت جایگاه اكثریت دموكرات را(به رهبری نانسی پلوسی و سناتور هری رید كه كنترل كنگره را در دست دارند) در پی داشته است. نمایندگان برجسته جمهوریخواه مانند سناتور گوردون اسمیت، سناتور سوزان كالینز، سام براونبك و ... اظهار داشته اند كه با استراتژی جدید بوش مخالفت خواهند كرد؛ این همان مسأله ای است كه بیش از هر چیز دیگری باید اسباب نگرانی بوش و دستیارانش را فراهم آورد.
سنا و مجلس نمایندگان در مخالفت با استراتژی بوش، تصویب قطعنامه ای بدون الزام اجرایی را در دستور كار قرار داده است. در بلندمدت، كنگره حتی می تواند از قدرت خود برای رد كردن درخواستهای كاخ سفید استفاده كند و از تأمین بودجه جنگ سر باز زند.
با این اوصاف، درگیری نظامی در عراق می تواند در نهایت به جنگ سیاسی در واشنگتن بینجامد.
محمدی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید